شهدای ایران shohadayeiran.com

این عالم برجسته در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» به بررسی امکان یا عدم امکان مشاهده و رؤیت امام زمان(عج) می‌پردازد که پس از بررسی و تحقیق علمی کاملی براساس روایات، ادعای مشاهده حضرت حجت‌(عج) را رد می‌کند و تأکید می‌کند: امام(عج) به سبب مصلحت مشاهده را نهی‌ کرده‌اند، چون اگر این‌گونه نبود امروزه هر فردی در هر کوی و برزنی ادعا می‌کرد که آقا را مشاهده کرده و ایشان نیز به وی توصیه‌هایی کرده‌اند.
به گزارش شهدای ایران به نقل از رسا، موقعیتی عزیز و شریف بود که لحظات ناب و تابناکی را برایمان رقم زد؛ لحظاتی که از دل دریایی یک عالم ربانی و زبان ساده و زندگی بی‌تکلفش بیرون می‌تراوید.

دقایقی که توفیق داشتیم تا از محضر این عالم بزرگوار بهره‌مند شویم سرشار بود از درس و دوستی؛ از اتاق ساده و بی‌ریای ایشان تا بیان جذاب و دقیق علمی‌شان. شاید یکی از مهم‌ترین و جذاب‌ترین لحظات دیدار زمانی بود که این مرجع تقلید بزرگوار در مواجهه با سؤالات ما فرمود من تنها در همان یک موضوعی که قرار گذاشته بودیم صحبت خواهم کرد چرا که مطالعه و تحقیق من در این گستره، حول همان موضوع بوده است. و ما به یادآوردیم کسانی را که بی آنکه اسباب بزرگی را در خود فراهم نموده باشند از هر دری سخنی می‌گویند و در هر موضوع و مسئله‌ای وارد می‌شوند و حکم صادر می‌کنند!

این تقوای علمی و منش فوق العاده ایشان در برخود با موضوعات دقیق عالم علم، براستی برای ما شعف آمیز و در عین حال عبرت آموز بود.

چقدر زیبا و امیدوار کننده است اینکه فردی در جایگاه یک عالم ربانی، اینچنین دقیق و حساب شده و مطلقاً از روی مطالعه و تحقیق علمی سخن براند و در حرف‌هایش هیچ نشانی از گزافه گویی نباشد.

ایشان در بخش دیگری از بیاناتشان به یک نکته اساسی و بسیار خطیر که بعضا مورد غفلت واقع شده اشاره کردند و آنهم توجه روحانیت به ذی طلبگی و آراستگی آنان به سادگی و بی تکلفی و همراه بودن با توده مردم بود.

و بعد یادآوری کردند که «من حتی در همین سن و سال هم هنوز مسیر خانه تا محل درس را پیاده می‌روم تا مردم هم یک روحانی را با پای پیاده و در کنار خودشان ببیننند.»

با سپاس فراوان از این شخصیت بزرگوار و نیز بیت شریف ایشان که فرصت غنیمت دیدار با یک عالم ساده و بی تکلف را که مقید به تقوای علمی و بیان دقیق معرفت بنیان است برایمان فراهم نمودند.

حضرت آیت‌الله میرزا یدالله دوزدوزانی از مراجع تقلید متولد سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در شهر تبریز است که پس از پایان تحصیلات مقدماتی و سطح حوزه برای ادامه مقاطع عالیه به شهر قم مهاجرت و از محضر اساتید برجسته‌ای همانند امام راحل، علامه طباطبایی، حضرت آیات بروجردی و گلپایگانی بهره می‌برد.

دروس حول نزول القرآن، دروس حول الموت و الحیات و البرزخ و اشراط الساعه، دروس حول المعاد، تقریرات فقه صلاة مسافر، حاشیه بر عروه الوثقی، مناسک حج، رساله‌ ارشاد المومنین، منهاج الصالحین، رساله هلالیه، خمس در عصر پیامبر(ص)، تغییر جنسیت آری یا نه؟ و تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف از جمله آثار معظم‌له است.

این مرجع تقلید در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» به بررسی امکان یا عدم امکان مشاهده و رؤیت امام زمان(عج) می‌پردازد که پس از بررسی و تحقیق علمی کاملی براساس روایات، ادعای مشاهده حضرت حجت‌(عج) را رد می‌کند.

سرویس اندیشه خبرگزاری رسا نیز براساس مسؤولیت و وظیفه خود که رساندن دیدگاه‌های حوزویان به ویژه مراجع تقلید به جامعه است، پس از مدتی پیگیری توانست گفت‌وگوی تفصیلی با حضرت آیت‌الله دوزدوزانی درباره چرایی عدم امکان رویت صاحب الزمان(عج) و دلایل ادعای برخی از افراد در این زمینه داشته باشد.

در ادامه این گفت‌وگو را از نظر می‌گذرانید؛

ـ امکان رویت امام زمان(عج) در عصر غیبت کبری وجود دارد؟ در این موضوع میان دوران غیبت صغری و غیبت کبری تفاوت وجود دارد؟ آیا در آن زمان امکان رویت وجود داشته سپس سلب شده است یا در آن زمان نیز وجود نداشته است؟

بنده مقدمتا باید عرض کنم که در این جا امکان در برابر امتناع نیست، یعنی برداشت نشود که بحث ما درباره عدم رویت به معنای امتناع و محال بودن آن است؛ چرا که براساس قاعده اولیه همه چیز ممکن است و اگر ما گفتیم ممکن نیست براساس قاعده ثانویه که از روایات فهمیده می‌شود است.

وقتی ما مطلبی را از روایات می‌فهمیم نسبت به آن می‌گوییم که چیزی ممکن است یا ممکن نیست و این‌که ما می‌گوییم رویت ممکن نیست، به سبب ادله‌ و روایات خاص است. همچنین عدم رویت را به دو قسم تقسیم می‌کنیم که یک قسم آن در زمان غیبت صغری و دیگری در زمان غیبت کبری است.

نخست باید دانست که امام زمان(عج) پیش از غیبت صغری نیز بسیار در دید مردم نبوده‌اند، یعنی به گونه‌ای نبود که همه افراد ایشان را ببینند و حضورش را درک کنند، بلکه خواص ایشان را زیارت می‌کردند. حتی امام حسن عسکری(ع) فرزندشان امام مهدی(عج) را به برخی از افراد که از شهرهای مختلفی همانند قم می‌رفتند نشان می‌دادند. هر چند به این دوران نمی‌توان عصر غیبت گفت، ولی دیدار صاحب الزمان(عج) در پیش از غیبت صغری نیز آزاد نبوده است.

حضرت مهدی(عج) پس از شهادت امام حسن عسکری حدود ۷۰ سال در غیبت صغری بوده‌اند که افراد خاصی همانند چهار نائب ایشان را زیارت می‌کردند. نقل شده از یکی از نواب ـ ظاهرا عمری ـ سؤال می‌کنند، آقا را دیده‌ای؟ ایشان جواب می‌دهد «بنده آخرین بار آقا را در هنگام طواف دیدم که چهره‌ و قامتشان این‌گونه بود». این مسائل نشان می‌دهد که غیبت صغری برای عموم غیبت بوده ولی برای خواص زیارت و دیدار ممکن بوده است که آن‌ها نیز مشکلات مردم را برای حضرت(عج) بیان می‌کرده‌اند، برای ایشان نامه می‌نوشته‌اند و جواب را دریافت می‌کردند.

برداشت آقایان(علما) درباره غیبت کبری نیز به دو گونه است، برخی می‌گویند در غیبت کبری دیدار ممکن است و گروه دیگر می‌گویند که با آغاز غیبت کبری دیدار خاتمه یافته است. دلیل اختلاف نیز به سبب این است که یک هفته پیش از رحلت سمری، چهارمین نائب خاص امام زمان(عج) نامه‌ای از حضرت(عج) به وی می‌رسد که «یا على بن محمد السمرى اعظم الله اجرا خوانک فیک، فانک میت ما بینک و بین ستة ایام، فاجمع امرک و لاتوص الى احد فیقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبة التامة. فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى عزوجل، و ذلک بعد طول الامد و قسوة القلوب و امتلاء الارض جوراً. و سیأتى الى شیعتى من یدعى المشاهدة، الا فمن ادعى المشاهده قبل خروج السفیانى و الصیحة فهو کذاب مفتر، اى علىّ بن محمّد سمرىّ! خداوند اجر برادرانت را در عزاى تو عظیم گرداند که تو ظرف شش روز آینده خواهى مرد، پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دل‌ها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد. و به زودى کسانى نزد شیعیان من آیند و ادّعاى مشاهده کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رؤیت و مشاهده کند دروغگوى مفترى است.»

ظاهر این روایات نشان می‌دهد که میان غیبت صغری با غیبت کبری یک تغییر اساسی وجود داشته است، در غیبت صغری افراد گاهی حضرت را مشاهده می‌کرده‌اند، ولی به گونه‌ای نبوده که از شیعیان هر فردی دلش بخواهد امام(عج) را مشاهده کند و این مشاهده بسیار کم اتفاق می‌افتاده است. ظاهر امر نشان می‌دهد که در غیبت کبری درب این امر (رویت امام) بسته شده است؛ چرا بسته شده است؟ چون نماینده، خلیفه و نائب پایان پذیرفته و چهار نائب خاص از دنیا رفته‌اند و امام مهدی(عج) به سمری می‌فرمایند «پنجمین نائب را انتخاب نکن»؛ چرا؟ چون «فقد وقعت الغیبة التامة» رخ داده است و اگر فردی ادعا مشاهده کرد بدان که «فمن ادعى المشاهده فهو کذاب مفتر» است.

البته در این روایت ریز کاری‌هایی نیز وجود دارد، بنده در نوشته‌هایم این امر امام زمان(ع) را به چندین قسمت تقسیم کرده‌ام که شامل معجزه، در خواب دیدن، شفا دادن، مکاشفه، دیدار بدون شناخت می‌شود و این مسائل مورد بحث نیست، بلکه آن‌چه مورد بحث است «مشاهده» است. مشاهده نیز به این معنا است که فردی در خدمت یک فرد دیگری نشسته باشد و هر دو یک‌دیگر را ببینند و میان آن دو نگاه قصدی وجود داشته باشد نه نگاه اتفاقی. وگرنه ممکن است فرد در خیابان صدها نفر را ببیند که به این مشاهده گفته نمی‌شود، چرا که هر فردی به کار خود مشغول است. حتی اگر یک فردی از فرد دیگر در خیابان آدرس یک خیابان دیگر را بپرسد به آن نیز مشاهده گفته نمی‌شود؛ با این وجود اگر فردی امام(عج) را در وسط خیابان ببیند و حتی از ایشان مطلبی را نیز بپرسد مشاهده گفته نمی‌شود.

امام زمان(عج) نیز در نامه‌ای که به سمری نوشته‌اند می‌فرمایند «الا من ادعی المشاهده فکذبوه... فهو کذاب مفتر، فلا ظهور الا بعد اذن الله تعالى عزوجل»، برخی نیز داستان‌های بیان شده درباره اردبیلی، سید بن طاووس، وحید و دیگران را نتوانسته‌اند انکار کنند و خیال کرده‌اند که این داستان‌ها متواتر است، از این‌رو این روایات را توجیه کرده‌اند و گفته‌اند «الا من ادعی المشاهده مع النیابة». به نظر می‌آید این مطلب را نخستین بار مجلسی دوم ـ محمد باقر مجلسی پسر شیخ محمدتقی مجلسی ـ در بحار این‌گونه توجیه کرده است. پس از او نیز افرادی گفته‌اند که نائب چه چیزی را؟ ادعا نمی‌کند و به عقیده بنده این وهن به امام است.

چرا که آن بزگوار از فصحای عصر خود مثل آباء و اجدادش بوده اگر می‌خواست این معنا را بفرمایند می‌فرمودند: «الا من ادعی النیابه» چرا «مشاهده» گفته‌اند؟ این موضوع بسیار صریح و روشن است که گفته‌اند «الا من ادعی المشاهده» و «الا من ادعی النیابه» نگفته‌اند؛ چرا که این (الا من ادعی المشاهده) ریشه را می‌زند و معلوم می‌شود که این مصلحت داشته تا برخی سوء استفاده نکنند. امام زمان(عج) نیز ریشه را زده‌اند.

در داستانی ـ اگر درست باشد ـ وحید بهبهانی پس از سخنانی به میرزای قمی می‌گوید «اگر من گفتم تو وظیفه‌ات تکذیب است» علما به این میزان مراقب بوده‌اند. به عقیده بنده چون دیدار و ادعای مشاهده به این صورت که فردی بگوید رفتم، خدمت آقا نشستم، با هم صحبت کردیم، چیزی به بنده گفت یا نگفت خطرات و مضراتی دارد، از این‌رو امام زمان(عج) در این نامه ریشه آن را می‌زنند و می‌فرمایند «الا من ادعی المشاهده فکذبوا.»

ـ یعنی به عقیده حضرتعالی حتی اگر فردی امام زمان(عج) را مشاهده کند، نباید بازگو کند؟

بله؛ البته این موضوع را باید از دو مرحله مورد بررسی قرار داد، در مرحله نخست امام(عج) می‌فرمایند «فلا ظهور الا بعد اذن الله» پس اگر فردی ادعا کرد نپذیرید، در فراز دیگر می‌فرمایند «ألا من ادعی المشاهدة فکذبوه» که امام(عج) با این مطلب به افراد بینش می‌دهند. سخن امام(عج) نشان می‌دهد که ممکن است افرادی ادعای درباره مشاهده داشته باشند.

بنده نمی‌گویم ادعای رؤیت ممکن هست یا خیر، ولی اگر ممکن باشد نباید کسی این ادعا را بپذیرد، چرا که امام می‌فرمایند «فلا ظهور الا بعد اذن الله» و «ألا من ادعی المشاهدة فکذبوه» ظهور ایشان در جای است که خدا اجازه همگانی آن را بدهد. حالا اگر افرادی پیدا شوند به صورت صحیح یا سقیم ادعا کنند که آقا را دیده‌اند، با آن مقدمه(فلا ظهور الا بعد اذن الله) باید بگوییم که ادعایشان بی‌جا است، چون گفته‌اند «فلا ظهور». همچنین اگر افرادی به صورت صحیح یا سقیم ادعا کنند که آقا را دیده‌اند وظیفه شما(مردم) در جامعه این است که بگویید این‌ها دروغ می‌گویند، چون در روایت صراحتاً فرمود:... فکذبوه.

ـ فارغ از بحث دیدار چهره به چهره که تمام شرایط دیدار بین الاثنینی را داشته باشد، در مرحله بعدی آیا امکان دیدار وجود دارد؟

به عقیده ما حضرت ولی‌عصر(عج) برای جلوگیری از سوء استفاده مردم بیان این‌گونه دیدارها (دیدار چهره به چهره و همراه قصد میان دو نفر) را ممنوع کرده‌اند. چرا که برخی به وسیله این ادعا می‌توانند برای خود پاتوق درست کرده و عده‌ای را در اطراف خود جمع ‌کنند، همان‌گونه که در طول تاریخ مدعیان مهدویت بسیار زیاد شده‌اند که فرد شاخص آن «سید علی محمد باب است». این فرد نخست نمی‌گفت که من نیابت و امامت دارم، بلکه برای امتحان با لحنی نرم گفت «من آقا را دیدم» که عده‌ای از مردم اطراف وی جمع شدند، وی سپس قدم به قدم رو به جلو حرکت کرد و مردم به وی گرویدند و سپس ادعا نهایی خود را بیان کرد. امام زمان(عج) نیز برای جلوگیری از این سوء استفاده‌ها موضوع را از ریشه زده‌اند.

اگر از نخست به این موضوعات توجه می‌شد، این‌گونه نمی‌شد که افرادی بیایند و بگویند «حضرت حجت(عج) بر من عنایت خاصی دارند و با ایشان ارتباط دارم». بنده نیز از نخست این موضوع(رویت امام زمان(عج)) را احتمالی قرار داده‌ام تا اگر فردی نیز ادعا کرد، بگویند (مردم به فرد مدعی) ممکن است حضرت را مشاهده کرده باشی، ولی ایشان که حکم نیابت نداده‌اند و ممکن است توصیه کرده باشند.

حتی اگر برخی از مطالب بیان شده درباره مراجع را نیز بپذیریم شاذ و نادر بوده و ممکن است به مصلحت روز باشد و در این‌باره نمی‌توان چیزی گفت. ولی واقعیت این است امام(عج) به سبب مصلحت این کیفیت مشاهده (مشاهده چهره به چهره همراه با قصد) را نهی‌ کرده‌اند، چون اگر این‌گونه نبود امروزه هر فردی در هر کوی و برزنی ادعا می‌کرد که آقا را مشاهده کرده و ایشان نیز به وی توصیه‌های کرده‌اند.

البته ممکن است فردی صدای ایشان را بشنود، یا حضرت را در خواب ببیند، ولی «مشاهده» نهی شده است؛ از این‌رو در روایت داریم که برخی از افراد در هنگام ظهور امام زمان(عج) می‌گویند «من این فرد را قبلا دیده‌ام». حتی ما در کتاب «تحقیق اللطیف حول التوقیع الشریف» گفته‌ایم که ادعای برخی درباره مشاهده کردن در حقیقت «مکاشفه» است، مرحوم مجلسی نخست دو شرح فارسی و عربی برای کتاب «من لایحضره الفقیه» دارد که مکاشفه‌ها را بیان می‌کند و می‌گوید «من حضرت را دیدم و ایشان برای من میوه‌ای داد که میوه بسیار شیرینی بود، به من توصیه کرد که زیارت جامعه را بخوان» این‌ها مکاشفه است و اشکالی ندارد، ولی آیا مکاشفه واقعیت است تا تخیل؟ حقیقت مکاشفه بین النوم و یقظه است و هر انسانی ممکن است این نوع مکاشفه را داشته باشد، برای نمونه در برخی موارد فرد خیال می‌کند که یکی از اقوامش آمده است، ولی وقتی نگاه می‌کند می‌بیند که خبری نیست و این نوعی از مکاشفه است.

مکاشفه در برخی موارد به قدری لطیف می‌شود که فرد متوجه نمی‌شود که آیا این مکاشفه است یا رویت؛ برای نمونه می‌گوید که آقا را دیده است، در حالی که ایشان را در خواب دیده است. از این‌رو می‌توان تمام مسائلی که افراد درباره دیدن حضرت بیان می‌کنند را مکاشفه دانست؛ چون به گونه‌ای نیست که حضرت صاحب الزمان(عج) بنشینند و با افراد صحبت کنند، سپس بروند.

امام(عج) نیز همین موضوع (نگاه چهره به چهره همراه با قصد) را منکر شده‌اند. ما نیز در نوشته خود قریب به ۴۰ روایت نقل کرده‌ایم که تمام آن‌ها می‌گویند «غیبت دیدار نیست» و حتی یک روایت پیدا نمی‌شود که بگوید حضرت را می‌توان دید و ایشان را شناخت؛ افرادی نیز از اهل‌بیت(ع) می‌پرسند دیدار بدون شناخت چه سودی دارد که این بزرگواران پاسخ می‌دهند «آفتاب پشت ابر چه سودی دارد؟!» یعنی اثرات و برکات وجودی ایشان برای افرادی که حتی ایشان را نمی‌بینند نیز می‌رسد.

ـ پس با این وجود به عقیده حضرتعالی تأویل توقیع شریف زمینه بسیاری از انحرافات شده و اگر تأویل نمی‌شد چنین اتفاقاتی نمی‌افتاد؟

بله، نظر ما این است. البته ممکن است بسیاری از اتفاقات می‌افتاد ولی مسلما به این وسعت رخ نمی‌داد، چندین سال پیش شخصی ادعا کرد که حضرت(عج) در سال ۸۸ ظهور می‌کنند، ولی این سال نیز به پایان رسید و ظهور ایشان محقق نشد.

برخی از مطالب را نیز درباره امکان مشاهده حضرت حجت(عج) به بزرگان نسبت داده‌اند، این نشان می‌دهد که افکار مردم برای این موضوعات(مشاهده کردن) آمادگی دارد و اگر ما مستحکم بایستیم این موضوع(ادعای دیدن) متزلزل می‌شود. فرد بزرگواری ادعای ارتباط با امام زمان(عج) را داشت که خادم افغانی داشت، پس از مدتی نیز خادم ادعا کرده بود ظهور آقا را خواهد دید و امام در افغانستان که طفل بودم به من این نوید را داد و عده‌ای نیز این موضوع را پذیرفته بودند، بنده نیز با آن‌ها (افراد پذیرنده ادعا) مقابله کردم و گفتم چنین موضوعی امکان ندارد. پس از چند سال یکی از افراد پذیرنده ادعای خادم افغانی را دیدم و از وی درباره احوالات خادم جویا شدم که گفت: خادم فوت کرده است. سپس گفت که بداء حاصل شده است، به وی گفتم که از نخست باید این موضوع را می‌گفتید.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار