به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ سریال "پایتخت" را باید فصل جدیدی از روند سریال سازی در سیمای ایران به حساب آوریم که در آن می توانیم ملغمه ای قابل توجه از کمدی موقعیت و نوعی جریان دراماتیزه را به عینه مشاهده نمائیم.در "پایتخت"، مخاطب با یک فضای سیال درام مواجه است که روندی نرمال و روزمره را برای آنها پیش می برد اما بواسطه شاکله شخصیتی کاراکترهای داستان و مسیری که آنها در ان قرار می گیرند، موقعیت هایی کمیک بر آنان عارض شده و همین سبب می شود تا هر دو جریان درام و کمدی، با توجه به داستان پردازی خوب تیم نویسندگان، برای مخاطبان دوست داشتنی باشد.
این اتفاق خوب تاکنون در هیچ یک از سریال های تلویزیونی تا بدین اندازه مورد استفاده قرار نگرفته بود و به همین علت، یکی از پررنگ ترین نقاط عطف این سریال را باید در این اختلاط بدیع خلاصه نمود.
این اختلاط، نشانه های دیگری نیز دارد که از آن جمله می توانیم به سکانس های کوتاه، دوربین روی دست های کارکردگرایانه و شکل خاص دیالوگ نویسی اشاره نمود که تمام این پارامترها سبب شکل گیری لحظاتی خوشایند برای مخاطب می شود.
اما فارغ از تمامی این بحث ها که بیشتر بر روی تکنیک های کارگردانی و فیلمبرداری استوار است، فیلمنامه، دارای پوئن های بسیاری است که خود به تنهایی توانسته، خود را یک سر و گردن بالاتر از کار کارگردان و دیگر عوامل فیلم نشان دهد.
اینکه کمدی به کار رفته در این سریال، از موقعیت های داستانی پیروی می کند را باید به فال نیک گرفت.در سری اول سریال "پایتخت"، روندی شکل گرفت که ایجابش برای مخاطب کاملا احساس می شد بنابراین فضاهای کمیک داستان نیز با سادگی بیشتری به نسبت سری دوم این سریال، در ذهن نویسندگان شکل می گرفت اما در قسمت دوم این سریال، آنچه بیش از دیگر آیکون های سریال نویسی برای تیم نویسندگان حائز اهمیت بود، لزوم این جابجایی و حرکت از سوی کاراکترهای داستان شمرده می شد چرا که با توجه به اینکه پایتخت در زمره آثار جاده ای محسوب می شود، بنابراین باید تا میزان متنابهی از عقلانیت، در این جابجایی برای مخاطب احساس می شد که این اتفاق در قسمت دوم پایتخت به خوبی رقم خورد و وقتی این الزام توانست چارچوبه های داستانی و مخصوصا منطقی خود را پیدا کند، داستانک نویسی بر آن، کار چندان سختی نخواهد بود کما اینکه مشاهده نمودیم که اتودهای داستانی که در "پایتخت 2" زده شده بود، هم با جریان کلی درام خوانایی داشت و هم توانست موقعیت های کمدی بسیاری را با توجه به شکل فضاسازی ها و همچنین مختصات اخلاقی کاراکترها برای مخاطبان خلق نماید.
در این مسیر، نه تنها داشته های قبلی سریال به کمکش آمد بلکه ابتکارات جدیدی که عموما در ساخت قسمت های بعدی یک اثر موفق چندان نمی تواند با مخاطب ارتباط برقرار نماید، پازل سرگرمی سریال را کامل نمود و سبب شد تا "پایتخت 2" نه تنها ضعف مشهودی نداشته باشد بلکه نقاط قوت سری اول خود را نیز تقویت نماید.
این اتفاق خوشایندی که برای "سیروس مقدم" پس از سال ها سریال سازی به وقوع پیوست، نتیجه ای کاملا مشخص بود.مقدم که در این سال ها، با هر سریال خود، مسیر تازه ای را تجربه کرد و تقریبا توانست توجه اقبال عمومی را به سمت خود معطوف نماید، اینک با "پایتخت" به نقطه اتکالی دست یافته که شاید حکم غایت را برای او در سریال سازی به همراه داشته باشد؛ سریالی که خود به تنهایی می تواند نام مقدم و عوامل آن را برای مدت ها در تاریخ سریال سازی جعبه جادویی ماندگار نماید.
این جریان جدیدی که بواسطه ساخت سریال پایتخت در صدا و سیما شکل گرفته، سبک قابل قبول و خوشایندی است که تا حدود بسیاری می تواند به معنای خاتمه دوران کلاسیک سریال سازی در تلویزیون باشد که البته نشانه های این افول از چند سال پیش در صدا و سیما آغاز شده و با سریال هایی که حکم آزمون و خطایی برای رسیدن به یک تولد جدید را داشتند، ادامه یافت تا با "پایتخت" به کمال رسید و حال همانگونه که مخاطب در سینما، با فیلم هایی با ریتم تند ارتباط بیشتری برقرار می کند، در مقوله سریال بینی نیز بیشتر متمایل به آثاری خواهد شد که اطناب چندانی در سکانس هایشان نداشته باشند، دیالوگ های کوتاهی داشته باشند و فارغ از چارچوب های تصویری همیشگی باشند.پارامترهایی که طی دو سری پخش سریال "پایتخت" به شدت مورد استقبال قرار گرفت و یقینا توسط کارگردانان و نویسندگان دیگر به کار گرفته خواهد شد.
منبع : تسنیم