شهدای ایران: سیزدهم جمادیالثانی سالروز شهادت بانویی بزرگوار به نام ام ابیهاست مادری که از او و فرزندانش همواره به نیکی یاد شده و خواهد شد.
روز شهادت این بانوی بزرگوار به نام تکریم از مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است.
نام این بانوی بزرگوار فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت امام علی(ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از خاندان بنیکلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد مصطفی(ص) بودند و دارای خوبیها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل و باتقوا بود.
فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی، بانوی بانوان کرده بود.
بینش عمیق، دوستی با اهلبیت و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمی دلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است.
امالبنین؛ مادر فضلیتها
فاطمه(امالبنین) دوران کودکی را چونان دیگر کودکان گذراند و در دامان مادری مهربان و پاک و پدری شجاع که دارای سجایای اخلاقی فراوان بودند، رشد کرد.
تاریخ تولد امالبنین
در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت امالبنین اطلاعی در دست نیست و تاریخنگاران سال ولادت او را ثبت نکردهاند، ولی یادآور شدهاند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل(ع)، در سال ۲۶ قمری اتفاق افتاده است. برخی از تاریخنگاران زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت (در حوالی کوفه) تخمین میزنند.
شجاعت و دلاوری، ادب و متانت و عزت نفس، هنر و ادبیات و احترام به حقوق دیگران، وفا و پایبندی به تعهدات از ویژگیهای بارز خاندان امالبنین ذکر شده است.
ازدواج امالبنین با حضرت علی(ع)
ده سال پس از رحلت حضرت رسول(ص) و حضرت فاطمه(س)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه وقتی علی(ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود.
علی بن ابیطالب (ع) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن ابی طالب که در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینهاش گنجینهای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده میفرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد» لذا عقیل نیز بانو امالبنین از خاندان بنىکلاب را که در شجاعت بىمانند بود، براى حضرت انتخاب کرد.
ورود امالبنین به خانه امام علی(ع)
فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامیکه میخواست پابه خانه علی بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه(س) اجازه نفرمایند وارد خانه نمیشوم این نهایت ادب او را به خاندان امامت میرساند روز اولی که امالبنین پا در خانه علی(ع) گذاشت، حسن و حسین(ع) مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، بهمحض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت وهمواره میگفت من کنیز فرزندان فاطمه هستم.
ثمره ازدواج امالبنین با حضرت علی(ع)
ثمره ازدواج حضرت علی با او، چهار پسر رشید به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان، که بهدلیل داشتن همین پسران، او را امالبنین، یعنی مادر پسران میخواندند. فرزندان امالبنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل ادامه یافت.
سفارش به دفاع از ولایت
هنگامیکه امام حسین(ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و بهدنبال آن هجرت بهسوی عراق کرد، امالبنین به همراهان امام حسین(ع) چنین سفارش میکرد: «چشم و دل مولایم امام حسین و فرمانبردار او باشید».
مورخان مینویسند: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه امالبنین را ملاقات میکند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. امالبنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد(ع) بود میگوید:«ای بشیر! از امام حسین(ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. امالبنین فرمود: از حسین(ع) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین(ع) خبر میگرفت و با صبر و بصیرتی بینظیر میگوید: «ای بشیر خبر از [امام من] اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فدای اباعبدالله(ع) باد». چون بشیر خبر شهادت امام حسین را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: «ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد».
امالبنین مادر چهار شهید
با شهادت چهار فرزند امالبنین در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و در کنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.
وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیهای قوی در اشعاری گفت: «ای کسیکه فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی(ع) همه شیران بیشه شجاعتند. شنیدهام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالیکه دستهایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی میتوانست نزد او آید و با او بجنگد؟».
امالبنین، پاسدار خاطره عاشورا
از ویژگیهای بسیار مهم امالبنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیهخوانی و نوحهسرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسلهای آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس(ع)، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زندهای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع میرفت و نوحه میخواند و شور و غوغایی بهپا میکرد. مردم مدینه اطراف او گرد میآمدند و با او هم ناله میشدند. حتی مروان بن حکم حاکم وقت مدینه نیز در میان ایشان بود و گریه میکرد.
بانوی فصاحت و بلاغت
یکی از صفات والای امالبنین فصاحت و بلاغت اوست که نمود آن در اشعار زیبا و جاودانه وی متجلی است.از جمله اشعار جاودانه وی که مورد تجلیل و تحسین بزرگان ادب قرار گرفته است شعر جانسوز وی پس از شهادت پسرش که پدر فضایل بود میباشد که فرمود: «مرا امالبنین نخوانید که به یاد شیران دلاور میافکنیدم. مرا فرزندانی بود که به نام آنها خوانده میشدم ولی امروز فرزندی ندارم. چهار فرزند داشتم همچون بازهای شکاری و همگی به شهادت رسیدند».
علم و دانایی امالبنین
زندگانی امالبنین همواره با بصیرت و نور دانش همراه بوده است و این ویژگی والا در جایجای کتب تاریخی ذکر شده است و ما را با عظمت این بانوی عالمه و فاضله آشنا میسازد. علاقه امالبنین به اهلبیت(ع) و بصیرت دینی او به امامت بهقدری بود که درباره او مینویسند: «برای عظمت و معرفت و بصیرت امالبنین کافی است که او هر گاه بر امیرالمؤمنین وارد میشد و حسنین مریض بودند با ملاطفت و مهربانی با آنها صحبت میکرد و از صمیم قلب با آنها برخورد میکرد چونان مادری مهربان و دلسوز».
علمِ سرشارِ وی در کلام او و فرزند بزرگوارش عباس نمایان است. او از محدثات شیعه است و فرزندان خود را با علم و دانایی تربیت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبی» بودند اما از دانش مادری هم بیبهره نبودند چنانکه حضرت علی(ع) در مورد عباس میفرماید: «همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و بهسان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا میگیرد از من معارف را فرا گرفت».
وفات حضرت امالبنین(ع)
او، بعد از زینب کبری(ع) دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخنگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشتهاند، بهطوریکه عدهای آنرا سال 70 هجری قمری بیان کردهاند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادیالثانی سال 64 هجری قمری دانستهاند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. وی در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن(ع)، و فاطمه بنت اسد و دیگر چهرههای درخشان شریعت محمدی(ص) به خاک سپرده شد.
مراد روشنی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران لرستان، بهمناسبت وفات حضرت امالبنین(س) و روز تکریم از مادران شهدا، گفت: حضرت امالبنین(س) که همسر و مادر چهار شهید بود، بهراستی که با کردار و منش خود درس ولایتمداری و وفاداری را به همگان آموخت.
وی با اشاره به عظمت و جایگاه رفیع شهدا، تصریح کرد: شهدا با پشت پا زدن به همه تعلقات مادی به عزت و عظمت سعادت ابدی رسیدند که درود خدا بر همه انسانهای وارسته و و درود خدا بر تمام مادران شهدا که با اخلاص، عبادت و طهارت خود این چنین فرزندانی را پرورش دادند.
روشنی بیان کرد: ما تا ابد به روح امام عزیز و شهدای گرانقدر سلام و درود میفرستیم که درس چگونه زیستن و حتی چگونه مردن را نیز به ما اموختند لذا چه خوب است که امروز با حضور مادران شهدا به تجدید میثاق با امام و مقام عظمی ولایت و مرجعیت و نائب برحق امامزمان(عج) برای ادامه راه شهیدان بپرازیم.
روز شهادت این بانوی بزرگوار به نام تکریم از مادران و همسران شهدا نامگذاری شده است.
نام این بانوی بزرگوار فاطمه بود که بعدها پس از ازدواج با حضرت امام علی(ع) با کنیه «امُّ البنین» (مادر پسران) مشهور شد. پدر و مادرش از خاندان بنیکلاب از اجداد بزرگ حضرت محمد مصطفی(ص) بودند و دارای خوبیها و صفات خانوادگی مشترک بودند فاطمه دختری پاکدل و باتقوا بود.
فضایل اخلاقی، کمالات انسانی، نیروی ایمانی، ثبات و پایداری، شکیبایی و بردباری، بصیرت و دانایی، نطق و سخندانی او را به شایستگی، بانوی بانوان کرده بود.
بینش عمیق، دوستی با اهلبیت و دوستی با فرزندان در کنار وظیفه مهم مادری و چونان معلمی دلسوز آموختن باورهای اعتقادی و مسایل مربوط به همسرداری و آداب معاشرت با دیگران از جمله ویژگیهای خاص این بانو است.
امالبنین؛ مادر فضلیتها
فاطمه(امالبنین) دوران کودکی را چونان دیگر کودکان گذراند و در دامان مادری مهربان و پاک و پدری شجاع که دارای سجایای اخلاقی فراوان بودند، رشد کرد.
تاریخ تولد امالبنین
در مورد تاریخ دقیق ولادت حضرت امالبنین اطلاعی در دست نیست و تاریخنگاران سال ولادت او را ثبت نکردهاند، ولی یادآور شدهاند که تولد پسر بزرگ ایشان، حضرت ابوالفضل(ع)، در سال ۲۶ قمری اتفاق افتاده است. برخی از تاریخنگاران زمان ولادت ایشان را در حدود پنج سال پس از هجرت (در حوالی کوفه) تخمین میزنند.
