سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ حضرت فاطمه زهرا (س) سرور زنان عالم است (1) و دارای مقام عصمت میباشد. در شأن او «انما یرید الله لیذهب عنکم ...» نازل شده است. احترام و عظمت او به صرف انتساب ایشان به نبی اسلام نیست؛ هرچند که این انتساب شرافتی بزرگ است، اما روایاتی در شأن فاطمه زهرا (س) موقعیت ایشان را در میان امت اسلامی حساستر میکند. پیامبر در شان آن بانوی مکرمه فرمودند: «ان الله یرضی لرضاها و یغضب لغضبها»(2) و «فاطمه بضعه منی من اذاها فقد اذانی ...»(3).
اگر غضب فاطمه همان خشم خداوند است، قاتلان حضرت زهرا (س) در چه مرتبهای قرار خواهند داشت؟
اگر اذیت کردن فاطمه زهرا (س) آزار دادن پیامبر است و غضب فاطمه همان خشم خداوند است. قاتلان حضرت زهرا (س) در چه مرتبهای قرار خواهند داشت؟ خداوند میفرماید: «ان الذین یوذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخره و اعد لهم عذابا مهینا»(4)؛ به درستی کسانی که خدا و رسولش را اذیت میکنند خداوند ایشان را در دنیا و آخرت لعنت میکند و برای ایشان عذابی خوارکننده آماده ساخته است.
از این رو شهادت فاطمه زهرا در تاریخ اسلام از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این رو عدهای که شهادت فاطمه زهرا (س) بطلان تفکرات شان را اثبات میکند سعی در انکار شهادت یا کم رنگ جلوه دادن این امر بسیار مهم کرده اند. برخی با القای شبهات سعی دارند این حقیقت بزرگ را انکار کنند. واضح است برای زیر سئوال بردن اعتقادی که قرنها شیعیان با آن زندگی کردهاند، نمیتوان به راحتی با یک شبهه سطحی آن را به چالش کشید، از این رو در القای شبهه بسیار زیرکانه عمل می شود.
شبهات هرچه لطیفتر بیان شوند، فریبندهتر و خطرناکترند
برخی شبهات هرچه لطیفتر بیان شوند، فریبندهتر و خطرناکترند. هم کشف و استخراج آنها دشوارتر و هم پاسخگویی به آنها مشکل تر. پیچیده ترین شبهات، شبهاتی هستند که در قالب تحقیق و پژوهش، مطرح می شوند و ابراز کننده آنها، از موضع «جستجوگر کنجکاو» سخن می راند.
«این سنخ شبهات، هیچگاه «به طور مستقیم» به انکار یک واقعیت تاریخی رو نمیآورند؛ بلکه شگرد اصلی در طراحی آنها این است که: «خواننده خود را در تردید و تعجب فرو میبرند» آن چه در پی خواندن این گونه شبهات پدید میآید موجی از تردید، ابهام و شگفتی است که در نهایت خواننده را «ناخود آگاه» به سوی انکار سوق میدهد. انکاری که روح را میخراشد و شاید هیچ گاه بر زبان جاری نشود»(5)
یکی از این شبهات در شماره 668 روزنامه آفتاب در پاسخ به علت مرگ حضرت زهرا (س) این گونه نوشته است:
«در مورد وفات حضرت زهرا (س) در منابع متقدم و متاخر از جمله مناقب ابن شهر آشوب، روضه الواعظین ابن فتال نیشابوری، منتهی الامال محدث قمی و اعیان الشیعه سید محسن امین عاملی و بسیاری از منابع متقدم و متاخر دیگر واژه «وفات» به کار رفته است و برحسب آنچه در این گونه منابع آمده است، حضرت زهرا (س) پس از رحلت رسول (ص) چندان غمگین شد که شب و روز میگریست و چندان دلسوخته، لاغر و نحیف و به شدت بیمار شد که پس از اندک مدتی رحلت فرمود.
در پارهای از کتب ناراحتیهای مربوط به مشاجرات و درگیریهای پس از وفات رسول خدا (ص) را هم مزید بر علت کردهاند، اما نمیتوان گفت تمام مواردی که امروز نقل میشود، آنگونه که .... پنداشتهاند، متواتر و اجماعی است... شهادت یا وفات حضرت زهرا(س) یک مقوله تاریخی است... و بزرگان شیعه هم که رحلت آن حضرت را «وفات» ثبت کردهاند، سنی نبودهاند.»
در این نوشتار واژه «وفات» درباره حضرت فاطمه زهرا (ع) مترادف با «عدم به شهادت رسیدنِ ایشان» پنداشته و استفاده شده و برآن اصرار ورزیده میشود.
نویسنده با استناد به کتبی که از واژه وفات استفاده کردهاند در صدد است که وانمود کند که همه به کاربرندگان این واژه اعتقاد به عدم شهادت آن بانوی مکرمه دارند. او دلیل درگذشت حضرت فاطمه (س) را به غصههای ناشی از فقدان رسول خدا (ص) و اندوه زیاد حاصل از درگذشت آن حضرت محدود نموده است و با بزرگ نمایی این اندوه، علت رحلت ایشان را «منحصرا غم و اندوه» میداند و بر آن تاکید می ورزد. در این نوشتار دو شبهه اصلی مطرح شده را به صورت بسیار اجمالی بررسی میکنیم.
استعمال واژه «وفات» به جای شهادت
با اندکی تأمل در واژه وفات و با دقت در استعمال قرآنی این واژه متوجه مغالطهای که در این شبهه به کار رفته است، میشویم. در قرآن وفات برای مطلق مرگ به کار رفته است: «الله یتوفی الانفس حین موتها»(6) با توجه به این نکته که استعمال واژه وفات در قرآن اعم است از مرگ طبیعی و شهادت واضح است که تعارضی بین شهادت حضرت زهرا (س) و استعمال واژه وفات وجود ندارد؛ چرا که واژه وفات هرگونه مرگی را پوشش میدهد.
استعمال این کلمه در کتب بزرگان شیعه از متقدمین و متاخرین نیز به معنای عام این کلمه است و هرگز منظور عالمان شیعی عدم شهادت حضرت صدیقه کبری نبوده است. به دلیل آنکه برای اشخاصی که شهادت ایشان در کارزار یا ترور یا مسموم شدن محرز و قطعی است، از واژه وفات استفاده شده است.
شیخ صدوق (7) درباره جناب جعفر طیار و زیدبن حارثه روایتی را به این مضمون نقل میکند: «ان النبی صلی الله علیه و آله حین جائته وفاه جعفربن ابی طالب و زید بن حارثه ،کان اذا دخل بیته کثر بکائوه علیهما جدا....»(8)؛ هنگامی که خبر درگذشت جعفربن ابیطالب (طیّار) و زید بن حارثه به رسول خدا (ص) رسید، هرگاه به منزل خود وارد میشد، گریهاش بر آن دو شدّت مییافت...
ابن شهر آشوب درباره تاریخ تولّد امام سجّاد(ع) نقل میکند: «قَبْلَ وَفاةِ أمِیرِالْمُؤْمِنِینَ بِسَنَتَیْنِ...»(9)؛ دو سال پیش از وفات امیرالمؤمنین علیهالسّلام ...
طبرسی (متوفّای قرن 6) برای اشاره به عملکرد محمّد بن حنفیّه در دوران پس از شهادت امام حسین (ع) مینویسد: «بَعْدَ وَفاةِ أخِیهِ الْحُسَیْنِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ...»(10)؛ بعد از وفات برادرش امام حسین علیهالسّلام ...
در منابع اهل عامه نیز برای دو شهید بزرگوار صدر اسلام یعنی جناب حمزه (11) و جناب جعفرطیار (12). واژه وفات استعمال شده است. آیا به صرف کاربرد وفات در باره امام حسین (ع) و امیر المومنین (ع) باید گفت که این دو امام بزرگوار شهید نشده اند و به مرگ طبیعی از دنیا رفته اند؟ شاید بعد از مدتی که در باره فاطمه زهرا شبهه پراکنی شد نوبت به واقعه کربلا رسیده باشد که به علت استعمال واژه وفات، باید در حادثه عاشورا هم تردید کرد!!
هرچند محدث قمی در کتاب منتهی الآمال از واژه وفات برای حضرت صدیقه کبری استفاده کرده است، ولی در کتاب دیگرش به نام «بیت الأحزان» در وصف آن بانو مینویسد:«الشَهِیدَةُ الْمَظْلُومَةُ الْمَـقْهُورَه...»(13) هرچند نمونهها و شواهد برای برملا کردن این مغالطه سخیف بسیار است، اما به علت رعایت اختصار به همین مقدار بسنده میکنیم.
شبهه دوم علت رحلت حضرت زهرا (س)
هرگز منکر غم و اندوه حضرت صدیقه کبری در از دست دادن پدر بزرگوارشان نیستیم چیزی که با آن به شدت مخالف هستیم بزرگنمایی بیش از حد این غم و اندوه است به نحوی که علت انحصاری شهادت آن بانوی بزرگوار فقط غم و اندوه ناشی از درگذشت رسول خدا پنداشته شود. در عین پذیرش تأثیر عمیق اندوه بیپایان صدّیقه طاهره (س) در فقدان رسول خدا (ص)، بر نقشآفرینی عوامل بسیار مهمّ دیگری در رحلت حضرت زهرا (ع)، تأکید ویژه میورزیم.
در ضمن، تذکر این نکته در پاسخ به این شبهه ضروری است که در صفحات تاریخ، هیچ نشانهای از ضعف جسمانی حضرت زهرا (ع) تا قبل از حوادث سال یازدهم هجری، به چشم نمیخورد(14) و بر خلاف آنچه برخی پنداشتهاند، (15) «نصوص تاریخی»، حاکی از قوّت جسمانی حضرت فاطمه زهرا (ع) میباشد؛ (16) هرچند که اظهار شده: «فاطمه از نظر جسمی کوچک و لاغر بود...»!(17)
برخی از مدارکی که تصریح به شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) دارد:
قاضی نعمان مغربی (متوفّای 363) نقل میکند: [از امام جعفربن محمّد صادق از پدرش که فرمود:] «رسول خدا (ص) به فاطمه (ع) محرمانه فرمود که وی نخستین شخص از اهل بیت اوست که به ایشان میپیوندد.(18) وقتی آن حضرت (ص) رحلت فرمود و از طرف جماعت به آن بانو آن آسیبها رسید، در بستر افتاد و جسمش ضعیف گشت و گوشت [بدن] وی آب شد (به تدریج لاغر شد) و مانند شَبَحی گردید. «وَ نَحَلَ جِسْمُها وَ ذابَ لَحْمُها وَ صارَتْ کَالْخَیالِ.»(19)
شیخ طوسی (متوفّای 460) نقل میکند: «..و مشهوری که در میان شیعه هیچ اختلافی در آن نیست، آن است که عمر چنان ضربهای بر شکم آن بانو وارد کرد که سقطِ جنین نمود...»(20)
علّامه حلّی (متوفّای 726) نقل میکند: «وَ ضُرِبَتْ فاطِمَةُ علیهاالسّلام فَألْقَتْ جَنِیناً اسْمُهُ مُحْسِنٌ...»(21) و فاطمه (ع) کتک خورد و کوفته شد، لذا جنینی را که نامش محسن بود، فرو انداخت...
«علّت اصلی» رحلت حضرت فاطمه (س)
حضرت فاطمه (ع) در مسیر دفاع از امیرالمؤمنین علی (ع) متحمّل لطمات روحی و به ویژه صدمات جسمانی شدیدی شدند و «علّت اصلی» رحلت ایشان، ضرب و جرحهای ناشی از هجوم هوادارانِ خلیفه به «بیت فاطمه علیهاالسّلام» بود.
طبری امامی (متوفّای قرن 5) نقل میکند: [از ابوبصیر از امام صادق (ع) که فرمود:] «و دلیل وفات آن بانو این بود که قُنْفُذ ـ غلام عمر ـ به دستور او با نعل شمشیر (آهنی که انتهای غلاف شمشیر است) بر آن بانو به شدّت ضربهای زد؛ لذا محسن را سقط نمود و از این جهت، به سختی بیمار شد...» (22)
کفعمی (متوفّای 905) نقل میکند: «همانا سبب درگذشت آن بانو این است که وی ضربه خورد، کوفته شد و سقطِ جنین کرد.»(23)
طبرسی (متوفّای قرن 6) نقل میکند: «فاطمه علیهاالسّلام در آستانه در، بین همسرش و آنان (مهاجمان) مانع شد و قُنْفُذ با شلّاق بر بازوی آن بانو کوبید و اثر آن، بر بازوی وی مثل بازوبند باقی ماند و ابوبکر، سراغ قُنْفُذ فرستاد که او را بزن! لذا آن بانو را به سمتی از خانهاش پرت کرد و استخوان دندهای از پهلویش را شکست و آن بانو جنینی را از بطنش فرو انداخت. سپس پیوسته در بستر افتاده بود تا بر اثر آن [لطمات]، شهید از دنیا رفت...»(24)
منحصر کردن علت وفات زهرا (س) در آلام وفات رسول خدا، گناهی نابخشودنی است
با توجه به مدارک موجود و اسناد بسیار زیادی که درباره شهادت آن بزرگترین مظلوم تاریخ موجود است، منحصر کردن علت وفات آن حضرت در رنج ها و آلام وفات رسول خدا، گناهی نابخشودنی نسبت به حضرت زهرا سلام الله علیها است.
انکار شهادت زهرا (س) مانند انکار غدیر و انکار غدیر، انکار تمام اسلام است
اگر بگوییم انکار این شهادت جانسوز، خود ظلمی بزرگ به آن بانوی بزرگ است، سخنی به گزافه نگفتیم. انکار شهادت حضرت زهرا (س) به سان انکار غدیر است و انکار غدیر انکار تمام اسلام است. انکار شهادت آن مظلومه ،انکار غدیر است؛ چرا که ایشان برای منافع شخصی خویش با دستگاه حاکم درگیر نشد، بلکه دغدغه آن بانوی بزرگوار زیرپا گذاشته شدن پیام غدیر بود، غدیری که اکمال دین و اتمام اسلام بود. غدیری که بدون آن رسالت خداوند در زمین انجام نیافته بود. آری بدون شک شهادت غریبانه آن سرور زنان جهانیان باعث شد که صدای «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» رسول خدا امروز به ما برسد.