شهدای ایران shohadayeiran.com

فیلم سینمایی خانه پدری در واقع یک جنگ تمام عیار و بی رودربایستی با شرافت ایرانی، غیرت، مذهب، سنت و همه دستاوردهای هویتی این سرزمین است که به وقیح‌ترین شکل ممکن به روی پرده رفته.شاید در طول تاریخ سینما هرگز چنین فیلمی در لجن مال کردن ارزش‌های بومی و عقبه سنتی این سرزمین ساخته نشده باشد!
شهدای ایران:بحث اکران و عدم اکران فیلم سینمایی «خانه پدری» طی روزهای اخیر با جنجالهای بسیار، تبدیل به موضوع اصلی عرصه فرهنگ و هنر کشور شده است. فیلمی که پای نمایندگان مجلس و نهادهای مختلف را به میان کشید و در اتفاقی عجیب، تأمل برانگیز و البته رقت بار، با تلاشهای معاونت سینمایی وزارت ارشاد به روی پرده و بعد هم پس از چند سئانس نمایش، پایین کشیده شد!

 مسئولان فرهنگی کشور نخوانند!

صف آرایی موافقان و مخالفان این فیلم البته با شدت ادامه یافت و گرچه مثل همیشه با حضور همه جانبه، یکپارچه و پرشمار رسانه های لیبرال و اصلاح طلب، حجم وسیعی از بمباران تبلیغاتی در دفاع از این فیلم به ظهور رسید و غیبت رسانه های ارزشی در این طور میادین، مثل همیشه تکرار و احساس شد، اما به هر حال پروژه اکران این فیلم ضد میهنی و ضد مذهبی با پایین کشیده شدنش از پرده سینماها «فعلا» با شکست روبرو شد.

 مسئولان فرهنگی کشور نخوانند!


«خانه پدری»؛ خشن‌ترین و وحشیانه‌ترین تصویری که می‌شد از قشر سنتی و مذهبی به نماش گذاشت!


 

خانه پدری در یک کلام یک فحش ناموسی بود به ایران اسلامی؛ به مردم مسلمان و به شعائر و ظواهر سنتی و ایمانی این ملت. فیلمی وقیح و بی رودربایستی، که تمام تلاشش را بکار برد تا نشان دهد ایرانیان مسلمان و خانواده‌های سنتی چه وحوش خطرناک و تنفربرانگیزی هستند و چقدر باید از آن‌ها ترسید و هرچه زودتر نسلشان را منقرض کرد!

 
مسئولان فرهنگی کشور نخوانند!

حالا دیگر خانه پدری تبدیل شده به مهم‌ترین بحث فرهنگی و هنری امروز ایران اسلامی. اکران نیمه کاره فیلمی که سلاخی انسان‌ها را به دست مشتی وحوش مذهبی (!) به نمایش می‌گذارد و با یک پردازش به شدت نمادین و بی‌شرمانه، انسان‌هایی با ظاهر مذهبی را به عنوان جرثومه‌های تباهی و خشونت و جهالت به تصویر می‌کشد.

 

 

اثری نمادگرا برای به لجن کشیدن آدم‌های سنتی و مذهبی

 

تردیدی نیست که با یک اثر نمادگرایانه روبروییم که اتفاقا در هندسه تصویری و میزانسن سینماییش، کاملا حساب شده و مو به مو، به بازتعریف یک واقعه دراماتیک و در بستر آن، کنایه و اشاره و استعاره نسبت به سیطره خشم و خون و جنایت در جان و جهان انسان سنتی و با ظواهر مذهبی می‌پردازد و در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کند:

مسئولان فرهنگی کشور نخوانند!
 

از بردن آبروی ایران و ایرانی تا له کردن هویت انسان مذهبی؛ از به لجن کشیدن سنت و کهن الگوهای سبک زندگی اسلامی و ملی تا پاره پاره نمودن هویت خانه و خانواده و همه داشته‌های فرهنگی این سرزمین. یک خیانت تمام عیار که در قامت یک اثر سینمایی، به حیثیت انسان ایرانی مسلمان بدترین و مشوه‌ترین اتهامات را وارد می‌کند و از او، تصویر یک وحشی غیر قابل تصور را پدید می‌آورد.

 


وقتی مافیای رسانه‌ای عمال غرب برای دفاع از «خانه پدری» پا به میدان می‌گذارد

 

اینکه این روزها همه اخبار و تحلیل‌های فرهنگی و هنری کشور تحت الشعاع توقیف و اکران فیلم خانه پدری شده در واقع نتیجه همان رویکرد مافیای رسانه‌ای کشور است که تلاش می‌کند جنگ نرم خویش بر علیه ارزش‌های دینی و ملی را چه در حوزه تولید آثار به ظاهر هنری و چه در عرصه حمایت و پشتیبانی از این محصولات، به کمال، به منصه ظهور رساند.

 

 

فیلم سینمایی خانه پدری در واقع یک جنگ کامل و بی رودربایستی با شرافت ایرانی، عنصر غیرت، مذهب، سنت و همه دستاوردها و گنجینه‌های هویتی این سرزمین است که به وقیح‌ترین شکل ممکن به روی پرده رفته است. به جرئت می‌توان گفت در طول تاریخ سینمای ایران و جهان هرگز چنین فیلمی در وهن و هدم و له کردن ارزش‌های بومی و عقبه سنتی این سرزمین ساخته و پرداخته نشده است.

 

آیا آرزو کنیم که شما هم روزی «خانه پدری» را ببینید تا...؟!

 

فیلمی که تا مخاطبش نباشید و آنرا با چشم خود نبینید بر کنه فاجعه و عمق مصیبت نایل نخواهید آمد. در این میان بد نیست ابتدا مروری داشته باشیم بر چند موضع‌گیری و رخداد رسانه‌ای در میان طیف‌های مختلف فکری و رسانه‌ای کشور.

 

دوست روشنفکرمان در رسانه‌ای لیبرال‌مسلک، اینگونه روضه خوان خانه پدری می‌شود و در عین این عاشقانه دردآور، رگه‌های از نمادگرایی ضد دینی و ملی فیلم را هم، شاید ناخواسته بروز می‌دهد: چه کسی فکرش را می‌کرد «خانه پدری» که محیطی امن برای بچه‌ها و اعضای خانواده است ناگهان به‌خاطر تعصبات و قضاوت‌های اشتباه تبدیل به «قبرستان پدری» شود. «خانه پدری» از زمان می‌گوید؛ از گذشت زمانی که نه‌تنها یک جنایت خانوادگی را پاک نمی‌کند بلکه تا سالیان سال شومی آن گریبانگیر اعضای خانواده می‌شود.

 

انتخاب‌های تعصبی، طبیعت خشن و بدوی انسان‌ها... !

 

آنگاه به صراحت از این اثر دژخیمانه به حمایت برمی خیزد که: خانه پدری فیلمی استادانه درباره پیچ‌وخم‌های کاراکترهای انسانی است. درباره انتخاب‌های تعصبی، طبیعت خشن و بدوی انسان‌ها است. هیچ‌کدام از شخصیت‌های فیلم آرامش‌بخش نیستند. هرکدام از آن‌ها به نحوی تماشاگر را دستخوش نگرانی و اضطراب می‌کنند.

 

 

فیلم دقیقا انگشت روی خصلت پنهان‌کاری در طول تاریخ می‌گذارد و عواقب آن را در دهه‌های بعد نشان می‌دهد، همانند «جدایی نادر از سیمین» که دروغگویی و عواقب آن را نشان می‌داد. عیاری در «خانه پدری» ، روی فرهنگی تمرکز کرده است که در بطن خود پنهان‌کاری را پرورش می‌دهد و همه جنایت‌ها و خشونت‌ها و گره‌های بعدی نیز از دل آن زاده می‌شوند. شخصیت‌های فیلم «خانه پدری» عامدانه در تلاش هستند تا دیگران متوجه کار آن‌ها نشوند.

 

فرش در فیلم عیاری نماد زن سنتی است و عمر آن نسل از زن‌ها! و این رفوکردن فرش عجب نماد خوبی از پنهان‌کاری بر جنایت صورت‌گرفته در فیلم است و انعامی که مشتری به خاطر خوب رفوکردن به محتشم می‌دهد. در ابتدای فیلم پدر اصرار دارد که ملوک فرش را تمام کند و با تمام‌شدن فرش او را می‌کشد و دفن می‌کند. زن علیرضا وقتی برای رفوکاری به زیرزمین می‌آید همسرش او را کتک می‌زند و فرش نیمه‌کاره را پاره می‌کند. در قسمت‌های بعد وقتی دختر محتشم در مراسم ختم پدربزرگش قاب‌دار قالی و فرش به زیر زمین می‌آورد وقتی می‌فهمد که در آنجا جنایتی صورت گرفته آن‌ها را دیگر نمی‌خواهد و پس می‌دهد!

 

کارگردان فیلمی که در تب و تاب اکران و توقیف، خیمه شب بازیش را تکمیل کرد!

 

آری؛ حکایت این است که فیلم «خانه پدری» پس از 3 سال توقیف در جشنواره فجر 32 اکران شد و برخی منتقدان لیبرال منش و سکولارمأب آن را ستودند. آنهم ستایشی تمام قد که به خصوص در تحسین هویت ضد سنتی فیلم رخ می‌نماید:

 

عیاری در خانه پدری، روی فرهنگی زوم کرده است که در بطن خود پنهان کاری را پرورش می‌دهد و همه جنایت‌ها و خشونت‌ها و گره‌های بعدی نیز از دل آن زاده می‌شود. شخصیت‌های فیلم خانه پدری عامدانه در تلاش هستند تا دیگران متوجه کار آن‌ها نشوند. خانه پدری یکی از بهترین‌های سینمای ایران در چند سال اخیر است که از هر نظر یادآور جدایی نادر از سیمین است که نشان دهنده بحران‌های اخلاقی و اجتماعی است که از پس یک صفت نکوهیده اجتماعی می‌آیند. «عالی» صفت ناقصی برای توصیف خانه پدری کیانوش عیاری است.

 

 

در کدام کشور با پول حکومتی، علیه همان حکومت و ارزش‌های ملی و دینی‌اش فیلم می‌سازند؟


 

زهی تعجب و تأسف و تأثر که تهیه کنندگی خانه پدری کیانوش عیاری را که ساخته سال 1389 است، [...] به عنوان یکی از نهادهای حکومتی بر عهده داشت که در ادامه بدلیل انتقادات پیرامون خشونت فراوان در فیلم، از آن کنار کشید!

 

فیلم، سرگذشت خانواده‌ای در شش دهه را روایت می‌کند؛ زندگی محتشم از 15 تا 80 سالگی که در مرگ خواهر بزرگ‌ترش خود را مقصر می‌داند. داستان پدری که همراه پسر نوجوانش محتشم، دختر جوانش را کشته و در خانه دفن می‌کند. فیلم روایت ظلم خانواده در طول سال‌ها و مقاطع مختلف به دختران و زنان است که باعث خودکشی یکی از دختران، مرگ مادر خانواده و بدبختی یکی از دختران می‌شود.

 

در تمام این سال‌ها همه اعضای خانواده از محل دفن دختر در عمارت قدیمی مطلع هستند اما سکوت می‌کنند. در نهایت پس از گذشت بیش از 50 سال از ماجرا استخوان‌های دختر در حالی که عمارت در آستانه فروپاشی است، پیدا می‌شود.

 

 

ماجرای قتل یک دختر جوان توسط پدری متشرع و وحشی!

 

آری؛ مبنای داستانی فیلم خانه پدری که در اپیزود ابتدایی رخ می‌دهد ماجرای قتل یک دختر جوان توسط پدر متشرعی است که او را به ناجوانمردانه‌ترین و وحشیانه‌ترین شکل می‌کشد و در عین حل که در این مدت بر عنصر مذهبی بودن و غیرت و تعصب دینی و سنتی پدر تأکید می‌شود، چنان با سنگ بر سر فرزندش می‌کوبد و بعد هم تصویر زنده به گور کردن فرزند در زیرزمین خانه محل اقامت خانواده رابه ان الصاق می‌گردد که فس مخاطب را به راستی بند می‌آورد!

 

و البته صحنه به شدت فجیع و ناجوانمردانه و وحشیانه دیگر که شاید تلخ‌ترین تصویرگری فیلم هم باشد جایی است که پدر برای برطرف کردن شبهه یکی از اقوام درباره قتل فرزند، شمشیری را تا میانه در قبر فروبرده و سپس شمشیر خون آلود را به طرف خویشاوند خود می‌گیرد تا بر واقعی بودن عملی که ادعایش را دارد، دلیلی اقامه کند!

 

در ادامه نیز موقعیت بغرنج و بحران‌های پیاپی که گریبان این خانواده سنتی مذهبی و در عین حال جانی و وحشی را می‌گیرد روایت می‌گردد. خانواده‌ای که در نسل‌های بعدیش، تاوان این ستم را پس می‌دهد و به تاریکی و تلخی و تباهی فرو می‌رود!

 

ما ایرانی‌های مسلمان تا چه حد وحشی و جانی و خونخواریم!

 

آری؛ در نظام جمهوری اسلامی و با بودجه بیت المال، فیلمی ساخته می‌شود تا به سایر ملل و مخاطبان جهان نشان دهد ما ایرانی‌های مسلمان تا چه حد وحشی و جانی و خونخواریم و در سنت‌ها و خانواده‌های سنتیمان که با رعایت ظواهر و شعائر مذهبی عجین است، چه تبعات و عواقب وخیم و دهشتناکی نهفته و نگفته باقی مانده است!

 

 

نکند «خانه پدری» نماد سینمای «امید» و «اعتدال» است؟

 

و براستی سوال اصلی اینجاست که دولت فخیمه «امید» و «اعتدال» و «تدبیر» ، و وزارت فرهنگ و ارشاد «اسلامی» و معاونت سینماییش، با کدام دلیل و توجیه و بر مبنای چه رویکرد و رهیافتی، اینقدر خود را به آب و آتش زدند تا فیلمی اینچنین را به نمایش عمومی گذارند؟!

 

و نیز اینکه نهادهای نظارتی کجای کارند و در چه فکر و خیالی، که کمیسیون فرهنگی مجلس باید ورود پیدا کند و جلوی اکران این فیلم را آنهم با این افتضاح پیش آمده پس از چند سئانس نمایش عمومی، بگیرد؟

 

 

آری؛ با قلبی جریحه دار شده و با هزار تأسف و تأثر باید دوباره یادآوری کرد که خانه پدری در یک کلام یک فحش ناموسی بود به ایران اسلامی؛ به مردم مسلمان و به شعائر و ظواهر سنتی و ایمانی این ملت. فیلمی وقیح و بی رودربایستی، که تمام تلاشش را بکار برد تا نشان دهد ایرانیان مسلمان و خانواده‌های سنتی چه وحوش خطرناک و تنفربرانگیزی هستند و چقدر باید از آن‌ها ترسید و هرچه زودتر نسلشان را منقرض کرد!

 

فیلمی که این روزها تبدیل شده به مهم‌ترین بحث فرهنگی و هنری امروز ایران اسلامی؛ و اکران نیمه کاره این اثر که سلاخی انسان‌ها را به دست مشتی وحوش مذهبی (!) به نمایش می‌گذارد و با یک پردازش به شدت نمادین و بی شرمانه، انسان‌هایی با ظاهر مذهبی را به عنوان جرثومه‌های تباهی و خشونت و جهالت به تصویر می‌کشد، بی تردید در کارنامه مدافعانش و البته کسانی که برای به روی پرده رفتن این فیلم خبیث تلاش کردند، لکه ننگی ابدی خواهد ماند!

*رسا

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار