به گزارش گروه بین الملل پایگاه خبری شهدای ایران؛ درگیری ها و تحولات شمال آفریقا و به خصوص مناطق نفت خیزی چون لیبی و مالی هم اکنون در مرکز توجهات تحلیلگران بین المللی و آفریقا قرار دارد.
از سویی حضور برخی کشورهای خاص مانند آمریکا و فرانسه موجب برانگیخته شدن حساسیت هایی از سوی دیگر کشورها و به خصوص اتحادیه اروپا شده است و از سویی دیگر برخی از این کشورها نیز در دوران گذار بیداری اسلامی به سر می برند.
اما در این میان حضور سراسیمه نیروهای شبه نظامی اسلامگرا و شاخه افراطی آن(القاعده) در بهبهه ناآرامی ها و تصاحب مناطق نفت خیز و مبادی مهم کشور بسیار مورد توجه است؛ چرا که از طرفی این گروه ها با افراط گری های خود زمینه حضور نظامی غرب را فراهم می سازند و از طرف دیگر، این گروه ها با ایدئولوژی خود این گونه القا می کنند که در حال اجرای حکم اسلامی «جهاد» هستند.
گزارش ذیل، تصویری از این درگیری هاست که نیویورک تایمز آن را به نمایش کشیده است و لازم به تذکر است که برخی ابعاد گزارش مجتمع در این پرونده بنابر اقتضائات یک نگرش رسانه ای غربی، تدارک شده است و مسلما با یک منظر کاملا اسلامی-ایرانی متفاوت است.
متن کامل گزارش بدین شرح می باشد:
هنگامی که شورش ها و آشوب ها تا نزدیکی کاخ معمر قذافی دیکتاتور سرنگون شده لیبی پیش رفته بود، وی هشدار داد که اگر حکومت من سرنگون شود، قیام و جنگ مقدس سراسر شمال آفریقا را فراخواهد گرفت. او در این زمینه به خبرنگاران گفته بود که نیروهای بن لادن درصدد برخواهند آمد که برای تحمیل جزیه از زمین و هوا بر این منطقه تسلط یابند. قذافی گفت: «ما به دوران ریش قرمزها و دزدان دریایی و به زمانی که عثمانی ها بر قایق ها جزیه می بستند باز خواهیم گشت».
طی روزهای گذشته، آشوب و درگیری در مالی چهره جدیدی به خود گرفته است. در این کشور، نیروهای شبه نظامی فرانسوی در این ماه به عرصه نبرد رسیدهاند تا با نیروهای نظامی جهادی که در حال گسترش هستند و پیشتر کنترل این منطقه را که دو برابر وسعت کشور آلمان است در دست گرفته اند، به مقابله بپردازند. در الجزایر، یک عضو یک گروه شبه نظامی یک چشم، عملیات شجاعانه تسلط بر منطقه تجهیزات گاز بین المللی را سازماندهی کرده و در جریان یک گروگانگیری، بیش از 40 آمریکایی و اروپایی را گروگان گرفته است. این وقایع که درست چهار ماه بعد از کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی توسط نیروهای جهادی در حال وقوع است، این احساس را به ذهن متبادر میکند که شمال آفریقا که در گذشته و در دراز مدت همواره حیات خلوتی برای گروه القاعده بوده، اکنون به منطقه دیگری از خطر و ناامنی تبدیل شده، مانند سوریه که اکنون به پایگاهی برای درگیریهای خونین پرشدت داخلی تبدیل شده است. گرچه این رکود در این منطقه صحرایی وسیع، دلایل متعددی دارد اما همچنین یادآوری بجایی در مورد سرنگون کردن احساسی و عجولانه دیکتاتورهای لیبی، تونس و مصر است و این نکته را به ذهن متبادر میکند که برانداختن این حکومتها چه هزینهای داشته است.
رابرت ملی، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقای گروه بحران بین المللی در این راستا میگوید:« این مساله یکی از تاریکترین وجوه انقلابهای عربی به شمار میرود». به گفته وی گرچه ماهیت صلح آمیز و مسالمت آمیز این قیام ها در کشورهای عربی به ایدئولوژی گروه القاعده و متحداناش لطمه زده است اما به طور لجستیک، منافذ گسترده و جدیدی که در مرزها باز شده و مناطق بدون حاکمیتی که در این ناحیه به وجود آمده و همچنین گسترش سلاح و سازماندهی نشدن درست پلیس و نیروهای امنیتی نیز در تمامی کشورهای منطقه، فرصت بسیار خوبی را برای نیروهای القاعده فراهم کرده است.این بحران در مالی بعید است که به این زودیها به پایان برسد چرا که شبه نظامیان این گروه خود را در میان افراد محلی پناه داده اند و استحکاماتی را بنا کرده اند. این بحران همچنین می تواند محک خوبی برای دولتهای جدید شکننده در لیبی و همسایگان این کشور در منطقه باشد که هرنوع دخالت نظامی غربی، خاطرات تلخ دوران استعمار را برایشان تداعی میکند و موجبات تجدید قوای اسلامگرایان را فراهم می آورد.
همچنین بحران در زمانی پیش آمده است که قدرتهای بزرگ در ستیز با جنگ داخلی سوریه قرار گرفته اند؛ یعنی جایی که بشار اسد در حال هشدار در خصوص آشوب هایی است که پس از برافتادن وی احتمالا این منطقه را فرا بگیرد.
گرچه مقامات کابینه اوباما متعهد شده اند که از گروگان گیران در الجزایر انتقام سختی می گیرند، اما آنها با چالش فزاینده ترساندن جهادی هایی رو به رو هستند که در سراسر شمال آفریقا حضور دارند و عنوان ساده «القاعده» را به دروغ به خود اطلاق میکنند و گروههای متعدد فعال و عملیاتی در میان قومیتها و طوایف و نیز در میان شبکه های مجرمین و خلافکاران دارند. تلاشها برای شناسایی و مجازات عاملان حمله به بنغازی در لیبی، که در آن کریستوفر استیونس، سفیر آمریکا در لیبی در ماه سپتامبر کشته شد، درهاله ای از ابهام مشابهی قرار دارد. پانل مستقل مسوول برای بررسی حمله بنغازی و سفارت آمریکا، سازمانهای جاسوسی آمریکا را به سبب ناکامی در شناخت بهتر شبه نظامیان فعال در این منطقه که به طور مداوم و مرتب در حال انحلال و انشعاب و اصلاح هستند، مقصر شناخته است. گرچه موانعی در سر راه اتحاد میان مرزی بین گروههای شبه نظامی وجود دارد اما این پیوندها و اتحادها ظاهرا در حال پایان یافتن است و گویا اهداف اصلی آنها اغلب آن چیزی است که در بنغازی اتفاق افتاد یا آنچه که اخیرا در نیروگاه تولید گاز الجزایر رخ داد.
در دراز مدت، کابینه اوباما و بسیاری از تحلیلگران مشغول بررسی این موضوع هستند که منفجر شدن شبه نظامیان اسلامگرا در شمال آفریقا چه نوع تهدیدی برای ایالات متحده به دنبال خواهد داشت. برخی خواهان نقش فعالانه تر و پررنگ تر ایالات متحده شدند البته با توجه به این نکته که گروگانگیری در الجزایر نشان داد که اجتناب از چنین گرفتاریها و چالشهایی تا چه حد دشوار میتواند باشد. برخی دیگر در خصوص یک واکنش از سر زور نظامی هشدار دادهاند. پائول پایلر از دانشگاه جرج تاون و تحلیلگر پیشین سازمان جاسوسی آمریکا، سی.ای.ای، در این زمینه استدلال میکند که استفاده از زور آنچه را که در ابتدا تنها یک دغدغه محلی و داخلی بوده به یک موضوع بین المللی و فراملیتی تبدیل میکند و این خطر را ایجاد میکند که ما بیشتر چهره یک دشمن را داشته باشیم تا چهره های دیگر.
از یک زاویه، گروگانگیری در الجزایر و نبرد در مالی پیامدهای سرنگونی سرهنگ قذافی در سال 2011 به شمار میرود. مانند دیگر مردان قدرتمند منطقه ای خاورمیانه، کلنل قذافی گروههای قومی و قبیلهای متعدد کشورش را بیش از دیکتاتورهای دیگر در کنترل قرار داشت،خواه از طریق روشهای سرکوبآمیز یا از طریق گماشتن آنها به عنوان سرباز جنگ برای دولت لیبی. سرهنگ قذافی به عنوان یک سرپوش ایفای نقش میکرد و عناصر فرّار در کشورش را با زور و اجبار نگاه داشته بود. اکنون به یکباره این سرپوش برداشته شده و مرزها نیز که پیشتر با یک دولت قدرتمند تحت کنترل قرار داشت، اکنون به منافذی بزرگ تبدیل شدهاند و اکنون آزادیهای بی حد و حصری برای گروههای مختلف شورشی، جهادی و باندهای تبهکاران وجود دارد که به یکدیگر بپیوندند و اقدامات مشترکی را انجام دهند.
طوارق در مالی، اقوامی چادرنشین هستند و به لحاظ قومی جزو اعرابی که در شمال مالی سکنی گزیده اند و همچنین آفریقایی ها نیز در جنوب مالی سکنی گزیده و کنترل دولت این کشور را در دست دارند، به شمار نمی روند. طوارق جزو سربازان معمر قذافی بودند که در لیبی می جنگیدند و پس از سرنگونی قذافی به قلمرو خود در مالی بازگشتند و با گروههای اسلامگرا متحد شده و یک نیروی نظامی بزرگ را تشکیل داده اند. آنها با داشتن سلاحهای سنگین توانستند دولت مالی را سرنگون کنند. حمله به میادین گازی الجزایر نیز که در نزدیکی مرز لیبی رخ داد و ممکن است نظامیان لیبی را درگیر کند، آشوبی را منعکس میکند که در لیبی در طی دو سال اخیر در این کشور غالب بوده است.
اما برخی دیگر نیز استدلال میکنند که در منطقهای که طی سالها در آنجا آشوب در جریان بوده، مردانی که تحت عنوان جهاد جنگیده اند، توانسته اند ذخایر عظیمی از ثروت را از طریق قاچاق و فعالیتهای مجرمانه به دست آورند. آنها استدلال میکنند که اگرچه شعار شبه نظامیان اسلامگرای جنگجو در شمال آفریقا در مورد جنگ مقدس است اما واقعیت موجود، نبرد میان گروههای رقیب در منطقه است.
در میان این جنگجویان، دو نام همواره وجود دارد: مختار بالمختار، سرکرده جنگجویانی که حمله به میدان گازی الجزایر را سازماندهی کرده و عبدالحمید ابو زید، رهبر القاعده در شاخه شمال آفریقا. به نظر ژان پیر فیلیو، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در انستیتو مطالعات سیاسی پاریس هم اکنون قوه محرک جهاد گرایی در منطقه صحرا، رقابت میان ابو زید و بالمختار است.بالمختار میلیونها دلار برای گروه القاعده از طریق ربودن غربیها و نیز قاچاق تنباکو به دست آورده است. اما سال گذشته نیروهای رقیب بالمختار وی را از سازمان القاعده اخراج کردند. آقای فیلیو در این رابطه ادامه میدهد که حمله به میادین گازی الجزایر توسط بالمختار در واقع تلافی این اقدام سال گذشته رقبای وی است و وی با این اقدام میخواسته توانایی هایش را نشان دهد. هم بالمختار و هم ابوزید هردو الجزایری هستند؛ یعنی سرزمین ظهور افراط گرایی اسلامی. القاعده در مغرب اسلامی که شاخه شناخته شده منطقهای القاعده به شمار میرود، ابتدا توسط الجزایری های اسلامگرا که در دوران جنگ داخلی این کشور در دهه 90 علیه دولت می جنگیدند، تشکیل شد.
از همین روست که اکنون دولت اقتدارگرای الجزایر به عنوان یک واسطه بسیار مهم برای فرانسه و دیگر کشورهای غربی در مواجهه با شبه نظامیان اسلامگرا در شمال آفریقا به شمار میرود. اما الجزایریها در مداخله فعالانه و درگیر شدن در منازعه نظامی که میتواند بسیار برایشان خطرزا باشد، مردد به نظر می رسند.
در واقع اقدام بین المللی علیه تسلط اسلامگراها در شمال مالی میتواند این شبه نظامیان را به جنوب الجزایر بازگرداند؛ یعنی جایی که آنها تولد یافته بودند. این مساله میتواند سالها نبردهای خونین میان نیروهای شبه نظامی الجزایری را که سرانجام موفق شده بودند که جهادی را بیرون از مرزهایشان برانند، بازگرداند. به نظر برخی تحلیلگران، الجزایری ها صبر اندکی برای مداخلات غربی ها دارند. آنها در واقع نمی خواهند که مداخله در مالی بحران منطقه ای دیگری را برایشان ایجاد کند.
منبع: همشهری ماه