یکی از رزمندگان لشکر 41 ثارالله گفت:شهید اللهدادی با سن کمی که داشت بسیار زود رشد کرد و توانست با همکاری شهید زندینیان بحث آتش پشتیبانی و نحوه اجرا آن را انجام بدهد و قسمتی به عنوان تطبیق آتش را آماده کرد.
به گزارش شهدای ایران؛ محمدرضا مغفوری درباره چگونگی آشناییاش با شهید «محمدعلی اللهدادی» توضیح داد: در جریان عملیات «بدر» با شهید اللهدادی آشنا شدم. او در سال 63 جذب یگان ادوات لشکر 41 ثارالله شد و با شهید مهدی زندینیان کار کرد.
وی افزود: شهید اللهدادی با سن کمی که داشت بسیار زود رشد کرد و توانست با همکاری شهید زندینیان بحث آتش پشتیبانی و نحوه اجرا آن را انجام بدهد و قسمتی به عنوان تطبیق آتش را آماده کرد.
این رزمنده با روایت خاطرهای گفت: یادم است پیش از عملیات «کربلا4» بود که روزی شهید زندینیان من را به داخل کانتینری فراخواند. دست او چند برگه به چشم میخورد. برایم توضیح داد که از لشکر خواستهاند تا برای خودش جانشینی انتخاب کند. او با من مشورت کرد و پرسید چه کسی را برای این عنوان انتخاب کند. از آنجایی که «افشار» معاون او به شهادت رسیده بود، گفتم هرکسی را که خودت صلاح میدانی. اولین اسمی که نام برد، شهید اللهدادی بود و من هم او را تایید کردم. پس از آن شهید زندینیان در عملیات «کربلا5» به شهادت رسید و به صورت رسمی شهید اللهدادی مسئولیت یگان ادوات لشکر 41 ثارالله را عهده دار شد.
وی درباره اخلاق شهید الله دادی توضیح داد:الله دادی اخلاقی وارسته و خوب داشت و از آنجایی که جوان بود معمولا با جوانتر ها بیشتر گفتوگو و مراوده میکرد تا جذب شوند. علاوه بر این او پیش از جنگ هم ورزشکار بود و ورزش باستانی انجام میداد.
مغفوری در پایان سخنانش با اشاره به فعالیتهای شهید اللهدادی در عملیات «والفجر8 » گفت: او در یگان ادوات حضور داشت و قرار بود برای قبضههای توپ جایی آماده کند. یادم هست من از اهواز سبدهای مفتولی را میبستم و برایش میآوردم. او به همراه دیگر رزمندگان چالههایی یک در یک متر حفر میکرد و آرماتورها را در درون آن قرار میداد و سپس بتون آرمه درون این چالهها میریخت تا زیر قبضههای توپخانه محکم شود. آنها شبها کار میکردند و در طول روز کارهای عقیدتی و روزش میکردند. شهید اللهدادی خودش نماز جماعت را برپا میکرد و دیگر بچهها به او اقتدا میکردند.
وی افزود: شهید اللهدادی با سن کمی که داشت بسیار زود رشد کرد و توانست با همکاری شهید زندینیان بحث آتش پشتیبانی و نحوه اجرا آن را انجام بدهد و قسمتی به عنوان تطبیق آتش را آماده کرد.
این رزمنده با روایت خاطرهای گفت: یادم است پیش از عملیات «کربلا4» بود که روزی شهید زندینیان من را به داخل کانتینری فراخواند. دست او چند برگه به چشم میخورد. برایم توضیح داد که از لشکر خواستهاند تا برای خودش جانشینی انتخاب کند. او با من مشورت کرد و پرسید چه کسی را برای این عنوان انتخاب کند. از آنجایی که «افشار» معاون او به شهادت رسیده بود، گفتم هرکسی را که خودت صلاح میدانی. اولین اسمی که نام برد، شهید اللهدادی بود و من هم او را تایید کردم. پس از آن شهید زندینیان در عملیات «کربلا5» به شهادت رسید و به صورت رسمی شهید اللهدادی مسئولیت یگان ادوات لشکر 41 ثارالله را عهده دار شد.
وی درباره اخلاق شهید الله دادی توضیح داد:الله دادی اخلاقی وارسته و خوب داشت و از آنجایی که جوان بود معمولا با جوانتر ها بیشتر گفتوگو و مراوده میکرد تا جذب شوند. علاوه بر این او پیش از جنگ هم ورزشکار بود و ورزش باستانی انجام میداد.
مغفوری در پایان سخنانش با اشاره به فعالیتهای شهید اللهدادی در عملیات «والفجر8 » گفت: او در یگان ادوات حضور داشت و قرار بود برای قبضههای توپ جایی آماده کند. یادم هست من از اهواز سبدهای مفتولی را میبستم و برایش میآوردم. او به همراه دیگر رزمندگان چالههایی یک در یک متر حفر میکرد و آرماتورها را در درون آن قرار میداد و سپس بتون آرمه درون این چالهها میریخت تا زیر قبضههای توپخانه محکم شود. آنها شبها کار میکردند و در طول روز کارهای عقیدتی و روزش میکردند. شهید اللهدادی خودش نماز جماعت را برپا میکرد و دیگر بچهها به او اقتدا میکردند.