بسم الله الرحمن الرحیم و صلی الله علی محمد و آل محمد
اقسام حضور قلب در عبادت
یک مطلب، درباره حضور قلب، مراتب حضور قلب است. حضور قلب مراتبی دارد: در یک تقسیم بندی اولیه، حضور قلب، تقسیم میشود به حضور قلب در عبادت و حضور قلب در معبود.
حضور قلب در عبادت هم باز بر دو قسم است و دو مرتبه پیدا میکند؛ مرتبه اجمال و مرتبه تفصیل. حضور قلب در معبود هم سه قسم و مرتبه است که توضیحش میآید.
توضیح حضور قلب در عبادت به صورت اجمالی
توضیح مطلب (توضیح قسمت حضور قلب در عبادت، مرتبه اجمال) اینکه انسان عابد، که حضور قلب در عبادت میخواهد پیدا بکند در مرحله اجمال، معنایش این است که اجمالاً بداند و توجه داشته باشد که این عبادتی که من دارم میکنم ثناء خدای متعال است، ثنای معبود است.
اجمالاً بداند که این ثناگویی به اسمی یا اسمائی از حق متعال است، گرچه تفصیلش را نمیداند. گرچه این عبادت به صورت تفصیلی برای او روشن نیست. ولی اجمالاً میداند مثل یک کودکی که یک قصیده بلندی را در باب یک شخصیت بزرگ معنوی و علمی، حفظ کرده و دارد میخواند. میداند اجمالا این قصیده، مدح یک شخصیت است، ولی هیچ متوجه این مدایح نمیشود. عمق آنها را نمیفهمد، هیچ متوجه مطلب نمیشود، ولی اجمالاً این را میداند که اگر بهش گفتند که اینی را که داری میگویی چی داری میگویی، نمیتواند تفصیلاً توضیح بدهد اما میگوید این مدح گویی و ثنا گویی درباره فلان شخصیت است. این میشود حضور قلب در عبادت به نحو اجمال.
توضیح حضور قلب در عبادت به صورت تفصیلی
و اما (توضیح قسمت حضور قلب در عبادت، مرتبه تفصیل) حضور قلب در عبادت به نحو تفصیل، دو مرتبه پیدا میکند؛ یک مرتبه توجه به معانی الفاظ است.
یعنی وقتی که دارد نماز میخواند، بداند چی دارد میگوید، «الله اکبر»، «بسم الله الرحمن الرحیم»، «الحمدلله رب العالمین»، «رکوع»، «سجود»، «قیام»، «قعود»، «قنوت» و ...، اینهایی را که دارد میگوید یا انجام میدهد به معانی الفاظش و اذکارش توجه کند. این مرحله حداقل حضور قلب به صورت تفصیلی است.
حداقل مرتبهاش این است که توجه به معانی و الفاظ نماز داشته باشیم. خوب این میتواند مرتبهای از مراتب حضور قلب در عبادت باشد.
البته خود این دانستن، مراتب دارد. مثلا معنای «الله اکبر» را یکی بهتر از دیگری میداند و میفهمد.
در روایت وارد شده کسى نزد حضرت امام صادق علیهالسلام گفت: «اللّه اکبر»
امام فرمود: خدا از چه چیز بزرگتر است؟
عرض کرد: از همه چیز!
امام فرمود: با این سخن خدا را محدود کردى!
آن مرد پرسید: پس چه بگویم؟
فرمود: بگو: اللَّهُ أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ: «خدا برتر از آن است که به وصف در آید».
اى برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم / و از آنچه دیدهایم و نوشتیم و خواندهایم!
مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر! / ما همچنان در اول وصف تو ماندهایم!
جالب این که در حدیث دیگرى که از همان امام علیهالسلام نقل شده مىخوانیم: هنگامى که یکى از اصحاب، عرض کرد، منظور، بزرگتر بودن خدا از همه چیز است، امام فرمود: «وَ کانَ ثُمَّ شَىْءٌ فَیَکُونُ أَکْبَرُ مِنْهُ» آیا اصولًا در برابر ذات خدا وجودى هست که او برتر از آن باشد؟
آن مرد صحابى از امام مىپرسد: پس چه بگویم؟ فرمود: بگو: «أَکْبَرُ مِنْ أَنْ یُوصَفَ» برتر و بزرگتر از آن است که به وصف در آید.
مرحله بعدی (توضیح قسمت حضور قلب در عبادت، قسم دومِ مرتبه تفصیل) این است که به اسرار عبادت و نماز توجه کند. به آن محتویات و درون دل نماز توجه داشته باشد.
البته این مساله و این توجه، مراتب دارد و آن حد بالایش، اختصاص به کمّلین دارد. خب اینها مراتب حضور قلب در عبادت بود.
توضیح حضور قلب در معبود
اشاره کردیم و گفتیم که حضور قلب دارای دو مرتبه است: اولش حضور قلب در عبادت است و دیگری حضور قلب در معبود.
حضور قلب در معبود سه مرتبه دارد: یکی حضور قلب در تجلیات افعالی، دومی حضور قلب در تجلیات اسمائی و سومی حضور قلب در تجلیات ذاتی.
هر کدام از این سه مرتبه (افعالی، اسمائی و ذاتی) از حضور قلب، دارای چهار مرتبه 1. علمی، 2. ایمانی، 3. شهودی و 4.فنایی است.
توضیح حضور قلب در معبود در تجلیات افعالی/ مرتبه اول
در مرتبه اول از حضور قلب در معبود که حضور قلب در تجلیات افعالی است مرتبه اول آن است که انسان به علم و برهان بداند که همه موجودات، مظهر مشیت حقند. تمام این موجودات، جلوه مشیت حضرت حقند. جلوههای رحمت رحمانیه پروردگار هستند.
در روایات آمده: «خَلَقَ اللَّهُ الْمَشِیَّةَ بِنَفْسِهَا ثُمَّ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ بِالْمَشِیَّةِ» خداوند مشیت را بدون واسطه آفرید سپس همه اشیاء را بواسطه مشیّت آفرید، در حوزه مشیت آفرید.
در این مرحله، سالک میداند که تمام این موجوداتی که در عوالم وجود دارد نه فقط در عالم ماده، در همه عوالم وجود، اینها چیزی جز مظاهر مشیت حق نیستند.
بداند که همه افعالی که در عوالم رخ میدهد فعل حق تعالی است. این مرحله، علم به توحید افعالی است. مقامی که در آن، هر فعلی را فعل حق میداند.
توضیح حضور قلب در معبود در تجلیات افعالی/ مرتبه دوم
بعد از آن، این حالت علمی را با ریاضات و مجاهداتی که میکشد به قلب تزریق کند که تبدیل بشود به ایمان.
ممکن است کسی در مرحله علمی و برهانی این آگاهی را داشته باشد اما این کافی نیست. این را باید به قلب تزریق بکند تا بشود مرحله ایمانی. یعنی حضور قلب در تجلیات افعالی در مرحله ایمان شده برایش. ایمان داشته باشد به توحید افعالی.
توضیح حضور قلب در معبود در تجلیات افعالی/ مرتبه سوم و چهارم
بالاتر از این، تبدیل به شهودش کند. یعنی باز با ریاضات، با مجاهدات، این حالت ایمانی را تبدیل به شهودش کند، شهود قلب و شهود دل. علاوه بر ایمان، شهود این حقیقت هم بشود. توحید افعالی را شهود کند. ببیند و شهود کند که هر فعلی، فعل حق متعال است.
بالاخره مرحله چهارمش این که تبدیل بشود به فنای افعالی. این مرحله فنا مرحله «لا حول و لا قوة الا بالله»، «لا مؤثر فی الوجود الا الله» است. آیه شریفه میفرماید: «ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی»
توضیح حضور قلب در معبود در تجلیات اسمائی
بعد از این مرحله فنای افعالی، اگر استعدادی داشته باشد، راه پیدا میکند به مرتبه دوم حضور قلب در معبود که حضور قلب در تجلیات اسمائی است. در این مرحله هم باز همان چهار مرتبه علمی، ایمانی، شهودی و فنایی هست.
علم پیدا میکند که همه صفات، صفات حق متعال است و به تعبیری عالم را پر از اسماء الله میداند (میداند توحید صفاتی یعنی چه) سپس مرحله بعدی، ایمان به توحید صفاتی است، سپس شهود آن حقیقت و در مرحله چهارم، فنای در صفات رخ میدهد، فنای در اسماء، برایش حاصل میشود.
این فنا رخ نمیدهد جز با فانی شدن صفات عارف در صفات حق که تنها با تجلی صفاتی ممکن است.
خیلیها همین جا متوقف میشوند و سلوکشان تا همین جا میشود.
توضیح حضور قلب در معبود در تجلیات ذاتی
اما اگر استعداد ذاتی سالک، که بوسیله فیض اقدس عنایت شده به اعیان ثابته آنها بیشتر از این باشد اینها وارد میشوند در تجلیات ذاتی. یعنی حضور در مرتبه سوم از حضور قلب در معبود که عبارت از حضور در تجلیات ذاتی بود.
آنجا هم مراحل چهارگانه علمی، ایمانی، شهودی و فنایی وجود دارد و مرحله چهارمش فنای ذاتی است. از این قسم به توحید ذاتی هم تعبیر میشود.
میداند توحید ذاتی یعنی چه، سپس ایمان پیدا میکند، سپس شهود میکند و سپس فنای ذاتی برایش حاصل میشود.
اگر بعد از این باز ظرفیت برتری داشتند، آن گاه مقام نبوت را پیدا میکنند که دست به ارشاد خلق میزنند و اگر عین ثابت، تابع اسم اعظم بود آن گاه نبوت، ختم میشود، چنانکه در رسول گرامی حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم، نبوت به وجود مبارکش ختم شد چرا که عین ثابت رسول اکرم(ص) مظهر اسم اعظم است بنابراین دیگر نبوت به تمامش و کمالش ختم خواهد شد.
این خلاصهای از مراتب حضور قلب بود. اما چه موانعی سر راه حضور قلب وجود دارد، کیفیت تحصیل حضور قلب کدام است؟ راه تحصیل حضور قلب کدام است؟ مباحثی است که ان شاء الله در ادامه به عرض شما عزیزان خواهد رسید.