18 سال بعد که پدرم به دلیلی به روستای کاریزک برگشته بودند، در بهار آن سال باران زیادی آمده بود و بسیاری ساختمان ها که خشتی بودند از جمله مسجد ده خراب شده بود و سقف آن ریخته و فقط بخش مختصری از آن سالم بود.
شهدای ایران:انسان باید تمام اعمالش را فقط برای خداوند متعال انجام دهد و در انجام تکالیف الهی خلوص نیت داشته باشد، زیرا نا خالصی و ریا از آفاتی هست که انسان را در حال نزدیکی به خداوند از او دور می کند.
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
إنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ انعام/162
مسلماً نماز و عبادتم و زندگى كردن و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است
حکایت؛ مرحوم راشد که از سخنرانان معروف بود نقل کرده : در سال 1300 شمسی، ماه رمضان، مردم مشهد پدرم را به اصرار در شهر نگه داشتند، آن ماه در مسجد گوهرشاد، نماز ظهر و عصر را میخواند ، سپس به منبر میرفت، مردم بسیاری برای نماز به مسجد می آمدند و به وی اقتدا میکردند و اغلب از سرشناسان متدین در مشهد بودند.
18 سال بعد که پدرم به دلیلی به روستای کاریزک برگشته بودند، در بهار آن سال باران زیادی آمده بود و بسیاری ساختمان ها که خشتی بودند از جمله مسجد ده خراب شده بود و سقف آن ریخته و فقط بخش مختصری از آن سالم بود.
پدرم در همان مسجد که نیمی از آن فرو ریخته بود، حصیر را تمیز کرده بود و سه نوبت نمازش را همانجا میخواند.
روزی ایشان برخاست و وضو گرفت و به مسجد رفت، من نیز فرصت را غنیمت دانستم که نمازی پس از چند سال با آن مرد بزرگ بخوانم، به مسجد رفتم، از سمتی وارد شدم که او مرا ندید و آهسته جلو رفتم، در رکعت دوم نماز بود، به او اقتدا کردم و نماز را به جماعت خواندیم اما این دفعه دو نفره و در دهی کوچک و در مسجدی که خراب شده بود؛ خدا میداند که میان این نمازش در حال تنهایی در میان آوارهای فروریخته ی مسجد این ده، با آن نمازی که در مسجد گوهرشاد به او اقتدا کردم، و نیمی از صحن مسجد گوهرشاد و تمامی یک شبستان از جمعیتی که به او اقتدا کرده بودند، پر شده بود، از لحاظ طمأنینه ، قرائت و همه ذکرهای واجب و مستحب ذره ای تفاوت وجود نداشت. 1
رو به سوي قبله با آغوش باز خويش را گم كن در آغوش نماز2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب فضیلتهای فراموش شده
2. شهرام محمدی
*حوزه
خداوند متعال در قرآن می فرماید:
إنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ انعام/162
مسلماً نماز و عبادتم و زندگى كردن و مرگم براى خدا پروردگار جهانيان است
حکایت؛ مرحوم راشد که از سخنرانان معروف بود نقل کرده : در سال 1300 شمسی، ماه رمضان، مردم مشهد پدرم را به اصرار در شهر نگه داشتند، آن ماه در مسجد گوهرشاد، نماز ظهر و عصر را میخواند ، سپس به منبر میرفت، مردم بسیاری برای نماز به مسجد می آمدند و به وی اقتدا میکردند و اغلب از سرشناسان متدین در مشهد بودند.
18 سال بعد که پدرم به دلیلی به روستای کاریزک برگشته بودند، در بهار آن سال باران زیادی آمده بود و بسیاری ساختمان ها که خشتی بودند از جمله مسجد ده خراب شده بود و سقف آن ریخته و فقط بخش مختصری از آن سالم بود.
پدرم در همان مسجد که نیمی از آن فرو ریخته بود، حصیر را تمیز کرده بود و سه نوبت نمازش را همانجا میخواند.
روزی ایشان برخاست و وضو گرفت و به مسجد رفت، من نیز فرصت را غنیمت دانستم که نمازی پس از چند سال با آن مرد بزرگ بخوانم، به مسجد رفتم، از سمتی وارد شدم که او مرا ندید و آهسته جلو رفتم، در رکعت دوم نماز بود، به او اقتدا کردم و نماز را به جماعت خواندیم اما این دفعه دو نفره و در دهی کوچک و در مسجدی که خراب شده بود؛ خدا میداند که میان این نمازش در حال تنهایی در میان آوارهای فروریخته ی مسجد این ده، با آن نمازی که در مسجد گوهرشاد به او اقتدا کردم، و نیمی از صحن مسجد گوهرشاد و تمامی یک شبستان از جمعیتی که به او اقتدا کرده بودند، پر شده بود، از لحاظ طمأنینه ، قرائت و همه ذکرهای واجب و مستحب ذره ای تفاوت وجود نداشت. 1
رو به سوي قبله با آغوش باز خويش را گم كن در آغوش نماز2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب فضیلتهای فراموش شده
2. شهرام محمدی
*حوزه