باید منتظر ماند و به نظاره نشست سرگذشت اکران این اثر مجهول را در سیمای سینمای دولت تدبیر و امید. اگرچه زمزمه های نمایش عمومی آن از هم اینک در سکوت خبری در راهروهای سازمان سینمایی و شورای پروانه نمایش پیچیده است!
شهدای ایران: چند روزی است که از سی و سومین جشنواره فیلم فجر می گذرد و همچنان موج موضوعات مختلف و البته پرحاشیه برخی آثار به نمایش در آمده در فضای جشنواره جاری است اما در این میان سونامی خانه دختر، بدون تردید در خانه اصلی جشنواره ذهن بسیاری از مخاطبان و منتقدان حاضر را درگیر خود ساخته است.
غیرت موضوعی فطری است که سوای تمایزات بسیار آن مفاهیمی همچون خشم و عصبیت و بسیاری از ترجمه های رایج روشنفکری صورت گرفته از آن، اصالت وجودی انسان مسلمان را تشکیل می دهد؛ اصالتی که اتفاقا در جای جای تمدن اصیل ایران باستان نیز مستند بوده و قوام بخش سبک زندگی اسلامی ایرانی محسوب می گردد و از این جهت است که هجمه بر آن یکی از کارویژه های اصلی متخاصمین تمدن ایرانی محسوب می شود؛ کارویژه ای که ظهور و بروز آن در فرهنگ و سینما بدون در نظر گرفتن عصر فیلم فارسی ما قبل ۱۳۵۷، در دوران حاکمیت جریان رفرمیست (اصلاح طلب) بر مصادر کلان فرهنگی کشور نیز قابل پیگیری می باشد؛ دورانی که بذرهای اولیه ی موضوعاتی نظیر غیرت زدایی، عفت زدایی، بی حیایی، اروتیسم، فحشا، فحاشی، خیانت و ... در فرهنگ و سینمایی ایران کاشته شد و اسباب برداشت انبوهی از آثار با این مضامین را همچون خانه دختر در امروز پدید آورده است؛ خانهای که روند غیرت زدایی از انسان ایرانی را به نحوی ویژه پیگیری می نماید؛ خانه ای که اصالت تجاوز در آن آشکارا توجه همگان را بر پدر خانه متمرکز می سازد؛ پدری غیرتی! که بر بستر دراز کشیده، پسر را از خانه خارج و دختر را در آینه می نگرد؛ خانه ای که اگر اسرار آن توسط داماد آن فاش شود ... به گونهای کاملا غیر مستقیم و البته شفاف دختران خانه را به نوعی قربانیان خانه پدری معرفی میسازد: قربانیانی که تا انتها هیچگاه راز مخوف مرگ و نابودی آنها در خانه پدری کشف نشده و تنها به عنوان رازی از مردان حال و آینده که علی ایفا گر آن است خواهد ماند.
خانه دختر تعاریف درون خانوادگی سینمای امسال از انحطاط جامعهی ایران است: جامعهای که اگرچه مردان نوین آن همچون منصور در حال ترک و یا به گونهای دقیقتر در حال تمرین به ترک و کنترل غیرت خود هستند و در این مسیر به روش عدم سخن گفتن درباره آن و التماس به عدم شنیدن، دوران خود درمانی و کنترل این خصیصه یا رزیله ی اخلاقی توصیف شده در این گونه از آثار را سپری می نماید: دورانی سخت که همچنان به سبب حضور زنان متعصب به مثابه عام عقیده و سرزمین حاکم، از مطالبه به عنوان هنجار اجتماعی، بر بستر زن ایرانی خلاصی نیافته است.
به عبارتی دیگر در خانه دختر، پسر و دامادی غیرتی است که با پدر با غیرت در ابعاد درون خانوادگی کنار آمده و حتی به سبب قراین متعدد، با فکت ها و المان های بسیار، تجاوزکاری او به دخترانش به گونه ای کاملا غیر مستقیم تصویر می شود و در عین حال در ابعاد بیرونی، غیرتش جولان داشته و حتی به همین منظور قصد فروش و ترک خانه شخصی خود را دارد و داماد نیز باه عنوان مردی غیرتی، با خانواده ای متعصب است که در حال زدودن غیرت از خود و جامعه پیرامونی خود می باشد.
به این ترتیب فرایند احقاق حقوق زنان، غیرت زدایی از مردان و تمرکز بر موضوع تجاوز و در کل تشریح شرایط خانه ی پدری، به عنوان دغدغه و مسأله اصلی صاحبان این اثر میباشد که در قاب تصویر، مسیر کنترل دختر بودن و دختر ماندن را در پیش از ازدواج مد نظر قرار داده و اصل طرح و روش نوین اجرای آن در جامعه امروز، توسط خاله ها و مادران نسبتا مقید و با پوشش مناسب خانوادههای سنتی را عامل اصلی حفظ این هنجار ترسیم می نماید.
با این همه فُرم خانه دختر به نحوی است که موجب شده تا اکنون این اثر به عنوان اثری نسبتا سینمایی و البته با موضوعی کاملا سخیف بر پرده ی نقره ای نمایش داده شود؛ موضوعی سخیف که مبتنی بر آموزه های فمینیستی موج دومی، خط و موج نسبتا بکری را در سینمای ایران ایجاد می نماید؛ موجی در راستای هجمه به قیودات مذهبی و در کل عمومیت سنت در جامعه ی ایران؛ موجی که سمیرا و ستاره و در کل هر زن و مرد این جامعه در بر خواهد گرفت؛ موضوعی سخیف که همچنان مانعی اساسی در روند غیرت زدایی و بالا بردن تحمل در منصورهای این مرز و بوم می باشد.
در مجموع خانه ی دخنر با نوع نگرش به گریز اجتماعی دختران این مرز و بوم به جهت شرایط خاص خود در خانه پدری و یا جای دیگر، این شرایط را اسباب ممانعت و مقاومت در برابر این هنجار متحجرانه معرفی می نماید که در نهایتاً به حذف درناک و فقدان او در شب عروسی و کام یابی از جامعه منجر میشود و این همه در حالی است که نباید فراموش نمود که خانه دختر با موضوعی بکر و سناریویی نسبتا روان، طرح مسیری تازه در سینمای ایران است؛ موضوعی تازه که کارگردان اثر نیز از بیان رسمی آن شرم نموده و در توصیف آن به این جمله کفایت می نماید که این اثر داستان تلخی در جامعه ماست که کمتر کسی جرات رسوایی آن را دارد و همین تابو بودن در موضوع برای من بسیار جذاب بود؛ مسیری که از خانه پدری آغاز میشود و با مرگ غیر شفاف دختران مفلوک ایرانی به پایان می رسد: حال باید منتظر ماند و به نظاره نشست سرگذشت اکران این اثر مجهول را در سیمای سینمای دولت تدبیر و امید. اگرچه زمزمه های نمایش عمومی آن از هم اینک در سکوت خبری در راهروهای سازمان سینمایی و شورای پروانه نمایش پیچیده است!
* سینماپرس
غیرت موضوعی فطری است که سوای تمایزات بسیار آن مفاهیمی همچون خشم و عصبیت و بسیاری از ترجمه های رایج روشنفکری صورت گرفته از آن، اصالت وجودی انسان مسلمان را تشکیل می دهد؛ اصالتی که اتفاقا در جای جای تمدن اصیل ایران باستان نیز مستند بوده و قوام بخش سبک زندگی اسلامی ایرانی محسوب می گردد و از این جهت است که هجمه بر آن یکی از کارویژه های اصلی متخاصمین تمدن ایرانی محسوب می شود؛ کارویژه ای که ظهور و بروز آن در فرهنگ و سینما بدون در نظر گرفتن عصر فیلم فارسی ما قبل ۱۳۵۷، در دوران حاکمیت جریان رفرمیست (اصلاح طلب) بر مصادر کلان فرهنگی کشور نیز قابل پیگیری می باشد؛ دورانی که بذرهای اولیه ی موضوعاتی نظیر غیرت زدایی، عفت زدایی، بی حیایی، اروتیسم، فحشا، فحاشی، خیانت و ... در فرهنگ و سینمایی ایران کاشته شد و اسباب برداشت انبوهی از آثار با این مضامین را همچون خانه دختر در امروز پدید آورده است؛ خانهای که روند غیرت زدایی از انسان ایرانی را به نحوی ویژه پیگیری می نماید؛ خانه ای که اصالت تجاوز در آن آشکارا توجه همگان را بر پدر خانه متمرکز می سازد؛ پدری غیرتی! که بر بستر دراز کشیده، پسر را از خانه خارج و دختر را در آینه می نگرد؛ خانه ای که اگر اسرار آن توسط داماد آن فاش شود ... به گونهای کاملا غیر مستقیم و البته شفاف دختران خانه را به نوعی قربانیان خانه پدری معرفی میسازد: قربانیانی که تا انتها هیچگاه راز مخوف مرگ و نابودی آنها در خانه پدری کشف نشده و تنها به عنوان رازی از مردان حال و آینده که علی ایفا گر آن است خواهد ماند.
خانه دختر تعاریف درون خانوادگی سینمای امسال از انحطاط جامعهی ایران است: جامعهای که اگرچه مردان نوین آن همچون منصور در حال ترک و یا به گونهای دقیقتر در حال تمرین به ترک و کنترل غیرت خود هستند و در این مسیر به روش عدم سخن گفتن درباره آن و التماس به عدم شنیدن، دوران خود درمانی و کنترل این خصیصه یا رزیله ی اخلاقی توصیف شده در این گونه از آثار را سپری می نماید: دورانی سخت که همچنان به سبب حضور زنان متعصب به مثابه عام عقیده و سرزمین حاکم، از مطالبه به عنوان هنجار اجتماعی، بر بستر زن ایرانی خلاصی نیافته است.
با این همه فُرم خانه دختر به نحوی است که موجب شده تا اکنون این اثر به عنوان اثری نسبتا سینمایی و البته با موضوعی کاملا سخیف بر پرده ی نقره ای نمایش داده شود؛ موضوعی سخیف که مبتنی بر آموزه های فمینیستی موج دومی، خط و موج نسبتا بکری را در سینمای ایران ایجاد می نماید؛ موجی در راستای هجمه به قیودات مذهبی و در کل عمومیت سنت در جامعه ی ایران؛ موجی که سمیرا و ستاره و در کل هر زن و مرد این جامعه در بر خواهد گرفت؛ موضوعی سخیف که همچنان مانعی اساسی در روند غیرت زدایی و بالا بردن تحمل در منصورهای این مرز و بوم می باشد.
در مجموع خانه ی دخنر با نوع نگرش به گریز اجتماعی دختران این مرز و بوم به جهت شرایط خاص خود در خانه پدری و یا جای دیگر، این شرایط را اسباب ممانعت و مقاومت در برابر این هنجار متحجرانه معرفی می نماید که در نهایتاً به حذف درناک و فقدان او در شب عروسی و کام یابی از جامعه منجر میشود و این همه در حالی است که نباید فراموش نمود که خانه دختر با موضوعی بکر و سناریویی نسبتا روان، طرح مسیری تازه در سینمای ایران است؛ موضوعی تازه که کارگردان اثر نیز از بیان رسمی آن شرم نموده و در توصیف آن به این جمله کفایت می نماید که این اثر داستان تلخی در جامعه ماست که کمتر کسی جرات رسوایی آن را دارد و همین تابو بودن در موضوع برای من بسیار جذاب بود؛ مسیری که از خانه پدری آغاز میشود و با مرگ غیر شفاف دختران مفلوک ایرانی به پایان می رسد: حال باید منتظر ماند و به نظاره نشست سرگذشت اکران این اثر مجهول را در سیمای سینمای دولت تدبیر و امید. اگرچه زمزمه های نمایش عمومی آن از هم اینک در سکوت خبری در راهروهای سازمان سینمایی و شورای پروانه نمایش پیچیده است!
* سینماپرس