فرهنگسرای نیاوران که چندی پیش از حضور شجریان ذوق زده شده و مدیرش برای او تا کمر خم شده بود، برنامهای ترتیب داده که از هوشنگ سیحون، معمار بهایی وابسته به دربار پهلوی تجلیل شود.
به گزارش شهدای ایران، فرهنگسرای نیاوران با حضور مدیر جدیدش به مکانی برای رفت و آمد چهرههای غریب تبدیل شده است.
این مکان فرهنگی که قرار است بر طبق نام خود فرهنگسازی کند حالا به نظر می رسد بیشتر در جهت تخریب فرهنگ مردم کشور گام برمیدارد و سید عباس سجادی، مدیر این بنیاد که از مجریان صداوسیما نیز هست و تحت امر معاون هنری هنری ارشاد کار میکند، صرفا در خوشبینانه ترین حالت به فکر درآمدزایی است.
براساس خبری که خبرگزاری وابسه به معاونت هنری ارشاد منتشر کرده ، قرار است مراسم رونمایی از کتاب هوشنگ سیحون روز شنبه 2 خردادماه در فرهنگسرای نیاوران برگزار شود. در این مراسم که به همت موسسه "هنر معماری قرن" برگزار خواهد شد کتاب مجموعه آثار این معمار و نقاش رونمایی شود.( لازم به ذکر است فرهنگسرای نیاوران زیرمجموعه معاونت هنری ارشاد است)
در باب سابقه سیحون همینقدر میتوان گفت که رواج ابتذال و تشویق لاابالیگری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست هوشنگ سیحون آن قدر اوج گرفت و چنان تأثیر بدی بر رفتار دانشجویان رشته های مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان هنرهای زیبا را در شمار بدنام ترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد.
علاقهمندان به دریافت اطلاعات بیشتر درباره سیحون میتوانند به جلد چهارم کتاب «معماران تباهی» منتشر شده از سوی دفتر پژوهش های کیهان رجوع کنند. هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در تهران و در یک خانواده «بهائی» به دنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله بهائیت پیوسته بود. وی پس از اخذ دیپلم در سال 1319 به دانشگاه تهران رفت و در رشته معماری دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت.
در آن زمان دولت فرانسه با هدف جا انداختن و نفوذ دادن هر چه بیشتر فرهنگ و هنر خود و تأثیرگذاری بر ایرانیان این دانشکده و دانشجویان آن را تحت کنترل داشت تا آنجایی که اساتید فرانسوی بدون دریافت دستمزد از دولت ایران در این هنرکده تدریس می کردند. دولت فرانسه افزون بر خدمات آموزشی، در هر دوره به عده ای از دانشجویان بورس تحصیلی می داد و آنها را به فرانسه می برد. سیحون هم جزو این دسته از دانشجویان بود که با بورس اعطایی دولت فرانسه به آن کشور رفت و تحت نظر آنان به تکمیل تحصیلات عالیه خود پرداخت.
مهندس هوشنگ سیحون در سال 1328 به ایران بازگشت و بلافاصله با درجه دانشیاری به استخدام دانشگاه درآمد و به تدریس پرداخت. سال 1341 وی به عنوان رئیس دانشکده منصوب شد. عده ای وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوب روتاری و گروهی دیگر نزدیکی بیش از حد وی به دربار را دلیل اصلی ترفیعات سریع و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا می دانند.
عامل اصلی انتصاب او هر چه باشد، در این نکته تردیدی نیست که او با مأموریت اجرای برنامه هایی در جهت ایزوله و منزوی ساختن دانشجویان و هنرمندان وطنی بر مسند ریاست دانشکده هنرتکیه زد زیرا دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به عنوان دانشگاه مادر، همواره بر خط مشی آموزشی سایر دانشکده ها و مراکز آموزش هنری نفوذ داشت و آنها را به دنبال خود می کشاند و نگاه هنرمندان و فعالان عرصه هنر پیوسته به دنبال جریان آموزشی این دانشکده بود.
