روزنامه واشینگتن پست در مقاله ای مهم تاکید کرد پیش فرض اصلی توافق نهایی هسته ای با ایران این است که این توافق در ۱۰ سال آینده از طریق فعال کردن یک سلسله نیروهای غربگرا در ایران، محیط داخلی ایران را به سود امریکا تغییر خواهد داد.
شهدای ایران:متن کامل این مقاله که توسط جکسون دیل در روز ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ نوشته شده، در ادامه می آید.
***
بیایید این سناریو را بررسی کنیم. ایرانی که تغییر نکند، صدها میلیارد دلار درآمد تازه از لغو تحریم ها به دست می آورد.
ایران مطمئنا از بیشتر این پول برای ماجراجویی های نظامی فعلی خود در عراق، سوریه، لبنان و یمن استفاده می کند. ایران سلاح های بیشتری در اختیار حماس و دیگر گروه های تندروی فلسطینی قرار می دهد، سرمایه گذاری بیشتری در مورد موشک های دور برد، سلاح های سایبری و دیگر فناوری های نظامی که این توافق شامل آنها نمی شود انجام خواهد داد.
ایران به توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و بعد از یک دهه، نصب این سانتریفیوژها را آغاز می کند.
به گفته خود اوباما، ایران ۱۳ یا ۱۴ سال دیگر، به صورت یک کشور در آستانه هسته ای شدن ظاهر می شود و زمان فرار هسته ای آن تقریبا صفر خواهد بود.
ایران باز هم به دنبال سلطه بر خاورمیانه و از بین بردن اسرائیل خواهد بود اما با منابعی بسیار بیشتر و قابلیت ساخت سلاح های هسته ای در هر زمانی که بخواهد. رئیس جمهور آینده و مقامات دولت آمریکا مجبور خواهند بود به همین راهبرد - تحریم، خرابکاری و تهدید نظامی - روی آورند که در حال حاضر اوباما پیشنهاد می کند کنار گذاشته شوند.
در عین حال، احتمال جلوگیری از هسته ای شدن ایران نسبت به اکنون بطور قابل توجهی بدتر خواهد بود.
حداقل می توان گفت بعید است رئیس جمهور آینده با این حرف موافق باشد که اوباما توافقی خوب کرده است.
بیایید رو راست باشیم: همه چیز بستگی به این امید اوباما دارد که تنش زدایی هسته ای ایران را تغییر دهد. اوباما در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا گفت :« اگر ایران وارد تجارت بین المللی شود، سرمایه گذاران خارجی وجود داشته باشند و اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی همسوتر شود، این وضع به شکل های زیادی، پرداختن ایران را به هنجارهای بین المللی دشوارتر می کند.»
چنین ایرانی کمتر احتمال دارد به تلاش برای تقلب در مورد تعهدات هسته ای خود بپردازد یا هنگامی که محدودیت ها منقضی شود، به گسترش سریع غنی سازی اورانیوم بپردازد.
به عقیده اوباما، ایران به جای آنکه از بین بردن اسرائیل یا رژیم های عرب سنی مانند عربستان سعودی، به دنبال برقراری «تعادل» منطقه ای خواهد بود و این وضع به نوبه خود، راه را برای راه حل های بینابینی برای جنگ در سوریه و جاهای دیگر باز می کند. ایران نوع دیگری از رابطه با آمریکا خواهد داشت.
اوباما ممکن است نپذیرد که این تحول در داخل شرایطی قرار دارد که وی با آن موافق است.
اما عقیده وی که تعامل با رژیم های سرکش منجر به سیاست خارجی صلح آمیز و تغییر مثبت می شود، جنبه ای منحصر به فرد از عقیده سیاست خارجی در دوره ریاست جمهوری اوباما به شمار می رود. کاربرد این عقیده را در مورد برمه، کوبا و ایران شاهد بودیم.
این عقیده توضیح می دهد که چرا اوباما موافق مهار موقت به جای از بین بردن توانایی ایران برای ساخت بمب هسته ای است. خرید زمان هیچ فایده ای ندارد مگر اینکه انتظار برود تغییری حاصل شود.
بنابراین مهم ترین مسئله در مورد توافق این نیست که تحریم ها با چه سرعتی لغو می شود یا آیا بازرسی ها به اندازه کافی سختگیرانه است. مسئله،آن نیروهایی در ایران هستند که همانطور که اوباما به نیویورک تایمز گفت، معتقدند ما نیازی نداریم خود را کاملا از زاویه ماشین جنگی خود ببینیم و باید قوی تر شویم.
بیشتر کارشناسان غربی پانزده سال قبل می گفتند ایران می تواند به این وضعیت برسد. این وضعیت زمانی بود که محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب ایران که سال هزار و نهصد و نود و هفت با کسب اکثریت آراء به پیروزی رسید، تشویق به « گفتگوی تمدن ها » می کرد. خاتمی می گفت فلسطینی ها باید در مورد آینده سرزمین خود تصمیم بگیرند، دانشجویان لیبرال در دانشگاهها راهپیمایی می کردند و مطبوعات مستقل قدرتمند خواستار برخورداری از آزادی های حتی بیشتر بودند. سال ۲۰۰۹، هنگامی که جنبش سبز پس از انتخاباتی جنجالی به خیابان ها رسید، امکان تغییر سیاسی چشمگیر در تهران بار دیگر واقعی به نظر آمد.
با این حال معلوم شد لیبرال های ایرانی و تحلیلگران غربی قدرت دولت مرموز ایران - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روحانیت ارتجاعی و قوه قضائیه تندرو- را دست کم گرفته اند این نیروها، خاتمى و جنبش سبز را در هم شکستند.
رئیس این نیروها، آیت الله علی خامنه ای رهبر معظم ایران است که هفته گذشته بر نفرت ابدی خود از غرب و هر آنچه نماینده آن باشد تاکید کرد.
امروز پیدا کردن کارشناسی که معتقد باشد ایران به این زودی ها به قدرتی خیر خواه تر تبدیل می شود با وجود انتخاب حسن روحانی میانه رو به سمت رئیس جمهور در سال دو هزار و سیزده دشوار است.
در حال حاضر مقامات ارشد فعلی و پیشین دولت آمریکا که من با آنها مشورت کردم پیش بینی می کنند رژیم ایران در چند سال آینده یا به همین صورت باقی می ماند یا حتی بدتر می شود. یکی از این مقامات پیش بینی کرد ( آیت الله ) خامنه ای اگر فورا این توافق را از بین نبرد، نشان خواهد داد این توافق دستور کار «انقلابی» کشور را تغییر نمی دهد.
تحلیلی که افراد به طور گسترده به آن معتقدند ممکن است بیش از اندازه بدبینانه باشد. در عین حال این تحلیل احتمالا توضیح می دهد چرا اوباما در مصاحبه های رسانه ای توضیح می دهد بر تحول ایران حساب نمی کند. در عمل، اوباما بر این موضوع حساب می کند.
این عقیده، اوج جهان بینی اوباما و مهم ترین عنصر توافق هسته ای را تشکیل می دهد.
*الف
***
بیایید این سناریو را بررسی کنیم. ایرانی که تغییر نکند، صدها میلیارد دلار درآمد تازه از لغو تحریم ها به دست می آورد.
ایران مطمئنا از بیشتر این پول برای ماجراجویی های نظامی فعلی خود در عراق، سوریه، لبنان و یمن استفاده می کند. ایران سلاح های بیشتری در اختیار حماس و دیگر گروه های تندروی فلسطینی قرار می دهد، سرمایه گذاری بیشتری در مورد موشک های دور برد، سلاح های سایبری و دیگر فناوری های نظامی که این توافق شامل آنها نمی شود انجام خواهد داد.
ایران به توسعه سانتریفیوژهای پیشرفته برای غنی سازی اورانیوم ادامه می دهد و بعد از یک دهه، نصب این سانتریفیوژها را آغاز می کند.
به گفته خود اوباما، ایران ۱۳ یا ۱۴ سال دیگر، به صورت یک کشور در آستانه هسته ای شدن ظاهر می شود و زمان فرار هسته ای آن تقریبا صفر خواهد بود.
ایران باز هم به دنبال سلطه بر خاورمیانه و از بین بردن اسرائیل خواهد بود اما با منابعی بسیار بیشتر و قابلیت ساخت سلاح های هسته ای در هر زمانی که بخواهد. رئیس جمهور آینده و مقامات دولت آمریکا مجبور خواهند بود به همین راهبرد - تحریم، خرابکاری و تهدید نظامی - روی آورند که در حال حاضر اوباما پیشنهاد می کند کنار گذاشته شوند.
در عین حال، احتمال جلوگیری از هسته ای شدن ایران نسبت به اکنون بطور قابل توجهی بدتر خواهد بود.
حداقل می توان گفت بعید است رئیس جمهور آینده با این حرف موافق باشد که اوباما توافقی خوب کرده است.
بیایید رو راست باشیم: همه چیز بستگی به این امید اوباما دارد که تنش زدایی هسته ای ایران را تغییر دهد. اوباما در مصاحبه با رادیو ملی آمریکا گفت :« اگر ایران وارد تجارت بین المللی شود، سرمایه گذاران خارجی وجود داشته باشند و اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی همسوتر شود، این وضع به شکل های زیادی، پرداختن ایران را به هنجارهای بین المللی دشوارتر می کند.»
چنین ایرانی کمتر احتمال دارد به تلاش برای تقلب در مورد تعهدات هسته ای خود بپردازد یا هنگامی که محدودیت ها منقضی شود، به گسترش سریع غنی سازی اورانیوم بپردازد.
به عقیده اوباما، ایران به جای آنکه از بین بردن اسرائیل یا رژیم های عرب سنی مانند عربستان سعودی، به دنبال برقراری «تعادل» منطقه ای خواهد بود و این وضع به نوبه خود، راه را برای راه حل های بینابینی برای جنگ در سوریه و جاهای دیگر باز می کند. ایران نوع دیگری از رابطه با آمریکا خواهد داشت.
اوباما ممکن است نپذیرد که این تحول در داخل شرایطی قرار دارد که وی با آن موافق است.
اما عقیده وی که تعامل با رژیم های سرکش منجر به سیاست خارجی صلح آمیز و تغییر مثبت می شود، جنبه ای منحصر به فرد از عقیده سیاست خارجی در دوره ریاست جمهوری اوباما به شمار می رود. کاربرد این عقیده را در مورد برمه، کوبا و ایران شاهد بودیم.
این عقیده توضیح می دهد که چرا اوباما موافق مهار موقت به جای از بین بردن توانایی ایران برای ساخت بمب هسته ای است. خرید زمان هیچ فایده ای ندارد مگر اینکه انتظار برود تغییری حاصل شود.
بنابراین مهم ترین مسئله در مورد توافق این نیست که تحریم ها با چه سرعتی لغو می شود یا آیا بازرسی ها به اندازه کافی سختگیرانه است. مسئله،آن نیروهایی در ایران هستند که همانطور که اوباما به نیویورک تایمز گفت، معتقدند ما نیازی نداریم خود را کاملا از زاویه ماشین جنگی خود ببینیم و باید قوی تر شویم.
بیشتر کارشناسان غربی پانزده سال قبل می گفتند ایران می تواند به این وضعیت برسد. این وضعیت زمانی بود که محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب ایران که سال هزار و نهصد و نود و هفت با کسب اکثریت آراء به پیروزی رسید، تشویق به « گفتگوی تمدن ها » می کرد. خاتمی می گفت فلسطینی ها باید در مورد آینده سرزمین خود تصمیم بگیرند، دانشجویان لیبرال در دانشگاهها راهپیمایی می کردند و مطبوعات مستقل قدرتمند خواستار برخورداری از آزادی های حتی بیشتر بودند. سال ۲۰۰۹، هنگامی که جنبش سبز پس از انتخاباتی جنجالی به خیابان ها رسید، امکان تغییر سیاسی چشمگیر در تهران بار دیگر واقعی به نظر آمد.
با این حال معلوم شد لیبرال های ایرانی و تحلیلگران غربی قدرت دولت مرموز ایران - سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روحانیت ارتجاعی و قوه قضائیه تندرو- را دست کم گرفته اند این نیروها، خاتمى و جنبش سبز را در هم شکستند.
رئیس این نیروها، آیت الله علی خامنه ای رهبر معظم ایران است که هفته گذشته بر نفرت ابدی خود از غرب و هر آنچه نماینده آن باشد تاکید کرد.
امروز پیدا کردن کارشناسی که معتقد باشد ایران به این زودی ها به قدرتی خیر خواه تر تبدیل می شود با وجود انتخاب حسن روحانی میانه رو به سمت رئیس جمهور در سال دو هزار و سیزده دشوار است.
در حال حاضر مقامات ارشد فعلی و پیشین دولت آمریکا که من با آنها مشورت کردم پیش بینی می کنند رژیم ایران در چند سال آینده یا به همین صورت باقی می ماند یا حتی بدتر می شود. یکی از این مقامات پیش بینی کرد ( آیت الله ) خامنه ای اگر فورا این توافق را از بین نبرد، نشان خواهد داد این توافق دستور کار «انقلابی» کشور را تغییر نمی دهد.
تحلیلی که افراد به طور گسترده به آن معتقدند ممکن است بیش از اندازه بدبینانه باشد. در عین حال این تحلیل احتمالا توضیح می دهد چرا اوباما در مصاحبه های رسانه ای توضیح می دهد بر تحول ایران حساب نمی کند. در عمل، اوباما بر این موضوع حساب می کند.
این عقیده، اوج جهان بینی اوباما و مهم ترین عنصر توافق هسته ای را تشکیل می دهد.
*الف