فقط صدای ناله و فریاد این اسیر عزیز به گوش می رسید از فریادها مشخص بود که در بدترین وضعیت در حال شکنجه است...
به گزارش شهدای ایران،حسین محمدی مفرد که از غواصان لشکر 5 نصر واحد تخریب در دوران دفاع مقدس است. او در تاریخ 1365/10/04 در عملیات کربلای چهار در سن 14 سالگی در منطقه شلمچه به اسارت نیروهای بعثی دشمن درآمد به روایت خاطراتی از ترس سربازان عراقی از حضرت ابوالفضل پرداخته است.
چند روز دیگر سالگرد عملیات کربلای 4 است عملیاتی که تعداد شهدا و اسرای آن قابل توجه بود. 04/10/1365 جزیره مجنون بعد از مجروح شدن به اسارت در آمدم و بعد از گذشت دو ماه به اردوگاه 11 در نزدیکی شهر تکریت زادگاه صدام منتقل شدم.
اردوگاه تازه در حال آماده شدن بود سرویس بهداشتی و حمام هنوز آماده نشده بود. آب لوله کشی نداشت. لباس ، کفش و پتو نداشتیم. تنها چیزی که زیاد بود شکنجه و کتک و شهید بود. هر3 روز اگر زیاد نگفته باشم یک شهید بر اثر شکنجه داشتیم. هر کس به روش خودش اذیت می کرد به زبان ساده تر تمرین کتک زدن می کردند تمرین وآزمایش مقاومت انسان در مقابل شکنجه.
یک روز یکی از عزیزان اسیر که بچه اصفهان بود را عراقی ها به داخل ساختمان حمام بردند ساختمان حمام اردوگاه تازه آماده شده بود ولی غیر قابل استفاده بود آقای سلجوقی از اسرای اصفهانی بود. ایشان را داخل ساختمان حمام بردند و تا جای که یاد دارم 6 الی 7 نفر از عراقی ها هم داخل شدند.
فقط صدای ناله وفریاد این اسیر عزیز به گوش می رسید از فریادها مشخص بود که در بدترین وضعیت در حال شکنجه است مدت زیادی از این وضعیت نگذشته بود که صدای یا ابوالفضل از داخل شنیده شد و در کمترین زمان همه سربازان عراقی از حمام به سرعت خارج شدند و رفتند و آقای سلجوقی لنگان لنگان بیرون آمد.
جلو رفتیم و گفتیم چه شد؟ گفت: نمی دانم نامردها همه با هم ریخته بودند سرم و هر کس با هر چه داشت می زدند فقط یک چیز به دلم گذشت واز آقا کمک خواستم هر چه انرژی داشتم جمع کردم و فریاد کشیدم یا ابوالفضل. سرم را که بلند کردم دیدم هیچ کس نیست بیرون آمدم دیدم عراقی ها رفتند .
بعدها از سربازان عراقی که شیعه بودند پرسیدیم ماجرا چه بود گفتند: اینها از علمدار کربلا بسیار می ترسند فقط کافی است که نام علمدار کربلا را ببرید! این ترس از قدیم بوده... از نحوه به شهادت رساندن آقا در کربلا باید بدانید که اینها توان مقابله رو در رو با ایشان را نداشتند و ندارند.
در فرهنگ شیعه جایگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام مقدس و خاص است. ایشان با توجه به وفاداری و ادب واحترامی که برای برادر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام داشتند مورد احترام همه انسانهای که ایشان را می شناسند هستند مسلمان یا غیر مسلمان فرقی ندارد به ایشان احترام می گذارند و دوستش دارند.
چند روز دیگر سالگرد عملیات کربلای 4 است عملیاتی که تعداد شهدا و اسرای آن قابل توجه بود. 04/10/1365 جزیره مجنون بعد از مجروح شدن به اسارت در آمدم و بعد از گذشت دو ماه به اردوگاه 11 در نزدیکی شهر تکریت زادگاه صدام منتقل شدم.
اردوگاه تازه در حال آماده شدن بود سرویس بهداشتی و حمام هنوز آماده نشده بود. آب لوله کشی نداشت. لباس ، کفش و پتو نداشتیم. تنها چیزی که زیاد بود شکنجه و کتک و شهید بود. هر3 روز اگر زیاد نگفته باشم یک شهید بر اثر شکنجه داشتیم. هر کس به روش خودش اذیت می کرد به زبان ساده تر تمرین کتک زدن می کردند تمرین وآزمایش مقاومت انسان در مقابل شکنجه.
یک روز یکی از عزیزان اسیر که بچه اصفهان بود را عراقی ها به داخل ساختمان حمام بردند ساختمان حمام اردوگاه تازه آماده شده بود ولی غیر قابل استفاده بود آقای سلجوقی از اسرای اصفهانی بود. ایشان را داخل ساختمان حمام بردند و تا جای که یاد دارم 6 الی 7 نفر از عراقی ها هم داخل شدند.
فقط صدای ناله وفریاد این اسیر عزیز به گوش می رسید از فریادها مشخص بود که در بدترین وضعیت در حال شکنجه است مدت زیادی از این وضعیت نگذشته بود که صدای یا ابوالفضل از داخل شنیده شد و در کمترین زمان همه سربازان عراقی از حمام به سرعت خارج شدند و رفتند و آقای سلجوقی لنگان لنگان بیرون آمد.
جلو رفتیم و گفتیم چه شد؟ گفت: نمی دانم نامردها همه با هم ریخته بودند سرم و هر کس با هر چه داشت می زدند فقط یک چیز به دلم گذشت واز آقا کمک خواستم هر چه انرژی داشتم جمع کردم و فریاد کشیدم یا ابوالفضل. سرم را که بلند کردم دیدم هیچ کس نیست بیرون آمدم دیدم عراقی ها رفتند .
بعدها از سربازان عراقی که شیعه بودند پرسیدیم ماجرا چه بود گفتند: اینها از علمدار کربلا بسیار می ترسند فقط کافی است که نام علمدار کربلا را ببرید! این ترس از قدیم بوده... از نحوه به شهادت رساندن آقا در کربلا باید بدانید که اینها توان مقابله رو در رو با ایشان را نداشتند و ندارند.
در فرهنگ شیعه جایگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام مقدس و خاص است. ایشان با توجه به وفاداری و ادب واحترامی که برای برادر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام داشتند مورد احترام همه انسانهای که ایشان را می شناسند هستند مسلمان یا غیر مسلمان فرقی ندارد به ایشان احترام می گذارند و دوستش دارند.