شهدای ایران shohadayeiran.com

برخلاف جریان اصولگرا که شواهد و قرائن دال بر وحدت و اجماع قطعی آن‌ها در آستانه انتخابات مجلس دهم است؛ جریان اصلاح‌طلب یا همان جناح چپ سابق، برای دستیابی به اجماع، کار سختی پیش رو دارد؛ همایش ناهمگون و متشتت روز پنجشنبه، صحت گزاره فوق را تایید می‌کند.
به گزارش‌ شهدای ایران، قریب به 14 ماه تا انتخابات مجلس دهم زمان باقی است؛ انتخاباتی که باز هم به سیاق گذشته، عرصه‌ای برای رقابت سیاسی دو جناح خواهد بود.

جریان اصولگرا یا همان جناح راست سابق، پس از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، پروژه وحدت و همگرایی را با محوریت جامعتین در دستور کار قرار داد و رهیافت پنج جلسه همگرایی برگزار شده از سوی زعمای این جریان، تقریب و نزدیکی بیشتر طیف‌های مختلف اصولگرا اعم از سنتی‌ها و تشکل‌های تازه تاسیس بوده است؛ دید و بازدیدهای سیاسی صورت گرفته اخیر میان اعضای موتلفه و جبهه پایداری، گواهی بر گزاره فوق است.

اما برخلاف جریان اصولگرا که شواهد و قرائن دال بر وحدت و اجماع قطعی آن‌ها در آستانه انتخابات مجلس دهم است؛ جریان اصلاح‌طلب یا همان جناح چپ سابق، برای دستیابی به اجماع، کار سختی پیش رو دارد؛ همایش ناهمگون و متشتت روز پنجشنبه، صحت گزاره فوق را تایید می‌کند.

پنجشنبه هفته گذشته، کانون توحید تهران در شرایطی میزبان محفل اصلاح طلبان بود، که بسیاری از چهره‌های شاخص این جریان و بخصوص اصلاح طلبان صاحب پست در دولت، از حضور در این محفل امتناع کردند.

گزاره اول؛امتناع دولتی‌ها از شرکت در همایش و کمین تفرق و تشتت در اردوگاه اصلاح‌طلبی

اسحاق جهانگیری معاون اول دولت یازدهم، که ریاست شورای سیاست گذاری حزب کارگزاران را هم برعهده دارد، برجسته ترین چهره دولتی بود که با وجود داشتن کارت دعوت، ماندن در پاستور را به شرکت در گعده انتخاباتی اصلاح طلبان ترجیح داد.

البته جهانگیری تنها پاستور نشین اصلاح طلبی نبود که از شرکت در همایش سراسری اصلاح طلبان استنکاف کرد، بلکه مجید انصاری، علی یونسی، علی ربیعی، معصومه ابتکار، بیژن زنگنه، عباس آخوندی و محمود حجتی، هم دست رد بر سینه شورای هماهنگی جبهه اصلاحات زدند.

شاید در نگاه اول بتوان علت عدم حضور اصلاح طلبان دولتی در همایش روز پنجشنبه را مشغله کاری عنوان کرد، اما زمانیکه به تحلیل نوع رابطه اصلاح ‌طلبان با دولت در 16 ماه اخیر می‌پردازیم، توجیه بالا تا حدی خوشبینانه به نظر می‌رسد.

اصلاح طلبان از همان آغاز روی کارآمدن دولت با استناد به این منطق مخدوش که سهم زیادی در راه یافتن دکتر روحانی به پاستور داشتند، باج خواهی‌های سیاسی خود را آغاز کردند؛  آن ها در این راه با استعانت از روزنامه ها و نشریات زنجیره ای خود، پروپاگاندای وسیعی را علیه دولت به راه انداختند و حتی تا تهدید و ارعاب دولت نیز پیش رفتند.

اما رییس دولت یازدهم که خود را مقید به رعایت مسلک اعتدال می‌دانست از همان ابتدا ضمن مرزبندی با عناصر ساختارشکن طیف مزبور، بر استقلال و وام دار نبودن دولت یازدهم تاکید کرد؛ این موضع گیری شفاف و صریح دکتر روحانی به اصلاح طلبان فهماند که نمی‌توانند از نمد دولت یازدهم، کلاهی برای خود ببافند.

عدم حضور چهره‌های اصلاح طلب دولتی در همایش روز پنج شنبه اصلاح طلبان، بیانگر استراتژی اتخاذ شده از سوی مقامات دولتی است؛ دولت نمی‌خواهد زلف سبد رای خود در انتخابات پیش رو مجلس را به رخسار سرمایه اجتماعی از دست رفته اصلاح‌طلبان گره بزند و اصلاح طلبان باید بدانند که در فرآیند اجماع غیرمحتملشان، دولتی‌ها به ایفای نقش نمی‌پردازند و همین امر تفرق و تشتت در اردوگاه اصلاح طلبی را دامن می زند.

گزاره دوم؛ ندا و آغوش نه چندان باز اصلاح‌طلبان

اواسط تابستان سال جاری بود که عده‌ای از جوانان منتسب به جناح اصلاح طلب و حزب منحله مشارکت، با اعلام برائت از تندروی‌ها و اقدامات رادیکال برخی اصلاح طلب نماها در ادوار گذشته، با محوریت یک دیپلمات، مبادرت به تشکیل حزبی تحت عنوان ندا کردند و خود را نسل دوم اصلاح طلبان نامیدند.

از همان هجمه‌های روزهای نخست مشخص بود که اصلاح‌طلبان مو سفید پذیرای ندایی‌های نو سبیل نخواهند بود؛ مشاهده پیج‌های اصلاح طلبان در شبکه‌های مجازی تنها 24 ساعت پس از اعلام موجودیت ندا، به روشنی گزاره فوق را تصدیق می‌کند؛ احمد پورنجاتی از اعضای شورای مشورتی خاتمی یکی از همان اصلاح طلبانی بود که در قبال ندا موضعی تحقیری و مطایبه آمیز اتخاذ کرد و در صفحه فیس بوکش نوشت، اگر اینها(موسسین ندا) نسل دوم اصلاح طلبان اند، عمه من هم نسل سوم اصلاح طلبان است!

تاسیس ندا و رفتار مبتنی بر تقابل و تخاصم اصلاح طلبان با این تشکل نوپا، بار دیگر پرده از آسیب و معضلی برداشت که بارها دامن اصلاح طلبان را گرفته است؛  آسیبی تحت عنوان انحصارطلبی و تحدید دایره هم‌کیشان.

البته دلخوری موسسین ندا از اصلاح‌طلبان به  نوعی در همایش روز پنج شنبه بروز و ظهور یافت؛ آن ها که الفبای سیاست را می‌دانند، آگاهند که رفتار غیرکلامی کنشگران سیاسی تاثیر بیشتری نسبت به رفتار کلامی آن‌ها دارد؛ با استناد به این اصل، محلی که صادق خرازی(از موسسین ندا) برای نشستن در روز همایش انتخاب کرد( ردیف یکی مانده به آخر) حامل پیام خاصی برای پدرخوانده‌های اصلاح طلبی بود پیامی که شاید در روز بستن لیست‌های انتخاباتی با صدای بلندتری به استماع اصلاح طلبان برسد.

گزاره سوم؛ شورای مشورتی یا شورای هماهنگی، مسئله این است
                   
شورای مشورتی خاتمی، شورای خلق الساعه‌ای است که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری یازدهم برای اثرگذاری در این انتخابات تشکیل شد؛ شورایی که اعضای غالب آن، شخصیت‌های حقیقی جناح اصلاح‌طلب هستند.

 اصلاح‌طلبان راهبرد اتخاذ شده از سوی شورای مشورتی برای وادار کردن عارف جهت انصراف از کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری گذشته را مایه مباهات و تفخر می‌دانند و چنین القاء می‌کنند که با وجود چنین شورایی، گذر از هفت خوان اجماع به سهولت تخریب اصولگرایان است.

اما به نظر می‌رسد در انتخابات مجلس که ترکیب بندی‌های جناحی به سبب تکثر و تنوع نامزدهای انتخاباتی متفاوت از انتخابات ریاست جمهوری است، فرصت شورای مشورتی برای اصلاح طلبان به تهدیدی مهلک تبدیل شود؛ چون دیگر پدرخواندهای اصلاح طلب نمی‌توانند با مکاتبه و احتمالا تهدید و تطمیع، کاندیدهای بالقوه جریان اصلاح طلب را از نامزدی برای تصدی کرسی‌های بهارستان منصرف کنند؛ بخصوص آنکه اصلاح طلبان استانی بیش از آنکه دغدغه سیاسی داشته باشند دغدغه عمران و آبادانی حوزه‌های انتخابیه خود را دارند.

بنابراین با عنایت به گزاره فوق، نیک آشکار می‌شود که در آستانه انتخابات مجلس دهم، اصلاح طلبان استانی، شان و منزلت شورای هماهنگی را مقدم و مرجح بر شورای مشورتی‌ای بدانند که بیش از حد نخبه‌گرا و نتیجه محور است و به نوعی از بازی دادن بدنه اصلاح‌طلبان احتراز می‌کند و این می‌تواند سرآغاز انشعاب دیگری باشد که شکست دیگری را به اردوگاه اصلاح طلبی تحمیل می‌کند.  
 
گزاره چهارم ؛ سایه سنگین کارگزاران و تنازع احتمالی برای سرلیستی
 
ترجیع بند سخنان مدعوین همایش روز پنج شنبه اصلاح طلبان ضرورت اجماع و وحدت برای ورود به انتخابات مجلس دهم بود؛ اجماعی که به نظر می‌رسد از نان شب برای اصلاح‌طلبان واجب‌تر است.

 علمای سیاسی، اجماع (consensus) را اتفاق آراء و وحدت نظری و عملی کنشگران سیاسی جهت دستیابی به یک هدف و غرض مشخص تعریف می‌کنند؛ با استناد به این تعریف می‌توانیم در تحلیل شرایط کنونی اصلاح طلبان چنین بگوییم که آن‌ها اگرچه اتفاق آراء و وحدت نظری برای غرض سیاسی مشخص خود را( تکرار مجلس ششم) دارا می‌باشند اما بی تردید وحدت عملی آن ها تحقق‌ناپذیر است.

در همایش روز پنج شنبه، عارف اگرچه با اکراه و اشمئزاز به زعامت خاتمی در در اردوگاه اصلاح طلبی صحه گذاشت و خاتمی را رهبر ارزشمند اصلاحات دانست، اما کیست که نداند عارف هنوز از اتفاقات انتخابات گذشته، دلگیر است؛ عارف هنوز فراموش نکرده است که اصلاح طلبانی که امروز او را فداکار می‌نامند زمانی او را اصلاح‌طلب بدلی می‌نامیدند؛ بی‌شک انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و انصراف تحمیلی، سیاه ترین برگه‌ دفترچه خاطرات سیاسی عارف است که با هیچ چیز حتی سرلیستی انتخابات مجلس دهم زدوه نمی‌شود.

عارف که پس از وقایع انتخابات گذشته، با ترک بنیاد باران و تاسیس بنیاد امید ایرانیان راه خود را از خاتمی و اعوان و انصارش جدا کرد، تنها یک طرف معادله چندمجهولی اجماع اصلاح‌طلبان محسوب می‌شود، در سویی دیگر، کارگزارانی قرار دارند که با توجه به قرابت فکری و عملی‌ای که با آیت‌الله هاشمی دارند، طبعا به کمتر از محوریت تام در جریان اصلاح‌طلبی قانع نمی‌شوند و قطعا سرلیستی یک از اعضایشان را کف مطالبات خود قرار می‌دهند؛ غیبت "غلامحسین کرباسچی" دبیرکل حزب کارگزاران در همایش روز پنجشنبه را می‌توان نشانی دال بر تفرعن و برتری‌طلبی تکنوکرات‌هایی دانست که به آسانی تن به اجماع نمی‌دهند و شان خود را اجل از بسیاری از طیف‌های اصلاح‌طلب می‌دانند.

با عنایت به گزاره‌های مزبور و سابقه اصلاح‌طلبان در انتخابات ادوار گذشته مجلس، اجماع اصلاح‌طلبان امری محال به نظر می‌رسد باید منتظر ماند و به تحلیل رویدادها و اظهاراتی نشست که در آینده از اردوگاه اصلاح طلبی به بیرون درز خواهد کرد. 

*باشگاه خبرنگاران

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار