روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی نوشت: پس از تحریمها، تازه میشویم مانند دهها کشور در حال توسعه دیگر و از آن پس، این توان مدیریتی و روحیه ملی ماست که سرنوشت ما را تغییر خواهد داد.
به گزارش شهدای ایران، روزنامه آفتابیزد امروز شنبه 94/4/20 طی یادداشتی نوشت: حالا دیگر بسیاری، از جمله مردم کشورمان، از نیروهای تحصیل کرده ونخبگان داخل کشور تا نخبگانی که به دلایل مختلف جلای وطن کردند، از سرمایهگذاران خارجی گرفته تا سرمایه داران داخلی به ایران به چشمی دیگر خواهند نگریست. در فضایی که ایران وکشورهای پنج به علاوه یک (اعضای دائم شورای امنیت و آلمان) پس از گفتگوهای بلند مدت و دامنهداری بر سر پرونده هستهای ایران و حل و فصل منطقی و آبرومندانه آن به نحوی که هیچ یک از طرفین متضرر نشوند به راهکارهایی دست یافتند، پنجرههای امیدی به سود ایران در حال گشودن است.
اما آنانی که بیمنطق ذوق زدهاند و از لغو تحریمهای بین المللی انتظار معجزه دارند باید بدانند در مسیری گام برمیدارند که انتهای آن سرابی بیش نیست. پس از توافق قرار است که اتفاقات خوبی در کشور رقم بخورد و ثمرات توافق را می شود چنین لیست کرد: بعد از توافق، ارزش پول ملی ایران تقویت خواهد شد، قیمتها متعادل خواهند شد، سرمایهگذاران به ایران خواهند آمد، صادرات کشور بیشتر خواهد شد، مشکلاتی از قبیل آلودگی هوا، کمبود برخی داروها، سموم کشاورزی غیراستاندارد و ... بهبود خواهد یافت اما واقعیت آن است توافق به خودی خود
منشاء این امور نخواهد بود و توافق در بهترین حالت گشودن یک در است، بقیه راه را ما خودمان باید برویم. پس از توافق، تازه به عقب برگشتهایم، به سال های
قبل از تحریم که در آن سالها، هزاران مشکل ساختاری و غیرساختاری داشتیم، مشکلاتی که نه تنها حل نشدند بلکه در سایه تحریم ها، تشدید شدند و برپیچیدگی حلشان افزوده شد و در مواقعی حل آنان ناممکن گردید. بنابراین، بعد از تحریم، تازه روند حل مشکلاتی که گاه نهادینه هم شده اند، با بهره گیری از شرایط جدید آغاز می شود. پس از تحریم ها، تازه می شویم مانند دهها کشور در حال توسعه دیگر و از آن پس، این توان مدیریتی و روحیه ملی ماست که سرنوشت ما را تغییر خواهد داد. مردمی که به کشورشان عشق بورزند و مفهوم آن پررنگترین مفهوم در حیاتشان باشد، عقب ماندگی از همسایگان برایشان دردآور باشد، کار کردن را ارزش بدانند، روحیه همگرایی
داشته باشند و همدیگر را به شکل واقعی دوست بدارند، هنگامی که برماشینشان سوارند همچنان که پیادهاند به یکدیگر در پیمودن مسیر تعارف کنند. همیشه و در همه حال، خود را در برابر خودشان و آیندگان مسئول بدانند، مدیرانی را برگزینند که خدمت، پاسخگویی و کارآمدی سه ویژگی اصلی شان باشد، به عمل افراد و علم آنان احترام بگذارند تا ظاهرشان حتماً در مسیر پیشرفت و توسعه خواهند بود و از رهگذر تقویت
کشورشان قدرتمند خواهند شد. چنین ملتی اگر تحریم هم نباشد، چه بهتر؛ راه پیشرفت
را سریعتر و کمهزینهتر خواهد پیمود.
بنابر این شایسته است، نخبگان ما و نیروهای دانشگاهی و دلسوز ما برآنچه گفته شد اصرار وابرام کنند، به ویژه دولت از گفتن واقعیت های کشور ابا نداشته باشد و به جای اتخاذ تصمیمهای درست که منافع بلندمدت کشور در گرو آنهاست مصلحت اندیشیهای بی مورد پیشه نکند، حتی الامکان سیاست خارجی را به محافل آکادمیک و وزارت خارجه منحصر کند. برای تحصیلات آکادمیک ارزش واقعی قائل باشد و بیمحابا و بدون محاسبه در هر کوی و برزن دانشگاهی برپا نکند، تا برای حل مشکلات آنی معضلات آتی درست کند. به آموزش و پرورش پایهای و معیشت معلمان کشور توجه اکید داشته باشد و به این وزارتخانه به مثابه وزارتی مصرفی نگاه نکند چون اگر آموزش پایهای آسیب دید دیگر جبران نخواهد شد. بیشتر به فردا فکر کند تا امروز و برای جلوگیری از خروج نخبگان و سرمایههای انسانی کشور از راههای معقول تلاش کند. اکنون که امیدها به ارتقای بهبود زندگی مردم و ارتقای جایگاه کشور در جهان و آغاز تغییر نگاه جهانیان به کشور ما به واسطه توافق با غرب ایجاد شده است باید در فکر تدبیر بود، تدبیری که نخست دربرگیرنده اصلاح ساختاری خلق و خوی ما ایرانیان و اتکا به توان خودمان برای پیشرفت باشد.
اما آنانی که بیمنطق ذوق زدهاند و از لغو تحریمهای بین المللی انتظار معجزه دارند باید بدانند در مسیری گام برمیدارند که انتهای آن سرابی بیش نیست. پس از توافق قرار است که اتفاقات خوبی در کشور رقم بخورد و ثمرات توافق را می شود چنین لیست کرد: بعد از توافق، ارزش پول ملی ایران تقویت خواهد شد، قیمتها متعادل خواهند شد، سرمایهگذاران به ایران خواهند آمد، صادرات کشور بیشتر خواهد شد، مشکلاتی از قبیل آلودگی هوا، کمبود برخی داروها، سموم کشاورزی غیراستاندارد و ... بهبود خواهد یافت اما واقعیت آن است توافق به خودی خود
منشاء این امور نخواهد بود و توافق در بهترین حالت گشودن یک در است، بقیه راه را ما خودمان باید برویم. پس از توافق، تازه به عقب برگشتهایم، به سال های
قبل از تحریم که در آن سالها، هزاران مشکل ساختاری و غیرساختاری داشتیم، مشکلاتی که نه تنها حل نشدند بلکه در سایه تحریم ها، تشدید شدند و برپیچیدگی حلشان افزوده شد و در مواقعی حل آنان ناممکن گردید. بنابراین، بعد از تحریم، تازه روند حل مشکلاتی که گاه نهادینه هم شده اند، با بهره گیری از شرایط جدید آغاز می شود. پس از تحریم ها، تازه می شویم مانند دهها کشور در حال توسعه دیگر و از آن پس، این توان مدیریتی و روحیه ملی ماست که سرنوشت ما را تغییر خواهد داد. مردمی که به کشورشان عشق بورزند و مفهوم آن پررنگترین مفهوم در حیاتشان باشد، عقب ماندگی از همسایگان برایشان دردآور باشد، کار کردن را ارزش بدانند، روحیه همگرایی
داشته باشند و همدیگر را به شکل واقعی دوست بدارند، هنگامی که برماشینشان سوارند همچنان که پیادهاند به یکدیگر در پیمودن مسیر تعارف کنند. همیشه و در همه حال، خود را در برابر خودشان و آیندگان مسئول بدانند، مدیرانی را برگزینند که خدمت، پاسخگویی و کارآمدی سه ویژگی اصلی شان باشد، به عمل افراد و علم آنان احترام بگذارند تا ظاهرشان حتماً در مسیر پیشرفت و توسعه خواهند بود و از رهگذر تقویت
کشورشان قدرتمند خواهند شد. چنین ملتی اگر تحریم هم نباشد، چه بهتر؛ راه پیشرفت
را سریعتر و کمهزینهتر خواهد پیمود.
بنابر این شایسته است، نخبگان ما و نیروهای دانشگاهی و دلسوز ما برآنچه گفته شد اصرار وابرام کنند، به ویژه دولت از گفتن واقعیت های کشور ابا نداشته باشد و به جای اتخاذ تصمیمهای درست که منافع بلندمدت کشور در گرو آنهاست مصلحت اندیشیهای بی مورد پیشه نکند، حتی الامکان سیاست خارجی را به محافل آکادمیک و وزارت خارجه منحصر کند. برای تحصیلات آکادمیک ارزش واقعی قائل باشد و بیمحابا و بدون محاسبه در هر کوی و برزن دانشگاهی برپا نکند، تا برای حل مشکلات آنی معضلات آتی درست کند. به آموزش و پرورش پایهای و معیشت معلمان کشور توجه اکید داشته باشد و به این وزارتخانه به مثابه وزارتی مصرفی نگاه نکند چون اگر آموزش پایهای آسیب دید دیگر جبران نخواهد شد. بیشتر به فردا فکر کند تا امروز و برای جلوگیری از خروج نخبگان و سرمایههای انسانی کشور از راههای معقول تلاش کند. اکنون که امیدها به ارتقای بهبود زندگی مردم و ارتقای جایگاه کشور در جهان و آغاز تغییر نگاه جهانیان به کشور ما به واسطه توافق با غرب ایجاد شده است باید در فکر تدبیر بود، تدبیری که نخست دربرگیرنده اصلاح ساختاری خلق و خوی ما ایرانیان و اتکا به توان خودمان برای پیشرفت باشد.