يک لحظه غفلت و سهل انگاري موجب بروز حادثه شده بود. نمي توانستند خود را ببخشند. يک مادر چگونه مي توانست غم از دست دادن دردانه اش را به اين راحتي فراموش کند آن هم زماني که بي احتياطي و اشتباهي ساده به بروز حادثه اي چنين تأسف بار منجر شود...
شهدای ایران:زن جوان آرام و قرار نداشت و با صداي بلند جيغ مي کشيد. همسرش در پي انجام
کارهاي قانوني و گرفتن جواز دفن کودک خردسالش بود، اما او نمي توانست
لحظه اي از فکر فرزندش خارج شود. آخرين لبخندهاي شيرين و دوست داشتني فرزند
۳ ساله اش مقابل چشمانش مجسم مي شد و نمي توانست اين صحنه تلخ را باور
کند. دنيا در برابر چشمانش تيره و تار شده بود و صدايي جز خنده و گريه هاي
کودکش نمي شنيد. همه حيرت زده بودند ولي مادر نمي خواست پايان عمر پسر ۳
ساله اي را که تا ساعتي قبل او را به آغوش مي کشيد و به خاطر شيرين
زباني هايش بوسه بر دهانش مي زد باور کند. زمان به کندي سپري مي شد و او در
افکار خود در جست وجوي آخرين لحظه اي بود که پسرش را در آغوش کشيده بود...
شب سه شنبه گذشته اعضاي خانواده در طبقه پايين منزل بودند که دو برادر خردسال براي بازي با يکديگر به اتاق طبقه دوم منزلشان در شهرک شهيد رجايي مشهد رفتند. آن ها با خنده هاي کودکانه داخل اتاق بالا و پايين مي پريدند. لحاف و تشک ها روي هم در گوشه اتاق چيده شده بود که دو برادر خردسال در کنار رختخواب ها قرار گرفتند و به بازي خود ادامه دادند، اما ناگهان حادثه اي تلخ رخ داد و رختخواب ها روي کودکان سقوط کرد. برادر بزرگ تر که فاصله بيشتري از رختخواب ها داشت، خود را کنار کشيد، اما پسر ۳ ساله در زير رختخواب ها باقي ماند. برادر بزرگ تر با ديدن اين صحنه وحشت زده به سوي برادرش شتافت تا او را از زير لحاف و تشک هاي سنگين بيرون بکشد، اما دستان کوچکش رمقي نداشت و مدام در حالي که گوشه تکه اي از رختخواب ها را مي کشيد فرياد مي زد تا ديگران به ياري اش بشتابند، اما فريادهاي او را کسي نمي شنيد. او به ناچار برادرش را در زير رختخواب ها رها کرد و هراسان به طبقه پايين منزل دويد تا پدر و مادرش را از اين اتفاق باخبر کند. لحظاتي بعد اعضاي خانواده مضطرب و وحشت زده به طبقه بالا دويدند و پيکر بي حرکت کودک را از زير رختخواب ها بيرون کشيدند. در حالي که کودک هيچ عکس العملي از خود نشان نمي داد او را به بيمارستان رساندند، اما دقايقي بعد پزشک اورژانس با معاينه کودک ۳ ساله اعلام کرد او علايم حياتي ندارد. اين جمله اي بود که فضاي بيمارستان را به هم ريخت و آن ها در ميان بهت و ناباوري نمي توانستند قبول کنند که چگونه با يک لحظه غفلت عزيزترين موجود زندگي خود را از دست داده اند. شايان ذکر است: روز گذشته به دستور قاضي موحدي راد (قاضي ويژه قتل عمد) جواز دفن اين کودک صادر و او به خاک سپرده شد.
ماجراي واقعي با همکاري پليس پيشگيري خراسان رضوي
*خراسان
