شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۸۳۸۶
تاریخ انتشار: ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۰:۰۰
صدام که ماشه جنگ را کشید جوانان کرمانشاهی که حضور دشمن را در خاک کشورشان ننگ می‌دانستند اسلحه به دست گرفتند و سردار حسین نوری‌تبار یکی از همان جوانانی بود که همزمان با آغاز جنگ تحمیلی به گیلانغرب شتافت تا مانع پیشروی دشمن شود.
برای دیدن تصویر بزرگتر روی تصویر کلیک نمایید

به گزارش گروه اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران؛ سردار نوری‌تبار می‌گوید: جنگ تحمیلی که آغاز شد دیگر جایی برای ماندن در خانه و عافیت‌طلبی نبود. براساس پیشینه‌ دینی و تاریخی، اگر در خانه می‌ماندیم تا دشمن به خاکمان تجاوز کند آن را برای خود نوعی ننگ قلمداد می‌کردیم. برای همین با آغاز جنگ برای دفاع از دین و کشورم از سپاه غرب به جبهه گیلان‌غرب رفتم. آن زمان جبهه‌های جنگ تحمیلی به صورت محوری فرماندهی و مدیریت می‌شد.

 

کمی که گذشت رفته رفته سپاه نیز مانند ارتش ساختار نظامی گرفت و در آن «گردان»، «تیپ» و «لشکر» به صورت سلسله مراتبی تعریف شد. بر همین اساس «تیپ 59 مسلم ابن عقیل» در جبهه گیلانغرب مستقر شد و من هم فرمانده یکی از گردان‌های آن شدم.

 

در آن زمان مؤلفه‌های جنگ را فرماندهی و مدیریت تشکیل می‌داد و برای آنکه بتوان در صحنه نبرد دشمن را شکست داد به هماهنگی، انضباط و تعقل و توکل نیازمند بودیم. از همین رو معمولا برخی مسئولان در واحد بازرسی و اطلاعات، برخی رزمندگان را که دارای ویژگی‌هایی خاص بودند انتخاب و در صحنه عمل یعنی در عملیات‌های مختلف آنها را ارزیابی می‌کردند و اگر در این صحنه‌ها هم شایستگی‌های رزمی و نظامی خود نشان می‌دادند به آنها پیشنهاد می‌کردند که فرماندهی یگانی را برعهده بگیرند.

 

در آن زمان هم اگر به رزمنده‌ای پیشنهاد می‌شد تا فرمانده شود معمولا نمی‌پذیرفت و می‌گفت که فلانی به این دلایل از من برتر و اصلح‌تر است بنابراین او را انتخاب کنید. در نهایت اگر کسی دیگر جای او نبود و یا مسئولان رده بالا استدلال‌های این رزمنده را نمی‌پذیرفتند براساس اصل تکلیف‌گرایی آن را قبول می‌کردند.

 

هر کسی فرماندهی را می‌پذیرفت بیشتر از دیگر افراد در خطر و آسیب قرار می‌گرفت. به عنوان مثال در هنگام انجام عملیات‌ها در نوک پیکان هجوم به دشمن قرار داشت. این مسئله‌ای است که در دیگر ارتش‌های جهان نمود ندارد و معمولا فرماندهان در حاشیه امنی از خط مقدم نیروهای خود را مدیریت می‌کنند اما هشت سال دفاع مقدس ما با وجود فرماندهان تکلیف‌گرا توانست الگوی دیگری را درعرصه فرماندهی و مدیریت نظامی برای دیگر ارتش‌های جهانی معرفی کند.

 

 

شهید «مجید حسین‌علی» هم یکی از همین فرماندهان شهید شد. آن زمان که به عنوان دیده‌بان نفوذی همراه او و چند رزمنده دیگر به یکی از روستاهای گیلان‌غرب رفته بودیم. حسین‌علی با وجود سن کمی که داشت به این منطقه خطرناک پا گذاشته بود و شب‌ها با کوله‌پشتی‌ چند مین ضد تانک«M19» حمل می‌کرد و در موقعیت «تنگه سیاه» بر سر راه نیروهای عراقی کار می‌گذاشت. او براساس مسولیتی که داشت خطر را به جان خریده بود تا در انجام تکلیفش کوتاهی نکند.

 

 

امروزه نیز یکی از مواردی که باید به آن توجه شود مقوله تکلیف‌گرایی است. اگر در آن زمان رزمنده‌ای مسئولیت فرماندهی را می‌پذیرفت به دنبال کسب پست و مقام یا جایگاه نبود و صرفا برای رضای خدا و سربلندی ایران در مقابل دشمن می‌جنگید. امروزه بیشتر مسئولان میراث‌داران شهدا هستند و باید همواره در خط انقلاب و نظام حرکت کنند چرا که این پست‌ها و مسئولیت‌ها موقتی است و بهتر است شیوه مدیریت و فرماندهی آنها با توجه به اقتضای زمان با الگویی که فرماندهان شهید معرفی کردند منطبق باشد.


منبع:ایسنا

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار