رئیس خانه مداحان گفت: یکبار پس از بازجویی چشمان آقای کافی از شدت گریه سرخ شده بود وقتی علت را پرسیدم ایشان گفت توهین به خود انسان قابل تحمل است اما اینها به حضرت زهرا (س) نیز توهین میکنند و ایشان مجدداً بغضشان ترکید.
به گزارش شهدای ایران، محسن طاهری، در 12 آبان 1339 در محلهی نازیآباد متولد شد. در خانوادهای مداح به دنیا آمد و از همان کودکی راه پدر را برگزید و از آن زمان تا به حال به عشق اهل بیت میخواند. مداحی که دیگر کمتر میتوان او را در ماههای رمضان و محرم داخل کشور یافت چرا که او این سالها برای اجرای مراسم مختلف به کشورهای خارجی میرود. باشگاه خبرنگاران به بهانهی ماه مبارک رمضان گفتو گویی با این مداح پیشکسوت انجام داده که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
* لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
بنده محسن طاهری متولد 12 آبان 1339 و برادر وسطی اخوان طاهری هستم.
* رابطهتان با برادرها چطور بود؟
آقا مرتضی یک سال و نیم از بنده بزرگتر است و با برادر کوچکتر محمد آقا هم حدود هشت سال تفاوت سنی داریم.
از آنجایی که به لحاظ سنی با آقا مرتضی نزدیکی بیشتری داشتیم، هم دوران تحصیل را با هم گذراندیم و هم در کارهای مداحی با هم همراه بودیم.
* اولین استاد مداحی شما چه کسی بود؟
در واقع مرحوم پدرمان استاد ما بود و ما در کار مداحی هر چه داریم از محفل ایشان است. اگرچه پدربزرگ و دایی، هم در این سبک بودند.
* اولین باری که مداحی کردید را به خاطر دارید؟ در چه رابطهای مداحی کردید؟
من و آقا مرتضی با هم در همان منطقه نازیآباد در جلسهی هفتگی عصرهای جمعه اولین بار دربارهی حضرت ولی عصر (عج) خواندیم.
* از آقای کافی و مهدیه تهران و خاطراتش بگوئید؟
از سال 52 در خدمت ایشان بودیم و بخش عمدهی خاطرات من و آقا مرتضی با ایشان مربوط به دههی آخر حکومت طاغوت بر میگردد که به انقلاب منتهی شد و شرایط خفقان شدیدی بر جامعه حاکم بود به طوری که ساواک بارها ایشان را برای بازخواست فرا میخواند و بنده هم چندین بار تا کوچهی میکده که محل ساواک بود آقای کافی را همراهی میکردم.
یکبار پس از بازجویی چشمان آقای کافی از شدت گریه سرخ شده بود وقتی علت را پرسیدم ایشان گفت توهین به خود انسان قابل تحمل است اما اینها به مقدسات انسان و حتی به حضرت زهرا (س) نیز توهین میکنند و ایشان مجدداً بغضشان ترکید و گریه کردند.
در زمانی که از شدت خفقان دهانها بسته بود آقای کافی حرفهای کنایهداری را به دستگاه حکومتی میزد تا اینکه یکساله قبل از پیروزی انقلاب در آخرین سخنرانی خود که در محل مهدیه تهران با حضور جمعیت زیادی برگزار شد به صراحت از حضرت امام نام برد و این در حالی بود که حتی اگر ساواک کوچکترین مسئلهای از رسانه علیه امام حتی در یک دفترچه در گوشهی یک کتابخانه میدید جرم محسوب میشد.
به نظر بنده آن حادثهی تصادف که منجر به مرگ آقای کافی شد ساختگی بود و ساواک ایشان را شهید کرد به طوری که آیتالله سعیدی هم که به شهادت رسید جرمی بیش از این نداشت که در یک جلسهی بانوان از رسالهی عملیهی امام یک مسئلهی شرعی را مطرح کرده بود که خبر آن به بیرون درز کرد.
* آیا خود شما هم توسط ساواک دستگیر شدید؟
در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب خاطراتی این چنینی زیاد دارم به طور مثال بعد از برنامهی شب اول محرم بنده را دستگیر کردند که بنده بخاطر اینکه بتوانم برای شبهای بعد در خدمت مردم باشم به اهل بیت متوسل شدم که آنها مرا رها کردند.
* کمی هم از بعد انقلاب بفرمائید آیا از حضرت امام هم خاطرهای دارید؟
بنده و برادرم آقا مرتضی یک سال و نیم منتهی به انقلاب را در قم مشغول تحصیل دروس حوزه بودیم که در ستاد استقبال از حضرت امام در شهر قم حضور داشتیم.
* آیا برای امام هم مداحی کردهاید؟
بله بنده سه بار این توفیق را داشتم که یکبار آن که روز عاشورا بود بارها از صدا و سیما پخش شد بطوریکه همان زمانها در اولین تیتراژ پخش میشد.
* اجازه بدهید کمی به عقب بازگردیم در دوران دبیرستان در چه رشتهای تحصیل کردید و درستان چطور بود؟
در رشتهی ادبیات تحصیل کردم و به درس اشتیاق زیادی داشتم بنابراین درسم خوب بود.
* درس شما بهتر بود یا برادرتان؟
تقریباً در یک حد بود.
* آیا در دوران تحصیل تقلب هم میکردید؟
خیر یادم نمیآید تقلب کرده باشم.
* آیا در دبیرستان هم مداحی کردید؟ و آیا غیر از شما دانش آموزان دیگری هم مداحی کردند؟
بنده و برادرم همه مراسمها را اجرا میکردیم به طوری که صبحها سر صف قرآن میخواندیم و گروه سرود تشکیل میدادیم و در وفاتها و اعیاد مراسم را برگزار میکردیم آن روزها مثل حالا جوانهایی که مداحی میکنند زیاد نبود به همین خاطر مردم هم بسیار استقبال میکردند.
به طوریکه در سال 52 همراه آقای کافی در کاشان مراسمی داشتیم که اهالی کاشان پلاکاردی بسیار بزرگ نصب کرده و روی آن نوشته بودند «دو بلبل از بوستان مهدیه تهران»
* به تحصیلات حوزویتان اشاره کردید آن را تا چه حد ادامه دادید و آیا تحصیلات دانشگاهی هم دارید؟
طی 5 سال سطح گذراندیم و بنده در دانشگاه تا مقطع کارشناسی در رشتهی مدیریت تحصیل کردم و متأسفانه بخاطر مشغلهی زیاد موفق به ادامهی آن نشدم.
* نظرتان در مورد سبکهای جدید مداحی چیست؟
به اعتقاد من این سبکها باید باشد و هم نباید باشد. باید باشد چرا که ذائقهی جوانان چنین سبکهایی را میطلبد و نمیشود با همان سبکهای سنتی نیاز آنها را پاسخ داد.
اما سبکهای جدید نباید باشد به این معنی که نباید سبک غربی و سهوی باشد بطوریکه این لباس بایستی به گونهای باشد که برای مجلس امام حسین (ع) برازنده باشد و جایگاه امام حسین (ع) را حفظ کند.
* آیا خود شما هم به این سبکها میخوانید؟ آیا اصلاً بلد هم هستید شورخوانی کنید؟
کمتر توفیق دارم چرا که سن و سال ما به حدی است که اگر بلد هم باشیم کمتر از ما چنین توقعی دارند و از طرفی جلسات ما به گونهای است که اقشار مختلف از کهنسال،میانسال، جوانان و کودک در آن حضور دارند در حالی که مداحان جوان در فضایی قرار دارند که همه جوان هستند و با کوچکترین اشارهای جلسه شور خواهد شد.
این را هم بگویم تقسیماتی چون شور و شعور در جلسات را چندان قبول ندارم چرا که همین ذکر «حسین حسین» که در شور میگویند دارای شعور است و نمیشود آنها را مجزا کرد.
* بین مولودی و عزاداری کدام را بیشتر دوست دارید؟
مداح باید خود را در معرض هر دو قرار دهد به طوریکه ائمه فرمودند در غم ما ، اندوهگین و در شادی ما، شاد باشید بنابراین مداح نمیتواند فقط مردم را بگریاند و هر دو اینها در کنار هم زیباست.
* نظر شما دربارهی عروسی خوانی چیست؟
آن هم خوب است چرا که اگر نباشد همهی عروسهای با مسائل دیگری چون ساز و بزن بکوب فراهم میشود.
* آیا عروسی خود شما هم مداحی داشت؟
عروسی بنده را باید ببینید چرا که فیلم آن موجود است. این عروسی یک عرصه بود از عرصههای مداحی البته اینطور نبود که تلخ باشد بلکه خیلی هم شاد بود.
در دی ماه 63 عروسی ما مثل مهدیه تهران برگزار شد به طوریکه مدام جمعیت زیادی میآمدند و میرفتند و مجدداً جلسه با جمعیت جدیدی پر میشد.
اقشار مختلفی از روحانیون و سیاسیون گرفته تا مردم عادی در عروسی شرکت داشتند و حدود 12 مداح در عروسی بنده خواندند.
* چند نفر از آن دوازده مداح را نام ببرید؟
حاج علی آقای انسانی، آقای محسن اعتمادیان، حاج علی آقا فراهانی از دوستانی که الان هم سایهشان بالای سرماست و برخی دوستانی که از دنیا رفتهاند چون مرحوم آقای ذوالفقاری که عروسیها را خیلی شیرین اداره میکردند.
* آیا آقا مرتضی برادرتان هم در عروسی شما خواند؟
خیر ایشان چند دقیقهای تشکر کردند.
* شما زودتر ازدواج کردید یا برادرتان؟
از آنجایی که آقا مرتضی از بنده بزرگتر است زودتر هم ازدواج کرد.
* چند فرزند دارید؟
دو فرزند دارم. دخترم سال اول دانشگاه و پسرم محمدمهدی 17 سال دارد.
* آیا پسرتان هم مداحی میکند؟
بله به تازگی شروع کرده و مثل جوانهای امروزی بیشتر شورخوانی میکند که امیدوارم مثل پسر برادرم حاج محمد که اول شورخوان بود او هم کمکم در بحث روزهخوانی و منبرخوانی قوی شود و از کلاس اساتید بزرگ بهرهمند شود.
* در خانه به همسرتان کمک هم میکنید؟
اگر تهران در کنار خانواده باشم بله کمک میکنم. اکثراً وسائل صبحانه را من آماده میکنم.
* آشپزی هم میکنید؟ اصلاً آشپزی بلد هستید؟
در آشپزی کم توفیقم چرا که باید علاقهی آن وجود داشته باشد بطوریکه بعضی از دوستان غیور، مردانی هستند که یک کدبانو هم هستند.
* تفریح شما چی چیست؟
متأسفانه آنقدر مشغلهام زیاد است که چندان به تفریح و حتی ورزش هم نمیرسم در حال حاضر حداقل پیاده روی را دارم اما در گذشته استخر زیاد میرفتم. البته به والیبال و فوتبال هم علاقه زیادی دارم.
* سینما هم میروید؟
چندین بار برای اکران برخی فیلمها از بنده دعوت میکنند که همراه خانواده میرویم از جمله فیلم یوسف پیامبر آقای سلحشور و یا فیلم روز واقعه که همراه آقای انصاریان به سینما رفتیم.
* تلویزیون چطور آیا سریالها را دنبال میکنید؟
شاید باور نکنید اما حتی سریالهایی مثل امام علی(ع) و مختارنامه را هم ندیدم و تنها اسم آنها را شنیدهام. اگر وقت کنم تنها اخبار را پیگیری میکنم.
* آیا اهل کتاب هم هستید؟
اهل کتاب نیستم چرا که معلوم نیست اهل کدام فرقهی آن باشم بله اهل مطالعه هستم بیشتر کتاب ادبیات و اشعار را دوست دارم.
* به هنر خاصی علاقه دارید؟
خطاطیام بد نیست به موسیقی سنتی و اصیل علاقه دارم بطوریکه با برخی از خوانندهها دوست هستم.
* از بعضی از این دوستان نام هم میبرید؟
با آقای افتخاری، اصفهانی و خواجهامیری دوست هستم و به صدای آنها علاقه دارم چرا که صدای مذهبی و سنتی آنها به کار مداح، ارتباط بیشتری دارد. البته با بنیامین هم رابطه دارم که او اهل شعر و مجالس مذهبی است. با بعضی هنرپیشهها و مجریهای صدا و سیما هم دوست هستم مثل علی ضیاء.
* دربارهی سفرهای خارجی و مداحیهایتان بگویید؟
کشورهای خلیج فارس و کشورهای نزدیک را بخاطر ارتباطی که با واحد بینالملل و نمایندگان دفترهای مقام معظم رهبری در این کشورها دارم بیشتر از بنده دعوت میکردند و در کشورهایی که برای زیارت میرفتیم هم مراسم مداحی داشتیم اما سفر به کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و کانادا اخیراً اتفاق افتاده و بیشتر در دو مناسبت رمضان و محرم به این کشورها سفر میکنم.
* مستمعین داخلی بهترند یا مستمعین خارج از کشور؟
به عقیدهی بنده آنهایی که خارج کشور هستند به اصطلاح بیشتر پای کار هستند چند صباحی را دنبال خوشگذرانی رفتهاند حالا که متوجه شدهاند این مسائل جذبه خاصی ندارد و به طور طبیعی پناهگاهی جز دین ندارند. به طوریکه افرادی که قبلاً گرایش دینی نداشتهاند وقتی بعد مجلس می آیند به سرعت جذب شده و حتی کارشناسان را هم به بهانههای مختلف به این مراسم ها میآورند.
* آیا هنگام رانندگی تخلف هم میکنید؟
بله زیاد از آنجا که برنامههای مداحی ما بسیار فشرده است گه گاهی قوانین را زیر پا میگذاریم تا به وعدهمان برسیم و مردم را منتظر نگذاریم.
* چه علامت راهنمایی و رانندگی را در زندگی شخصی خودتان بیشتر رعایت میکنید؟
ورود ممنوع به انسان یادآوری میکند که نباید تخلف کند و به حریم دیگران وارد شود بطوریکه نگاه او باید حساب شده باشد و گوشش هر حرفی را نشنود و در راه درست گام بردارد.
ورود ممنوع همیشه در ذهن انسان هست که به هر حریمی ورود پیدا نکند.
* فوتبال هم تماشا میکنید؟
بله البته پسرم خیلی فنی بازیها را تحلیل میکند به طوریکه یک وقتی به آقای فردوسیپور گفتم که ما در خانه یک فردوسیپور کوچولو داریم.
* استقلالی با پرسپولیسی؟
با سیستم پرسپولیس ارتباط بیشتری دارم ولی همیشه تیم آقای قلعهنویی و خودشان را دوست داشتم.
* یک خاطره هم از روزه داری بفرمائید؟
مادر ما حدود 80 سال سن دارد و ماشاءالله خودش همهی روزههای مستحبی را میگیرد اما به من و برادرانم اجازه نمیدهد چرا که میگوید شما باید توان داشته باشید که برای اهل بیت بخوانید.
* لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
بنده محسن طاهری متولد 12 آبان 1339 و برادر وسطی اخوان طاهری هستم.
* رابطهتان با برادرها چطور بود؟
آقا مرتضی یک سال و نیم از بنده بزرگتر است و با برادر کوچکتر محمد آقا هم حدود هشت سال تفاوت سنی داریم.
از آنجایی که به لحاظ سنی با آقا مرتضی نزدیکی بیشتری داشتیم، هم دوران تحصیل را با هم گذراندیم و هم در کارهای مداحی با هم همراه بودیم.
* اولین استاد مداحی شما چه کسی بود؟
در واقع مرحوم پدرمان استاد ما بود و ما در کار مداحی هر چه داریم از محفل ایشان است. اگرچه پدربزرگ و دایی، هم در این سبک بودند.
* اولین باری که مداحی کردید را به خاطر دارید؟ در چه رابطهای مداحی کردید؟
من و آقا مرتضی با هم در همان منطقه نازیآباد در جلسهی هفتگی عصرهای جمعه اولین بار دربارهی حضرت ولی عصر (عج) خواندیم.
* از آقای کافی و مهدیه تهران و خاطراتش بگوئید؟
از سال 52 در خدمت ایشان بودیم و بخش عمدهی خاطرات من و آقا مرتضی با ایشان مربوط به دههی آخر حکومت طاغوت بر میگردد که به انقلاب منتهی شد و شرایط خفقان شدیدی بر جامعه حاکم بود به طوری که ساواک بارها ایشان را برای بازخواست فرا میخواند و بنده هم چندین بار تا کوچهی میکده که محل ساواک بود آقای کافی را همراهی میکردم.
یکبار پس از بازجویی چشمان آقای کافی از شدت گریه سرخ شده بود وقتی علت را پرسیدم ایشان گفت توهین به خود انسان قابل تحمل است اما اینها به مقدسات انسان و حتی به حضرت زهرا (س) نیز توهین میکنند و ایشان مجدداً بغضشان ترکید و گریه کردند.
در زمانی که از شدت خفقان دهانها بسته بود آقای کافی حرفهای کنایهداری را به دستگاه حکومتی میزد تا اینکه یکساله قبل از پیروزی انقلاب در آخرین سخنرانی خود که در محل مهدیه تهران با حضور جمعیت زیادی برگزار شد به صراحت از حضرت امام نام برد و این در حالی بود که حتی اگر ساواک کوچکترین مسئلهای از رسانه علیه امام حتی در یک دفترچه در گوشهی یک کتابخانه میدید جرم محسوب میشد.
به نظر بنده آن حادثهی تصادف که منجر به مرگ آقای کافی شد ساختگی بود و ساواک ایشان را شهید کرد به طوری که آیتالله سعیدی هم که به شهادت رسید جرمی بیش از این نداشت که در یک جلسهی بانوان از رسالهی عملیهی امام یک مسئلهی شرعی را مطرح کرده بود که خبر آن به بیرون درز کرد.
* آیا خود شما هم توسط ساواک دستگیر شدید؟
در سالهای منتهی به پیروزی انقلاب خاطراتی این چنینی زیاد دارم به طور مثال بعد از برنامهی شب اول محرم بنده را دستگیر کردند که بنده بخاطر اینکه بتوانم برای شبهای بعد در خدمت مردم باشم به اهل بیت متوسل شدم که آنها مرا رها کردند.
* کمی هم از بعد انقلاب بفرمائید آیا از حضرت امام هم خاطرهای دارید؟
بنده و برادرم آقا مرتضی یک سال و نیم منتهی به انقلاب را در قم مشغول تحصیل دروس حوزه بودیم که در ستاد استقبال از حضرت امام در شهر قم حضور داشتیم.
* آیا برای امام هم مداحی کردهاید؟
بله بنده سه بار این توفیق را داشتم که یکبار آن که روز عاشورا بود بارها از صدا و سیما پخش شد بطوریکه همان زمانها در اولین تیتراژ پخش میشد.
* اجازه بدهید کمی به عقب بازگردیم در دوران دبیرستان در چه رشتهای تحصیل کردید و درستان چطور بود؟
در رشتهی ادبیات تحصیل کردم و به درس اشتیاق زیادی داشتم بنابراین درسم خوب بود.
* درس شما بهتر بود یا برادرتان؟
تقریباً در یک حد بود.
* آیا در دوران تحصیل تقلب هم میکردید؟
خیر یادم نمیآید تقلب کرده باشم.
* آیا در دبیرستان هم مداحی کردید؟ و آیا غیر از شما دانش آموزان دیگری هم مداحی کردند؟
بنده و برادرم همه مراسمها را اجرا میکردیم به طوری که صبحها سر صف قرآن میخواندیم و گروه سرود تشکیل میدادیم و در وفاتها و اعیاد مراسم را برگزار میکردیم آن روزها مثل حالا جوانهایی که مداحی میکنند زیاد نبود به همین خاطر مردم هم بسیار استقبال میکردند.
به طوریکه در سال 52 همراه آقای کافی در کاشان مراسمی داشتیم که اهالی کاشان پلاکاردی بسیار بزرگ نصب کرده و روی آن نوشته بودند «دو بلبل از بوستان مهدیه تهران»
* به تحصیلات حوزویتان اشاره کردید آن را تا چه حد ادامه دادید و آیا تحصیلات دانشگاهی هم دارید؟
طی 5 سال سطح گذراندیم و بنده در دانشگاه تا مقطع کارشناسی در رشتهی مدیریت تحصیل کردم و متأسفانه بخاطر مشغلهی زیاد موفق به ادامهی آن نشدم.
* نظرتان در مورد سبکهای جدید مداحی چیست؟
به اعتقاد من این سبکها باید باشد و هم نباید باشد. باید باشد چرا که ذائقهی جوانان چنین سبکهایی را میطلبد و نمیشود با همان سبکهای سنتی نیاز آنها را پاسخ داد.
اما سبکهای جدید نباید باشد به این معنی که نباید سبک غربی و سهوی باشد بطوریکه این لباس بایستی به گونهای باشد که برای مجلس امام حسین (ع) برازنده باشد و جایگاه امام حسین (ع) را حفظ کند.
* آیا خود شما هم به این سبکها میخوانید؟ آیا اصلاً بلد هم هستید شورخوانی کنید؟
کمتر توفیق دارم چرا که سن و سال ما به حدی است که اگر بلد هم باشیم کمتر از ما چنین توقعی دارند و از طرفی جلسات ما به گونهای است که اقشار مختلف از کهنسال،میانسال، جوانان و کودک در آن حضور دارند در حالی که مداحان جوان در فضایی قرار دارند که همه جوان هستند و با کوچکترین اشارهای جلسه شور خواهد شد.
این را هم بگویم تقسیماتی چون شور و شعور در جلسات را چندان قبول ندارم چرا که همین ذکر «حسین حسین» که در شور میگویند دارای شعور است و نمیشود آنها را مجزا کرد.
* بین مولودی و عزاداری کدام را بیشتر دوست دارید؟
مداح باید خود را در معرض هر دو قرار دهد به طوریکه ائمه فرمودند در غم ما ، اندوهگین و در شادی ما، شاد باشید بنابراین مداح نمیتواند فقط مردم را بگریاند و هر دو اینها در کنار هم زیباست.
* نظر شما دربارهی عروسی خوانی چیست؟
آن هم خوب است چرا که اگر نباشد همهی عروسهای با مسائل دیگری چون ساز و بزن بکوب فراهم میشود.
* آیا عروسی خود شما هم مداحی داشت؟
عروسی بنده را باید ببینید چرا که فیلم آن موجود است. این عروسی یک عرصه بود از عرصههای مداحی البته اینطور نبود که تلخ باشد بلکه خیلی هم شاد بود.
در دی ماه 63 عروسی ما مثل مهدیه تهران برگزار شد به طوریکه مدام جمعیت زیادی میآمدند و میرفتند و مجدداً جلسه با جمعیت جدیدی پر میشد.
اقشار مختلفی از روحانیون و سیاسیون گرفته تا مردم عادی در عروسی شرکت داشتند و حدود 12 مداح در عروسی بنده خواندند.
* چند نفر از آن دوازده مداح را نام ببرید؟
حاج علی آقای انسانی، آقای محسن اعتمادیان، حاج علی آقا فراهانی از دوستانی که الان هم سایهشان بالای سرماست و برخی دوستانی که از دنیا رفتهاند چون مرحوم آقای ذوالفقاری که عروسیها را خیلی شیرین اداره میکردند.
* آیا آقا مرتضی برادرتان هم در عروسی شما خواند؟
خیر ایشان چند دقیقهای تشکر کردند.
* شما زودتر ازدواج کردید یا برادرتان؟
از آنجایی که آقا مرتضی از بنده بزرگتر است زودتر هم ازدواج کرد.
* چند فرزند دارید؟
دو فرزند دارم. دخترم سال اول دانشگاه و پسرم محمدمهدی 17 سال دارد.
* آیا پسرتان هم مداحی میکند؟
بله به تازگی شروع کرده و مثل جوانهای امروزی بیشتر شورخوانی میکند که امیدوارم مثل پسر برادرم حاج محمد که اول شورخوان بود او هم کمکم در بحث روزهخوانی و منبرخوانی قوی شود و از کلاس اساتید بزرگ بهرهمند شود.
* در خانه به همسرتان کمک هم میکنید؟
اگر تهران در کنار خانواده باشم بله کمک میکنم. اکثراً وسائل صبحانه را من آماده میکنم.
* آشپزی هم میکنید؟ اصلاً آشپزی بلد هستید؟
در آشپزی کم توفیقم چرا که باید علاقهی آن وجود داشته باشد بطوریکه بعضی از دوستان غیور، مردانی هستند که یک کدبانو هم هستند.
* تفریح شما چی چیست؟
متأسفانه آنقدر مشغلهام زیاد است که چندان به تفریح و حتی ورزش هم نمیرسم در حال حاضر حداقل پیاده روی را دارم اما در گذشته استخر زیاد میرفتم. البته به والیبال و فوتبال هم علاقه زیادی دارم.
* سینما هم میروید؟
چندین بار برای اکران برخی فیلمها از بنده دعوت میکنند که همراه خانواده میرویم از جمله فیلم یوسف پیامبر آقای سلحشور و یا فیلم روز واقعه که همراه آقای انصاریان به سینما رفتیم.
* تلویزیون چطور آیا سریالها را دنبال میکنید؟
شاید باور نکنید اما حتی سریالهایی مثل امام علی(ع) و مختارنامه را هم ندیدم و تنها اسم آنها را شنیدهام. اگر وقت کنم تنها اخبار را پیگیری میکنم.
* آیا اهل کتاب هم هستید؟
اهل کتاب نیستم چرا که معلوم نیست اهل کدام فرقهی آن باشم بله اهل مطالعه هستم بیشتر کتاب ادبیات و اشعار را دوست دارم.
* به هنر خاصی علاقه دارید؟
خطاطیام بد نیست به موسیقی سنتی و اصیل علاقه دارم بطوریکه با برخی از خوانندهها دوست هستم.
* از بعضی از این دوستان نام هم میبرید؟
با آقای افتخاری، اصفهانی و خواجهامیری دوست هستم و به صدای آنها علاقه دارم چرا که صدای مذهبی و سنتی آنها به کار مداح، ارتباط بیشتری دارد. البته با بنیامین هم رابطه دارم که او اهل شعر و مجالس مذهبی است. با بعضی هنرپیشهها و مجریهای صدا و سیما هم دوست هستم مثل علی ضیاء.
* دربارهی سفرهای خارجی و مداحیهایتان بگویید؟
کشورهای خلیج فارس و کشورهای نزدیک را بخاطر ارتباطی که با واحد بینالملل و نمایندگان دفترهای مقام معظم رهبری در این کشورها دارم بیشتر از بنده دعوت میکردند و در کشورهایی که برای زیارت میرفتیم هم مراسم مداحی داشتیم اما سفر به کشورهایی مثل آمریکا، انگلیس و کانادا اخیراً اتفاق افتاده و بیشتر در دو مناسبت رمضان و محرم به این کشورها سفر میکنم.
* مستمعین داخلی بهترند یا مستمعین خارج از کشور؟
به عقیدهی بنده آنهایی که خارج کشور هستند به اصطلاح بیشتر پای کار هستند چند صباحی را دنبال خوشگذرانی رفتهاند حالا که متوجه شدهاند این مسائل جذبه خاصی ندارد و به طور طبیعی پناهگاهی جز دین ندارند. به طوریکه افرادی که قبلاً گرایش دینی نداشتهاند وقتی بعد مجلس می آیند به سرعت جذب شده و حتی کارشناسان را هم به بهانههای مختلف به این مراسم ها میآورند.
* آیا هنگام رانندگی تخلف هم میکنید؟
بله زیاد از آنجا که برنامههای مداحی ما بسیار فشرده است گه گاهی قوانین را زیر پا میگذاریم تا به وعدهمان برسیم و مردم را منتظر نگذاریم.
* چه علامت راهنمایی و رانندگی را در زندگی شخصی خودتان بیشتر رعایت میکنید؟
ورود ممنوع به انسان یادآوری میکند که نباید تخلف کند و به حریم دیگران وارد شود بطوریکه نگاه او باید حساب شده باشد و گوشش هر حرفی را نشنود و در راه درست گام بردارد.
ورود ممنوع همیشه در ذهن انسان هست که به هر حریمی ورود پیدا نکند.
* فوتبال هم تماشا میکنید؟
بله البته پسرم خیلی فنی بازیها را تحلیل میکند به طوریکه یک وقتی به آقای فردوسیپور گفتم که ما در خانه یک فردوسیپور کوچولو داریم.
* استقلالی با پرسپولیسی؟
با سیستم پرسپولیس ارتباط بیشتری دارم ولی همیشه تیم آقای قلعهنویی و خودشان را دوست داشتم.
* یک خاطره هم از روزه داری بفرمائید؟
مادر ما حدود 80 سال سن دارد و ماشاءالله خودش همهی روزههای مستحبی را میگیرد اما به من و برادرانم اجازه نمیدهد چرا که میگوید شما باید توان داشته باشید که برای اهل بیت بخوانید.