فرمانده گروهان علی اکبر(ع) در آخرین لحظات قبل از شهادت گفت: اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید.. وی در ادامه با بغضی در گلو به سختی میگوید: خدایا بنده خوبی برات نبودم...
به گزارش شهدای ایران، شهید مهدی صابری، فرمانده گروهان علی اکبر(ع)، تیپ فاطمیون، متشکل از شیعیان افغانستان که عملکرد قابل توجهی در صیانت از مقدسات اسلامی در سوریه دارند هفته گذشته در دفاع از حریم آلالله در خاک سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
پیکر مطهر این شهید و سه تن دیگر از شهدای تیپ فاطمیون روز جمعه (۱۵ اسفند) همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) با حضور گسترده مردم شهیدپرور شهر مقدس قم از مسجد امام حسن عسکری(ع) به طرف آستان مقدس حضرت معصومه(س) تشییع و در قطعه شهدای مدافعان حرم بهشت معصومه(س) به خاک سپرده شد.
از این شهید والامقام یک فایل صوتی منتشر شده که از آخرین لحظات وی قبل از شهادت و در چند ده متری تروریستهای تکفیری حکایت داد:
"یا حسین، یا حسین، یا حسین"
دقیقا مقابلمون، تکفیریهای لعنتیاند/ تعدادِ زخمیهامون رفته بالا/ دلمون گرمه به حضرت زینب/ دو تا شهید دادیم، هشت تا زخمی، ولی دلمون گرمه که راه خوبی رو انتخاب کردیم/ شارژِ موبایلم تموم شده، دیگه زیاد نمیتونم صحبت کنم/ چون مموریهای گوشیام رو برداشته بودم، حافظهای برای ضبط فیلم ندارم.
(نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد): اگه ما رو بعد دیدید که هیچ، توفیق ازمون سلب شده/ یا حسین...
اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید/ خیلی بد کردیم، خیلی/ بندگی خدا رو نکردیم... (هق هق گریه امانش نمیدهد)..
(با بغضی در گلو به سختی میگوید):
«خدایا بنده خوبی برات نبودم»...
(ادامه میدهد): شرایطِ سختیه / گریهام نه از ترس بود/ از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود.
یا حسینِ زهرا...
(صدای تک تیراندازها قطع نمیشود، ادامه میدهد): این خمپاره آخری، یکی از بچهها، پای چپش قطع شد/ دستام الان پر خونه/ موبایلم هم، همینطور/ الان پایِ قطع شدش، یه طرف، تنش یه طرف..
«یا حسین، یا حسین»...
(گویا یکی از نیروهایش اجازه عقب نشینی میخواهد، فریاد میزند): نه نه! عقب نشینی تو کار نیست، سنگر رو حفظ کن! سنگر رو حفظ کن!!!
(در آخر، پشت بیسیم از هم رزمانش میخواهد اگر میتوانند کسی را بفرستند که برایشان آب ببرد، که پاسخ منفی است!).
میگوید: یا علی، کربلا، یا علی کربلا...
از این شهید والامقام یک فایل صوتی منتشر شده که از آخرین لحظات وی قبل از شهادت و در چند ده متری تروریستهای تکفیری حکایت داد:
"یا حسین، یا حسین، یا حسین"
دقیقا مقابلمون، تکفیریهای لعنتیاند/ تعدادِ زخمیهامون رفته بالا/ دلمون گرمه به حضرت زینب/ دو تا شهید دادیم، هشت تا زخمی، ولی دلمون گرمه که راه خوبی رو انتخاب کردیم/ شارژِ موبایلم تموم شده، دیگه زیاد نمیتونم صحبت کنم/ چون مموریهای گوشیام رو برداشته بودم، حافظهای برای ضبط فیلم ندارم.
(نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد): اگه ما رو بعد دیدید که هیچ، توفیق ازمون سلب شده/ یا حسین...
اگرم ندیدید، ما رو حلال کنید، از ته دل حلال کنید/ خیلی بد کردیم، خیلی/ بندگی خدا رو نکردیم... (هق هق گریه امانش نمیدهد)..
(با بغضی در گلو به سختی میگوید):
«خدایا بنده خوبی برات نبودم»...
(ادامه میدهد): شرایطِ سختیه / گریهام نه از ترس بود/ از اینکه بندگی خدا رو نکردم بود.
یا حسینِ زهرا...
(صدای تک تیراندازها قطع نمیشود، ادامه میدهد): این خمپاره آخری، یکی از بچهها، پای چپش قطع شد/ دستام الان پر خونه/ موبایلم هم، همینطور/ الان پایِ قطع شدش، یه طرف، تنش یه طرف..
«یا حسین، یا حسین»...
(گویا یکی از نیروهایش اجازه عقب نشینی میخواهد، فریاد میزند): نه نه! عقب نشینی تو کار نیست، سنگر رو حفظ کن! سنگر رو حفظ کن!!!
(در آخر، پشت بیسیم از هم رزمانش میخواهد اگر میتوانند کسی را بفرستند که برایشان آب ببرد، که پاسخ منفی است!).
میگوید: یا علی، کربلا، یا علی کربلا...