شجاعت و دلاوری، ادب و متانت و عزت نفس، هنر و ادبیات و احترام به حقوق دیگران، وفا و پایبندی به تعهدات از ویژگیهای بارز خاندان امالبنین ذکر شده است.
ازدواج امالبنین با حضرت علی(ع)
ده سال پس از رحلت حضرت رسول(ص) و حضرت فاطمه(س)، بنابر وصیت خود حضرت فاطمه وقتی علی(ع) به فکر گرفتن همسر دیگری بود، عاشورا در برابر دیدگانش بود.
علی بن ابیطالب (ع) آنگاه که قصد ازدواج دارد به برادر خویش، عقیل بن ابی طالب که در علم «انساب» معروف بود و ذهن و سینهاش گنجینهای از اسرار خاندان گوناگون عرب بوده میفرماید: «زنی را برای من اختیار کن که از نسل دلیرمردان عرب باشد تا با او ازدواج کنم و او برایم پسری شجاع و سوارکار به دنیا آورد» لذا عقیل نیز بانو امالبنین از خاندان بنىکلاب را که در شجاعت بىمانند بود، براى حضرت انتخاب کرد.
ورود امالبنین به خانه امام علی(ع)
فاطمه کلابیه سراسر نجابت و پاکی و خلوص بود. هنگامیکه میخواست پابه خانه علی بگذارد گفت تا دختر بزرگ فاطمه(س) اجازه نفرمایند وارد خانه نمیشوم این نهایت ادب او را به خاندان امامت میرساند روز اولی که امالبنین پا در خانه علی(ع) گذاشت، حسن و حسین(ع) مریض بوده و در بستر افتاده بودند. عروس تازه ابوطالب، بهمحض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت وهمواره میگفت من کنیز فرزندان فاطمه هستم.
ثمره ازدواج امالبنین با حضرت علی(ع)
ثمره ازدواج حضرت علی با او، چهار پسر رشید به نامهای عباس، عبدالله، جعفر و عثمان، که بهدلیل داشتن همین پسران، او را امالبنین، یعنی مادر پسران میخواندند. فرزندان امالبنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیداللّه فرزند حضرت ابوالفضل ادامه یافت.
سفارش به دفاع از ولایت
هنگامیکه امام حسین(ع) آهنگ ترک مدینه و تشرف برای حج و بهدنبال آن هجرت بهسوی عراق کرد، امالبنین به همراهان امام حسین(ع) چنین سفارش میکرد: «چشم و دل مولایم امام حسین و فرمانبردار او باشید».
مورخان مینویسند: پس از واقعه کربلا بشیر در مدینه امالبنین را ملاقات میکند تا خبر شهادت فرزندانش را به او بدهد. امالبنین پس از دیدن وی که فرستاده امام سجاد(ع) بود میگوید:«ای بشیر! از امام حسین(ع) چه خبر داری؟ بشیر گفت: خدا به تو صبر دهد که عباس تو کشته گردید. امالبنین فرمود: از حسین(ع) مرا خبر ده!» بشیر خبر شهادت بقیه فرزندان او را هم اعلام کرد، ولی ام البنین پیوسته از امام حسین(ع) خبر میگرفت و با صبر و بصیرتی بینظیر میگوید: «ای بشیر خبر از [امام من] اباعبدالله الحسین بده فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فدای اباعبدالله(ع) باد». چون بشیر خبر شهادت امام حسین را به آن حضرت داد، صیحهای کشید و گفت: «ای بشیر! رگ قلبم را پاره کردی و سپس صدا به ناله و شیون بلند کرد».
امالبنین مادر چهار شهید
با شهادت چهار فرزند امالبنین در کربلا، این بانوی شکیبا، به افتخار مادر شهیدان بودن نائل آمد و در کنار همسر شهید بودن، افتخاری دیگر بر صفحه افتخاراتش افزوده شد.
وقتی خبر شهادت فرزندانش به او رسید، سرشک اشک از دیده فرو ریخت و با روحیهای قوی در اشعاری گفت: «ای کسیکه فرزند رشیدم عباس را دیدی که همانند پدرش بر دشمنان تاخت، فرزندان علی(ع) همه شیران بیشه شجاعتند. شنیدهام بر سر عباس عمود آهنین زدند، در حالیکه دستهایش را قطع کرده بودند؛ اگر دست در بدن پسرم بود، چه کسی میتوانست نزد او آید و با او بجنگد؟».
امالبنین، پاسدار خاطره عاشورا
از ویژگیهای بسیار مهم امالبنین، توجه به زمان و مسائل مربوط به آن است. وی پس از واقعه عاشورا، از مرثیهخوانی و نوحهسرایی استفاده کرده تا ندای مظلومیت کربلاییان را به گوش نسلهای آینده برساند. ایشان هر روز به همراه پسرِ حضرت عباس(ع)، عبیداللّه که همراه مادرش در کربلا حضور داشت و سند زندهای برای بیان وقایع عاشورا بود، به بقیع میرفت و نوحه میخواند و شور و غوغایی بهپا میکرد. مردم مدینه اطراف او گرد میآمدند و با او هم ناله میشدند. حتی مروان بن حکم حاکم وقت مدینه نیز در میان ایشان بود و گریه میکرد.
بانوی فصاحت و بلاغت
یکی از صفات والای امالبنین فصاحت و بلاغت اوست که نمود آن در اشعار زیبا و جاودانه وی متجلی است.از جمله اشعار جاودانه وی که مورد تجلیل و تحسین بزرگان ادب قرار گرفته است شعر جانسوز وی پس از شهادت پسرش که پدر فضایل بود میباشد که فرمود: «مرا امالبنین نخوانید که به یاد شیران دلاور میافکنیدم. مرا فرزندانی بود که به نام آنها خوانده میشدم ولی امروز فرزندی ندارم. چهار فرزند داشتم همچون بازهای شکاری و همگی به شهادت رسیدند».
علم و دانایی امالبنین
زندگانی امالبنین همواره با بصیرت و نور دانش همراه بوده است و این ویژگی والا در جایجای کتب تاریخی ذکر شده است و ما را با عظمت این بانوی عالمه و فاضله آشنا میسازد. علاقه امالبنین به اهلبیت(ع) و بصیرت دینی او به امامت بهقدری بود که درباره او مینویسند: «برای عظمت و معرفت و بصیرت امالبنین کافی است که او هر گاه بر امیرالمؤمنین وارد میشد و حسنین مریض بودند با ملاطفت و مهربانی با آنها صحبت میکرد و از صمیم قلب با آنها برخورد میکرد چونان مادری مهربان و دلسوز».
علمِ سرشارِ وی در کلام او و فرزند بزرگوارش عباس نمایان است. او از محدثات شیعه است و فرزندان خود را با علم و دانایی تربیت کرد. اگرچه آنان فرزندان «باب علم نبی» بودند اما از دانش مادری هم بیبهره نبودند چنانکه حضرت علی(ع) در مورد عباس میفرماید: «همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و بهسان نوزاد کبوتر که از مادرش آب و غذا میگیرد از من معارف را فرا گرفت».
وفات حضرت امالبنین(ع)
او، بعد از زینب کبری(ع) دار فانی را وداع گفت، ولی تاریخنگاران سال ارتحال او را متفاوت نگاشتهاند، بهطوریکه عدهای آنرا سال 70 هجری قمری بیان کردهاند و عده دیگری تاریخ وفات آن مادر فداکار را، سیزدهم جمادیالثانی سال 64 هجری قمری دانستهاند که نظر دوم از شهرت بیشتری برخوردار است. وی در قبرستان بقیع در کنار سبط رسول خدا، امام حسن(ع)، و فاطمه بنت اسد و دیگر چهرههای درخشان شریعت محمدی(ص) به خاک سپرده شد.
مراد روشنی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران لرستان، بهمناسبت وفات حضرت امالبنین(س) و روز تکریم از مادران شهدا، گفت: حضرت امالبنین(س) که همسر و مادر چهار شهید بود، بهراستی که با کردار و منش خود درس ولایتمداری و وفاداری را به همگان آموخت.
وی با اشاره به عظمت و جایگاه رفیع شهدا، تصریح کرد: شهدا با پشت پا زدن به همه تعلقات مادی به عزت و عظمت سعادت ابدی رسیدند که درود خدا بر همه انسانهای وارسته و و درود خدا بر تمام مادران شهدا که با اخلاص، عبادت و طهارت خود این چنین فرزندانی را پرورش دادند.
روشنی بیان کرد: ما تا ابد به روح امام عزیز و شهدای گرانقدر سلام و درود میفرستیم که درس چگونه زیستن و حتی چگونه مردن را نیز به ما اموختند لذا چه خوب است که امروز با حضور مادران شهدا به تجدید میثاق با امام و مقام عظمی ولایت و مرجعیت و نائب برحق امامزمان(عج) برای ادامه راه شهیدان بپرازیم.