شهدای ایران shohadayeiran.com

روزهای کودکی و نوجوانی را سپری کرد. دوران سربازی را در حالی گذراند که هر نقطه از کشور آبستن حوادث انقلاب بود، او حتی در طی این دو سال هم‌دست از کارهای انقلابی اش برنداشت. هر بار که برای مرخصی به قزوین می‌آمد در تکثیر اعلامیه ها  به برادرش کمک می کرد و با اتمام مرخصی، وقتی باید برای ادامه خدمت به شیراز برمی گشت تعدادی اعلامیه هم با خود می‌برد و درواقع رابطی بین این دو شهر بود.بعد از پایان دوران سربازی ازدواج نمود، شرطش برای ازدواج این بود که همسرش دستگیری، زندان، شکنجه، و شهادت او را بپذیرد.
هنوز زمانی از پیروزی انقلاب نگذشته بود که دشمنان جنگ تحمیلی هشت ساله را پیش آوردند. محمدصادق که جوانی ۲۵ ساله بود جزء اولین گروه‌ها از طرف بسیج به سومار اعزام شد. در سال ۶۱ خداوند به او فرزند پسری عنایت نمود و در سال ۶۳ صاحب دختری شد. هرسال ماه محرم که می‌آمد حال و هوایش جور دیگری بود در بین مصیبت‌های امام حسین (ع) بیشتر از همه برای سه‌ساله امام حسین اشک می‌ریخت و عاقبت هم وقتی دخترش سه سال بیشتر نداشت به شهادت رسید.

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید

تصاویر/سرداری که با یک پا می جنگید
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار