شهدای ایران shohadayeiran.com

کتاب «شهید سالاری به روایت مادر» چندی پیش و در آستانه میلاد حضرت زهرا(س) توسط انتشارات روایت فتح منتشر شد.
به گزارش شهدای ایران؛ چند روز پیش دو کتاب از مجموعهٔ «مادران» انتشارات روایت فتح در آستانه میلاد حضرت زهرا (س) منتشر شد.

«درضیه» و «شهید سالاری به روایت مادر» به ترتیب ششمین و هفتمین عناوین از مجموعهٔ مادران انتشارات روایت فتح هستند که منتشر شده‌اند. در این بین کتاب «شهید سالاری به روایت مادر» نیز توسط سارا صفالو به نگارش در آمده است.

نگارنده در متن پشت جلد مجموعه «شهید سالاری به روایت مادر» آورده است: با نگرانی تا کارخانه دنبالش رفتم، اما گفتند خیلی وقت است تعطیل شده و شاید به گردش و سینما رفته است. محکم گفتم «نه، بی‌اجازه‌ی من جایی نمی‌ره. مطمئنم توی کارخونه‌ست.» یکی از کارگرهای ریسندگی رفت و دنبالش گشت. سیدداوود را توی هواکش کارخانه پیدا کرد. از خستگی خوابش برده و نزدیک بود خفه شود. اشک‌هایم جاری شد. یک بچه‌ی دوازده ساله به‌خاطر راحتی ما کار می‌کرد و شکایتی هم نداشت. فقط گاهی می‌گفت «مامان توی کارخونه اون‌قدر صدا زیاده که سرِ آدم گیج می‌ره.»

نگارنده در مقدمه این کتاب آورده است:

قصه‌ی گم شدن، قصه‌ی عجیبی است. کودک که هستی و دست مادرت را رها می‌کنی، قصه‌اش آغاز می‌شود. طعم تلخ ترس و نگاهی نگران... بعض و هق‌هق، شاید هم گریه... آخر نشانی مادرت را به که بگویی تا بگوید مادرت کجاست؟

و عجیب است که تو گم شده‌ای اما به همه می‌گویی «مادرم نیست! مادرم را پیدا کنید.»

و تا می‌پرسند: «نشانی مادرت چیست؟» شاید بگویی «شهری داشتیم غریب... کوچه‌ای داشتیم مظلوم... و دری داشتیم سوخته... و مادری که بین در و دیوار...»

عجیب قصه‌ای است قصه‌ی گم شدن...

عجیب قصه‌ای است قصه‌ی مادر...

و عجیب‌تر قصه‌ی مادری است که در ماجرای در و دیوار و کوچه و آتش، تن به گم‌نامی داد تا حقیقت گم نشود.

امروز می‌خواهم برایت قصه‌ای دیگر بگویم. قصه‌ی فرزندی که بعد از هزاران سال، نشانی کوچه‌ی گم‌نامی را یافت. و قصه‌ی مادری که دست فرزندش را به دست آسمان سپرد تا این بار قصه‌ای ابدی آغاز شود.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار