شهدای ایران shohadayeiran.com

قطب الدین صادقی گفت: اگر سردشت را خوب منعکس می‌کردند دنیا می‌فهمید که این بعثی‌ها چه جنایاتی کرده‌اند و با درست پوشش‌دادن این خبر مطمئن باشید این جنایت دوباره در حلبچه تکرار نمی‌شد.
شهدای ایران: کافی است یک‌بار در کلاس، اجرا یا سخنرانی‌اش حضور داشته باشید. اولین تصویری که از رفتار و چهره‌اش در خاطر می‌ماند، «جدیت در کار و تعهد به مردم» است. قطب‌الدین صادقی را بیشتر این‌گونه می‌شناسند؛ آدم جدی و متعهد که خستگی سرش نمی‌شود. صادقی، یکشنبه هفتم تیر در میدان سرچشمه (سه رچاوه) واقع در شهر سردشت بخشی از نمایش «بی‌تو بهتر» را به مناسبت بیست‌وهشتمین سالروز بمباران شیمیایی این شهر اجرا کرد. در روزهای تمرین و قبل از اجرای نمایش، با این کارگردان و نویسنده تئاتر به گفت‌وگو نشستیم. از جنگ و تئاتر پرسیدم؛ از هنرمند و مسئولیت و اینکه چرا از اسطوره‌ها به «شنگال» و « سردشت» سفر کرده است.

 جنگ چه در دوران رخ‌دادنش و چه بعد از آن، همیشه امکانی برای آفرینش اثر هنری بوده که گاهی به عنوان عنصری جوششی و تبلیغی و گاهی به عنوان امری اعتراضی، مطرح می‌شود. شما تا چه اندازه تئاتر را هنری کاربردی برای این نوع بازنمایی می‌دانید؟ به‌خصوص در وجه اعتراضی آن؟


ارتباط هنر با جنگ همواره دوسویه است. در ایام جنگ یعنی در لحظاتی که همه‌ نیروهای نظامی و اقتصادی و اجتماعی درگیر جنگ هستند، قاعدتا هنر به عنوان یک ابزار در خدمت گرم نگاه‌داشتن پشت جبهه است و دغدغه‌ دفاع را دارد. بنابراین نیاز به نیروهای انسانی و یک تهییج جمعی دارد، برای اینکه بتواند درواقع جبهه‌ها را خالی نگذارند. مسئله، کلی‌تر و امنیتی‌تر از این حرف‌هاست... .


