سرمربی تیم ملی درحالی وارد جنگ لفظی با دبیرکل فدراسیون شده که قبل از این نیز وارد چنین درگیریهایی شده بود. او منفعت ملی را فقط در تیم بزرگسالان میبیند و چشمش را روی تیم امید بسته است!
به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، پای چندین نفر در جنگ قدرت اخیر فدراسیون وسط است. آنجا که کی روش، کفاشیان، اسدی، کاشانی، خاکپور و ... در مورد آزمون و جهانبخش کشمکش دارند و اگر واقعیت ماجرا را بخواهید رد پای وزارت ورزش هم علاوه بر فدراسیون فوتبال در این کشمکش دیده می شود اما اصول چیست و کار صحیح دقیقا کدام است؟
کمیته فنی تصمیم ساز
درست ترین کار این است که کمیته فنی فدراسیون فوتبال تصمیم نهایی را در این رابطه بگیرد و درست تر از آن این بوده که کمیته فنی از ابتدا در این رابطه تصمیم خود را اعلام میکرد تا اختلاف بین کیروش و خاکپور و دیگران به حداقل برسد. با این وجود اما انگار همه به استیصال رسیدهاند و حتی سفر کفاشیان به بیشکک هم بیشتر به فرار از وسط این آتش بزرگ شبیه است تا یک سفر کاری واجب و بلاتغییر ...
با این وجود می توان نگاهی کلی به ماوقع داشت و متوجه شد که تصمیم گیری اگرچه کار کفاشیان یا اسدی نیست که مسائل فنی را حل کنند اما اگر حتی اینها مجری هم باشند حل این معضل بسیار سخت است.
بازیهای حساس و عدم توانایی در تصمیم گیری
اولین مشکل حل این بحران به اخلاق کی روش باز می گردد چرا که او طرفدار قانون همه یا هیچ است. کی روش یک فرمانده است که همیشه بهترین ها را می خواهد و در این مسیر مماشات هم نمی کند. در واقع برای کی روش حتی هتل محل اقامت و لباس و اتومبیل رفت و آمد هم مهم است چه برسد به سردار آزمون و جهانبخش که مدعی است خودش اینها را به این نقطه که الان هستند رسانده و حالا راضی نمی شود که دیگران از این داشته ها استفاده کنند.
دومین مشکل بازی های حساس پیش رو است. هم برای تیم امید و هم برای تیم ملی ایران، شاید در نگاه اول به این فکر کنید که دیدارهای تیم ملی ایران بازیهایی تدارکاتی محسوب می شوند و در مقایسه با بازیهای رسمی تیم امید دیدار های مهمی نیستند اما واقعیت این نیست، دیدار با شیلی با آنهمه ستاره بین المللی و حتی هماوردی مقابل زلاتان ابراهیموویچ و یارانش از دو جهت بسیار مهم هستند.
توهم توطئه
اول اینکه پیش از بازی تیم ملی ایران در رقابتهای مقدماتی جام جهانی فوتبال که در خرداد ماه برگزار می شوند این دو دیدار تنها بازی های موجود است و کی روش تنها در این دو بازی می تواند اهداف تاکتیکی خود را پیاده کند.
دوم اینکه با دعواهای اخیر پای کی روش روی پوست خربزه است و شکست سنگین مقابل این دو تیم می تواند نسخه کی روش را برای همیشه بپیچد و اتفاقا بعد از آن جلسه خاص بین کیروش و اسدی، کارلوس به این فکر می کند که می خواهند نیروهایش را بگیرند تا بد ببازد و او را برکنار کنند و برای دو سال آینده با او قرار داد نبندند.
در واقع کی روش توهم توطئه دارد، اما در آنسوی میدان هم تیم فوتبال امید ایران هست که پس از افتضاحی که در اینچئون رخ داد توان شکستی دیگر برابر عربستان و افغانستان و دیگر تیمها را ندارد.
در واقع با وجود انتقادهایی که پس از اینچئون از نتایج به دست آمده و البته انتخاب خاکپور بی تجربه وجود داشت این تیم هم ظرفیت باخت را ندارد و نمی تواند در ایران و مقابل مردم شکستی دیگر را بپذیرد. پس تیم امید هم حق دارد از تمام ظرفیت موجود در کشور استفاده کند و روی این موضع اصرار کند.
نتیجه گیری
نمی دانیم نتیجه نهایی چه می شود و در این جنگ قدرت طرف مغلوبه چه کسی است اما این را می دانیم که آنچه امروز رخ می دهد تنها یک دلیل دارد و آن دلیل این است که دچار فقر نیروی انسانی شده ایم. اگر به قدر کافی بازیکن در سطح آزمون و جهانبخش داشتیم امروز تیم امید و تیم ملی بزرگسالان تا این حد برای این دو بازیکن کشمکش نمی کردند و البته نباید از حق گذشت که فوتبال ایران هم عادت به حاضری خوری کرده است واگرنه شاید بازیکنانی هم باشند که بتوان آنها را در تیم ملی ایران یا تیم امید به کار گرفت و سردار آزمون دیگر یا جهانبخشی جدید را ساخت.
کارلوس کی روش با وجود محسناتی که برای فوتبال ایران داشته اما گام در راهی گذاشته که خیلی منطقی نیست. او به سمت فهرست تکراری بازیکنانی رفته که برخی از آنها دوران افت خود را سپری می کنند. ضمن اینکه کی روش که خود را یک مربی حرفه ای می داند نباید از حضور تیم امید در مرحله مقدماتی المپیک به عنوان یک تورنمنت کم اهمیت نام ببرد.
کمیته فنی تصمیم ساز
درست ترین کار این است که کمیته فنی فدراسیون فوتبال تصمیم نهایی را در این رابطه بگیرد و درست تر از آن این بوده که کمیته فنی از ابتدا در این رابطه تصمیم خود را اعلام میکرد تا اختلاف بین کیروش و خاکپور و دیگران به حداقل برسد. با این وجود اما انگار همه به استیصال رسیدهاند و حتی سفر کفاشیان به بیشکک هم بیشتر به فرار از وسط این آتش بزرگ شبیه است تا یک سفر کاری واجب و بلاتغییر ...
با این وجود می توان نگاهی کلی به ماوقع داشت و متوجه شد که تصمیم گیری اگرچه کار کفاشیان یا اسدی نیست که مسائل فنی را حل کنند اما اگر حتی اینها مجری هم باشند حل این معضل بسیار سخت است.
بازیهای حساس و عدم توانایی در تصمیم گیری
اولین مشکل حل این بحران به اخلاق کی روش باز می گردد چرا که او طرفدار قانون همه یا هیچ است. کی روش یک فرمانده است که همیشه بهترین ها را می خواهد و در این مسیر مماشات هم نمی کند. در واقع برای کی روش حتی هتل محل اقامت و لباس و اتومبیل رفت و آمد هم مهم است چه برسد به سردار آزمون و جهانبخش که مدعی است خودش اینها را به این نقطه که الان هستند رسانده و حالا راضی نمی شود که دیگران از این داشته ها استفاده کنند.
دومین مشکل بازی های حساس پیش رو است. هم برای تیم امید و هم برای تیم ملی ایران، شاید در نگاه اول به این فکر کنید که دیدارهای تیم ملی ایران بازیهایی تدارکاتی محسوب می شوند و در مقایسه با بازیهای رسمی تیم امید دیدار های مهمی نیستند اما واقعیت این نیست، دیدار با شیلی با آنهمه ستاره بین المللی و حتی هماوردی مقابل زلاتان ابراهیموویچ و یارانش از دو جهت بسیار مهم هستند.
توهم توطئه
اول اینکه پیش از بازی تیم ملی ایران در رقابتهای مقدماتی جام جهانی فوتبال که در خرداد ماه برگزار می شوند این دو دیدار تنها بازی های موجود است و کی روش تنها در این دو بازی می تواند اهداف تاکتیکی خود را پیاده کند.
دوم اینکه با دعواهای اخیر پای کی روش روی پوست خربزه است و شکست سنگین مقابل این دو تیم می تواند نسخه کی روش را برای همیشه بپیچد و اتفاقا بعد از آن جلسه خاص بین کیروش و اسدی، کارلوس به این فکر می کند که می خواهند نیروهایش را بگیرند تا بد ببازد و او را برکنار کنند و برای دو سال آینده با او قرار داد نبندند.
در واقع کی روش توهم توطئه دارد، اما در آنسوی میدان هم تیم فوتبال امید ایران هست که پس از افتضاحی که در اینچئون رخ داد توان شکستی دیگر برابر عربستان و افغانستان و دیگر تیمها را ندارد.
در واقع با وجود انتقادهایی که پس از اینچئون از نتایج به دست آمده و البته انتخاب خاکپور بی تجربه وجود داشت این تیم هم ظرفیت باخت را ندارد و نمی تواند در ایران و مقابل مردم شکستی دیگر را بپذیرد. پس تیم امید هم حق دارد از تمام ظرفیت موجود در کشور استفاده کند و روی این موضع اصرار کند.
نتیجه گیری
نمی دانیم نتیجه نهایی چه می شود و در این جنگ قدرت طرف مغلوبه چه کسی است اما این را می دانیم که آنچه امروز رخ می دهد تنها یک دلیل دارد و آن دلیل این است که دچار فقر نیروی انسانی شده ایم. اگر به قدر کافی بازیکن در سطح آزمون و جهانبخش داشتیم امروز تیم امید و تیم ملی بزرگسالان تا این حد برای این دو بازیکن کشمکش نمی کردند و البته نباید از حق گذشت که فوتبال ایران هم عادت به حاضری خوری کرده است واگرنه شاید بازیکنانی هم باشند که بتوان آنها را در تیم ملی ایران یا تیم امید به کار گرفت و سردار آزمون دیگر یا جهانبخشی جدید را ساخت.
کارلوس کی روش با وجود محسناتی که برای فوتبال ایران داشته اما گام در راهی گذاشته که خیلی منطقی نیست. او به سمت فهرست تکراری بازیکنانی رفته که برخی از آنها دوران افت خود را سپری می کنند. ضمن اینکه کی روش که خود را یک مربی حرفه ای می داند نباید از حضور تیم امید در مرحله مقدماتی المپیک به عنوان یک تورنمنت کم اهمیت نام ببرد.