حالا قصه ما و مذاکرات هستهای، ما و آمریکا و ما و تحریمها توسط برخی طوری روایت میشود که گویا دوباره قرار است به امید اسب سفید باشیم اما این بار خبری از مردی که بر آن سوار باشد نیست.
به گزارش شهدای ایران، محمدرضا کردلو در مطلبی درباره اظهارات روز گذشته روحانی که گفته بود، "تحریمها باید از بین بروند تا سرمایهگذار به کشور بیاید و باید سرمایهگذاری انجام شود. از مشکل آب خوردن مردم تا مشکلات مالی و بانکی مردم حل شود"، نوشت: داستانهای افسانهای در پس ذهن و خاطرات خیلی از ایرانیان حضور جدی داشته است. اگرچه برخی افسانهها کمی رنگ و لعاب اروپاییتر به خود گرفته و باکلاستر روایت میشود اما هنوز بسیاری از شاخصههای قبلی را حفظ کرده است. واقعی نبودن و عملا سرکاری بودن داستان یکی از این شاخصههاست. ویژگیای که فقط به درد همان سالهای کودکی میخورد. یکی از معروفترین روایتها ماجرای مردی است سوار بر اسب سفید که گفته میشد متعلق به پادشاه است. این داستان در عین حال که بسیار رویایی بود، مهیج هم بود. ناگفته نماند با دوز بالایی از توهم همراه بود و خیلیها بعد از اینکه کمی بزرگتر شدند از اینکه خیال میکردند روزی واقعا مردی سوار بر اسب سفید قرار است پا به زندگیشان بگذارد خندهشان گرفته است.
حالا قصه ما و مذاکرات هستهای، ما و آمریکا و ما و تحریمها توسط برخی طوری روایت میشود که گویا دوباره قرار است به امید اسب سفید باشیم اما این بار خبری از مردی که بر آن سوار باشد نیست. هرجا مینشینند و برمیخیزند میگویند تحریمها نمیگذارد کاری از پیش برود. گفته شده است این بار قرار است «آمریکا» سوار بر اسب سفید همهچیز را تغییر دهد. تحریمها را بردارد و زندگی را طوری کند که مثل همان قصههای کودکی سالیان سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم.
اگرچه خیلیها از جمله کارشناسان اقتصادی و حتی بعضی معاونان و وزرا در دولت میگویند مشکلات اقتصادی و... ربطی به تحریمها ندارد اما حالا آب خوردن مردم هم وابسته به برداشتن تحریمهاست. الهی که تحریمها برداشته شود. برداشته نشدن تحریمها بد است. اصلا مذاکرات برای همین بود که تحریمها برداشته شود - اگرچه این روزها و در طول روند مذاکرات از همهچیز حرف میزنند الا برداشتن تحریمها- اما به قول یکی از مراجع «دیگر واردات علوفه و زمین خوردن کشاورزی داخلی که به انرژی هستهای ربط ندارد؛ از بیعرضگی مسؤولان است».
با همه قولهای ایرانی، اظهارنظرهای آمریکایی میگوید: خبری از برداشته شدن تحریمها نیست.
قریب به اتفاق اقتصاددانهای کشور، اهل فنها و اهل حساب کتابها حتی طرفداران تز اقتصادی دولت و طرفداران ادامه روند مذاکرات و حتی معدود طرفداران توافق بد در اردوگاههای سیاسی مختلف به این گزاره اذعان میکنند: «10 تا نهایتا 20 درصد مشکلات اقتصادی به تحریمها مربوط است». آن هم به همه تحریمها نه، آن معدود تحریمهایی که قرار است به شکل کاملا نسیهای برداشته شود. این حرف را مشاور اقتصادی دولت هم تایید کرد.
حالا و در میانه این همه اطلاعات و آمار واقعی از وضعیت کشور، رئیس محترم جمهور در سخنرانی محیطزیستیشان فرمودهاند: «تحریمها باید از بین بروند تا سرمایهگذار به کشور بیاید و باید سرمایهگذاری انجام شود. از مشکل آب خوردن مردم تا مشکلات مالی و بانکی مردم حل شود».
اهل منطق هنوز از این ربط منطقی متحیرند که چطور میشود آب خوردن مردم هم به تحریمها ربط پیدا کند. شبیه این اظهارات را روزنامههای طرفدار دولت، رسانههای اصلاحطلب و برخی موافقان «توافق به هر قیمتی» هم تکرار میکنند تا آنجا که به زور از زبان همه مصاحبهشوندگان خود یک ربط منطقی میان ترک موجود در دیوار اداره فلان با تحریمها پیدا کنند.
این اتفاق هم دقیقا با آغاز به کار این دولت و شروع روند مذاکرات آغاز شده است چراکه در دورههای قبلی همین روزنامه و همین اشخاص و همین طیف میگفتند: «مشکلات از تحریم نیست، از بیعرضگی مسؤولان است».
این گزاره درست هنوز هم درست است اگرچه شاید برخی با تغییر دولت حتی گزارههای درست را هم تغییر میدهند.
نزدیک به 2 سال از انتخابات 24 خرداد میگذرد. درست نیمی از «دوران روحانی» گذشته است. نه 100 روز که صدها روز گذشته است اما هنوز شعارها همان آش 92 است اگرچه کاسه همان کاسه نیست و صبر مردم در حال لبریز شدن است. هرچه هم به 10 تیر نزدیک میشویم اظهارنظرها برای قبول یک توافق هرچند بد بیشتر ظهور و بروز میکند مثل همین ربط دادن آب خوردن مردم به تحریمها. چند ماه بعد از 10تیر هم اسفند است و ماه انتخابات. بهانه دیگر دولتیها برای مشکلات همراه نبودن مجلس است. مجلس بعدی که روی کار بیاید دقیقا 3 سال از انتخابات 24 خرداد میگذرد. پیش خودم حساب میکنم حتی اگر مجلس بعدی را هم همراه رئیسجمهور کنیم باز ممکن است کم بودن فرصت برای حل مشکلات بهانه شود. چون یک سال بعدش هم ممکن است دوران آقای رئیسجمهور سر برسد.
خلاصه! «توافق به هر قیمتی» و «مجلس همراه دولت» را هم اگر به وجود بیاوریم باز به انصاف حکایات فارسی خبری از حل مشکلات نخواهد بود؛ «آن را که صبح نزیست/ شام زیستنش چه سود؟»
*خبرنامه دانشجویان
حالا قصه ما و مذاکرات هستهای، ما و آمریکا و ما و تحریمها توسط برخی طوری روایت میشود که گویا دوباره قرار است به امید اسب سفید باشیم اما این بار خبری از مردی که بر آن سوار باشد نیست. هرجا مینشینند و برمیخیزند میگویند تحریمها نمیگذارد کاری از پیش برود. گفته شده است این بار قرار است «آمریکا» سوار بر اسب سفید همهچیز را تغییر دهد. تحریمها را بردارد و زندگی را طوری کند که مثل همان قصههای کودکی سالیان سال به خوبی و خوشی در کنار هم زندگی کنیم.
اگرچه خیلیها از جمله کارشناسان اقتصادی و حتی بعضی معاونان و وزرا در دولت میگویند مشکلات اقتصادی و... ربطی به تحریمها ندارد اما حالا آب خوردن مردم هم وابسته به برداشتن تحریمهاست. الهی که تحریمها برداشته شود. برداشته نشدن تحریمها بد است. اصلا مذاکرات برای همین بود که تحریمها برداشته شود - اگرچه این روزها و در طول روند مذاکرات از همهچیز حرف میزنند الا برداشتن تحریمها- اما به قول یکی از مراجع «دیگر واردات علوفه و زمین خوردن کشاورزی داخلی که به انرژی هستهای ربط ندارد؛ از بیعرضگی مسؤولان است».
با همه قولهای ایرانی، اظهارنظرهای آمریکایی میگوید: خبری از برداشته شدن تحریمها نیست.
قریب به اتفاق اقتصاددانهای کشور، اهل فنها و اهل حساب کتابها حتی طرفداران تز اقتصادی دولت و طرفداران ادامه روند مذاکرات و حتی معدود طرفداران توافق بد در اردوگاههای سیاسی مختلف به این گزاره اذعان میکنند: «10 تا نهایتا 20 درصد مشکلات اقتصادی به تحریمها مربوط است». آن هم به همه تحریمها نه، آن معدود تحریمهایی که قرار است به شکل کاملا نسیهای برداشته شود. این حرف را مشاور اقتصادی دولت هم تایید کرد.
اهل منطق هنوز از این ربط منطقی متحیرند که چطور میشود آب خوردن مردم هم به تحریمها ربط پیدا کند. شبیه این اظهارات را روزنامههای طرفدار دولت، رسانههای اصلاحطلب و برخی موافقان «توافق به هر قیمتی» هم تکرار میکنند تا آنجا که به زور از زبان همه مصاحبهشوندگان خود یک ربط منطقی میان ترک موجود در دیوار اداره فلان با تحریمها پیدا کنند.
این اتفاق هم دقیقا با آغاز به کار این دولت و شروع روند مذاکرات آغاز شده است چراکه در دورههای قبلی همین روزنامه و همین اشخاص و همین طیف میگفتند: «مشکلات از تحریم نیست، از بیعرضگی مسؤولان است».
این گزاره درست هنوز هم درست است اگرچه شاید برخی با تغییر دولت حتی گزارههای درست را هم تغییر میدهند.
نزدیک به 2 سال از انتخابات 24 خرداد میگذرد. درست نیمی از «دوران روحانی» گذشته است. نه 100 روز که صدها روز گذشته است اما هنوز شعارها همان آش 92 است اگرچه کاسه همان کاسه نیست و صبر مردم در حال لبریز شدن است. هرچه هم به 10 تیر نزدیک میشویم اظهارنظرها برای قبول یک توافق هرچند بد بیشتر ظهور و بروز میکند مثل همین ربط دادن آب خوردن مردم به تحریمها. چند ماه بعد از 10تیر هم اسفند است و ماه انتخابات. بهانه دیگر دولتیها برای مشکلات همراه نبودن مجلس است. مجلس بعدی که روی کار بیاید دقیقا 3 سال از انتخابات 24 خرداد میگذرد. پیش خودم حساب میکنم حتی اگر مجلس بعدی را هم همراه رئیسجمهور کنیم باز ممکن است کم بودن فرصت برای حل مشکلات بهانه شود. چون یک سال بعدش هم ممکن است دوران آقای رئیسجمهور سر برسد.
خلاصه! «توافق به هر قیمتی» و «مجلس همراه دولت» را هم اگر به وجود بیاوریم باز به انصاف حکایات فارسی خبری از حل مشکلات نخواهد بود؛ «آن را که صبح نزیست/ شام زیستنش چه سود؟»
*خبرنامه دانشجویان
پايش را گرفتند گفت نگي فول است.كمرش را گرفتند گفت نگي فول است و.....گفت نگير فول است با اين وجود باخت گفت گفتم فول است