شهدای ایران shohadayeiran.com

به گزارش شهدای ایران،کاهش قیمت نفت که به سرعت به تیتر نخست رسانه‌های جهان تبدیل شد عموما از منظر آثار آن بر بازار نفت مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و اکثر تحلیلگران، عربستان را مسؤول سقوط قیمت‌ نفت از طریق جایگاهش در اوپک می‌دانند که باعث آسیب دیدن روند تولید و صادرات کشورهای بزرگ صادرکننده نفت بویژه ایران و روسیه می‌شود. اگرچه تحلیل‌های صورت گرفته در قبال بازار نفت از جهاتی درست به نظر می‌رسد اما این تحلیل‌ها در توجه به نقاط فشار ژئوپلیتیک در غرب آسیا (رقابت قدرت‌های منطقه‌ای به منظور تامین منافع خود) ناکام بوده‌اند.

اما فراتر از تحلیل‌های ژورنالیستی درباره دلایل اصلی کاهش قیمت نفت که عربستان‌سعودی بانی آن بوده و آثار مشخصی را بر صادرکنندگان نفت از جمله ایران و روسیه دارد، چه واقعیت‌هایی در این میان نهفته است؟

نفت؛ سلاح سیاست خارجی
با نگاهی به تاریخ نه چندان دور درباره اینکه چگونه عربستان- این بزرگ‌ترین تولیدکننده و صادرکننده نفت جهان- از نفت به عنوان ابزاری به منظور دستیابی به اهدافش در سیاست خارجی بهره گرفته، به موارد متعددی برمی‌خوریم: سال ۱۹۷۳ انور سادات رئیس‌جمهوری وقت مصر، ملک فیصل شاه سعودی را درباره کاهش تولید و افزایش قیمت‌ها متقاعد کرد و عربستان تا جایی پیش رفت که به منظور مجازات آمریکا به دلیل حمایت از رژیم صهیونیستی در برابر کشورهای عربی، صادرات نفت را تحریم کرد. این حربه جواب داد و شوک قیمت نفت، قیمت‌ها را ۴ برابر کرد (سایت اویل پرایس، دسامبر ۲۰۱۴).

این امر در سال ۱۹۸۶ تکرار شد؛ وقتی عربستان به عنوان هدایت‌کننده اوپک اجازه داد قیمت نفت به حد قابل توجهی کاهش یابد. سال ۱۹۹۰ نیز سعودی‌ها که روسیه را تهدیدی برای جایگاه برتر خود می‌دیدند، در اقدامی برای خارج کردن روسیه از گردونه رقابت، قیمت‌ها را کاهش دادند. مقامات سعودی در سال ۱۹۹۸ با کاهش قیمت‌ نفت از ۲۵ دلار در هر بشکه به ۱۲ دلار عملا روسیه را در بدهی‌هایش غرق کردند.

در کنار این امر، عربستان و دیگر اعضای اوپک از قیمت‌ نفت در مقاطع مختلف بهره گرفته‌اند از این جنبه که با کاهش تولید به دنبال بالا نگاه داشتن مصنوعی قیمت‌ها بوده و اعضا سرخوش از دلارهای نفتی به دنبال سروسامان دادن به اوضاع داخلی خود بوده‌اند. سال ۲۰۰۸ قیمت نفت به ۱۴۷ دلار در هر بشکه رسید که سود سرشاری را نصیب صادرکنندگان نفت کرد. برخی تحلیلگران با توجه به کاهش اخیر قیمت‌ نفت اینگونه تحلیل می‌کنند که عربستان و اوپک به دنبال خارج کردن رقبای جدی‌ای چون تولیدکنندگان نفت شیل در آمریکا هستند که قطعاً از کاهش قیمت نفت لطمه می‌بینند.

مقامات سعودی حتی پیش از کاهش کنونی قیمت‌ نفت، نفت خود را با تخفیف به چین می‌فروختند به گونه‌ای که امتناع اوپک در ۲۷ نوامبر از کاهش تولید به عنوان مستدل‌ترین مدرک تلقی شد مبنی بر اینکه کاهش قیمت نفت در واقع نبردی بین عربستان و آمریکا بر سر قیمت نفت بوده است با این حال بررسی‌های بیشتر، دلایل پشت پرده کاهش قیمت نفت را پیچیده‌تر از این نشان می‌دهد و فراتر از کاهش قیمت به منظور کسب سهم بیشتر در بازار باید آن را تحلیل کرد.

نیکلاس مادورو، رئیس‌جمهور ونزوئلا در ماه اکتبر با طرح این پرسش که «چه دلیلی وجود دارد که آمریکا و متحدان آن به دنبال کاهش قیمت نفت هستند؟» اینگونه پاسخ داد: آنها به دنبال ضربه زدن به روسیه و ایران هستند.

ریاض و واشنگتن در جبهه‌ای مشترک
اما بر کسی پوشیده نیست کاهش شدید قیمت نفت نتیجه یک هماهنگی حساب شده و تعهدی بین آمریکا و عربستان به منظور مجازات روسیه و ایران به دلیل حمایت از حکومت بشار اسد در سوریه است و دیدار جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا و ملک عبدالله سعودی در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۱۴ در قصر وی در دریای احمر مهر تاییدی بر این واقعیت است. براساس مقاله‌ای در روزنامه آمریکایی وال‌استریت ژورنال به تاریخ ۲۴ سپتامبر تحت عنوان «توافق با سعودی‌ها راه را برای حملات هوایی در سوریه هموار کرد»، در این نشست کری و ملک عبدالله توافق کردند سعودی‌ها از حملات آمریکا علیه مواضع داعش در خاک سوریه حمایت کنند در ازای آنکه واشنگتن از تلاش‌های عربستان به منظور سرنگونی بشار اسد حمایت کند.

اگر چنین توافقی صورت گرفته باشد با توجه به موضعگیری‌های عربستان در قبال جمهوری اسلامی ایران که آن را رقیب اصلی خود در منطقه می‌بیند، منطقی به نظر می‌رسد. عربستان، تهران را به دلیل جایگاهش به عنوان یک قدرت تاثیرگذار در معادلات منطقه‌ای، حمایتی که از گروه‌های مقاومت می‌کند و در عین حال اتحادی که با سوریه دارد، رقیب قدرتمندی می‌داند و از هر فرصتی برای کاهش نفوذ و تاثیرگذاری آن بهره می‌گیرد در عین حال که ریاض هیچگاه یک ایران شیعی قدرتمند را که همواره بر اتحاد بین شیعه و سنی تاکید داشته و حل مسائل منطقه را صرفا با حضور و مشارکت کشورهای منطقه و عدم مداخله قدرت‌های فرا منطقه‌ای میسر دانسته، بر نمی‌تابد بویژه آنکه تبدیل شدن جمهوری اسلامی ایران به یک قدرت هسته‌ای، جایگاه و نفوذ تهران در منطقه را بیش از پیش خواهد کرد به گونه‌ای که رویترز در گزارشی در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۴ گزارش داده «اکنون جنگ نیابتی همه‌جانبه‌ای بین ایران و عربستان‌سعودی در جریان است. هر دو طرف به طور فزاینده‌ای رقابت خود را اینگونه می‌بینند که طرف پیروز، دستاوردهای بسیاری به دست خواهد آورد: اگر حزب‌الله شیعه دست برتر را در لبنان داشته باشد آنگاه سنی‌های لبنان و در نگاهی موسع، حامیان سعودی آنها، یک دور از بازی را به ایران خواهند باخت. اگر یک دولت شیعی کنترل خود را در عراق تحکیم کند، آنگاه ایران دور دیگری را خواهد برد.»

از این منظر، عربستان بار دیگر با به‌کارگیری حربه نفت و کاهش قیمت‌ها به دنبال آسیب‌رساندن به ایرانی است که برای تامین بودجه مورد نیاز به صادرات نفت محتاج است و ریاض به زعم خود بر این باور است که ایران به دلیل فشارهای اقتصادی و فشار افکار عمومی مجبور خواهد شد در مذاکرات هسته‌ای خود با غرب امتیاز داده و از مواضع قدرتمندانه خود در منطقه عقب‌نشینی کند که البته تهران نشان داده می‌تواند از بحران‌های این‌چنینی سربلند بیرون ‌آید.

سوریه؛ هدف اصلی نزاع
در عین حال برخی تحلیلگران به توافق سال ۲۰۱۱ بین سوریه، ایران و عراق به منظور ساخت خط لوله‌ای که از بندر عسلویه به دمشق از طریق عراق امتداد یابد، به عنوان یکی از دلایل تلاش‌های ریاض به منظور سرنگونی حکومت سوریه اشاره دارند به گونه‌ای که اگر این پروژه ۱۰ میلیاردی تکمیل شود، گاز از میدان پارس‌جنوبی به بازارهای اروپایی از طریق مدیترانه متصل خواهد شد. آسیا تایمز در گزارشی می‌نویسد: اگر خط لوله ایران- عراق- سوریه ساخته شود، این امر باعث تحکیم محور شیعی خواهد شد.

گلوبال ریسرچ، یک اندیشکده کانادایی حتی فراتر رفته و می‌نویسد امتناع اسد در سال ۲۰۰۹ در اجازه دادن به قطر به منظور ساخت خط لوله‌ای از میدان شمالی آن از طریق سوریه و امتداد یافتن آن از ترکیه و اتحادیه اروپایی در کنار توافق سه‌جانبه با ایران و عراق در سال ۲۰۰۱، «روشن‌کننده آتش حمله عربستان و قطر به ارکان قدرت اسد بوده است». این اندیشکده در گزارش خود می‌افزاید: «امروز جنگ‌هایی که تحت حمایت آمریکا در اوکراین و سوریه در جریان است، جبهه‌هایی از جنگ راهبردی مشابهی به منظور فلج کردن روسیه و چین و عدم شکل‌گیری قطبی در اوراسیا ضد نظم نوین جهانی تحت کنترل آمریکاست.

در هر یک از این جبهه‌ها، کنترل خطوط انتقال انرژی که این بار خط لوله انتقال گاز طبیعی از روسیه به اتحادیه اروپایی و از ایران و سوریه به اتحادیه اروپایی از طریق سوریه است، هدف راهبردی است».

اینکه عربستان و آمریکا در هماهنگی کامل با یکدیگر سناریوی کاهش قیمت نفت را مدیریت می‌کنند، امری است که توماس فریدمن- اقتصاددان معروف- در مقاله‌ای که تحت عنوان «جنگ نفتی» در ۱۴ اکتبر ۲۰۱۴ در نیویورک منتشر کرد مهر تایید بر آن زد؛ اینکه کاهش قیمت نفت در راستای منافع راهبردی آمریکا و عربستان سعودی است.

کاهش قیمت نفت بر ایران و روسیه اثراتی خواهد داشت و البته هر دوی این کشورها راهکاری برای کاهش تبعات آن در دستور کار قرار خواهند داد. ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه نشان داده در بازی شطرنج سیاست انرژی بازیگر قهاری است و اتحاد روسیه با چین بخشی از سیاست چرخش روسیه به سوی شرق است که همواره مشتریان خاص خود را خواهد داشت حتی اگر اوپک، آمریکا و عربستان نیز به تلاش برای پایین ماندن قیمت‌های نفت ادامه دهند.

این جمله توماس فریدمن گویای همه چیز است: نه مسکو و نه تهران، فردا به دلیل کاهش قیمت نفت سقوط نمی‌کنند و اگر قیمت‌ نفت از ۷۰ دلار پایین‌تر بیاید، این امر باعث کاهش تولید نفت آمریکا خواهد شد، چرا که هزینه کشف مقرون به صرفه نخواهد بود و قیمت‌ها به ناچار بالا خواهد رفت.

*وطن امروز
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار