درپی فوت همسر محمدرضا رحیمی، دختران وی نامهای خطاب به همشهریان قروهای خود نوشتهاند.
شهدای ایران: درپی فوت همسر محمدرضا رحیمی، دختران وی نامهای خطاب به همشهریان قروهای خود نوشتهاند که در بخشهایی از آن امده:
میدانید پدر ما امروز دوران محکومیتش را بخاطر اخذ یک میلیارد و دویست میلیون تومان یا اندکی بیشتر یا کمتر، از فردی و مصرف تمامِ آن در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی سپری میکند. روالی که متاسفانه در همه ادوار مجلس شورای اسلامی متداول بوده است.
اما بدانید که زندگی ما به گواه موجود، حتی ریالی آلوده به حرام نیست. گرچه این سخنِ ما ممکن است با تصورات شما و اخباری که شنیدهاید، متفاوت باشد. اما دیگر مهم نیست که رسانه های داخل و خارج درباره ما و پدرمان چه قضاوتی میکنند، زیرا آموزهای دینی و تربیتی به ما آموخته است که برخی داوریها را به نزد داور اندازیم که او احکم الحاکمین است.
دامنه ی اخبارِ منتشر شده علیه پدرمان آن چنان وسیع شد که مادربزرگمان که بیش از هرکس پدرم را میشناخت، نتوانست آنها را تحمل کند و پس از دو بار سکته و مدتی افتادن در بستر بیماری به رحمت خدا رفت! پس از آن مادر صبور و مظلوممان که سالهای پرفراز و نشیب در کنار پدرم بود، با شنیدن اولین اخبارِ کذب، دچار بیماری شدید قلبی شد و دو بار تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت و وضعیت جسمانیاش به حال غیر قابل وصفی رسید.
اما به لطف خداوند پس از 22 ماه بستری شدن در بیمارستان، وضعیت سلامتی نسبی را بدست آورده بود و در منزل، خود را برای جشن عقد یکی از دخترانش مهیا مینمود تا آنکه در روزهای سرد زمستان که همزمان بود با رأی محکومیت پدرم، وقتی که بی تابیها و دلهرههای ما را با چشمان خود میدید و نای سخن گفتن نداشت و ما هم سعی میکردیم مادرمان خبر ناگوارِ محکومیتِ پدر را نشنود، ولی با تبلیغات وسیع صدا و سیما و نیز چند برابر اعلام کردنِ جزئیاتِ حکم، و پس از مشاهده ی زیرنویس تلویزیون و مناظرههای رنگارنگِ آن، متوجه عمق فاجعه شد و دچار حالت بحرانیِ قلب، همراه با سکته مغزی شد.
*تابناک
میدانید پدر ما امروز دوران محکومیتش را بخاطر اخذ یک میلیارد و دویست میلیون تومان یا اندکی بیشتر یا کمتر، از فردی و مصرف تمامِ آن در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی سپری میکند. روالی که متاسفانه در همه ادوار مجلس شورای اسلامی متداول بوده است.
اما بدانید که زندگی ما به گواه موجود، حتی ریالی آلوده به حرام نیست. گرچه این سخنِ ما ممکن است با تصورات شما و اخباری که شنیدهاید، متفاوت باشد. اما دیگر مهم نیست که رسانه های داخل و خارج درباره ما و پدرمان چه قضاوتی میکنند، زیرا آموزهای دینی و تربیتی به ما آموخته است که برخی داوریها را به نزد داور اندازیم که او احکم الحاکمین است.
دامنه ی اخبارِ منتشر شده علیه پدرمان آن چنان وسیع شد که مادربزرگمان که بیش از هرکس پدرم را میشناخت، نتوانست آنها را تحمل کند و پس از دو بار سکته و مدتی افتادن در بستر بیماری به رحمت خدا رفت! پس از آن مادر صبور و مظلوممان که سالهای پرفراز و نشیب در کنار پدرم بود، با شنیدن اولین اخبارِ کذب، دچار بیماری شدید قلبی شد و دو بار تحت عمل جراحی باز قلب قرار گرفت و وضعیت جسمانیاش به حال غیر قابل وصفی رسید.
اما به لطف خداوند پس از 22 ماه بستری شدن در بیمارستان، وضعیت سلامتی نسبی را بدست آورده بود و در منزل، خود را برای جشن عقد یکی از دخترانش مهیا مینمود تا آنکه در روزهای سرد زمستان که همزمان بود با رأی محکومیت پدرم، وقتی که بی تابیها و دلهرههای ما را با چشمان خود میدید و نای سخن گفتن نداشت و ما هم سعی میکردیم مادرمان خبر ناگوارِ محکومیتِ پدر را نشنود، ولی با تبلیغات وسیع صدا و سیما و نیز چند برابر اعلام کردنِ جزئیاتِ حکم، و پس از مشاهده ی زیرنویس تلویزیون و مناظرههای رنگارنگِ آن، متوجه عمق فاجعه شد و دچار حالت بحرانیِ قلب، همراه با سکته مغزی شد.
*تابناک