به گزارش شهدای ایران، در روز هفتم از ماه محرم...
1. عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یارانشان، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه ی نوشیدن آب به آنها را ندهد. عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه ی فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه السلام و یارانشان به آب شد.
2. در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله ی "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی! امام علیه السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده. حمید بن مسلم مي گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب مي آشامید تا شكمش بالا مي آمد و آن را بالا مي آورد و باز فریاد مي زد: العطش! باز آب مي خورد، ولی سیراب نمي شد. چنین بود تا به هلاكت رسید.
1. عبید اللّه بن زیاد ضمن نامه ای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یارانشان، و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه ی نوشیدن آب به آنها را ندهد. عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در كنار شریعه ی فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین علیه السلام و یارانشان به آب شد.
2. در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" ـ كه از قبیله ی "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند كه قطره ای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی! امام علیه السلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده. حمید بن مسلم مي گوید: به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبداللّه بن حصین آنقدر آب مي آشامید تا شكمش بالا مي آمد و آن را بالا مي آورد و باز فریاد مي زد: العطش! باز آب مي خورد، ولی سیراب نمي شد. چنین بود تا به هلاكت رسید.