درواقع همان عنصر جوششی و تبلیغاتی هنر؟


بله، در این نوع مواقع، هنر در جهت تأیید جنگ است. در جهت تأیید دفاع مشروع از مرزهای جغرافیایی است، ولی خب، جنگ همواره بر یک مدار و بر یک قرار نمی‌ماند به‌زودی پایان می‌پذیرد و بعد از آن معمولا براساس تجربیات بزرگی که در مقطع‌های فرهنگی- هنری در فضای جنگ به‌وجود آمده مثل یونان، انگلستان، آلمان ما یک قاعده‌ کلی را می‌توانیم ببینیم و آن این است که حدودا ١٠ سال بعد از پایان جنگ، نقد آن شروع می‌شود. در ایام جنگ حوادث و ماجراها و معضلات مثل این می‌ماند که در یک بطری ته‌نشین شده‌اند. شما چیزی را نمی‌توانید تشخیص دهید، باید بطری را خالی کنید تا ببیند چه املاحی در آن وجود دارد. زمانی که شما شروع به خالی‌کردن بطری می‌کنید درواقع شروع به تحلیل و روشن‌سازی ایام جنگ می‌کنید، تجربه‌ گذشته به ما می‌گوید وقتی بطری را خالی کردید عموما به نقد و انکار جنگ می‌پردازید و آن‌موقع یادآوری بحران‌ها و مشکلاتی است که جنگ به‌وجود می‌آورد، درواقع یک امر سلبی است نه ایجابی. تنها کشورهای ایجابی در مورد جنگ صحبت می‌کنند که متجاوز هستند، مثل فاشیست‌ها مثل کشورهایی که داعیه امپریالیستی دارند و قصد تسخیر و استثمار سرزمینی را دارند. به عبارتی این ایدئولوژی‌ها نگرشی مثبت به جنگ دارند، چون منافعشان در این راستا است. ولی از سوی کشورهای تحت‌ستم یا از سوی افکار آزاد و وجدان‌های بیدار و هوشمند، همواره ابعاد منفی جنگ بیان می‌شود. تنها کشوری که توانست در این زمینه خیلی خوب عمل کند، یونانی‌ها بودند که در دو جنگی که در دوره باستان با ایران داشتند یعنی ماراتن (٤٩٠ق.م) و سالامین (٤٨٠ ق.م) به نقد و تحلیل جنگ پرداختند. هشت سال بعد از جنگ سالامین یکی از سرداران، که بعدها اولین درام‌نویس جدی یونان شد به اسم «ایسخیلوس» (اشیل)، یک کار حیرت‌انگیز کرد که برآمده از فرهنگ دموکراتیک و فرهنگ خردورز یونانی است. ایسخیلوس موضوع جنگ را تبدیل به یک موضوع تفکر کرد، به‌جای اینکه زنده‌باد مرده‌باد بگوید، نه یونان را نشان داده و نه اسمی از سردار فاتح یونان برد، بلکه به ایران می‌آید و می‌پرسد چرا ایران شکست خورد؟! یعنی جنگ را به‌جای شعار به اندیشه و تحلیل تبدیل می‌کند. این به‌نظر من یکی از بهترین فرمول‌هایی است که تابه‌حال بشر در هنر و به‌خصوص در هنر نمایش در ارتباط با جنگ ابداع کرده و هنوز با تمام جزئیاتش به‌قوت خود باقی مانده و معتبر است.


شما بهمن سال گذشته نمایش «عزیز شنگال» را روی صحنه بردید که روایتی اعتراضی به جنگ داعش در منطقه بود، چند سال پیش هم نمایش «اگر نرفته بودی» را به صحنه بردید که آن نیز روایتی نقادانه بر جنگ رژیم بعث در هویزه بود و حالا هم در مورد شیمیایی سردشت نمایش «بی‌تو بهتر». چه چیزی شما را به نوشتن این نمایش‌نامه‌ها وامی‌دارد؟ در حالی که شما کارنامه خوبی در تئاترهای اسطوره‌ای دارید.


راستش را بخواهی من در یک دوره‌ خاص در پرتو اسطوره‌ها حرف می‌زدم؛ اسطوره‌هایی که به نظر من ویژگی‌ انکارناپذیرشان، محدودنبودن در ظرف زمانی و مکانی خاص است. اسطوره در تاریخ توسط یک فرهنگ قوام پیدا کرده و قدرت تأثیرگذاری آن هم در آن است که در هر دوره، یک معنایی را می‌دهد. در هر دوره ظرف قشنگی است برای تأویل و برای اینکه از طریق آنکه به ناخودآگاهی جمعی ما وصل است، مسائل روز را بتوانیم به شکل جامع مطرح کنیم. بعد از مدتی دیدم اسطوره‌ها همه‌چیز را نمی‌توانند توضیح دهند، فقط شکل‌های کلی را می‌توانند مطرح کنند و توانایی طرح موارد خاص‌تر را ندارند. ما باید توانایی این را داشته باشیم که مستقیما از دوران معاصر خودمان سخن به‌میان بیاوریم. به جای برداشت از آثار خارجی یا با یک نگاه نوستالژیک گذشته خود را به یک شکل دیگر بازآفرینی کنیم، باید دنبال خود تاریخ و بحران‌های بزرگی برویم که سرنوشت ما را بدجوری تحت‌تأثیر قرار می‌دهند. اینجاست که شما نیاز دارید یک ارتباط بی‌واسطه با زمان و مکان و انسان‌های دوران خودتان داشته باشید. به‌نظر من صحبت‌کردن راجع‌به چیزی مثل شنگال، دارای چنین بعدی است، یعنی اگر من مستقیما راجع‌به آن صحبت نکنم، هیچ اسطوره‌ای توانایی نشان‌دادن آن را ندارد. چرا؟ برای اینکه حادثه منحصربه‌فرد است، واقعا اگر ما نتوانیم راجع‌به دوران خودمان مستقیما، با شرافت با تحلیل و با یک آینه دقیق صحبت کنیم، پس چه کسی باید حرف بزند؟! تکرارکردن گذشته به شکل‌ها و تأویل‌های مختلف لازم است، ولی کافی نیست. به‌نظر من به جای ترجمه آثار خارجی‌ها و تکرار صدباره بیهوده آنها، بعضی وقت‌ها ما باید مستقیما از انسان‌ها، شخصیت‌ها و بحران‌های دوران خودمان صحبت کنیم. سوفکلس و اوریپید و شکسپیر همین کارها را کردند. به‌ این منظور است که حیف است ما از معاصر و دردهای خودمان سخن نگوییم. اگر توانایی طرح آنها را داشته باشیم در حکم یک برگ مستند تاریخ برای همیشه به‌عنوان یک الگوی هنری باقی خواهد ماند که می‌تواند الهام‌بخش آیند‌گان و آدمیان دیگری باشد. یک بخش از مسئولیت ما پاسخ‌گفتن به بحران‌های معاصر ماست.


 به‌عبارتی شما چه در اسطوره‌ها و چه نمایش‌هایی مثل شنگال و سردشت دنبال مفاهیم فراموش‌شده می‌گردید؟


من از چیزهایی صحبت می‌کنم که به‌نظر من بعضی‌ها نمی‌بینند یا نمی‌خواهند ببینند یا آن را درخور یک ارزش هنری نمی‌دانند. یکی از کارهایی که ما در هنر می‌کنیم، برخلاف دستگاه‌های فکری که در کتمان بعضی از حقایق می‌کوشند، نشان‌دادن این حقایق پوشیده در هیأت وجدان‌های بیدار است تا ستمی که از سوی پدیده‌های ارتباط‌جمعی جدید به آنها روا داشته‌اند، جبران شود. البته ممکن است برای یک سریال و برای یک برنامه تفننی بعضی از شهرهای بزرگ درخور ارزش نباشد ولی من در حکم انسانی که می‌خواهد بحران‌های دوره‌ای خود را شهادت بدهد، عمل می‌کنم. در طول تاریخ یکی از مهم‌ترین کارهای همه اندیشمندان و هنرمندان این بوده که بحران‌های دوره‌ای خودشان را شهادت می‌داده‌اند. در واقع فقط شهادت نیست بلکه یک تحلیل هم پشت آن خوابیده و یک موضع‌گیری هم در امتدادش وجود دارد. کاری که فردوسی در حماسه انجام داده، مولانا در آیین انجام داده، یا حافظ بحران اجتماعی را این‌گونه با موضع‌گیری، فساد بعد از حمله مغول را در جامعه نشان داده است. در همه ادوار اقلیتی هستند که صرف‌نظر از منافعی که برایشان خواهد داشت یا شاید هم نخواهد داشت، در حکم یک دغدغه بزرگ که مسئول آن هستند و وظیفه خود می‌دانند، باید از آنها سخن بگویند. به گمانم، من از چیزهایی حرف زدم که برای تئاتر تجاری مهم نبوده، کودکی که هیچ‌کس نمی‌داند چطور در پنج شبانه‌روز از یک کشور به کشوری دیگر رفته و چه دیده است. من جنگ و ستم و تحجر را از زاویه این کودک می‌بینم. مردها همیشه قهرمان و شهید نشان داده شده‌اند، ولی هیچ‌کس از زنها و بچه‌ها که اولین قربانیان جنگ‌اند حرفی نمی‌زند. خب من وظیفه دارم اینها را بگویم! به‌خاطر همین است که در کارهای من زشتی جنگ نمایش داده می‌شود. من که بعد از چند ماه مطالعه از این جنایت صحبت کردم، خوشبختانه حداقل هیچ‌کس به اجرای نمایش اعتراض نکرد، مخلص کلام باید مظلومیت اینها را به شکلی فریاد کرد. این وجدان من است که تصمیم می‌گیرد، نه وسوسه پست و پول و مقام. تنها در حکم یک انسانی که وظیفه‌ام است، این کار را می‌کنم. به قول آلبر کامو «نفس آگاهی، تعهدآور است»، به محض اینکه از چیزی مطلع شدی، در برابر آن مسئولی. بنابراین این حداقل وظیفه ماست که، محض اینکه من چیزی را فهمیدم، دیگر در برابرش مسئول هستم. اشاره کنم در زبان فرانسه دو کلمه برای اخلاق وجود دارد؛ (éthique) یعنی اخلاقی که در حوزه شخصی است مثل خوب‌بودن، بدبودن، پاک‌بودن و... .


از مسئولیت هنرمند در برابر جامعه گفتید. سردشت به عنوان اولین شهر شیمیایی‌شده جهان، کمتر مورد توجه هنرمندان و شاعران بوده، مثلا شاملو یا شیرکو بیکس را می‌بینیم که برای خیلی از بحران‌های ضدبشری در سراسر جهان شعر گفته‌‌اند ولی توجهی به سردشت نداشته‌اند. شما دلیل این کم‌توجهی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


ضمن تأیید صحبت‌تان، باید بگویم فقط هنرمندان نیستند که بی‌توجه بودند. مسئولان رسمی کشور، دستگاه‌های ارتباط جمعی، روزنامه‌ها و مطبوعات هم بی‌توجه بودند. به گمان من، مهم‌ترین دلیل این کم‌توجهی مسئولان و رسانه‌های جمعی، این است که ما کُرد هستیم، شاید اگر این اتفاق برای جایی دیگر می‌افتاد، همین نبود. از طرف دیگر تقصیر خود ما هم است، ما اهالی کُردستان به اندازه کافی این موضوع را انتشار ندادیم، فقط تقصیر دیگران نیست ما هم به عنوان کُرد کار زیادی نکردیم... .


 اینکه هنرمند وجدان بیدار جامعه است، چه؟ چرا آنها توجه نکردند؟ ...


به اندازه کافی توسط رسانه و مسئولان درباره سردشت حرف زده نشده تا افکارعمومی روی آن حساس شود. این حساس‌کردن افکارعمومی یعنی این‌قدر بگویی تا تأثیر بگذاری. ببینید برای کوبانی چنان با این دستگاه‌های ارتباطی مجازی تبلیغ و انتشار شد که دنیا را گرفت که درواقع درست عمل کردند. اگر این فضاهای مجازی نبود مطمئن باشید کوبانی هم همین سرنوشت را پیدا می‌کرد. در زمان شیمیایی‌شدن سردشت، ایران درحال جنگ بود و رسانه‌های ارتباط‌جمعی به این شکل متعدد وجود نداشت، آن تعدادی هم که وجود داشت، در جبهه‌های جنگ متمرکز بود. ایران در آن دوران سرگرم جنگ در جبهه‌های جنگ بود و فرصت انتشار آن به شکل امروزی ‌بالطبع مقدور نبود. تنها سردشت هم بمباران شیمیایی نشد، روستاهای اطراف هورامان، مریوان، ایلام و کرمانشاه هم بودند. عراق ٣٥٠ بار به ایران حمله کرد. اما در قضیه سردشت یک چیز منحصربه‌فرد وجود دارد، سردشت اولین شهر جهان است که بمباران شیمیایی شده. در جنگ جهانی اول آلمان‌ها گاز کلر می‌ریختند سر سربازان فرانسوی، ولی آنجا جبهه جنگ بود نه شهر! بعثی‌ها در نهایت حماقت شهر را بمباران کردند، این یعنی عملی که برخلاف تمام کنوانسیون‌های بشری است. به‌نظر من به اندازه کافی ایران هم در این قضیه هوش به خرج نداده است که بتواند از آن استفاده کند. قبل از سردشت جاهای دیگری هم بمباران شیمیایی شده ولی آنجا جبهه جنگ بوده نه شهر. به‌نظرم مسئولان امور تبلیغات و اطلاع‌رسانی این موضوع را به اندازه کافی نفهمیدند. باور کنید اگر سردشت را خوب منعکس می‌کردند دنیا می‌فهمید که این بعثی‌ها چه جنایاتی کرده‌اند و با درست پوشش‌دادن این خبر مطمئن باشید این جنایت دوباره در حلبچه تکرار نمی‌شد.


نمایش «بی‌تو بهتر» فقط روایتگر شهروندان سردشتی نیست، کاراکترهای متعددی از مهابادی و مریوانی گرفته تا ترک و هورامی در آن شرکت دارند. شما چه پیوندی بین این افراد می‌بینید که همگی در یک جا با هم جمع شدند؟


همه‌ آنها کارگر هستند و در یک دپو اتوبوس، جایی که شب‌ها اتوبوس‌ها می‌روند آنجا تا برای صبح تمیز شوند، کار می‌کنند. سال‌های اول پایان جنگ وضعیت ما خوب نبود. خیلی از این مجروحان آواره شهرهای بزرگ شدند برای کار و مداوای خودشان، چون در بیشتر شهرها بیمارستان درست و حسابی وجود نداشت. من اینجا تنها جنگ را روایت نمی‌کنم بلکه نقدی هم دارم به اهالی شهرهای بزرگ که اساسا این شیمیایی‌شده‌ها را‌ درک نمی‌کنند و حتی با الفاظ ناشایست خطابشان می‌کنند. اینها فکر می‌کنند این مجروحان سربارشان هستند، چیزی هم اینجا طلبکاراند!! به ‌جای اینکه بدانند بدهکار اینها هستند. مجروحان خاک و سلامتی و جان و سرزمینشان را برای دفاع از آنها گذاشته‌اند. به‌نظر من این واژگون‌شدن ارزش‌ها، یعنی به جای اینکه خود را بدهکار شیمیایی‌شده‌ها بدانند، مثل سربار و طلبکار با آنها رفتار می‌کنند، بیانگر یک وضعیت روحی عمومی است. آنهایی که در مرکز قدرت نشسته‌اند بقیه را درنمی‌یابند، نه از نظر اقتصادی و نه از نظر اجتماعی و فرهنگی. درواقع چون به اندازه کافی این موضوع طرح و انتشار داده نشده بالطبع روح افکارعمومی قادر به درک این مطلب نیست. من احساس همدردی خودم‌ را همان‌قدر با آن لر و ترک می‌دانم که با آن کرد. به‌خصوص یکیشان که سردشتی است و هفت سال است که مثل عیسای مسیح مصلوب ‌روبه‌دیوار می‌خوابد به‌خاطر اینکه به محض اینکه‌ رو به زمین بخوابد، آب داخل شش‌هایش می‌رود و خفه می‌شود. هر یک از این مجروحان جنگی در حکم یک شهید مسیح‌گونه هستند. درواقع، با این کار به این عزیزان بی‌گناه ادای احترامی می‌کنم.


 با این توصیف، به‌نظر می‌آید با سخن گوردون کریگ که می‌گوید «هنر دیدنی‌کردن آن چیزی است که نادیدنی است»، موافق باشید. به‌زعم شما، نمایش (بی‌تو بهتر) تا چه اندازه‌ای می‌تواند آینه چنین تصویری از هنر باشد؟


قبل از هر چیز، سخن‌گفتن از چیزی است که تابه‌حال کتمان شده و حرفش را نزده‌اند. درباره سردشت چند تا فیلم کار کرده‌اند؟! چند تا تئاتر کار شده؟ حداقل در راستای روحیه‌دادن به آنها که بگویم شما تنها نیستید، ما شما را درک می‌کنیم. چند تا کار هنری یعنی، ما با شما هستیم. متأسفانه کاری صورت نگرفته. برای جبران مافات هم کاری نکردند، فقط چند درصد از کسانی که شیمیایی ‌شدند، یک مستمری دریافت می‌کنند آن هم، کسانی هستند که قدرت کارکردن ندارند و به مرور زمان بدن و انرژی‌شان تحلیل می‌رود. به‌نظر من، دولت باید بخشی از امکاناتش را به کسانی اختصاص بدهد که ضربه‌های جبران‌ناپذیری خورده‌اند. جان و مال این مجروحان به خطر افتاده. من در نمایش نشان می‌دهم یک‌سری از این شیمیایی‌شده‌ها بچه‌ آینده‌شان هم می‌میرد و درواقع این معضل همین‌جوری ادامه دارد. بعضی ‌وقت‌ها می‌گویند آن خاکی که شیمیایی شده اثراتش تا صد سال باقی می‌ماند. قبول داریم این کار یک جلاد بعثی است، ولی ما هم بخشی از این دفاع هستیم، بخشی از این جنگ هستیم.


 در راستای بهتر اجراشدن نمایش، مسئولان شهری با شما همکاری داشته‌اند؟


حقیقتا، خیلی صحبت و پیگیری کردیم. حتی با آنها جلسه گذاشتیم. قرار شده که کمک کنند ولی تا امروز حتی یک قدم هم برنداشته‌اند. این هم درحالی ست که خودم شخصا بارها تماس گرفته‌ و با مسئولان صحبت کرده‌ام ولی هنوز کاری توسط آنها صورت نگرفته. قرار شده هم شورای شهر و هم شهرداری سردشت و مهاباد جداگانه همکاری کنند که تا این لحظه از طرف مسئولان سردشت هیچ قدمی برداشته نشده. البته توسط مسئولان مهاباد همکاری‌هایی صورت گرفته و به قول‌هایی که داده‌اند، عمل کرده‌اند، بخشی از هزینه‌ها را داده‌اند و مکانی برای تمرین و اسکان بنده فراهم کرده‌اند. خودم چند بار با مسئولان سردشت تماس گرفتم و پیگیری کردم که زمان من محدود است، این‌طوری به نتیجه نمی‌رسم. با برنامه‌ریزی من قرار بود از اول اردیبهشت بیایم و شروع به‌کار کنم که برای هفتم تیر آماده شود... .
انتشار یافته: ۴
غیر قابل انتشار: ۱
رزمنده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۳
0
0
چرا بمب اتم برای فرانسه جایزاست؟ / ایران نمی تواند انرژی هسته ای داشته باشد!
رزمنده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۳
0
0
فرانسه مجری دستورات آمریکا است. فرانسه مانند آمریکا و رژیم کودک کش به هیچ اصول انسانی پایبند نیست. دست فرانسه و آمریکا و رژیم کودک کش صهونیستی دریک کاسه است.
رزمنده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۳
0
0
ملت یران درمذاکرات تسلیم کشورهای حامی تروریسم نمی شویم
رزمنده
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۹ - ۱۳۹۴/۰۴/۱۳
0
0
وزیر امورخارجه فرانسه به جای دخالت های بی مورد درمذاکره هسته ای ایران و تجاوز به وسوریه امنیت کشورش را تامین کنداجازه بازدید ازمراکزنظامی را نمی دهیم..
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار