ملازاده کارشناس شبکه های وهابی: "امام حسین و یزید دو پسر عمو بودند که اختلافشان سیاسی بوده و بر سر اسلام نبوده است!!!"
به گزارش سرویس دینی جام نیوز، ملازاده یکی از وهابیونی است که با حمایت عربستان، مدیرت شبکه وهابی توحید را به عهده دارد و برنامه های خود را به زبان فارسی و یا بلوچی اجرا می کند.
وی بدلیل سواد پایینش همواره اظهارات سخیف و مضحکی می کند تا جایی که بین مخاطبان به عنوان یک کمدین و گوینده سخنان خنده دار معروف شده است تا یک عالم!
اخیرا این به اصطلاح عالم وهابی، اظهاراتی را در مورد واقعه عاشورا کرده و مدعی شده: "هدف قیام [امام] حسین [علیه السلام] برای نجات اسلام نبوده چون اسلام وجود داشته است"
وی که کارشناس شبکه وهابی کلمه نیز می باشد پارا فراتر گذاشته و با پسر عمو خواندن یزید با امام حسین علیه السلام مدعی می شود: "یزید و امام حسین علیه السلام در مورد اسلام هیچ اختلافی نداشتند و اختلافشان در پیاده کردن اسلام بود/ امام حسین و یزید دو پسر عمو بودند که اختلافشان سیاسی بوده و بر سر اسلام نبوده است!!!"
اظهارات این فرد وهابی نیازی به جواب ندارد اما برای روشن شدن انحراف عقاید این گروه افراطی و تفاوت دیدگاهشان با اهل سنت و الجماعت نگاهی به نظر علمای اهل سنت و کتب معتبرشان در مورد یزید و قیام امام حسین علیه السلام می اندازیم:
«ابوالحسن اشعری» در کتاب «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین»، ص 45 :
«چون ستمگری یزید از حد گذشت امام حسین ـ علیهالسلام ـ با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.»
«ابوفلاح حنبلی» در کتاب «شذرات الذهب من اخبار من ذهب»، ج 2، ص 67 :
«شانزده تن از اهل بیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ که در آن روزگار کسی همانند آنها نبود همراه او به شهادت رسیدند. خدا انجام دهنده آن را بکشد و خوار گرداند هر آن کس را که بدان امر کرد و رضایت داد.»
ابن خلدون در کتاب ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران مرکز انتشارات علمی فرهنگی، چاپ 4، سال 1362، ج1، ص417 :
«این عمل یزید یکی از اعمالی است که فسق او را تأکید و تأئید می کند و حسین در این واقعه شهید و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روی اجتهاد است.»
کفر یزید
کار جنایت یزید به جایی رسیده که اکثر اهل سنت به کفر او تصریح کرده اند و دلیل کفر او را علاوه بر واقعه دردناک حره به نقل سبط بن جوزی در کتاب ینابع الموده / ص ۲۳۵ اینگونه نو شته اند که «هنگامیکه رأس شریف حسین رضی الله عنه نزدش آوردند ، اهل شام را جمع کرد و شروع کرد به زدن آن راس شریف با خیزران و این اشعار را می خواند : لیت اشیاخی ببدر شهدوا لعبت هاشم والملک فلا خبر جاءولا وحی نزل»
جهت طولانی نشدن مطلب به همین چند نمونه بسنده می کنیم. مطابق آنچه در منابع اهل سنت آمده، دیدگاه اکثریت مورخان و نویسندگان اهل سنت در رابطه با قضایای کربلا و شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ همان طور که بیان شد، تأیید حرکت امام حسین ـ علیهالسلام ـ و تخطئه اقدامات یزید می باشد. این گروه یزید را فردی ظالم، بزه کار و قاتل امام حسین ـ علیهالسلام ـ می دانند و برخی حتی معاویه را هم مقصر می دانند. که در این بین وهابیون که همیشه ساز مخالف می زنند اگرچه انتقاداتی را به یزید وارد می کنند اما بدنبال توجیه عملکرد او در واقعه خونین کربلا هستند!
علاوه بر مطالب بالا، امام حسین(ع) نابودی بدعت های ایجاد شده را نیز امری ضروری می داند، آنجا که پس از ورود به مکه نامه ای به سران قبائل بصره فرستاد و طی آن چنین نوشت:
".... در شرایطی قرار گرفته ایم که سنت پیامبر به کلی از بین رفته و بدعت ها زنده شده است " و کلام آخر اینکه امام حسین علیه السلام هدف از قیام خود را اینطور معرفی میفرماید: «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی صلی الله علیه وآله و سلم» حال باید از این فرد وهابی پرسید که آیا این بدعت ها و ضرورت اصلاح آن خارج از دستورات اسلام است یا صرف یک مسأله ی سیاسی است؟!
وی بدلیل سواد پایینش همواره اظهارات سخیف و مضحکی می کند تا جایی که بین مخاطبان به عنوان یک کمدین و گوینده سخنان خنده دار معروف شده است تا یک عالم!
اخیرا این به اصطلاح عالم وهابی، اظهاراتی را در مورد واقعه عاشورا کرده و مدعی شده: "هدف قیام [امام] حسین [علیه السلام] برای نجات اسلام نبوده چون اسلام وجود داشته است"
وی که کارشناس شبکه وهابی کلمه نیز می باشد پارا فراتر گذاشته و با پسر عمو خواندن یزید با امام حسین علیه السلام مدعی می شود: "یزید و امام حسین علیه السلام در مورد اسلام هیچ اختلافی نداشتند و اختلافشان در پیاده کردن اسلام بود/ امام حسین و یزید دو پسر عمو بودند که اختلافشان سیاسی بوده و بر سر اسلام نبوده است!!!"
اظهارات این فرد وهابی نیازی به جواب ندارد اما برای روشن شدن انحراف عقاید این گروه افراطی و تفاوت دیدگاهشان با اهل سنت و الجماعت نگاهی به نظر علمای اهل سنت و کتب معتبرشان در مورد یزید و قیام امام حسین علیه السلام می اندازیم:
«ابوالحسن اشعری» در کتاب «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین»، ص 45 :
«چون ستمگری یزید از حد گذشت امام حسین ـ علیهالسلام ـ با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.»
«ابوفلاح حنبلی» در کتاب «شذرات الذهب من اخبار من ذهب»، ج 2، ص 67 :
«شانزده تن از اهل بیت امام حسین ـ علیهالسلام ـ که در آن روزگار کسی همانند آنها نبود همراه او به شهادت رسیدند. خدا انجام دهنده آن را بکشد و خوار گرداند هر آن کس را که بدان امر کرد و رضایت داد.»
ابن خلدون در کتاب ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران مرکز انتشارات علمی فرهنگی، چاپ 4، سال 1362، ج1، ص417 :
«این عمل یزید یکی از اعمالی است که فسق او را تأکید و تأئید می کند و حسین در این واقعه شهید و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روی اجتهاد است.»
کفر یزید
کار جنایت یزید به جایی رسیده که اکثر اهل سنت به کفر او تصریح کرده اند و دلیل کفر او را علاوه بر واقعه دردناک حره به نقل سبط بن جوزی در کتاب ینابع الموده / ص ۲۳۵ اینگونه نو شته اند که «هنگامیکه رأس شریف حسین رضی الله عنه نزدش آوردند ، اهل شام را جمع کرد و شروع کرد به زدن آن راس شریف با خیزران و این اشعار را می خواند : لیت اشیاخی ببدر شهدوا لعبت هاشم والملک فلا خبر جاءولا وحی نزل»
جهت طولانی نشدن مطلب به همین چند نمونه بسنده می کنیم. مطابق آنچه در منابع اهل سنت آمده، دیدگاه اکثریت مورخان و نویسندگان اهل سنت در رابطه با قضایای کربلا و شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ همان طور که بیان شد، تأیید حرکت امام حسین ـ علیهالسلام ـ و تخطئه اقدامات یزید می باشد. این گروه یزید را فردی ظالم، بزه کار و قاتل امام حسین ـ علیهالسلام ـ می دانند و برخی حتی معاویه را هم مقصر می دانند. که در این بین وهابیون که همیشه ساز مخالف می زنند اگرچه انتقاداتی را به یزید وارد می کنند اما بدنبال توجیه عملکرد او در واقعه خونین کربلا هستند!
علاوه بر مطالب بالا، امام حسین(ع) نابودی بدعت های ایجاد شده را نیز امری ضروری می داند، آنجا که پس از ورود به مکه نامه ای به سران قبائل بصره فرستاد و طی آن چنین نوشت:
".... در شرایطی قرار گرفته ایم که سنت پیامبر به کلی از بین رفته و بدعت ها زنده شده است " و کلام آخر اینکه امام حسین علیه السلام هدف از قیام خود را اینطور معرفی میفرماید: «وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی صلی الله علیه وآله و سلم» حال باید از این فرد وهابی پرسید که آیا این بدعت ها و ضرورت اصلاح آن خارج از دستورات اسلام است یا صرف یک مسأله ی سیاسی است؟!
