یاحسین(ع) میخواهیم چون ابوالفضل(ع) دستهایمان در راه اماممان خمینی، قطعه قطعه شود. حسین جان! تا دشمن را به خاک نسپاریم، نمیخواهیم از این مرز و از این خاک برگردیم، حتی اگر دستهایمان قطعه قطعه و پاهایمان تکه تکه شود. انشاالله به یاری خدا در کربلاهای دیگر دشمن را سخت در خاک فرو خواهیم برد.
به گزارش شهدای ایران، عملیات طریق القدس که به آزادسازی بستان، 70 روستا، 5 پادگان مرزی و نیز تنگهی استراتژیک چزابه منجر شد، سومین عملیاتی است که رزمندگان استان کرمان به صورت سازمان یافته در آن شرکت داشتند.
دوگردان از نیروهای کرمانی که در میان آنها عدهای از رزمندگان هرمزگانی نیز حضور داشتند، آبان ماه سال 1360 در پادگان اعزام نیروی امام حسین علیه السلام کرمان تجمع کردند و به فرماندهی حاج قاسم سلیمانی با قطار به اهواز اعزام شدند. این افراد قبل از سفر به سوسنگرد، در پادگان غیور اصلی در منطقهی کریت کم در جادهی ماهشهر استقرار یافتند. همزمان گروهی از رزمندگان کرمانی که قبل از این در عملیات ثامن الائمه علیه السلام شرکت کرده بودند و در آن مقطع زمانی، روزهای پایانی ماموریتشان را در آبادان و در خطوط پدافندی جزیره مینو اروند سپری میکردند، برای پیوستن به این دو گردان عازم سوسنگرد شدند تا در عملیات طریق القدس شرکت کنند.
بعد از ظهر روز هفتم آذرماه 1360، وقتی رزمندگان کرمانی که در قالب گردانهای ابوالفضل علیه السلام و شهید رجایی و شهید باهنر سازماندهی شده بودند، مدرسه محل استقرارشان در سوسنگرد را به سوی خط مقدم خودی ترک کردند، سومین گردان از نیروهای کرمانی به فرماندهی سید جواد حسینی در اتاقهای همان مدرسه استقرار یافتند.
رزمندگان این گردان که آموزشهای مقدماتی را در مرکز آموزش 05 کرمان به پایان رسانده و سپس دورههای کوتاه مدت آموزشهای تکمیلی سید ابراهیم فیاض را در پادگان گلستان پشت سر گذاشته بودند، بعداً به تدبیر ستاد عملیات جنوب در خطوط پدافندی روستاهای غرب سوسنگرد مستقر شدند.
گردان ابوالفضل علیه السلام که ابتدا فرماندهی آن را حسین روستا زاده رزمندهی هرمزگانی به عهده داشت، بعداً به علی اکبر محمد حسینی واگذار شد و به همراه گردان شهید رجایی و شهید باهنر به فرماندهی عبدالحسین رحیمی در سازمان رزم تیپ کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی قرار گرفتند.
غلام فخاری؛ رضا ذهاب ناظوری و حمید ایرانمنش (چریک) فرماندهی گروهانهای گردان ابوالفضل علیه السلام را بهعهده گرفتند. همچنین محمد علی عرب نژاد به عنوان جانشین سید جواد حسینی انتخاب شد.
منطقه محصور میان بیت ناجی و دهکدهی مخروبهی آزادی خط گردانهای کرمان را تشکیل میداد. رزمندگان کرمانی قرار بود همراه با گردان بلالی اهواز به فرماندهی حسین کلاه کج از دهیمه 3 وارد عمل شده و پس از پاکسازی خاکریزهای اول، دوم وسوم دشمن، عبور از جاده، به سوی پل سابله پیشروی کنند.
روز جمعه ششم آذرماه حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان دو گردان سخنرانی کرد. وی در این سخنرانی که تاکنون درجایی منتشر نشده ضمن اشاره به ابعاد معنوی و روحانی دفاع، کالک عملیات و مانورگردانهای کرمان را تشریح کرد.
http://www.defapress.ir/IDNA_media/image/2014/05/27099_orig.jpg
سخنرانی حاج قاسم سلیمانی در عملیات طریق القدس
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ
وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللّهِ أَفْواجًا
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوّابًا
درود بر انبیاء و اولیاء و صدیقین و شهدا. درود بر پیرو یاور مستضعفان، امام خمینی(ره) و درود بر تمام چهرههای نورانی شما که خداوند عاشقانش را از بین شما انتخاب کرده و به زودی عاشق و معشوق به وصال یکدیگر خواهند رسید.
خداوند می فرماید : من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی عشقنی و من عشقنی قتلته ومن قتلته فانادیته
هر که مرا بجوید، میشناسد و هر کس من را شناخت خواهد یافت و هر کس مرا بیابد، عاشقم خواهد شد و هرکس عاشقم شود، عاشقش خواهم شد و هر که را من عاشق شوم، او را خواهم کشت و دیهاش خودم هستم.
این خیلی سعادت بزرگی است. شهادت، آرزویی که همه دلها برایش پر میزند. همه عاشقان برای رسیدن به معشوقشان، برای رسیدن به هدفشان، آخرین وسیلهای که میدانند آنها را به معشوق میرساند، شهادت است و آن را انتخاب میکنند و این افتخار نصیب هر کس نخواهد شد، مگر افرادی که خود را ساخته باشند و افتخار این را داشته باشند که به لقاء الله بپیوندند و در بین شماها زیاد است. در بیشتر چهرههای شما رخسار شهادت، رنگ شهادت، توام با معنویت از دور نمایان است؛ مشخص است.
محرم ماه به حرکت درآورندهی تمام مستضعفان است. چشمها، چشم امام، چشم ملت، چشم شهیدان که ناظرند، به بازوان خشمگین و پر توان شما دوخته شده است. ولی شما صابران با وجود اینکه شعلههای عشق شهادت در بدنتان طنین افکن است، صبر کردید تا یک مرتبه به دشمن مکار طوری بتازید که خیالش را هم نکرده باشد (انشاالله برادران) الحمدالله که در این چند روزی که آنجا بودید، غیر از یکی دو نفر که خداوند این جور خواست که زودتر بروند و آنجا هم بتوانند شفیع ما باشند، بقیه الحمدالله سالم ماندند که برای حمله نهایی آماده شوند. (انشاالله برادران و تکبیر)
برادران، عزیزان، شهیدانی که الان نشستهاید و صدای مرا میشنوید، فرمانده هم آمده است، امام زمان هم آمده است.
فرمانده تیپ عاشورا چند شب پیش خواب دیده. این را در جلسهای به ما گفت که به همه برادران بگویم. خواب دیده که در محضر امام است. میگفت: آیت الله بهشتی، آیت الله مشکینی و شهدای دیگر هم بودند. میگفت یک وقت دیدم نوری از در وارد شد (گریه برادران) امام بلند شدند و رو کردند به حاضرین. گفتند: من برای این حمله آمادهام. یک مژدهای دادند که در این حمله ما کمترین شهید و بیشترین بازدهی را داریم.
ماجرای نگهبانی دادن پیر جماران
برادران دعای خیر رهبر بدرقه راه شماست. یکی از برادران، میگفت شب در بیت امام نگهبان بودم، نیمههای شب دیدم پیر جماران آمد بالای پشت بام. رو کرد به من و گفت اسلحهتان را به من بدهید حالا دیگر نوبت من است. اسلحه را از من گرفت. میگفت نشستم یک گوشهای ببینیم این پیرخدا چه میکند، دیدم اسلحه را به دوش انداخت از این طرف پشت بام میرود به آن طرف پشت بام گریه میکند، با خدا راز و نیاز میکند. خوب که دقت کردم، دیدم برای رزمندگان دعا میکند، عزیزان دعای رهبر بدرقهی راه شماست.
قوی باشید و بدانید با دعای امام زمان(عجل الله فرجه) با رهبری فرماندهی چون امام زمان، چنان بر دشمن مکار بکوبیم که مجال تکان خوردن نداشته باشد.(انشاالله برادران) و انشاالله با خونمان، پیام کربلا را به همهی چشم انتظاران و عزیزانمان در پشت جبهه، از آن پیرزنی که تمام داراییاش را در کیسهی پلاستیکی میکند و برای ما میفرستد، با خونمان هدیهای چون دشت باز سوسنگرد را برایشان خواهیم فرستاد.(انشاالله برادران)
اینقدر عملیاتهای کربلا را ادامه میدهیم تا به کربلای حسینی برسیم
انشاالله قلب امام زمان را با این قطرههای خونمان روشن خواهیم کرد و به اماممان خواهیم گفت: اماما، رهبرا، زعیما، ای کسی که حاضریم اگر خدا هزاران جان به ما بدهد، در راهت فدا کنیم، امام! هرگز چون کوفیان که علی را تنها گذاشتند تنهایت نخواهیم گذاشت(تکبیر برادران) و شما با نیروی ایمانتان نه با کلاشینکف، توپ، تانک و خمپاره، با نعرهی الله اکبرتان خواهید دید در آن شب چگونه دشمن از این نعرههای الله اکبر فرار میکند یا تسلیم میشود. انشاالله این پیروزی بزرگ را به دست خواهید آورد و این طرح را که، طرح کربلای یک نام دارد اینقدر کربلاها را ادامه خواهیم داد که به کربلای امام حسین علیه السلام برسیم.(تکبیر برادران)
یا حسین این گردان به نام گردان ابوالفضل نام گذاری شده. یا حسین میخواهیم چون ابوالفضل دستهایمان در ره امامان خمینی، قطعه قطعه شود. حسین جان! تا دشمن را در این خاک به خاک نسپاریم، نمیخواهیم از این مرز، از این خاک برگردیم ، حتی اگر دستهایمان قطعه قطعه و پاهایمان تکه تکه شوند. انشاالله این طرح را که تمام کنیم، به یاری الله این یاری دهنده مستضعفان در کربلاهای دیگر دشمن را سخت، سخت، سخت در خاک فرو خواهیم برد.
چند دعا میکنم و به توجیه نقشه میپردازم.
پروردگارا! خدایا! خدایا! تو را به جان شهیدان، تو را به قطعه قطعهی حسین، تو را به سرور شهیدان حسین و به خون مظلومان کربلای حسین و کربلای حزب جمهوری اسلامی در تهران قسم می دهم از عمر ما بردار و بر عمر رهبرمان بیفزای.(آمین برادران)
پروردگارا! ما را رو سفید و با اجر شهادت به جبهههای دیگر انتقال بفرما.(آمین)
خدایا! تمام این ملت چشم انتظارند که هدیه عاشورای حسین را به آنها عرضه کنیم.
پروردگارا! ما را در این راه ثابت قدم بدار.(آمین)
ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.
بعد از ظهر روز هفتم آذرماه 1360، وقتی رزمندگان کرمانی که در قالب گردانهای ابوالفضل علیه السلام و شهید رجایی و شهید باهنر سازماندهی شده بودند، مدرسه محل استقرارشان در سوسنگرد را به سوی خط مقدم خودی ترک کردند، سومین گردان از نیروهای کرمانی به فرماندهی سید جواد حسینی در اتاقهای همان مدرسه استقرار یافتند.
گردان ابوالفضل علیه السلام که ابتدا فرماندهی آن را حسین روستا زاده رزمندهی هرمزگانی به عهده داشت، بعداً به علی اکبر محمد حسینی واگذار شد و به همراه گردان شهید رجایی و شهید باهنر به فرماندهی عبدالحسین رحیمی در سازمان رزم تیپ کربلا به فرماندهی مرتضی قربانی قرار گرفتند.
غلام فخاری؛ رضا ذهاب ناظوری و حمید ایرانمنش (چریک) فرماندهی گروهانهای گردان ابوالفضل علیه السلام را بهعهده گرفتند. همچنین محمد علی عرب نژاد به عنوان جانشین سید جواد حسینی انتخاب شد.
منطقه محصور میان بیت ناجی و دهکدهی مخروبهی آزادی خط گردانهای کرمان را تشکیل میداد. رزمندگان کرمانی قرار بود همراه با گردان بلالی اهواز به فرماندهی حسین کلاه کج از دهیمه 3 وارد عمل شده و پس از پاکسازی خاکریزهای اول، دوم وسوم دشمن، عبور از جاده، به سوی پل سابله پیشروی کنند.
روز جمعه ششم آذرماه حاج قاسم سلیمانی در جمع رزمندگان دو گردان سخنرانی کرد. وی در این سخنرانی که تاکنون درجایی منتشر نشده ضمن اشاره به ابعاد معنوی و روحانی دفاع، کالک عملیات و مانورگردانهای کرمان را تشریح کرد.
http://www.defapress.ir/IDNA_media/image/2014/05/27099_orig.jpg
سخنرانی حاج قاسم سلیمانی در عملیات طریق القدس
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
إِذا جاءَ نَصْرُ اللّهِ وَ الْفَتْحُ
وَ رَأَیْتَ النّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللّهِ أَفْواجًا
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوّابًا
درود بر انبیاء و اولیاء و صدیقین و شهدا. درود بر پیرو یاور مستضعفان، امام خمینی(ره) و درود بر تمام چهرههای نورانی شما که خداوند عاشقانش را از بین شما انتخاب کرده و به زودی عاشق و معشوق به وصال یکدیگر خواهند رسید.
خداوند می فرماید : من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی عشقنی و من عشقنی قتلته ومن قتلته فانادیته
هر که مرا بجوید، میشناسد و هر کس من را شناخت خواهد یافت و هر کس مرا بیابد، عاشقم خواهد شد و هرکس عاشقم شود، عاشقش خواهم شد و هر که را من عاشق شوم، او را خواهم کشت و دیهاش خودم هستم.
این خیلی سعادت بزرگی است. شهادت، آرزویی که همه دلها برایش پر میزند. همه عاشقان برای رسیدن به معشوقشان، برای رسیدن به هدفشان، آخرین وسیلهای که میدانند آنها را به معشوق میرساند، شهادت است و آن را انتخاب میکنند و این افتخار نصیب هر کس نخواهد شد، مگر افرادی که خود را ساخته باشند و افتخار این را داشته باشند که به لقاء الله بپیوندند و در بین شماها زیاد است. در بیشتر چهرههای شما رخسار شهادت، رنگ شهادت، توام با معنویت از دور نمایان است؛ مشخص است.
محرم ماه به حرکت درآورندهی تمام مستضعفان است. چشمها، چشم امام، چشم ملت، چشم شهیدان که ناظرند، به بازوان خشمگین و پر توان شما دوخته شده است. ولی شما صابران با وجود اینکه شعلههای عشق شهادت در بدنتان طنین افکن است، صبر کردید تا یک مرتبه به دشمن مکار طوری بتازید که خیالش را هم نکرده باشد (انشاالله برادران) الحمدالله که در این چند روزی که آنجا بودید، غیر از یکی دو نفر که خداوند این جور خواست که زودتر بروند و آنجا هم بتوانند شفیع ما باشند، بقیه الحمدالله سالم ماندند که برای حمله نهایی آماده شوند. (انشاالله برادران و تکبیر)
برادران، عزیزان، شهیدانی که الان نشستهاید و صدای مرا میشنوید، فرمانده هم آمده است، امام زمان هم آمده است.
فرمانده تیپ عاشورا چند شب پیش خواب دیده. این را در جلسهای به ما گفت که به همه برادران بگویم. خواب دیده که در محضر امام است. میگفت: آیت الله بهشتی، آیت الله مشکینی و شهدای دیگر هم بودند. میگفت یک وقت دیدم نوری از در وارد شد (گریه برادران) امام بلند شدند و رو کردند به حاضرین. گفتند: من برای این حمله آمادهام. یک مژدهای دادند که در این حمله ما کمترین شهید و بیشترین بازدهی را داریم.
ماجرای نگهبانی دادن پیر جماران
برادران دعای خیر رهبر بدرقه راه شماست. یکی از برادران، میگفت شب در بیت امام نگهبان بودم، نیمههای شب دیدم پیر جماران آمد بالای پشت بام. رو کرد به من و گفت اسلحهتان را به من بدهید حالا دیگر نوبت من است. اسلحه را از من گرفت. میگفت نشستم یک گوشهای ببینیم این پیرخدا چه میکند، دیدم اسلحه را به دوش انداخت از این طرف پشت بام میرود به آن طرف پشت بام گریه میکند، با خدا راز و نیاز میکند. خوب که دقت کردم، دیدم برای رزمندگان دعا میکند، عزیزان دعای رهبر بدرقهی راه شماست.
قوی باشید و بدانید با دعای امام زمان(عجل الله فرجه) با رهبری فرماندهی چون امام زمان، چنان بر دشمن مکار بکوبیم که مجال تکان خوردن نداشته باشد.(انشاالله برادران) و انشاالله با خونمان، پیام کربلا را به همهی چشم انتظاران و عزیزانمان در پشت جبهه، از آن پیرزنی که تمام داراییاش را در کیسهی پلاستیکی میکند و برای ما میفرستد، با خونمان هدیهای چون دشت باز سوسنگرد را برایشان خواهیم فرستاد.(انشاالله برادران)
اینقدر عملیاتهای کربلا را ادامه میدهیم تا به کربلای حسینی برسیم
انشاالله قلب امام زمان را با این قطرههای خونمان روشن خواهیم کرد و به اماممان خواهیم گفت: اماما، رهبرا، زعیما، ای کسی که حاضریم اگر خدا هزاران جان به ما بدهد، در راهت فدا کنیم، امام! هرگز چون کوفیان که علی را تنها گذاشتند تنهایت نخواهیم گذاشت(تکبیر برادران) و شما با نیروی ایمانتان نه با کلاشینکف، توپ، تانک و خمپاره، با نعرهی الله اکبرتان خواهید دید در آن شب چگونه دشمن از این نعرههای الله اکبر فرار میکند یا تسلیم میشود. انشاالله این پیروزی بزرگ را به دست خواهید آورد و این طرح را که، طرح کربلای یک نام دارد اینقدر کربلاها را ادامه خواهیم داد که به کربلای امام حسین علیه السلام برسیم.(تکبیر برادران)
یا حسین این گردان به نام گردان ابوالفضل نام گذاری شده. یا حسین میخواهیم چون ابوالفضل دستهایمان در ره امامان خمینی، قطعه قطعه شود. حسین جان! تا دشمن را در این خاک به خاک نسپاریم، نمیخواهیم از این مرز، از این خاک برگردیم ، حتی اگر دستهایمان قطعه قطعه و پاهایمان تکه تکه شوند. انشاالله این طرح را که تمام کنیم، به یاری الله این یاری دهنده مستضعفان در کربلاهای دیگر دشمن را سخت، سخت، سخت در خاک فرو خواهیم برد.
چند دعا میکنم و به توجیه نقشه میپردازم.
پروردگارا! خدایا! خدایا! تو را به جان شهیدان، تو را به قطعه قطعهی حسین، تو را به سرور شهیدان حسین و به خون مظلومان کربلای حسین و کربلای حزب جمهوری اسلامی در تهران قسم می دهم از عمر ما بردار و بر عمر رهبرمان بیفزای.(آمین برادران)
پروردگارا! ما را رو سفید و با اجر شهادت به جبهههای دیگر انتقال بفرما.(آمین)
خدایا! تمام این ملت چشم انتظارند که هدیه عاشورای حسین را به آنها عرضه کنیم.
پروردگارا! ما را در این راه ثابت قدم بدار.(آمین)
ربنا افرغ علینا صبراً و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.