سال ۸۶ در دوره دولت نهم، با افزایش قیمت گوجه فرنگی، روزنامههای اصلاحطلب با تیترهایی مانند «سکوت گوجهای اقتصاد» افزایش قیمت گوجه را تأییدی بر رکود اقتصادی دانستند اما این روزها و با افزایش دوباره قیمت گوجه فرنگی همگی در سکوتی معنادار به سر میبرند.
به گزارش شهدای ایران، وطن امروز امروز در این زمینه نوشت:حالی که دولت به جای توجه به مسائل اساسی مردم سرگرم بازی سیاسی با مجلس در قضایایی همچون وزیر علوم است، افزایش قیمت روزانه گوجه فرنگی که از 10 روز پیش تاکنون از حدود 3 هزار تومان به بیش از 10 هزار تومان در نقاط مختلف تهران و دیگر کلانشهرها رسیده حکایت از آن دارد که تدبیر عملا اجازه میدهد تا در این بازار بیگوجه، دلالان به سودهای کلانی دست پیدا کنند. بارندگی و سرمازدگی نیز در 2، 3 هفته اخیر به محصول گوجهفرنگی در حومه شهریار، کرج، قزوین و آبگرم آسیب وارد کرده و گوجهفرنگیهایی که هماکنون در حال عرضه هستند پیش از این سرمازدگی توسط کشاورزان در انبارها ذخیره شده بود و کیفیت آنها درجه یک نیست.
روزنامه وطن امروز همچنین در مطلبی به قلم حسین قدیانی با عنوان «جیغ بنفش گوجه» در همین باره نوشت: خیلی جاهای دنیا با گوجه بر سر و صورت سیاستمداران میکوبند اینجا اما بیتوجهی دستاندرکاران و غرقشدنشان در سیاست، فقط هم سیاست، البته اعم از داخله و خارجه! حتی از قیمت گوجه هم بر سر مردم، چماق ساخته، بلکه ملت بیش از پیش ملتفت «تدبیر و امید» شوند! یادش بخیر! روزگاری بعضیها وعده داده بودند به ملت که ما اگر دکان دولت را باز کنیم هم چرخ غنیسازی میچرخد، هم سایر چرخها! ما را این گمان نبود که قیمت گوجه در بعضی شهرها به 10 هزار تومان برسد! آری، اینجا جای دیگری است. اینجا سوءاستفاده میشود از نجابت مردم. گوجه هم مثل آب و هوا، مثل آلودگی هوا، مثل بنزین محصول عِرق و عرق کارگر ایرانی، مثل خیلی چیزهای دیگر! اگر ما چند روز پیش در «وطنامروز» ناچار شدیم متاثر از این هوای آلوده، «سلام خانم ابتکار» را به تیتر یک خود بیاوریم، این بار ماندهایم به که سلام کنیم!
در ادامه این مطلب آمده: علیالظاهر از پیوند گوجه و سیاست گریزی نیست. گوجه همان است که پرتاب آن بر صورت سیاستمداران، در بسیاری از فرهنگها - درست یا نادرست - به روشی از اعتراض بدل شده، اینجا اما در شماری از شهرهای کشور تا 10 هزار تومان هم بالا کشیده، باز دولت تدبیر، ترجیح میدهد خودش را به ندیدن بزند. یا اینکه حدت کند در گرفتن وقت نمایندگان ملت در سیاسیکارانهترین معرفیهای وزیر علوم به مجلس در طول تاریخ انقلاب! به نظر میرسد بعضیها آنقدر خود را درگیرکدخدا و مذاکره با شیطان بزرگ کردهاند که دیگر کمتر میتوانند این مسائل را ببینند. گویی کلاس دولت پایین میآید اگر درباره دغدغههای معیشتی ملت از جمله قیمت این روزهای گوجه پاسخگو باشد یا لااقل به «تدبیر و امید» سخن بگوید. شگفتا! رسانههای همسو با دولت نیز به قوه مجریه رفتهاند. اگر در دولتهای سابق و اسبق، قیمت گوجه و مساله سیبزمینی باعث میشد «شارلاتانیسم مطبوعاتی» اساس جمهوری اسلامی را مورد سوال قرار دهد و فریاد«وا همه چیزا» سر بدهد، امروز اما انگار نه انگار!
روزنامه وطن امروز همچنین در مطلبی به قلم حسین قدیانی با عنوان «جیغ بنفش گوجه» در همین باره نوشت: خیلی جاهای دنیا با گوجه بر سر و صورت سیاستمداران میکوبند اینجا اما بیتوجهی دستاندرکاران و غرقشدنشان در سیاست، فقط هم سیاست، البته اعم از داخله و خارجه! حتی از قیمت گوجه هم بر سر مردم، چماق ساخته، بلکه ملت بیش از پیش ملتفت «تدبیر و امید» شوند! یادش بخیر! روزگاری بعضیها وعده داده بودند به ملت که ما اگر دکان دولت را باز کنیم هم چرخ غنیسازی میچرخد، هم سایر چرخها! ما را این گمان نبود که قیمت گوجه در بعضی شهرها به 10 هزار تومان برسد! آری، اینجا جای دیگری است. اینجا سوءاستفاده میشود از نجابت مردم. گوجه هم مثل آب و هوا، مثل آلودگی هوا، مثل بنزین محصول عِرق و عرق کارگر ایرانی، مثل خیلی چیزهای دیگر! اگر ما چند روز پیش در «وطنامروز» ناچار شدیم متاثر از این هوای آلوده، «سلام خانم ابتکار» را به تیتر یک خود بیاوریم، این بار ماندهایم به که سلام کنیم!
در ادامه این مطلب آمده: علیالظاهر از پیوند گوجه و سیاست گریزی نیست. گوجه همان است که پرتاب آن بر صورت سیاستمداران، در بسیاری از فرهنگها - درست یا نادرست - به روشی از اعتراض بدل شده، اینجا اما در شماری از شهرهای کشور تا 10 هزار تومان هم بالا کشیده، باز دولت تدبیر، ترجیح میدهد خودش را به ندیدن بزند. یا اینکه حدت کند در گرفتن وقت نمایندگان ملت در سیاسیکارانهترین معرفیهای وزیر علوم به مجلس در طول تاریخ انقلاب! به نظر میرسد بعضیها آنقدر خود را درگیرکدخدا و مذاکره با شیطان بزرگ کردهاند که دیگر کمتر میتوانند این مسائل را ببینند. گویی کلاس دولت پایین میآید اگر درباره دغدغههای معیشتی ملت از جمله قیمت این روزهای گوجه پاسخگو باشد یا لااقل به «تدبیر و امید» سخن بگوید. شگفتا! رسانههای همسو با دولت نیز به قوه مجریه رفتهاند. اگر در دولتهای سابق و اسبق، قیمت گوجه و مساله سیبزمینی باعث میشد «شارلاتانیسم مطبوعاتی» اساس جمهوری اسلامی را مورد سوال قرار دهد و فریاد«وا همه چیزا» سر بدهد، امروز اما انگار نه انگار!