دانشکده هنرهای زیبا در زمان سرپرستی هوشنگ سیحون، به سمت ابتذال حرکت کرد و رفتار و روابطی که او به عنوان رئیس این مرکز آموزشی از خود بروز داد، بدون استثنا در جهت رواج فرهنگ و آموزه های غربی و دامن زدن به بی بندوباری و کشاندن جوانان و هنرمندان به «از خود بیگانگی» بود. در دوران ریاست او نابهنجاری های فراوانی در تمام ارکان این دانشکده مشاهده می شد.
هوشنگ سیحون بنیانگذار سفرهای دانشجویی و اردوهای دانشگاهی بود و هر سال گروه های متعددی از دانشجویان دختر و پسر را به صورت مختلط، به سفرهای به اصطلاح علمی در نقاط مختلف ایران می فرستاد. این گونه مسافرت ها محملی برای اشاعه فساد و وسیله ای برای کشاندن دانشجویان به مرداب مرگ اخلاقی بود.
آزادی های بی حدوحصری که دختران و پسران دانشجو در این سفرها داشتند مسئله ساز می شد تا جایی که دانشجویان اغلب نظم شهرها را برهم می زدند و سیحون هم بی توجه به موقعیت اجتماعی و اداری اش به عنوان رئیس دانشکده هنرهای زیبا به عنوان سردسته رهبری آنها را برعهده می گرفت و به بی نظمی های آنها بیشتر دامن می زد.
وی این گونه رفتار را جزو ویژگی ها و افتخاراتش می دانست به در جایی می گوید: «... در سفرها تفریح هم داشتیم و شب ها به سینما می رفتیم، یادم هست که یک شب در شهر لاهیجان دو بار سینمای این شهر را به هم ریختیم»(1). قصد سیحون از برگزاری چنین سفرهایی دور نگه داشتن دانشجویان این دانشکده از مسائل اجتماعی و فضای مبارزاتی آن ایام دانشگاه تهران بود.
رواج ابتذال و تشویق لاابالی گری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست هوشنگ سیحون آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثیر بدی بر رفتار و کردار دانشجویان رشته های مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان هنرهای زیبا را در شمار بدنام ترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد. وضعیتی که سیحون نخستین سنگ بنای آن را گذاشت، کار را بدان جا کشاند که چندی بعد، مردم و مسئولین دانشکده های دیگر نسبت به آن اعتراض کردند و مقامات مسئول این دانشکده طی بخشنامه ای خواستار تصحیح این گونه رفتار و کردار شدند.
یکی دیگر از اقدامات مهندس هوشنگ سیحون در دوره ریاست دانشکده هنرهای زیبا، استفاده از مدل های زنده و عریان درکلاس های درس بود. عریان شدن زنان در کلاس نقاشی و طراحی آناتومی در شمار ره آوردهایی است که اساتید غرب زده ای چون هوشنگ سیحون به ارمغان آوردند. زمانی که دوره سه ساله ریاست سیحون، در شرف پایان بود، جهانشاه صالح- اولین رئیس کلوب روتاری ایران- در مسند ریاست دانشگاه تهران قرارگرفت.
از آنجا که عملکرد سیحون شرایطی را ایجاد کرده بود که امکان داشت شورای آموزشی دانشکده هنرهای زیبا از انتخاب مجدد او خودداری نماید، دکتر جهانشاه صالح، مانورهای دموکراتیک رژیم پیرامون انتخابی بودن رؤسای گروه های آموزشی و دانشکده ها را به کنار نهاد و طی حکمی «هوشنگ سیحون» را برای سه سال دیگر به ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران منصوب کرد.(2)
دخالت جهانشاه صالح در حفظ موقعیت سیحون و انتصاب مجدد او به ریاست دانشکده هنرها، این شائبه را که سیحون مجری نیات و برنامه های روتاری و دیگر محافل وابسته به امپریالیسم درعرصه دانشگاه بوده است، به یقین مبدل ساخت و نشان داد که اشاعه غربزدگی و کشاندن جوانان و دانشجویان به منجلاب بیگانگی در شمار برنامه ها و اهداف این محافل و مجامع بوده است.
