«پیروزی حسن روحانی هر چند وضعیت حداقلی اصلاحطلبان را حفظ کرد، اما موجب رنگ باختن تدریجی گفتمان اصلاحطلبی در سایه دولت اعتدال و تدبیر شد.»
به گزارش شهدای ایران، روزنامه کارگزارانی شرق با انتشار این تحلیل نوشت: اصلاحطلبان، مسیری سخت و دگرگونه پیشرو دارند و شاید وضعیت کنونیشان که گفتمانی هژمونیک ندارند، آنها را نگران و مضطرب کند. پیروزی حسن روحانی دو سویه داشت: الف) حفظ وضعیت حداقلی اصلاحطلبان. ب) رنگ باختن تدریجی گفتمان اصلاحطلبی در سایه دولت اعتدال و تدبیر. حسن روحانی نیز بیش از آنکه بخواهد مجالی فراهم سازد تا اصلاحطلبان گفتمان خود را احیا کنند، مایل است آنها را در عقبهای حفاظت شده نگاه دارد.
شرق میافزاید: در این فرآیند، کارکرد احزاب اصلاحطلب موجود فعال، قابل ترسیم است. «کارگزاران سازندگی»، دست بالا را دارد، چون از دیرباز در گفتمان اعتدال اصلاحطلبانه جا خوش کرده بودند. علاوه بر این وجهه روشنفکرانه تکنوکرات بودن آنها میتواند برخی از طبقات متوسط بهجا مانده از دوران گذشته را هم رهبری کند. کار احزابی چون «ندا» و «امید ایرانیان» که مولود این شرایط هستند بسیار دشوار است. مثلث روحانی، هاشمی و ناطق نوری همانگونه که اصلاحطلبان را در اقلیت قرار میدهد، آنها را نیز بلاتکلیف میکند که یا خود را زیر نگین کارگزاران تعریف کنند، یا آهنگی دیگر ساز کنند.
اگر بخواهیم صادقانه برخورد کنیم، همه این احزاب، موافق سود جستن از سرمایه نمادین اصلاحطلبان هستند و مایلند که حتی گاه خطر کرده و در سخنرانیهایشان از خطهای قرمز عبور کنند. اما آشکارا پیداست که بنا به توافقی ناگفته و نانوشته، چه بهتر که اصلاحطلبان نخستین در عقبهای محافظتشده بمانند و رخ عیان نکنند.
این روزنامه خاطرنشان کرد: کارگزاران سازندگی تلاش میکند تا لیدر محافظهکاران سنتی شود و از هر کسی که زیر این سقف بگنجد استقبال میکند و به نظر فضای بسیار مناسبی هم پیشرو دارد. به خصوص که دولت حسن روحانی نیز اگرچه از این گفتمان به صراحت حمایت نمیکند، در نهان مایل به قدرتگیری این جریان است. در قیاس با دیگر شاخههای اصلاحطلبان، کارگزارانیها در بدنه دولت حضور پررنگتری دارند. از این منظر کار برای احزاب دیگر سخت میشود. آنها که پتانسیل و بهتر بگوییم ارادهای برای تحولخواهی ندارند به ناگزیر باید گفتمانی را هژمونیک کنند که از کارگزاران فاصله داشته باشد و در عین حال خطرات تحولخواهی اصلاحطلبانه را هم نداشته باشد.
شرق همچنین از قول محمدرضا تاجیک مشاور رئیس دولت اصلاحات خاطرنشان کرد: نوعی ریزش (در میان اصلاحطلبان)، درحال انجام است. احساس میکنم بعضی از احزاب که جدیداً درحال رویش و پیدایش هستند، در اثر همین فقدان برنامه و فقدان همین تحرکی که ما باید داشته باشیم؛ آنها هم چون چنین چیزی را نمیبینند، دخیل به خودشان میبندند و بعضی وقتها به صورت یک جریان درون جریان اصلاحطلبی، بروز میکنند که باید دید این چقدر میتواند در شرایط کنونی به نفع جریان اصلاحطلب باشد و چقدر به ضرر آن؟
شرق میافزاید: در این فرآیند، کارکرد احزاب اصلاحطلب موجود فعال، قابل ترسیم است. «کارگزاران سازندگی»، دست بالا را دارد، چون از دیرباز در گفتمان اعتدال اصلاحطلبانه جا خوش کرده بودند. علاوه بر این وجهه روشنفکرانه تکنوکرات بودن آنها میتواند برخی از طبقات متوسط بهجا مانده از دوران گذشته را هم رهبری کند. کار احزابی چون «ندا» و «امید ایرانیان» که مولود این شرایط هستند بسیار دشوار است. مثلث روحانی، هاشمی و ناطق نوری همانگونه که اصلاحطلبان را در اقلیت قرار میدهد، آنها را نیز بلاتکلیف میکند که یا خود را زیر نگین کارگزاران تعریف کنند، یا آهنگی دیگر ساز کنند.
اگر بخواهیم صادقانه برخورد کنیم، همه این احزاب، موافق سود جستن از سرمایه نمادین اصلاحطلبان هستند و مایلند که حتی گاه خطر کرده و در سخنرانیهایشان از خطهای قرمز عبور کنند. اما آشکارا پیداست که بنا به توافقی ناگفته و نانوشته، چه بهتر که اصلاحطلبان نخستین در عقبهای محافظتشده بمانند و رخ عیان نکنند.
این روزنامه خاطرنشان کرد: کارگزاران سازندگی تلاش میکند تا لیدر محافظهکاران سنتی شود و از هر کسی که زیر این سقف بگنجد استقبال میکند و به نظر فضای بسیار مناسبی هم پیشرو دارد. به خصوص که دولت حسن روحانی نیز اگرچه از این گفتمان به صراحت حمایت نمیکند، در نهان مایل به قدرتگیری این جریان است. در قیاس با دیگر شاخههای اصلاحطلبان، کارگزارانیها در بدنه دولت حضور پررنگتری دارند. از این منظر کار برای احزاب دیگر سخت میشود. آنها که پتانسیل و بهتر بگوییم ارادهای برای تحولخواهی ندارند به ناگزیر باید گفتمانی را هژمونیک کنند که از کارگزاران فاصله داشته باشد و در عین حال خطرات تحولخواهی اصلاحطلبانه را هم نداشته باشد.
شرق همچنین از قول محمدرضا تاجیک مشاور رئیس دولت اصلاحات خاطرنشان کرد: نوعی ریزش (در میان اصلاحطلبان)، درحال انجام است. احساس میکنم بعضی از احزاب که جدیداً درحال رویش و پیدایش هستند، در اثر همین فقدان برنامه و فقدان همین تحرکی که ما باید داشته باشیم؛ آنها هم چون چنین چیزی را نمیبینند، دخیل به خودشان میبندند و بعضی وقتها به صورت یک جریان درون جریان اصلاحطلبی، بروز میکنند که باید دید این چقدر میتواند در شرایط کنونی به نفع جریان اصلاحطلب باشد و چقدر به ضرر آن؟