شهدای ایران: «مستانه صدر» بازیگر مشهور فیلم های سینمایی است. او برای آموزشِ پیانو به خواهرش، جوانی را به عنوان «معلم خصوصی موسیقی» استخدام می کند. معلم پیانو، «خسرو جامی» نام دارد. مستانه و خواهرش زندگی مرفّهی دارند. فضای زندگی آنها، فضای زیست فرهنگی «سکولار-مدرنِ» لایه های فوقانی طبقه متوسط مدرن ایران است. نوع مناسبات، نحوه تعامل میان زنان و مردان، دکوراسیون منزل، عدم رعایت حریم و حدود شرعی در خصوص محارم و نیز نوع پوشش و آرایش حکایت گر آن است که در فیلم مستانه، کانون اصلیِ حوادث، یک خانواده مرفه شبه مدرن در ایران معاصر است. خسرو جامی که به منظور تدریس به خواهرِ مستانه به خانه آنها رفت و آمد می کند، به مستانه علاقمند است و در فرصتی که با مستانه در خانه تنها می شود، او را مورد تعرض قرار می دهد. مستانه، از زنی از دوستانش که وکیلی مدرنیست است کمک می خواهد و از خسرو به اتهام تجاوز به عنف به دادگاه شکایت می کند.
از اینجا به بعد دیگر فیلم مستانه به یک اعلان جرم سینمایی علیه قوه قضائیه نظام اسلامی، و در مواردی حتی علیه احکام شرعی و فقهی بدل می گردد. از اینجا به بعد، مستانه و وکیلش هرچه می توانند به احکام اسلامی و نیروهای مومن و به قولِ خودشان «برادران ارزشی» حمله می برند و با نقل قولِ دست و پا شکسته عباراتی از یک کارگردان انقلابی متدین، او و همه نیروهای مومن و متعهد به آرمان های اسلامی و انقلابی را مورد توهین و تهاجم قرار می دهند.
در «مستانه»، قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی به صورت مجموعه ای ظالم جلوه گر می شود و در مقابل مستانه و وکیل مدرنیست-فمینیستش، در هیئت مظلومانی قربانی تصویر می شوند. کارگردان و نویسنده فیلمنامه مستانه در سکانس های مربوط به دادگاه تا توانستند، نیروهای انقلابی و مومن را تحت عنوان «متحجر» مورد حمله قرار دادند و به قول یکی از بازیگران در فیلم: «مردم، نگاه متحجرانه شما و دوستانتان را به سینما ندارند».
در «مستانه» دفاع از انقلاب و پایبندی به احکام شرعی، «تحجر» نامیده می شود. در این فیلم، یک وکیل مومن متدین به نام «کوشکی» (که وکیل مستانه در فیلم می گوید: پشتش خیلی محکمه، همه از او بدشان می آید) حاضر می شود. کوشکی، سیمایی متشرع دارد و از ادبیات متشرعین و معتقدین به احکام الهی استفاده می کند. در «مستانه»، کوشکی، به صورت فردی منفور و خبیث جلوه گر می شود که آشکارا حق کُشی می کند و حقیقت رخ داده (یعنی تعرض خسرو به مستانه) را لاپوشانی می کند. دیالوگ هایی که کارگردان در دهانِ کوشکی می گذارد و رفتار و سکنات او به گونه ای انتخاب گردیده است که موج نفرت و انزجار بیننده را متوجه نیروهای مومن و (به قول بازیگران فیلم «مستانه») «برادران ارزشی» نماید.
خلاصه این که «مستانه» به مخاطب پیام می دهد که در نظام اسلامی عده ای ریاکارِ ظالمِ منفور آشکارا حق کُشی می کنند و قوه قضائیه نیز مدافع و پاسدار ظلم است. و در این میان، حتی احکام شریعت مقدس اسلام در خصوص «حریم و حدود شرعی در روابط زن و مرد نامحرم» و «پرهیز از اختلاط نامشروع میان زن و مرد» و «حفظ حجاب بانوان» و احکام مربوط به تعزیرات نیز از تیررس توهین و ناسزاگویی در امان نمی ماند.
حال با این ویژگی هایی که این فیلم دارد، پرسش مهم و نکته مبهم این است که معاونت سینمایی وزارت ارشاد اسلامی، چرا و با چه انگیزه ای و بر اساس چه ضوابطی برای این فیلم پروانه اکران صادر کرده است؟ آیا قرار است معاونت سینمایی ارشاد در نظام جمهوری اسلامی ایران، بسترساز و حامیِ مهاجمان فرهنگی باشد و برای فیلم هایی که علیه نظام اسلامی و حتی احکام شریعت مضمون سازی می نمایند، پروانه و امکان اکران فراهم نماید؟ آیا معاونت سینمایی به پرسش های جدی نیروهای انقلابی و ارزشی، پاسخی خواهد داد؟
شاهرخ منفرد
از اینجا به بعد دیگر فیلم مستانه به یک اعلان جرم سینمایی علیه قوه قضائیه نظام اسلامی، و در مواردی حتی علیه احکام شرعی و فقهی بدل می گردد. از اینجا به بعد، مستانه و وکیلش هرچه می توانند به احکام اسلامی و نیروهای مومن و به قولِ خودشان «برادران ارزشی» حمله می برند و با نقل قولِ دست و پا شکسته عباراتی از یک کارگردان انقلابی متدین، او و همه نیروهای مومن و متعهد به آرمان های اسلامی و انقلابی را مورد توهین و تهاجم قرار می دهند.
در «مستانه»، قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی به صورت مجموعه ای ظالم جلوه گر می شود و در مقابل مستانه و وکیل مدرنیست-فمینیستش، در هیئت مظلومانی قربانی تصویر می شوند. کارگردان و نویسنده فیلمنامه مستانه در سکانس های مربوط به دادگاه تا توانستند، نیروهای انقلابی و مومن را تحت عنوان «متحجر» مورد حمله قرار دادند و به قول یکی از بازیگران در فیلم: «مردم، نگاه متحجرانه شما و دوستانتان را به سینما ندارند».
در «مستانه» دفاع از انقلاب و پایبندی به احکام شرعی، «تحجر» نامیده می شود. در این فیلم، یک وکیل مومن متدین به نام «کوشکی» (که وکیل مستانه در فیلم می گوید: پشتش خیلی محکمه، همه از او بدشان می آید) حاضر می شود. کوشکی، سیمایی متشرع دارد و از ادبیات متشرعین و معتقدین به احکام الهی استفاده می کند. در «مستانه»، کوشکی، به صورت فردی منفور و خبیث جلوه گر می شود که آشکارا حق کُشی می کند و حقیقت رخ داده (یعنی تعرض خسرو به مستانه) را لاپوشانی می کند. دیالوگ هایی که کارگردان در دهانِ کوشکی می گذارد و رفتار و سکنات او به گونه ای انتخاب گردیده است که موج نفرت و انزجار بیننده را متوجه نیروهای مومن و (به قول بازیگران فیلم «مستانه») «برادران ارزشی» نماید.
خلاصه این که «مستانه» به مخاطب پیام می دهد که در نظام اسلامی عده ای ریاکارِ ظالمِ منفور آشکارا حق کُشی می کنند و قوه قضائیه نیز مدافع و پاسدار ظلم است. و در این میان، حتی احکام شریعت مقدس اسلام در خصوص «حریم و حدود شرعی در روابط زن و مرد نامحرم» و «پرهیز از اختلاط نامشروع میان زن و مرد» و «حفظ حجاب بانوان» و احکام مربوط به تعزیرات نیز از تیررس توهین و ناسزاگویی در امان نمی ماند.
حال با این ویژگی هایی که این فیلم دارد، پرسش مهم و نکته مبهم این است که معاونت سینمایی وزارت ارشاد اسلامی، چرا و با چه انگیزه ای و بر اساس چه ضوابطی برای این فیلم پروانه اکران صادر کرده است؟ آیا قرار است معاونت سینمایی ارشاد در نظام جمهوری اسلامی ایران، بسترساز و حامیِ مهاجمان فرهنگی باشد و برای فیلم هایی که علیه نظام اسلامی و حتی احکام شریعت مضمون سازی می نمایند، پروانه و امکان اکران فراهم نماید؟ آیا معاونت سینمایی به پرسش های جدی نیروهای انقلابی و ارزشی، پاسخی خواهد داد؟
شاهرخ منفرد