عدهای از مردم کشورهای حوزه خلیجفارس و مصر به من پیشنهاد میکردند که در مورد دیگران بنویسم اما من نپذیرفتم. من پس از علی (ع) کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم.
به گزارش شهدای ایران، "جرج سمعان جرداق" نویسنده و اندیشمند مسیحی لبنانی است که در سال 1933 میلادی در منطقه مرجعیون جنوب لبنان متولد شد. وی از دوستداران حضرت علی (ع) و دارای تالیفاتی در این زمینه است. نمونه آثار این ادیب لبنانی می توان به «علی؛ ندای عدالت انسانی، علی و حقوق بشر، علی و انقلاب فرانسه، علی و سقراط، علی و ناسیونالیست عربی» و عناوین دیگری در این زمینه نام برد.
وی درباره ویژگی های حضرت علی(ع) و پرداختن به زندگانی ایشان می گوید: پی بردم که حسین(ع) خط طبیعی پدرش علی(ع) است و به این موضوع نیز در نوشتههایم اشاره کردهام. از فسق معاویه و جنایت وی و همچنین ظلم یزید و زورگوییهای وی نیز نوشتم. هنگامی که از تمدن علی(ع) برای تاریخ انسانیت نوشتم، پی بردم که در ایشان وجوه مشترکی با ادیان کیهانی و ربانی وجود دارد بنابراین ایشان را به عنوان نمونهای برای موفقیت انقلاب فرانسه و عدالت و حقوق بشر انتخاب کردم و همچنین در اثر «علی و سقراط» ایشان را چراغی برای فلسفه و حکمت و اخلاق برگزیدم.
نوشتن کتاب علی علیه السلام و ناسیونالیسم عربی پاسخی بود به کسانی که ایشان و مرا به شعوبیه متهم میکردند. مثالهای زیادی با این مفاد ذکر کردم که نباید آنچه که بین من و علی علیه السلام و یا بین علی (ع) و فرد دیگری رخ میدهد مبتنی بر نژاد، گروه، حزب و یا طرز تفکری تنگ نظرانه تلقی شود.
عدالت موجود در علی علیه السلام و عادات عربی اصیلی چون دوست داشتن خیر، کمک، اخوت، شهامت، کرم، مردانگی، قهرمانی، سوارکاری، شجاعت، عدل، انصاف، فرهنگ، ادب، فکر، علم، دین و زهد و ترس از خداوند و امور دیگری از این دست که از عادات اصیل یک فرد عربی محسوب میشود، مرا واداشت تا از امام علی(ع) نمادی ملی و عربی اتخاذ کنم و به ایشان افتخار کنم.
جرداق معتقد است که شخصیتی نزدیک به علی علیه السلام و روش تفکر وی وجود ندارد. او علی علیه اسلام را انسانی ناب برمیشمارد و معتقد است که لازم نیست صفت ربوبیت به ایشان بدهیم؛ علی یک انسان است اما قدرت ایشان در ایجاد نوعی بیداری و نوعی آگاهی جهانی در زمینه حقوق و برابرای و عدل و عفو و تسامح باعث شده است تا وی در نظر برخی افراد فرابشری باشد.
علی علیه السلام یک انسان نمونه بودند. ایشان در دولتش عدالت محمدی(ص) را بنیان نهادند. مگر ایشان نیست که میگوید فقر در وطن، غربت است. مال در غربت، وطن است و اینکه مردم دو گروه هستند: یا برادر تو در دین هستند و یا همنوع تو در آفرینش هستند. این همان چیزی است که جبران خلیل جبران نیز به آن اشاره کرده است جبران از امام علی(ع) تاثیر پذیرفت و در مورد ایشان می گوید پیامبر(ص) امام علی (ع) را به عیسی بن مریم تشبیه میکرد این تشبیهی تنها جسمانی نیست چون من یقین دارم که نور علی از نور پیامبران و فرستادگان خداوند متفاوت نیست.
به نظر من سخن یسوع و طلب غفران و رحمت برای کسانی که صلیب را برای وی مهیا میکردند، با سخن امام علی(ع) هنگامی که از سوی ابن ملجم ضربت خورد شباهت دارد آنجا که فرمود: اگر زنده ماندم خودم به کارش رسیدگی میکنم اگر مردم، او را یک ضربت بزنید.
پس از انقلاب فرانسه که غرب به قاتلانی بربری تبدیل شد و مردم در بین آنها بیشتر به گلههای گوسفندی در خدمت امرای خود تبدیل شده بودند و کشت و کشتار به راه انداخته بودند، صلاح دیدم که چیزی در این زمینه بنویسم و طبیعتا در مورد امام علی (ع) مطالعه داشته و از ایشان تاثیر پذیرفته بودم، به این موضوع پی بردم که ایشان انقلابهای پی در پی انجام داده است در حالی که انقلابهای ایشان و رویدادهای آن از کشت و کشتار خالی بوده است. بنابراین تصمیم گرفتم که این موضوع را انتخاب کنم.
انقلاب علی علیه السلام انقلاب انسانی، اجتماعی، فکری و فرهنگی بود و در آن بین دو جبهه فسق و قتل و قاچاق انسان و برده و مرگ از یک طرف و جبهه دین و رحمت و عدالت و انسانیت و آزادی و حیات فاصلههای زیادی بود. موظف شدم که جبهه علی که خالصترین جبههها است، را مورد بررسی و تحلیل قرار دهم. این جبهه راه را برای من روشن کرد و چراغ راهم شد.
وی به دلیل مقایسه سقراط و حضرت علی در یکی از کتاب های خود اشاره می کند و می گوید: سقراط استاد همه این افراد بود و علی در حکمت و فلسفه استاد عصر و نسل خود بلکه استاد نسلهای بعد از خود است به همین دلیل در مورد علی (ع) و نهج البلاغه نوشتم.
وی در ادامه درباره راز عدم نوشتن در باره شخصیت دیگری غیر از علی علیه السلام توضیح می دهد: عدهای از مردم کشورهای حوزه خلیجفارس و مصر به من پیشنهاد می کردند که مثلا در مورد دیگران بنویسم... اما من نپذیرفتم ... زیرا من پس از علی علیه اسلام کسی را شایسته نوشتن ندیدم و تصمیم گرفتم که جز در مورد علی (ع) ننویسم.
جرج جرداق نویسنده لبنانی از امام حسین(ع) و ایده مقاومت در نزد – به تعبیر وی- این مرد شجاع سخن میگوید و تصریح میکند: یزید – لعنت الله علیه- حیوانی انساننما بود و تا مدتها آرزو میکردم که کاش قبل از آن اقدام شرمآور خودکشی کرده بود و یقین دارم که با آن اقدام در واقع خودکشی کرد. برگزاری مراسم سالگرد انقلاب حسینی و راهپیمایی کربلا و عاشورا دلیل عقلی و واقعی بر پیروزی خون بر شمشیر است. حسین علیه اسلام آزادی را به مردم و زائرانش آموخت و به آنها آموخت تا راه عدالت و شهادت را در پیش بگیرند.
از علی نوشتم و چه بسیار زیارت ایشان و پیوستن به رکاب وی را آرزو کردم. ایشان منهج من، و مرد آزادی و عدالت و صلح است.