حسین قرایی: بیست و چهارم فروردین که از راه میرسد یاد «محمدرضا آقاسی» بیشتر در دلم زنده میشود. یادش طوفانی در دلم بهپا میکند که حتماً باید برای او چند سطری بنویسم و تا وقتی هم ننویسم آرام نمیگیرم.
به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ «محمدرضا آقاسی» برای من یعنی پیش درآمد ورود به ادبیات فارسی. آقاسی با مثنویهای جنون مند و جانانه خود باعث شد در سن شانزده ـ هفده سالگی صدها بیتش را از حفظ کنم و در آن برهه برای دیگران هم بخوانم و دیگران هم به آقاسی علاقهمند شوند. یادم نمی رود که آن سالها در به در به دنبال «دفتر شعر»ش بودم ولی نتوانستم پیدا کنم، غافل از اینکه او در زمان حیاتش فقط میسرود و وقتی برای مکتوب کردن آن دکلمههای شیرین نداشت.
*
در سالهای تحصیل در تربیت معلم و گعده های ادبی که در خوابگاهها داشتیم، از شاعران زیادی صحبت میکردیم. از کسایی و مولوی و سعدی و صائب و نسیم شمال و ... بگیر تا فریدون مشیری و شفیعی کدکنی و اخوان ثالث و امینپور و قزوه و جعفریان و ... محمدرضا آقاسی.
*
دانشجویان رشتههای ریاضی و تجربی و ادبیات که بعدها میخواستند این دروس را در مدارس تدریس کنند از جان و دل عاشق اشعار آقاسی بودند. حتی الآن که خاطرات آن سالهای نه چندان دور را مرور میکنم اکثر دانشجویانی که با هم سلام و علیک داشتیم میگفتند: آقاسی به محله ما آمده و شعر خوانده است. و من فقط خیال میکردم که به محله ما آمده است! حالا نگو که کرج، ملارد، کرمانشاه، الیگودرز و ... همه عاشق آقاسی بودند. کار این دانشجویان به اینجا ختم نمیشد... آن قدر این شیفتگی و شکفتگیشان ادامه داشت که مدام CD های آقاسی را تهیه میکردند؛
شیعه یعنی تیغ، تیغ موشکاف
شیعه یعنی ذوالفقار بی غلاف
اکثر قریب به اتفاق دانشجویان حداقل این بیت آقاسی را از بر بودند و زمزمه میکردند...
*
توجه آقاسی به مضامین انقلابی باعث شده است که بسامد واژهها و اصطلاحات انقلابی در شعر او شاخص باشد. بسیج، ولایت و کلماتی از این دست در شعر انقلابی «حاجمحمدرضا آقاسی» درخشش ویژهای دارند؛ اصلاً میتوان اینگونه بیان کرد که آقاسی خوشالحان، برای این شاعر شد که از دستاوردهای انقلاب اسلامی و خون شهیدان دفاع هنرمندانه داشته باشد و از همین رهگذر است که او قافیه و وزن و ظاهر را فدای محتوا میکند؛
«من ماندم و گوشهی دلی تنگ
با دفتر خاطراتی از جنگ
ای جنگ! چه شد که قهر کردی؟
در کام امام زهر کردی؟
ای مرز میان مرد و نامرد
گر مرد رهی دوباره برگرد
*
آنان که به غرب میشتابند
خائن به امام و انقلابند
ای آن که به غرب میگریزی؟
با غرب چگونه میستیزی؟
ای بیخبر از سیاست و دین
بس کن سرجای خویش بنشین
ای تیر و کمان به کف گرفته
مولای مرا هدف گرفته
ای خون به دل امام کرده
در نفی ولی قیام کرده
ای عمر گران به باد داده
دل در کف قوم عاد داده
آیا خبر از معاد داری؟
...»
(بر مدار عشق صص 107-106)
استفاده هنرمندانه آقاسی از همین وزنهای کوتاه مثنوی یکی از شگردهای او در انتقال پیامهای معرفتی و الهی است که ریشه در تفکرات این شاعر بسیجی دارد.
توجه آقاسی به شعر شاعران درجه یک انقلاب اسلامی از جمله؛ استاد مهرداد اوستا، استاد علی معلم دامغانی و استاد یوسفعلی میرشکاک، باعث شده است که او در محضر این سه بزرگ خیلی از دانشهای شعری را یاد بگیرد. خود او در کتاب «حماسههای همیشه» پرویز بیگی حبیبآبادی میگوید: «در سال 1355 با انجمن ادبی ایران که تحت نظارت و سرپرستی استاد محمد علی ناصح بود راه یافتم و پس از انقلاب در حوزه هنری با استاد مهرداد اوستا و یوسفعلی میرشکاک آشنا شدم و بهرههای فراوانی از محضر استاد اوستا بردم و به یوسفعلی میرشکاک نیز که استادم بود ارادت خاصی داشته و دارم.»
(حماسههای همیشه جلد اول-ص32)
*
حاجمحمدرضا آقاسی، بین عاشورا و انتظار در تردد بود و به جهت همین تردد به تفکر رسیده بود و با تمام عشق و ارادت و شعور، مثنوی ماندگار «شیعه نامه» را سرود؛
«ای جوانمردان جوانمردی چه شد؟
شیوه رندی و شب گردی چه شد؟
شیعه گی تنها نماز و روزه نیست
آب تنها در میان کوزه نیست
کوزه را پر کن ز آب معرفت
تا در او جوشد شراب معرفت ...
شیعه یعنی شرح منظوم طلب
از حجاز و کوفه تا شام و حلب
شیعه یعنی یک بیابان بیکسی
غربت صدساله بی دلواپسی
شیعه یعنی صد بیابان جستجو
شیعه یعنی هجرت از من تا به او
شیعه یعنی دست بیعت با غدیر
بارش ابر کرامت بر کویر
شیعه یعنی عدل و احسان و وقار
شیعه یعنی انحنای ذوالفقار
از عدالت گر تو میخواهی دلیل
یادکن از آتش و دست عقیل ...»
نهیب حیدری شاعر مردمی «محمدرضا آقاسی» از اکثر قالبهای شعریاش به گوش میرسد؛ مثنوی، چهار پاره، دوبیتی، رباعی و ...
« ما منتظریم تا محرم گردد
هنگامه امتحان فراهم گردد
ما میدانیم و تیغ و حلقوم شما
یک مو ز سر علی اگر کم گردد»
و عشق او به شهدا عشقی ناگسستنی بود. او شاعر شهیدان بود و به این عنوان عاشقی میبالید؛
من بال و پر شهید را میبوسم
پا تا به سر شهید را میبوسم
گر لحظه دیدار میسر نشود
دست پدر شهید را میبوسم
*
امروز بیست و چهارم فروردین 1392 است و آقاسی امروز به پنجاه و چهارسالگی پا گذاشته است.
شعرهای این شاعر مردمی در حافظهها خواهد ماند. بارها شاهد این صحنه بودهام که CD های ایشان در اماکن مذهبی مورد اقبال مردم قرار گرفته است و حتی یک بار از فروشندگان این نمایشگاه ها که در جوار اماکن مذهبی برگزار میشود، پرسیدم؛ «آقا ! CD آقاسی را دارید؟» گفت: «دیروز تمام شده است. فردا میآوریم.»
هنوزم که هنوز است خیل کثیری از مردم با نوای «بی سر و سامان توام یا حسین» او دلشان را به ضریح حضرت حسین(ع) گره میزنند و هنوزم که هنوز است اگر بخواهند برای شهیدان راه عشق سلام و صلواتی نثار کنند با این رباعی به استقبال گل محمدی صلوات میروند ؛
ای دوست! به حنجر شهیدان صلوات!
بر قامت بی سر شهیدان، صلوات!
از دامن زن مرد به معراج رود
بر دامن مادر شهیدان، صلوات!
منبع: فارس