رییس مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه مدرس بین رجال دینی و سیاسی بی همتا بود گفت:مدرس انسانی فکورٰشجاع و بی همتا بود.
به گزارش شهدای ایران به نقل از شبستان، علی لاریجانی، ریس مجلس شورای اسلامی در نطق پیش از دستور امروز (دوشنبه 10 آذر) مجلس شورای اسلامی با گرامیداشت سالروز درگذشت مدرس و روز مجلس گفت: با امضای فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدین شاه در 14 مرداد 1285 مجلس موقتی تشکیل شد و نخستین دوره مجلس شورای ملی در 13 مهر 1285 با نطق افتتاحیه مظفرالدین شاه گشایش یافت. تا امروز 33 دوره مجلس در کشور در طول بیش از 100 سال تشکیل شده که 24 دوره آن قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است.
وی اظهار کرد: البته در خلال این دورهها ایام فطرت هم پیش آمد که مجلس تعطیل میشد. مثلا بعد از افتتاح مجلس اول که رجال مهمی مانند سید عبدالله بهبهانی، حاج امینیالزر، حاج معین بوشهری و حاج محمدتقی بنکدار که از موثرین مشروطه بودند، در آن حضور داشتند، بعد از مرگ مظفرالدین شاه و روی کار آمدن محمدعلی شاه مجلس با عمر کوتاهی به تعطیلی کشیده شد و در دوم تیرماه 1287 مجلس به توپ بسته شد و عدهای از وکلا به شهادت رسیدند و عدهای به زندان افتادند.
وی ادامه داد: 16 ماه بعد با فتح تهران دوره دوم مجلس شورای ملی آغاز شد. در مجلس دوم نیز بعد از اشغال روسیه و اولتیماتوم آنها و پذیرش صمصامالسلطنه بعد از 25 ماه در سال 1290 تعطیل شد؛ از این نمونههای فطرت و تعطیلی در تاریخ مجلس وجود داشته است.
رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: دردآورترین دوره تعطیلی مجلس مربوط به انحلال مجلس به دست مصدق بود که با رفراندوم و با بهانه اینکه مجلس با دولت همراهی ندارد و اجازه کلی وضع قوانین نمیدهد، شکل گرفت و نتیجه آن توفیق کودتای 28 مرداد بود که دو هفته بعد از انحلال مجلس انجام شد. چون دولت با دست خود مهمترین پشتوانه دولت ملی را نابود کرد. اما در مابقی سالها ایران دارای مجلس بود؛ تا دوره پنجم و تا حدی دوره ششم رجال مذهبی و ملی در مجلس بودند، اما در دوره دیکتاتوری رضاشاه از مجلس چیزی جز شکل باقی نمانده بود.
وی گفت: تا دوره سیزدهم که شرایط سیاسی کشور آزادی بیشتری پیدا کرد و این وضع تا دوره هفدهم ادامه داشت و بعد مجداً با کودتای 28 مرداد مجلس از حیثیت مردمی افتاد و تا مجلس 24 در دوره پهلوی صغیر، مجالس دستنشانده بودند ولی با پیروزی انقلاب شرایط مجلس به کلی دگرگون شد.
لاریجانی بیان کرد: اما در تمام این ادوار شخصیت مدرس بین رجال سیاسی و دینی و پارلمانی بیهمتا بود. او انسانی دردمند، فکور، شجاع، ملا و متواضع بود. وی شاگرد ممتاز آخوند خراسانی بود که نقش مهمی در نهضت مشروطه داشت. وقتی در مجلس دوم بهعنوان فقیدی ناظر انتخاب گردید، با نهایت سادگی به تهران آمد و با نهایت تواضع اولین سخنرانی خود را اینگونه در مجلس آغاز کرد: "اول عذر میخواهم که صحبت داشتن بنده، قدری زود است به واسطه اینکه عاقل تا بصیرت پیدا نکند، سزاوار نیست صحبت کند". این در حالی است که همگی به فضل و کمال او اذعان داشتند. او خود را نوکر مردم معرفی میکرد و در سخنرانی خود در مجلس گفت: "ما وکیلیم، ولی نیستیم. ولی آن کس است که آنچه خود مستقلاً صلاح میداند اجرا میکند، ولی وکیل آن است که نظر موکلش را هم بداند. شاه و رئیسالوزرا و پارلمان و حجتالاسلام، تمام اینها نوکر خلقند. آنکه اسمش شاه است یعنی نوکر مردم. یکی اسمش رئیسالوزرا است یعنی خدمتگزار مردم. باید تمام اینها برای مردم نوکری کنند". تیمورتاش که وزیر دربار رضاخان شد، معترضانه گفت: "همه را نمیشود نوکر گفت. فرق دارد." مدرس پاسخ داد: "من به زبان فارسی حرف میزنم و زبان خودم را میدانم. خدمتگزار مردم هستم. من میگویم پیغمبران خدا هم که از همه برترند، نوکر خلقند و نیز شما متوجه باشید که زعیمه قوم، خادم آن قوم است. اقوام و ملل جان و مال خود را نمیدهند که برای خود ارباب و فرمانروا درست کنند. اگر شما به کسی مسکن بدهید و پول زیاد بدهید که بیاید و به شما فرمان بدهد و ارباب شما باشد، کمتر کسی است که عقل شما را تصدیق کند. ملت آنقدر عاقل و باتدبیر است که به امر خود بت و سلطان و فرمانروا استخدام نکند. اگر چنین اربابانی وجود دارد، به زور خود را به مردم تحمیل کردهاند."
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: چقدر این فکر بلند و عمیق است و باعث افتخار در تفکر سیاسی ملت ایران است که کمتر نظیر دارد؛ مخصوصاً از این جهت که مدرس عامل به این مفاهیم بود.
وی ادامه داد:: مسئله مهمی که از تأمل در مجموع آرای مدرس به دست میآید، این است که امهات مسائلی که او برای ایران و بعضاً عالم اسلام مورد توجه قرار داد و معتقد بود از اهم مشکلات موجود است و باید حل شود، بعد از حدود یکصد سال امروز هم علیالاغلب جزو مشکلات کشور باقی مانده است و این از عجایب روزگار است و باید کالبدشکافی شود که آیا ایرانیان نمیخواستند این مشکلات حل شود یا استبداد و عقبافتادگی عامل آن بود یا اراده خارجی مانع حل آنها میشد.
لاریجانی تصریح کرد: بهعنوان مثال به چند نمونه اشاره میکنم؛ با مرحوم مدرس مصاحبهای در ابتدای مجلس ششم شده است که در سوال آن آمده است "راجع به تشکیلات حزبی و لزوم آن برای جامعه، عقیده شما چیست؟" پاسخ مدرس چنین بود که "در این 20 سال مشروطیت، متاسفانه حزبی پیدا نکرده و هر چه بوده است اسم بلارسم بوده است. لذا زود از بین رفته است و این یک بدبختی است که دامنگیر ما شده است. بر هر ذیحسی لازم است که بذل جهد کرده و حزبی از روی عقیده و اساس به نام حزب وطنی تشکیل و در تشریح مبانی آن کوشش نماید و من هم حاضرم رسماً عضویت چنین حزبی را قبول و به طور اجتماع و هماهنگی به مردم و وطن خدمت کنم."
وی اظهار کرد: البته در خلال این دورهها ایام فطرت هم پیش آمد که مجلس تعطیل میشد. مثلا بعد از افتتاح مجلس اول که رجال مهمی مانند سید عبدالله بهبهانی، حاج امینیالزر، حاج معین بوشهری و حاج محمدتقی بنکدار که از موثرین مشروطه بودند، در آن حضور داشتند، بعد از مرگ مظفرالدین شاه و روی کار آمدن محمدعلی شاه مجلس با عمر کوتاهی به تعطیلی کشیده شد و در دوم تیرماه 1287 مجلس به توپ بسته شد و عدهای از وکلا به شهادت رسیدند و عدهای به زندان افتادند.
وی ادامه داد: 16 ماه بعد با فتح تهران دوره دوم مجلس شورای ملی آغاز شد. در مجلس دوم نیز بعد از اشغال روسیه و اولتیماتوم آنها و پذیرش صمصامالسلطنه بعد از 25 ماه در سال 1290 تعطیل شد؛ از این نمونههای فطرت و تعطیلی در تاریخ مجلس وجود داشته است.
رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: دردآورترین دوره تعطیلی مجلس مربوط به انحلال مجلس به دست مصدق بود که با رفراندوم و با بهانه اینکه مجلس با دولت همراهی ندارد و اجازه کلی وضع قوانین نمیدهد، شکل گرفت و نتیجه آن توفیق کودتای 28 مرداد بود که دو هفته بعد از انحلال مجلس انجام شد. چون دولت با دست خود مهمترین پشتوانه دولت ملی را نابود کرد. اما در مابقی سالها ایران دارای مجلس بود؛ تا دوره پنجم و تا حدی دوره ششم رجال مذهبی و ملی در مجلس بودند، اما در دوره دیکتاتوری رضاشاه از مجلس چیزی جز شکل باقی نمانده بود.
وی گفت: تا دوره سیزدهم که شرایط سیاسی کشور آزادی بیشتری پیدا کرد و این وضع تا دوره هفدهم ادامه داشت و بعد مجداً با کودتای 28 مرداد مجلس از حیثیت مردمی افتاد و تا مجلس 24 در دوره پهلوی صغیر، مجالس دستنشانده بودند ولی با پیروزی انقلاب شرایط مجلس به کلی دگرگون شد.
لاریجانی بیان کرد: اما در تمام این ادوار شخصیت مدرس بین رجال سیاسی و دینی و پارلمانی بیهمتا بود. او انسانی دردمند، فکور، شجاع، ملا و متواضع بود. وی شاگرد ممتاز آخوند خراسانی بود که نقش مهمی در نهضت مشروطه داشت. وقتی در مجلس دوم بهعنوان فقیدی ناظر انتخاب گردید، با نهایت سادگی به تهران آمد و با نهایت تواضع اولین سخنرانی خود را اینگونه در مجلس آغاز کرد: "اول عذر میخواهم که صحبت داشتن بنده، قدری زود است به واسطه اینکه عاقل تا بصیرت پیدا نکند، سزاوار نیست صحبت کند". این در حالی است که همگی به فضل و کمال او اذعان داشتند. او خود را نوکر مردم معرفی میکرد و در سخنرانی خود در مجلس گفت: "ما وکیلیم، ولی نیستیم. ولی آن کس است که آنچه خود مستقلاً صلاح میداند اجرا میکند، ولی وکیل آن است که نظر موکلش را هم بداند. شاه و رئیسالوزرا و پارلمان و حجتالاسلام، تمام اینها نوکر خلقند. آنکه اسمش شاه است یعنی نوکر مردم. یکی اسمش رئیسالوزرا است یعنی خدمتگزار مردم. باید تمام اینها برای مردم نوکری کنند". تیمورتاش که وزیر دربار رضاخان شد، معترضانه گفت: "همه را نمیشود نوکر گفت. فرق دارد." مدرس پاسخ داد: "من به زبان فارسی حرف میزنم و زبان خودم را میدانم. خدمتگزار مردم هستم. من میگویم پیغمبران خدا هم که از همه برترند، نوکر خلقند و نیز شما متوجه باشید که زعیمه قوم، خادم آن قوم است. اقوام و ملل جان و مال خود را نمیدهند که برای خود ارباب و فرمانروا درست کنند. اگر شما به کسی مسکن بدهید و پول زیاد بدهید که بیاید و به شما فرمان بدهد و ارباب شما باشد، کمتر کسی است که عقل شما را تصدیق کند. ملت آنقدر عاقل و باتدبیر است که به امر خود بت و سلطان و فرمانروا استخدام نکند. اگر چنین اربابانی وجود دارد، به زور خود را به مردم تحمیل کردهاند."
رئیس مجلس شورای اسلامی ادامه داد: چقدر این فکر بلند و عمیق است و باعث افتخار در تفکر سیاسی ملت ایران است که کمتر نظیر دارد؛ مخصوصاً از این جهت که مدرس عامل به این مفاهیم بود.
وی ادامه داد:: مسئله مهمی که از تأمل در مجموع آرای مدرس به دست میآید، این است که امهات مسائلی که او برای ایران و بعضاً عالم اسلام مورد توجه قرار داد و معتقد بود از اهم مشکلات موجود است و باید حل شود، بعد از حدود یکصد سال امروز هم علیالاغلب جزو مشکلات کشور باقی مانده است و این از عجایب روزگار است و باید کالبدشکافی شود که آیا ایرانیان نمیخواستند این مشکلات حل شود یا استبداد و عقبافتادگی عامل آن بود یا اراده خارجی مانع حل آنها میشد.
لاریجانی تصریح کرد: بهعنوان مثال به چند نمونه اشاره میکنم؛ با مرحوم مدرس مصاحبهای در ابتدای مجلس ششم شده است که در سوال آن آمده است "راجع به تشکیلات حزبی و لزوم آن برای جامعه، عقیده شما چیست؟" پاسخ مدرس چنین بود که "در این 20 سال مشروطیت، متاسفانه حزبی پیدا نکرده و هر چه بوده است اسم بلارسم بوده است. لذا زود از بین رفته است و این یک بدبختی است که دامنگیر ما شده است. بر هر ذیحسی لازم است که بذل جهد کرده و حزبی از روی عقیده و اساس به نام حزب وطنی تشکیل و در تشریح مبانی آن کوشش نماید و من هم حاضرم رسماً عضویت چنین حزبی را قبول و به طور اجتماع و هماهنگی به مردم و وطن خدمت کنم."