فیلمسینمایی «روباه» کم فروش ماند و یکی از مهمترین دلایل آن به قول افخمی این بود که «مشکل اینجاست که کسی نمیرود این فیلم را ببیند!». سوال اینجاست که چه کسی موظف است مخاطبان را به رفتن به سالن سینما ترغیب کند.
به گزارش شهدای ایران، بهروز افخمی، کارگردان سینما که آخرین اثرش «روباه» با شکست تجاری در اکران نوروزی مواجه شد، میگوید: فکر میکردم «روباه» فیلم پرفروشی شود. من قبلاً فیلم «روز شیطان» را ساختهام که آن هم با مضمون جاسوسی بود و از آنجایی که فیلم «روباه» عیب و ایرادهای آن فیلم را ندارد و فیلم شسته رفتهای است، خیال میکردم پرفروش خواهد شد. اما گمان میکنم مردم با این پیشفرض که فیلم جاسوسی است و حتماً قسمتهایی از آن سانسور شده و چیزی برای دیدن ندارد، از تماشای آن صرف نظر کردند. درصورتی که اینگونه نبوده است.
افخمی همچنین درباره نظر مخاطبان فیلم «روباه» درباره این اثر گفت: آنهایی که رفتهاند و فیلم را دیدهاند خوششان آمده، اما مشکل اینجاست که کسی نمیرود این فیلم را ببیند!
نقطه مغفول گفته های افخمی همین جا است.«مشکل اینجاست که کسی نمیرود این فیلم را ببیند!» اما چه کسی وظیفه دارد که مخاطبان یک فیلم را به رفتن به سالن سینما ترغیب کند.
دلایل زیادی می تواند منجر به کم فروشی یک فیلم شود. اما کم فروشی در تبلیغات فیلم مهمترین عامل ندیده شدن فیلم است. فیلمی که سطح تبلیغاتش را در حد تک تیزرهای تلویزیونی محدود کرده است. تهیه کننده اش با بدترین حالت ممکن نقش پخش کننده فیلم را بر عهده می گیرد و با یک هفته تاخیر فیلم به جمع فیلمهای اکران نوروزی می پیوندد و در انتها سینماهای محدودی به نمایش فیلم تعلق می گیرد.
عکس و تیزر فیلم تا قبل از اکران حتی برای ایام جشنواره هم در اختیار هیچ رسانهای قرار نمیگیرد. حتی در طرح رونمایی از اقلام تبلیغاتی فیلم که جشنواره فیلم فجر برگزار می کند فیلم روباه حضور ندارد.
آرش مجیدی بازیگر این فیلم هم در گفتوگویی که با سایت آوینی فیلم انجام داده است هم درمورد ضعف تبلیغات فیلم سخن گفته است. او با اشاره به اینکه عدم وجود تبلیغات مناسب برای فیلم روباه، مهم ترین دلیل فروش نامناسب آن در گیشه بوده است می گوید: تبلیغ مناسب در زمان اکران می تواند شرایط یک فیلم را تغییر دهد. روباه تبلیغاتی متناسب با خودش نداشت و از طرفی به نظرم نباید در این زمان اکران می شد و شاید اگر در زمان دیگری غیر از اکران نوروزی به سینماها می آمد، می توانست فروش بهتری داشته باشد. حتی این فیلم یک هفته دیرتر از فیلم های دیگر که در اسفندماه اکران شدند به روی پرده آمد و نتوانست آن آشنایی مخاطب را در پیش از عید بدست آورد.
فیلم «روباه» ممکن است از مولفههایی چون حضور بازیگران متعدد مثل فیلم «ایران برگر» برخوردار نباشد. اما کافی است شیوههای تبلیغاتی که برای فیلم «ایران برگر» صورت میگیرد را با تبلیغات محدود فیلم روباه مقایسه کنید تا مشخص شود که تهیه کننده فیلم «روباه» هیچ کاری برای دیده شدن این فیلم نکرده است.
فیلم استراتژیک «روباه» در اکران نوروزی و در طول یکماه به زحمت به نزدیکی 200 میلیون تومان رسید تا یک شکست تجاری تمام و کمال را تجربه کند.
فیلمی که هزینه هایش را سازمان انرژی اتمی از طریق بنیاد فارابی را پرداخت کرده است مسلما برای تهیه کننده اش دیگر جذابیتی برای بازگشت سرمایه ندارد. فیلم قبل از اکران پولش را در آورده است و با توجه به موضوعی که در سینما و شبکه نمایش خانگی هم می تواند عرضه شود و سرمایه دیگر کسب کند. پس نیازی نیست که تبلیغات برای این فیلم هزینهای دیگر به بار آورد.
شاید برخوردهای اینچنینی با تک فیلم سینمای ایران برای شهدای هسته ای، منجر به این شود که فیلمسازان از ساخت فیلمهایی با موضوعات اینچنینی پرهیز کنند.
*تسنیم
افخمی همچنین درباره نظر مخاطبان فیلم «روباه» درباره این اثر گفت: آنهایی که رفتهاند و فیلم را دیدهاند خوششان آمده، اما مشکل اینجاست که کسی نمیرود این فیلم را ببیند!
نقطه مغفول گفته های افخمی همین جا است.«مشکل اینجاست که کسی نمیرود این فیلم را ببیند!» اما چه کسی وظیفه دارد که مخاطبان یک فیلم را به رفتن به سالن سینما ترغیب کند.
دلایل زیادی می تواند منجر به کم فروشی یک فیلم شود. اما کم فروشی در تبلیغات فیلم مهمترین عامل ندیده شدن فیلم است. فیلمی که سطح تبلیغاتش را در حد تک تیزرهای تلویزیونی محدود کرده است. تهیه کننده اش با بدترین حالت ممکن نقش پخش کننده فیلم را بر عهده می گیرد و با یک هفته تاخیر فیلم به جمع فیلمهای اکران نوروزی می پیوندد و در انتها سینماهای محدودی به نمایش فیلم تعلق می گیرد.
عکس و تیزر فیلم تا قبل از اکران حتی برای ایام جشنواره هم در اختیار هیچ رسانهای قرار نمیگیرد. حتی در طرح رونمایی از اقلام تبلیغاتی فیلم که جشنواره فیلم فجر برگزار می کند فیلم روباه حضور ندارد.
آرش مجیدی بازیگر این فیلم هم در گفتوگویی که با سایت آوینی فیلم انجام داده است هم درمورد ضعف تبلیغات فیلم سخن گفته است. او با اشاره به اینکه عدم وجود تبلیغات مناسب برای فیلم روباه، مهم ترین دلیل فروش نامناسب آن در گیشه بوده است می گوید: تبلیغ مناسب در زمان اکران می تواند شرایط یک فیلم را تغییر دهد. روباه تبلیغاتی متناسب با خودش نداشت و از طرفی به نظرم نباید در این زمان اکران می شد و شاید اگر در زمان دیگری غیر از اکران نوروزی به سینماها می آمد، می توانست فروش بهتری داشته باشد. حتی این فیلم یک هفته دیرتر از فیلم های دیگر که در اسفندماه اکران شدند به روی پرده آمد و نتوانست آن آشنایی مخاطب را در پیش از عید بدست آورد.
فیلم «روباه» ممکن است از مولفههایی چون حضور بازیگران متعدد مثل فیلم «ایران برگر» برخوردار نباشد. اما کافی است شیوههای تبلیغاتی که برای فیلم «ایران برگر» صورت میگیرد را با تبلیغات محدود فیلم روباه مقایسه کنید تا مشخص شود که تهیه کننده فیلم «روباه» هیچ کاری برای دیده شدن این فیلم نکرده است.
فیلم استراتژیک «روباه» در اکران نوروزی و در طول یکماه به زحمت به نزدیکی 200 میلیون تومان رسید تا یک شکست تجاری تمام و کمال را تجربه کند.
فیلمی که هزینه هایش را سازمان انرژی اتمی از طریق بنیاد فارابی را پرداخت کرده است مسلما برای تهیه کننده اش دیگر جذابیتی برای بازگشت سرمایه ندارد. فیلم قبل از اکران پولش را در آورده است و با توجه به موضوعی که در سینما و شبکه نمایش خانگی هم می تواند عرضه شود و سرمایه دیگر کسب کند. پس نیازی نیست که تبلیغات برای این فیلم هزینهای دیگر به بار آورد.
شاید برخوردهای اینچنینی با تک فیلم سینمای ایران برای شهدای هسته ای، منجر به این شود که فیلمسازان از ساخت فیلمهایی با موضوعات اینچنینی پرهیز کنند.
*تسنیم