این گونه خدمات هوشنگ سیحون هدف توجه رژیم پهلوی قرار می گیرد و او کم کم پا را از دایره مسئولیت های آموزشی فراتر می گذارد. هوشنگ سیحون درسال 1347 از ریاست دانشکده هنرهای زیبا کناره گیری کرد و به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهده دار مقام ریاست شورای شهرسازی و نوسازی تهران گردید.
سیحون در دوران ریاست شورای برنامه ریزی و شهرسازی و نوسازی تهران موضوعی به نام «محدوده» و «خارج از محدوده» را مطرح ساخت و پس از تصویب آن به سراغ طرح جامع گسترش تهران رفت. نکته مهم در عرصه تدوین این طرح توجه ویژه به درباریان و کلان سرمایه داران- که اراضی وسیعی از اطراف تهران را در مالکیت داشتند- بود.
سیحون که نفوذ زیادی در این شورا داشت- با مدد همفکران و یاران خود- به هنگام تعیین مرزهای محدوده تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایه داران عضو «روتاری» و «فراماسونری» را داخل محدوده قرار داد و به عنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبان های تهران، ترتیبی داد تا اتوبان ها از کنار این اراضی بگذرد و به این ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
به طور مثال مرز شمال محدوده شهر تهران را تا بلندی های نزدیک پناهگاه «کلک چال» و مرز محدوده شمال شرقی را تا نزدیکی لشگرک- که اراضی آن عمدتا متعلق به بهائیان و اکثراً جزو موقوفات فرقه بهائیت و مشرق الاذکار اعظم تهران بود، معین کرد و چون اراضی غرب تهران متعلق به اشرف پهلوی و اردشیر زاهدی بود دامنه محدوده تهران در این قسمت را تا حوالی کرج گسترش داد تا خاندان سلطنت و وابستگان آنها بتوانند با غارت اعتبارات و تسهیلات بانکی و زیرپوشش تولید کلان مسکن، شهرک غرب و شهرک چشمه و شهرک اکباتان را بنا کنند.
و این اراضی که با «ثمن بخس» و یا از رهگذر سندسازی به دست آورده بودند، به گران ترین بهای ممکن بفروشند ولی بخش اعظم جنوب شهر تهران- از حوالی میدان خراسان و میدان شوش و بی سیم نجف آباد را که از ابتدای دهه 20 در آن ساخت و ساز انجام شده بود خارج از محدوده اعلام کرد و باعث شد مالکان این مناطق که همگی از طبقات فرودست جامعه بودند اجازه بازسازی و حتی کوچک ترین تغییر در خانه های خود نداشته باشند.هوشنگ سیحون فعال ترین مهندس معمار در دوران محمدرضا پهلوی بود که به دلیل خوش خدمتی هایش اکثر پروژه های مهم نوسازی و بازسازی به او ارائه می شد.
سیحون در ساعت چهار و نیم صبح ۲۶ مه ۲۰۱۴ در بیمارستان ونکوور بر اثر پاره شدن رگ آئورت در سن ۹۳ سالگی درگذشت و پیکر وی در بعد از ظهر روز شنبه ۷ ژوئن ۲۰۱۴، در تابوتی پوشیده در پرچم شیر و خورشید پهلوی در مقبره موقتی در گورستان "فارست لاون" لس آنجلس به خاک سپرده شد.
حال با تمام این تفاسیر نیاوران و مدیرش در راه رونمایی از کتاب این فرد گام برمیدارند و احتمالا بعد از اجرای این برنامه با شوق و شعف عکسهایشان در کنار یادبود و یا کتاب این معمار بهایی را نیز منتشر میکنند.
*مشرق
این مکان فرهنگی که قرار است بر طبق نام خود فرهنگسازی کند حالا به نظر می رسد بیشتر در جهت تخریب فرهنگ مردم کشور گام برمیدارد و سید عباس سجادی، مدیر این بنیاد که از مجریان صداوسیما نیز هست و تحت امر معاون هنری هنری ارشاد کار میکند، صرفا در خوشبینانه ترین حالت به فکر درآمدزایی است.
براساس خبری که خبرگزاری وابسه به معاونت هنری ارشاد منتشر کرده ، قرار است مراسم رونمایی از کتاب هوشنگ سیحون روز شنبه 2 خردادماه در فرهنگسرای نیاوران برگزار شود. در این مراسم که به همت موسسه "هنر معماری قرن" برگزار خواهد شد کتاب مجموعه آثار این معمار و نقاش رونمایی شود.( لازم به ذکر است فرهنگسرای نیاوران زیرمجموعه معاونت هنری ارشاد است)
در باب سابقه سیحون همینقدر میتوان گفت که رواج ابتذال و تشویق لاابالیگری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست هوشنگ سیحون آن قدر اوج گرفت و چنان تأثیر بدی بر رفتار دانشجویان رشته های مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان هنرهای زیبا را در شمار بدنام ترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد.
علاقهمندان به دریافت اطلاعات بیشتر درباره سیحون میتوانند به جلد چهارم کتاب «معماران تباهی» منتشر شده از سوی دفتر پژوهش های کیهان رجوع کنند. هوشنگ سیحون در سال 1299 شمسی در تهران و در یک خانواده «بهائی» به دنیا آمد. پدرش از یهودیانی بود که به فرقه ضاله بهائیت پیوسته بود. وی پس از اخذ دیپلم در سال 1319 به دانشگاه تهران رفت و در رشته معماری دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل پرداخت.
در آن زمان دولت فرانسه با هدف جا انداختن و نفوذ دادن هر چه بیشتر فرهنگ و هنر خود و تأثیرگذاری بر ایرانیان این دانشکده و دانشجویان آن را تحت کنترل داشت تا آنجایی که اساتید فرانسوی بدون دریافت دستمزد از دولت ایران در این هنرکده تدریس می کردند. دولت فرانسه افزون بر خدمات آموزشی، در هر دوره به عده ای از دانشجویان بورس تحصیلی می داد و آنها را به فرانسه می برد. سیحون هم جزو این دسته از دانشجویان بود که با بورس اعطایی دولت فرانسه به آن کشور رفت و تحت نظر آنان به تکمیل تحصیلات عالیه خود پرداخت.
مهندس هوشنگ سیحون در سال 1328 به ایران بازگشت و بلافاصله با درجه دانشیاری به استخدام دانشگاه درآمد و به تدریس پرداخت. سال 1341 وی به عنوان رئیس دانشکده منصوب شد. عده ای وابستگی سیحون به بهائیت و عضویت او در کلوب روتاری و گروهی دیگر نزدیکی بیش از حد وی به دربار را دلیل اصلی ترفیعات سریع و انتصابش به ریاست دانشکده هنرهای زیبا می دانند.
عامل اصلی انتصاب او هر چه باشد، در این نکته تردیدی نیست که او با مأموریت اجرای برنامه هایی در جهت ایزوله و منزوی ساختن دانشجویان و هنرمندان وطنی بر مسند ریاست دانشکده هنرتکیه زد زیرا دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، به عنوان دانشگاه مادر، همواره بر خط مشی آموزشی سایر دانشکده ها و مراکز آموزش هنری نفوذ داشت و آنها را به دنبال خود می کشاند و نگاه هنرمندان و فعالان عرصه هنر پیوسته به دنبال جریان آموزشی این دانشکده بود.
دانشکده هنرهای زیبا در زمان سرپرستی هوشنگ سیحون، به سمت ابتذال حرکت کرد و رفتار و روابطی که او به عنوان رئیس این مرکز آموزشی از خود بروز داد، بدون استثنا در جهت رواج فرهنگ و آموزه های غربی و دامن زدن به بی بندوباری و کشاندن جوانان و هنرمندان به «از خود بیگانگی» بود. در دوران ریاست او نابهنجاری های فراوانی در تمام ارکان این دانشکده مشاهده می شد.
هوشنگ سیحون بنیانگذار سفرهای دانشجویی و اردوهای دانشگاهی بود و هر سال گروه های متعددی از دانشجویان دختر و پسر را به صورت مختلط، به سفرهای به اصطلاح علمی در نقاط مختلف ایران می فرستاد. این گونه مسافرت ها محملی برای اشاعه فساد و وسیله ای برای کشاندن دانشجویان به مرداب مرگ اخلاقی بود.
آزادی های بی حدوحصری که دختران و پسران دانشجو در این سفرها داشتند مسئله ساز می شد تا جایی که دانشجویان اغلب نظم شهرها را برهم می زدند و سیحون هم بی توجه به موقعیت اجتماعی و اداری اش به عنوان رئیس دانشکده هنرهای زیبا به عنوان سردسته رهبری آنها را برعهده می گرفت و به بی نظمی های آنها بیشتر دامن می زد.
وی این گونه رفتار را جزو ویژگی ها و افتخاراتش می دانست به در جایی می گوید: «... در سفرها تفریح هم داشتیم و شب ها به سینما می رفتیم، یادم هست که یک شب در شهر لاهیجان دو بار سینمای این شهر را به هم ریختیم»(1). قصد سیحون از برگزاری چنین سفرهایی دور نگه داشتن دانشجویان این دانشکده از مسائل اجتماعی و فضای مبارزاتی آن ایام دانشگاه تهران بود.
رواج ابتذال و تشویق لاابالی گری در دانشکده هنرهای زیبا در دوران ریاست هوشنگ سیحون آن قدر اوج گرفت و آنچنان تأثیر بدی بر رفتار و کردار دانشجویان رشته های مختلف این دانشکده گذاشت که دانشجویان هنرهای زیبا را در شمار بدنام ترین دانشجویان دانشگاه تهران قرار داد. وضعیتی که سیحون نخستین سنگ بنای آن را گذاشت، کار را بدان جا کشاند که چندی بعد، مردم و مسئولین دانشکده های دیگر نسبت به آن اعتراض کردند و مقامات مسئول این دانشکده طی بخشنامه ای خواستار تصحیح این گونه رفتار و کردار شدند.
یکی دیگر از اقدامات مهندس هوشنگ سیحون در دوره ریاست دانشکده هنرهای زیبا، استفاده از مدل های زنده و عریان درکلاس های درس بود. عریان شدن زنان در کلاس نقاشی و طراحی آناتومی در شمار ره آوردهایی است که اساتید غرب زده ای چون هوشنگ سیحون به ارمغان آوردند. زمانی که دوره سه ساله ریاست سیحون، در شرف پایان بود، جهانشاه صالح- اولین رئیس کلوب روتاری ایران- در مسند ریاست دانشگاه تهران قرارگرفت.
از آنجا که عملکرد سیحون شرایطی را ایجاد کرده بود که امکان داشت شورای آموزشی دانشکده هنرهای زیبا از انتخاب مجدد او خودداری نماید، دکتر جهانشاه صالح، مانورهای دموکراتیک رژیم پیرامون انتخابی بودن رؤسای گروه های آموزشی و دانشکده ها را به کنار نهاد و طی حکمی «هوشنگ سیحون» را برای سه سال دیگر به ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران منصوب کرد.(2)
دخالت جهانشاه صالح در حفظ موقعیت سیحون و انتصاب مجدد او به ریاست دانشکده هنرها، این شائبه را که سیحون مجری نیات و برنامه های روتاری و دیگر محافل وابسته به امپریالیسم درعرصه دانشگاه بوده است، به یقین مبدل ساخت و نشان داد که اشاعه غربزدگی و کشاندن جوانان و دانشجویان به منجلاب بیگانگی در شمار برنامه ها و اهداف این محافل و مجامع بوده است.
این گونه خدمات هوشنگ سیحون هدف توجه رژیم پهلوی قرار می گیرد و او کم کم پا را از دایره مسئولیت های آموزشی فراتر می گذارد. هوشنگ سیحون درسال 1347 از ریاست دانشکده هنرهای زیبا کناره گیری کرد و به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شد و همزمان عهده دار مقام ریاست شورای شهرسازی و نوسازی تهران گردید.
سیحون در دوران ریاست شورای برنامه ریزی و شهرسازی و نوسازی تهران موضوعی به نام «محدوده» و «خارج از محدوده» را مطرح ساخت و پس از تصویب آن به سراغ طرح جامع گسترش تهران رفت. نکته مهم در عرصه تدوین این طرح توجه ویژه به درباریان و کلان سرمایه داران- که اراضی وسیعی از اطراف تهران را در مالکیت داشتند- بود.
سیحون که نفوذ زیادی در این شورا داشت- با مدد همفکران و یاران خود- به هنگام تعیین مرزهای محدوده تهران، اراضی متعلق به خاندان سلطنت و افراد وابسته به دربار و کلان سرمایه داران عضو «روتاری» و «فراماسونری» را داخل محدوده قرار داد و به عنوان رئیس کمیسیون طراحی شبکه اتوبان های تهران، ترتیبی داد تا اتوبان ها از کنار این اراضی بگذرد و به این ترتیب موجب شد تا قیمت این اراضی یک شبه صدها برابر افزایش یابد.
به طور مثال مرز شمال محدوده شهر تهران را تا بلندی های نزدیک پناهگاه «کلک چال» و مرز محدوده شمال شرقی را تا نزدیکی لشگرک- که اراضی آن عمدتا متعلق به بهائیان و اکثراً جزو موقوفات فرقه بهائیت و مشرق الاذکار اعظم تهران بود، معین کرد و چون اراضی غرب تهران متعلق به اشرف پهلوی و اردشیر زاهدی بود دامنه محدوده تهران در این قسمت را تا حوالی کرج گسترش داد تا خاندان سلطنت و وابستگان آنها بتوانند با غارت اعتبارات و تسهیلات بانکی و زیرپوشش تولید کلان مسکن، شهرک غرب و شهرک چشمه و شهرک اکباتان را بنا کنند.
و این اراضی که با «ثمن بخس» و یا از رهگذر سندسازی به دست آورده بودند، به گران ترین بهای ممکن بفروشند ولی بخش اعظم جنوب شهر تهران- از حوالی میدان خراسان و میدان شوش و بی سیم نجف آباد را که از ابتدای دهه 20 در آن ساخت و ساز انجام شده بود خارج از محدوده اعلام کرد و باعث شد مالکان این مناطق که همگی از طبقات فرودست جامعه بودند اجازه بازسازی و حتی کوچک ترین تغییر در خانه های خود نداشته باشند.هوشنگ سیحون فعال ترین مهندس معمار در دوران محمدرضا پهلوی بود که به دلیل خوش خدمتی هایش اکثر پروژه های مهم نوسازی و بازسازی به او ارائه می شد.
سیحون در ساعت چهار و نیم صبح ۲۶ مه ۲۰۱۴ در بیمارستان ونکوور بر اثر پاره شدن رگ آئورت در سن ۹۳ سالگی درگذشت و پیکر وی در بعد از ظهر روز شنبه ۷ ژوئن ۲۰۱۴، در تابوتی پوشیده در پرچم شیر و خورشید پهلوی در مقبره موقتی در گورستان "فارست لاون" لس آنجلس به خاک سپرده شد.
حال با تمام این تفاسیر نیاوران و مدیرش در راه رونمایی از کتاب این فرد گام برمیدارند و احتمالا بعد از اجرای این برنامه با شوق و شعف عکسهایشان در کنار یادبود و یا کتاب این معمار بهایی را نیز منتشر میکنند.
*مشرق