امام صادق(ع) فرمود: وقتی خطبه غدیر به پایان رسید، در میان جماعت مردی خوش سیما ظاهر شد و گفت: به خدا سوگند هیچ وقت محمد را مانند امروز ندیده بودم که تا این اندازه در معرفی پسر عمویش علی و برای تثبیت وصایت و ولایت او پافشاری کند.
شهدای ایران: سال دهم هجرت است و پیامبر اکرم(ص) پس از ا نجام مناسک حج در حال بازگشته به مدینه است، کاروانها در نزدیکی جحفه همان مکانی که مسیر کاروانها از هم جدا میشود، ناگهان پیک حق از راه رسید و فرمان مهمی را برای پیامبر خاتم(ص) ابلاغ کرد و به نا گاه رسول اکرم دستور توقف کاروانها در این مکان و در آن هوای گرم غدیرخم صادر کردند و همگان منتظر این بودند تا بشنوند چرا پیامبر(ص) دستور توقف را صادر کردند، هنگامی که جمعیت 120 هزار نفری جمع شدند و سکویی از جهاز شتران آماده شد، نبی اکرم(ص) شروع به ایراد خطبه مهم غدیر کردند که بند بند این خطبه دارای نکاتی متعالی است، به منظور آشنایی درباره محتوای خطبه غدیر با حجتالاسلام ابوالفضل جعفریپور مسئول پاسخگویی مرکز تخصصی نماز گفتوگو کردیم که مشروح آن در ادامه میآید:
*بیان 20 صفت الهی در خطبه غدیر
در کتاب مورخین و محدثین سنی در منابع اهل سنت به گوشههایی از این خطبه اشاره شده و خطبه به صورت کامل آنگونه که در منابع شیعه آمده است، در منابع اهل سنت به چشم نمیخورد، اما اگر این قطعهها را در کنار هم قرار بدهیم میتوانیم به فضای کلی خطبه دست پیدا کنیم، جناب آقای محمدباقر انصاری کتابی را به نام «خطابه غدیر در آینه اسناد» نوشتند که اسناد این خطبه را از منابع اهل سنت مانند تاریخ طبری، مسند ابن حنبل و ... جمعآوری کرده است.
خطبه غدیر از بخشهای مختلف تشکیل شده است، در ابتدا با مسأله توحید آغاز میشود که پیامبر اکرم(ص) به 20 صفت از صفات خدا اشاره میکند که در مجموع در این فراز، یک دوره درس توحید و بیان صفات ثبوتیه و صفات سلبیه خداوند متعال را بیان میکنند.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ، یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ حَی وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ، أَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ.
فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر، وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ، وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لاِجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی النَّهارِ وَیُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.
لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، (وَیُدْنی وَ یُقْصی) وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ.
اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ، أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ.
*چرا خداوند با «یا أَیُهَاالرَّسُولُ» خطاب کرد/مهمترین خبر روز غدیر
تا به اینجای خطبه میرسند که «فَأَوْحی إِلَی: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» و ابلاغ رسالت الهی میکنند: ای مردم بدانید خداوند تبارک و تعالی مرا مأمور رسالت قرار داد- میخواهند عنوان کنند ای مردم! من مانند پستچی هستم که نامه را به دست شما میرسانم، این نامه به ضرر شما، نفع شما و خوشایند شما و یا اگر از محتوای نامه بدتان میآید، به من مربوط نیست، فقط مأمور و مسئول رسالت هستند- برای همین در دو جای قرآن کلمه «یا أَیُهَاالرَّسُولُ» آمده است که یکی در روز عید غدیر، آیه 67 مائده و دیگر آیه 41 همین سوره است، بقیه قرآن خطاب «یا ایها النبی» به چشم میخورد.
«یا أَیُهَاالرَّسُولُ» به تعبیر راغب در کتاب مفردات یک کنایه است، زیرا برخی افراد از وقایع غدیر خم ناراحت شدند، خداوند تبارک و تعالی بااین عبارت خواست مردم بدانند و بفهمند که پیامبر(ص) فقط کسی است که پیام را میآورد، همان گونه که مسأله نبوت مسأله الهی است، همانگونه که خداوند، پیامبر را انتخاب میکند، خدا هم امامت را انتخاب میکند، این لفظ قرآن کریم بیان میکند که پیامبر(ص) فقط آورنده خبر است.
همچنین خط بطلان میکشد بر مبنای اهل سنت که برای تعیین امام از محل شورا میتوان تصمیمگیری و امام خود را انتخاب کرد، در صورتی که اگر قرار است، امام معصوم و الگو باشد، لازمه آن است که خود خداوند تعیین کند نه خود مردم.
پیامبر اکرم(ص) در ادامه فراز دوم خطبه غدیر اشاره میکنند:«مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ» که ای مردم میدانید 23 سال است که من در تبلیغ رسالتم کم نگذاشتم و کوتاهی نکردم، من برای شما بیان میکنم که چرا این آیه نازل شد:«ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ -»، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد، از اینجای خطبه بر میآید که مسأله غدیرخم مقدماتی داشته است، در عرفات و منا خداوند از پیامبر(ص) خواستند که مسأله ولایت را زمینهچینی کنند، عدهای بلند شدند، شلوغ کردند و فضای خطابه پیامبر را بر هم زدند.
در ادامه میفرماید: «أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی» جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و مأمور کرده است که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده است.
*خطبه غدیر و یک دوره تاریخشناسی علی(ع)
از اینجا به بعد پیامبر(ص) وارد فاز سوم خطبه غدیر میشوند و امیرالمؤمنان(ع) را یک دوره تاریخشناسی و شخصیتشناسی میکنند و معرفی میکند: «الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ، وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی): «إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ).
مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ (لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ)، وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ.
أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ، مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.، مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.
مَعاشِرَالنّاسِ، بی - وَالله - بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا - (وَالله) - خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الَْمخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَی، وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فینا فِی النّارِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِی الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَی وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَی وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ.
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ، أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِکَ وَیَقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»، (وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله - أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها - إِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ)، مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ، فَقالَ تعالی (مُخْبِراً عَمَّنْ یُخالِفُهُ): (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله).
*بیان 50 ویژگی اختصاصی امیرالمؤمنین(ع)
خلاصه امام علی(ع) را با 50 صفات ممتاز میکند و او را بر سایر اصحاب معرفی کردند تا اینکه در قسمت سوم خطبه مردم به علت شدت حرارت، آفتاب و گرمی بوده است-نقل شده است در زیر شکم شترها نشسته بودند و خطبه را گوش میکردند- پیامبر خطبه را میخواند و عدهای کلمات پیامبر(ص) را تکرار میکردند تا صدا به همه برسد.
در روایت امام باقر(ع) در احتجاج طبرسی آمده است: وقتی پیامبر اکرم(ص) از جهاز شتر منبری ساختند، امیرالمؤمنین یک پله پایینتر از پیامبر و دست راست حضرت ایستاده بودند، بنابراین کسی که از دور نگه میکرد فکر میکرد که اینها در یک جا ایستادهاند تا اینجای خطبه یک قدم و یک پله پایینتر است، تا به اینجای خطبه رسیدند، پیامبر اکرم(ص) با دست مبارکش به کتف امیرالمؤمنین(ع) زد و امیرمؤمنان را آنقدر بالا برد که همه ببینند، علی(ع) را که معرفی میکنند، کسی نگوید علی دیگری را معرفی کرده است،بلکه منظورشان هم علی بن ابیطالب که پسر عموی من است، «خَلیفَتی وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی».
*چرا پیامبر دستان امام علی(ع) را بالا برد
اینجای خطبه، پیامبر(ص) آنقدر امیرمؤمنان را بالا بردند که سر پنجه امام علی(ع) موازی با زانوی پیامبر اکرم(ص) شد، یعنی به اندازه یک ذراع (تقریباً نیممتر) از زمین جدا شدند و به همه مردم نشان داده شد و اینجا آن جمله تاریخی که متواتر است، پیامبر اکرم (ص) بر زبان جاری کرد: «أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی) وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی»
بعد قضیه ولایت کلیه مطلقه الهیه شروع کردند:«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَی الْحَوْضَ، أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّیْتُ.
أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاِحَدٍ غَیْرِهِ.
بعد در ادامه میفرماید:«اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِی وَلِیِّکَ عِنْدَتَبْیینِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً)، (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ). اللهمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ»
از اینجا معلوم میشود، وقتی این قضیه اتفاق افتاده است، جبرئیل آیه اکمال سوره مائده را نازل کرده است که پیامبر اکرم (ص) در غدیر خم در خطبه اشاره میکند، که خدایا در قرآنت نازل کردی و فرمودی دین شما را کامل کردم و اسلام را دین شما قرار دادم..
در قسمت پنجم خطبه اشاره میکنند: ای مردم! شما بدانید، من امیرمؤمنان را معرفی کردم، ولی این را بدانید کسانی دشمنان علی(ع) هستند و نمیخواهند که این قضیه به انجام برسد و مانع میشوند و من الان برای شما معرفی میکنم و حضرت(ص) شروع میکنند: 19 صفت از صفات دشمنان امیرمؤمنان(ع) را بیای میکنند: «... عاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالْمخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ. ..»
*صراط مستقیم چیست/تبلور مهدویت در خطبه غدیر
در فراز ششم، پیامبر اکرم(ص) این تبلیغ رسالت را محکم میکند و لعن میکنند کسانی که تقلب میکنند: «معاشِرَالنّاسِ، إِنِّی أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً (فی عَقِبی إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ)، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْلیغِهِهان حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ. وَسَیَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَ اغْتِصاباً، (أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبینَ الْمُغْتَصبینَ)، وَعِنْدَها سَیَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ (مَنْ یَفْرَغُ) وَیُرْسِلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَنُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ»؛ شاهد باشید که گفتم، شرح دادم و امیرمؤمنان را معرفی کردم تا عذری باقی نماند و فرمودند: مورد غضب خداست کسی که قول مرا به او بگویند و او را نپذیرید.
بعد اشاره به آیاتی که درباره شأن امام علی نازل شده بود، کردند و سپس کل سوره حمد را خواندند و فرمودند: کل صراط مستقیم علی و اولادش هستند.
«معاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ، ثُمَّ قَرَأَ: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِ الْعالَمینَ...» إِلی آخِرِها»
بعد تأویل کردند آیات را و امیرمؤمنان(ع) را از منظر قرآن معرفی کردند:
«مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّی (أَنَا) النَّذیرُ و عَلِی الْبَشیرُ، (مَعاشِرَالنّاسِ)، أَلا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِی هادٍ، مَعاشِرَ النّاس (أَلا) وَ إِنّی نَبی وَ عَلِی وَصِیّی، مَعاشِرَالنّاسِ، أَلاوَإِنِّی رَسولٌ وَ عَلِی الْإِمامُ وَالْوَصِی مِنْ بَعْدی، وَالْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. أَلاوَإِنّی والِدُهُمْ وَهُمْ یَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ»
در فراز هفتم، خطوط مسأله ولایت را مشخص کردند که ولایت و امامت ابتدایش امیرمؤمنان(ع) سید اوصیا و آخرین آنها خاتم اوصیا حضرت مهدی(عج) است، اینجای خطبه حضرت به 20 صفت از صفات حضرت مهدی، مسأله ظهور و دولت کریمه اشاره میکنند:
« أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی، أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ، أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ، أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها، أَلا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها، أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِالله، أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله، أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ، أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ، أَلا إِنَّهُ خِیَرَةُالله وَ مُخْتارُهُ، أَلا إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ، أَلا إِنَّهُ الُْمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُشَیِّدُ لاِمْرِ آیاتِهِ، أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ، أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ، أَلا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَیْنَ یَدَیْهِ، أَلا إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ، أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَیْهِ، أَلاوَإِنَّهُ وَلِی الله فی أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ».
*بیعتی که مردم با راهنمایی پیامبر(ص) میخوانند
در فراز هشتم خطبه اشاره میکنند: ای مردم شما بیشتر از آن هستید که در آن واحد با یک دست، با پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) بیعت کنید، یعنی میخواهند مطرح کنند که عهد و بیعت یک مسأله الهی است، پس من میگویم و شما تکرار کنید:
«قُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إِمامِنا عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ»
در فراز نهم پیامبر مسأله ولایت امیرمؤمنان(ع) را یک مسأله معروف معرفی میکنند، این قضیه که امروز اتفاق افتاد، فکر نکنید برای امروز است، «الی یوم القیامة» پس معلوم میشود تا زمان ظهر حضرت بقیةالله و بعد از آن مسأله غدیر جزو مسائل اساسی اسلام است، نفرمودند: تا ظهور، بلکه فرمودند تا روز قیامت و این یک مسأله واجب است که باید نسل به نسل به دیگران منتقل شود، بنابراین به عنوان یک مسأله واجب پیامبر(ص) امر کرده است که این قضیه باید اتفاق بیفتد.
همچنین در فرازی از خطبه غدیر پیامبر پیشگویی میکند از وقایعی که بعد از شهادتشان اتفاق میافتد که تا چند صباح دیگر از میان شما میروم و بعد بدانید، من اکنون دارم به شما میگویم که بعد نگویید پیامبر نگفت، حکومت بعد از من غصب میشود و موروثی میشود، کسانی هستند که از روی تعدی غضب میکنند، اشاره به جریان بنیامیه دارند.
*نخستین کسی که با امام علی(ع) بیعت کرد
در فراز یازدهم پیامبر(ص) به صورت کلی اتمام و اکمال دین اشاره میکند و خدا را شکر میکنند که دین کامل و نعمت تمام شد و اینجا پیامبر(ص) از منبر پایین آمدند، اولین کسی که بیعت میکند جبرئیل امین است، از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «وقتی پیامبر خطبه غدیر را به پایان رسانید، در میان جماعت، مردی خوش سیما و معطر ظاهر شده و گفت: به خدا سوگند هیچ وقت محمد را مانند امروز ندیده بودم که تا این اندازه در معرفی پسر عمویش علی بن ابیطالب و برای تثبیت وصایت و ولایت او اصرار، تأکید و پافشاری کند و به راستی جز کافر به خدای عظیم و پیامبرش، هیچ کس قادر به مخالفت با آن قرارداد نیست، غم و اندوه طولانی و دراز بر کسی که پیمانش بگسلد»!
امام صادق(ع) فرمود: «عمر بن خطاب از هیئت و طرز سخن آن شخص، شگفتزده شد و رو به رسول خدا(ص) کرده، گفت: آیا شنیدی آن مرد چه گفت؟ چنین و چنان گفت، پیامبر(ص) فرمود: «ای عمر! آیا فهمیدی او که بود؟» گفت: خیر، فرمود: «او روحالامین جبرئیل بود، پس مبادا ولایت علی را نقض کنی که در این صورت، خداوند، پیامبر، فرشتگان خدا و همه مؤمنان از تو بیزار شوند»! بعد پیامبر(ص) وارد خیمه شدند، خیمه امام علی(ع) هم جدا بود، مردم میآمدند حتی با پیامبر اکرم(ص) هم مصاحفه و بیعت میکردند، برای زنان، هم پیامبر پردهای قرار داده بود و تشت آبی که نصف آن، ان طرف پرده و نصف دیگر آن سوی پرده، امیرمؤمنان(ع) دستشان را داخل آبی قرار دادند و بیعت میکردند.
سه روز پیامبر(ص) در غدیر خم ماند و این خودش مسأله مهمی است که نشان میدهد، مسأله دوستی نبوده است، در آن هوای گرم و آن هم مدت سه روز، پیامبری که مدت 23 سال تبلیغ میکند و مردم میدانند امام علی (ع) دوست پیامبر است پس نیازی به این همه نبود، کسی را به خاطر عدم دوستی، لعن کند، بلکه همه اینها را پیامبر اکرم(ص) و خدای تعالی واقع میکند تا امر مبهمی باقی نماند.
*اولین مخالف واقعه غدیر
یکی از مسائلی که در واقعه غدیر کمرنگ جلوه داده شده و در منابع اهل سنت هم هست، قضیه حارثه بن نعمان فهری است: در کتب تفسیر و حدیث وارد شده که وقتی رسول خدا(ص) در غدیر خم، امام علی(ع) را به ولایت منصوب کرد، خبر آن در اطراف پراکنده شد تا به گوش حارث بن نعمان فهرى رسید، حارث بى درنگ شتر خود را سوار شد و شرفیاب حضور رسول اللَّه(ص) شد، حضرت(ص) آن موقع در ابطح بود، حارث از شتر خود فرود آمد، بعد رو به پیامبر کرد، در حالى که حضرت(ص) میان جمعى از اصحابش بود، گفت: از ناحیه پروردگارت به ما دستور دادى که به وحدانیت خداوند و رسالت تو شهادت دهیم، ما نیز پذیرفتیم، آنگاه به ما گفتى چه و چه (و همه احکام را ذکر کرد) و ما قبول کردیم و این همه اطاعت از ما تو را کفایت نکرد تا دو بازوى پسر عمت را کشیده و او را بر همه ما سرورى دادى، و گفتى: هر که من مولاى اویم، على مولاى او است! اینک آمدهام از تو بپرسم، داستان سرورى پسر عمت از ناحیه خود تو است یا از ناحیه خداست؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود: سوگند به خدایى که جز او معبودى نیست! آن نیز مانند همه دستوراتم از ناحیه خداست.
حارث به سوى شتر خود برگشت و در حالى که مىگفت: بار الها! اگر این مطلب حق است و از ناحیه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران و یا عذابى دردناک بر ما نازل کن!
هنوز به شتر خود نرسیده بود که خدا او را هدف سنگ ریزهاى قرار داد، به طورى که از فرق سرش فرو رفت و از پائین تنش بیرون آمد و مرد، درباره همین واقعه در سوره معارج این دو آیه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ» نازل شد.
*لقبی که پیامبر(ص) به امام علی(ع) داد
پیامبر (ص) بعد از این واقعه امام علی را به عنوان امیرمؤمنان خطاب کردند، یعنی از این به بعد بود که «اشهد ان علیا ولی الله» در اذان مطرح شد، حتی سلمان فارسی در اذان نمازش، اشهد ان علیا ولیالله میگفت، البته تا آن زمان گفته نمیشد، در روایت است که سلمان فارسی و ابوذر غفاری اولین کسانی بودند که در اذانشان «اشهد ان علیا ولیالله» میگفتند، اصحاب تعجب کردند این دو نفر این عبارت را به اذان اضافه کردند، پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا فراموش کردید، مگر در غدیر خم نبودید، امیرمؤمنان بر فراز دستهای من معرفی شد، بعد گفتند، سلمان در اذان میگوید: «اشهد ان علیاً ولی الله»، پیامبر(ص) فرمود: احسنت! سلمان حرف اشتباهی نزده، همانی است که در روز غدیر خم بیان کردم.
از آنجا شعار شیعه «اشهد ان علیاً ولیالله» شد،البته جزو اذان نیست، ولی جزو شعائر شیعه است، حتی آیتالله حکیم میفرماید: واجب است جزو شعار شیعه گفته شود.
در پایان پیشنهاد میکنیم که سادات محترم متن خطبه غدیر را به عنوان عیدی اهدا کنند، زیرا حیف است که بچه شیعهای در مکتب اهل بیت رشد کند و نسبت به معارف بلند که در خطبه غدیر آمده و این چنین امیرمؤمنان را معرفی کرده است، بیاطلاع باشد، در حالی که خود خطبه غدیر به تنهایی بزرگترین پاسخ نسبت به شبهات است.
*بیان 20 صفت الهی در خطبه غدیر
در کتاب مورخین و محدثین سنی در منابع اهل سنت به گوشههایی از این خطبه اشاره شده و خطبه به صورت کامل آنگونه که در منابع شیعه آمده است، در منابع اهل سنت به چشم نمیخورد، اما اگر این قطعهها را در کنار هم قرار بدهیم میتوانیم به فضای کلی خطبه دست پیدا کنیم، جناب آقای محمدباقر انصاری کتابی را به نام «خطابه غدیر در آینه اسناد» نوشتند که اسناد این خطبه را از منابع اهل سنت مانند تاریخ طبری، مسند ابن حنبل و ... جمعآوری کرده است.
خطبه غدیر از بخشهای مختلف تشکیل شده است، در ابتدا با مسأله توحید آغاز میشود که پیامبر اکرم(ص) به 20 صفت از صفات خدا اشاره میکند که در مجموع در این فراز، یک دوره درس توحید و بیان صفات ثبوتیه و صفات سلبیه خداوند متعال را بیان میکنند.
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ، یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
کَریمٌ حَلیمٌ ذُوأَناتٍ، قَدْ وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ رَحْمَتُهُ وَ مَنَّ عَلَیْهِمْ بِنِعْمَتِهِ. لا یَعْجَلُ بِانْتِقامِهِ، وَلایُبادِرُ إِلَیْهِمْ بِمَا اسْتَحَقُّوا مِنْ عَذابِهِ. قَدْفَهِمَ السَّرائِرَ وَ عَلِمَ الضَّمائِرَ، وَلَمْ تَخْفَ عَلَیْهِ اَلْمَکْنوناتُ ولا اشْتَبَهَتْ عَلَیْهِ الْخَفِیّاتُ. لَهُ الْإِحاطَةُ بِکُلِّ شَیءٍ، والغَلَبَةُ علی کُلِّ شَیءٍ والقُوَّةُ فی کُلِّ شَئٍ والقُدْرَةُ عَلی کُلِّ شَئٍ وَلَیْسَ مِثْلَهُ شَیءٌ. وَ هُوَ مُنْشِئُ الشَّیءِ حینَ لاشَیءَ دائمٌ حَی وَقائمٌ بِالْقِسْطِ، لاإِلاهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزیزُالْحَکیمُ.
جَلَّ عَنْ أَنْ تُدْرِکَهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ وَ هُوَاللَّطیفُ الْخَبیرُ. لایَلْحَقُ أَحَدٌ وَصْفَهُ مِنْ مُعایَنَةٍ، وَلایَجِدُ أَحَدٌ کَیْفَ هُوَمِنْ سِرٍ وَ عَلانِیَةٍ إِلاّ بِمادَلَّ عَزَّوَجَلَّ عَلی نَفْسِهِ، أَشْهَدُ أَنَّهُ الله ألَّذی مَلَأَ الدَّهْرَ قُدْسُهُ، وَالَّذی یَغْشَی الْأَبَدَ نُورُهُ، وَالَّذی یُنْفِذُ أَمْرَهُ بِلامُشاوَرَةِ مُشیرٍ وَلامَعَهُ شَریکٌ فی تَقْدیرِهِ وَلایُعاوَنُ فی تَدْبیرِهِ. صَوَّرَ مَا ابْتَدَعَ عَلی غَیْرِ مِثالٍ، وَ خَلَقَ ما خَلَقَ بِلامَعُونَةٍ مِنْ أَحَدٍ وَلا تَکَلُّفٍ وَلاَ احْتِیالٍ. أَنْشَأَها فَکانَتْ وَ بَرَأَها فَبانَتْ.
فَهُوَالله الَّذی لا إِلاهَ إِلاَّ هُوالمُتْقِنُ الصَّنْعَةَ، اَلْحَسَنُ الصَّنیعَةِ، الْعَدْلُ الَّذی لایَجُوُر، وَالْأَکْرَمُ الَّذی تَرْجِعُ إِلَیْهِ الْأُمُورُ، وَأَشْهَدُ أَنَّهُ الله الَّذی تَواضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِعَظَمَتِهِ، وَذَلَّ کُلُّ شَیءٍ لِعِزَّتِهِ، وَاسْتَسْلَمَ کُلُّ شَیءٍ لِقُدْرَتِهِ، وَخَضَعَ کُلُّ شَیءٍ لِهَیْبَتِهِ. مَلِکُ الْاَمْلاکِ وَ مُفَلِّکُ الْأَفْلاکِ وَمُسَخِّرُالشَّمْسِ وَالْقَمَرِ، کُلٌّ یَجْری لاِجَلٍ مُسَمّی. یُکَوِّرُالَّلیْلَ عَلَی النَّهارِ وَیُکَوِّرُالنَّهارَ عَلَی الَّلیْلِ یَطْلُبُهُ حَثیثاً. قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.
لَمْ یَکُنْ لَهُ ضِدٌّ وَلا مَعَهُ نِدٌّ أَحَدٌ صَمَدٌ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفْواً أَحَدٌ. إلاهٌ واحِدٌ وَرَبٌّ ماجِدٌ یَشاءُ فَیُمْضی، وَیُریدُ فَیَقْضی، وَیَعْلَمُ فَیُحْصی، وَیُمیتُ وَیُحْیی، وَیُفْقِرُ وَیُغْنی، وَیُضْحِکُ وَیُبْکی، (وَیُدْنی وَ یُقْصی) وَیَمْنَعُ وَ یُعْطی، لَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ، بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ.
یُولِجُ الَّلیْلَ فِی النَّهارِ وَیُولِجُ النَّهارَ فی الَّلیْلِ، لاإِلاهَ إِلاّهُوَالْعَزیزُ الْغَفّارُ. مُسْتَجیبُ الدُّعاءِ وَمُجْزِلُ الْعَطاءِ، مُحْصِی الْأَنْفاسِ وَ رَبُّ الْجِنَّةِ وَالنّاسِ، الَّذی لایُشْکِلُ عَلَیْهِ شَیءٌ، وَ لایُضجِرُهُ صُراخُ الْمُسْتَصْرِخینَ وَلایُبْرِمُهُ إِلْحاحُ الْمُلِحّینَ.
اَلْعاصِمُ لِلصّالِحینَ، وَالْمُوَفِّقُ لِلْمُفْلِحینَ، وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنینَ وَرَبُّ الْعالَمینَ. الَّذِی اسْتَحَقَّ مِنْ کُلِّ مَنْ خَلَقَ أَنْ یَشْکُرَهُ وَیَحْمَدَهُ، أَحْمَدُهُ کَثیراً وَأَشْکُرُهُ دائماً عَلَی السَّرّاءِ والضَّرّاءِ وَالشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ، وَأُومِنُ بِهِ و بِمَلائکَتِهِ وکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ. أَسْمَعُ لاِمْرِهِ وَاُطیعُ وَأُبادِرُ إِلی کُلِّ مایَرْضاهُ وَأَسْتَسْلِمُ لِماقَضاهُ، رَغْبَةً فی طاعَتِهِ وَ خَوْفاً مِنْ عُقُوبَتِهِ، لاَِنَّهُ الله الَّذی لایُؤْمَنُ مَکْرُهُ وَلایُخافُ جَورُهُ.
*چرا خداوند با «یا أَیُهَاالرَّسُولُ» خطاب کرد/مهمترین خبر روز غدیر
تا به اینجای خطبه میرسند که «فَأَوْحی إِلَی: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ، یا أَیُهَاالرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ - فی عَلِی یَعْنی فِی الْخِلاَفَةِ لِعَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ - وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَالله یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ» و ابلاغ رسالت الهی میکنند: ای مردم بدانید خداوند تبارک و تعالی مرا مأمور رسالت قرار داد- میخواهند عنوان کنند ای مردم! من مانند پستچی هستم که نامه را به دست شما میرسانم، این نامه به ضرر شما، نفع شما و خوشایند شما و یا اگر از محتوای نامه بدتان میآید، به من مربوط نیست، فقط مأمور و مسئول رسالت هستند- برای همین در دو جای قرآن کلمه «یا أَیُهَاالرَّسُولُ» آمده است که یکی در روز عید غدیر، آیه 67 مائده و دیگر آیه 41 همین سوره است، بقیه قرآن خطاب «یا ایها النبی» به چشم میخورد.
«یا أَیُهَاالرَّسُولُ» به تعبیر راغب در کتاب مفردات یک کنایه است، زیرا برخی افراد از وقایع غدیر خم ناراحت شدند، خداوند تبارک و تعالی بااین عبارت خواست مردم بدانند و بفهمند که پیامبر(ص) فقط کسی است که پیام را میآورد، همان گونه که مسأله نبوت مسأله الهی است، همانگونه که خداوند، پیامبر را انتخاب میکند، خدا هم امامت را انتخاب میکند، این لفظ قرآن کریم بیان میکند که پیامبر(ص) فقط آورنده خبر است.
همچنین خط بطلان میکشد بر مبنای اهل سنت که برای تعیین امام از محل شورا میتوان تصمیمگیری و امام خود را انتخاب کرد، در صورتی که اگر قرار است، امام معصوم و الگو باشد، لازمه آن است که خود خداوند تعیین کند نه خود مردم.
پیامبر اکرم(ص) در ادامه فراز دوم خطبه غدیر اشاره میکنند:«مَعاشِرَالنّاسِ، ما قَصَّرْتُ فی تَبْلیغِ» که ای مردم میدانید 23 سال است که من در تبلیغ رسالتم کم نگذاشتم و کوتاهی نکردم، من برای شما بیان میکنم که چرا این آیه نازل شد:«ما أَنْزَلَ الله تَعالی إِلَی، وَ أَنَا أُبَیِّنُ لَکُمْ سَبَبَ هذِهِ الْآیَةِ: إِنَّ جَبْرئیلَ هَبَطَ إِلَی مِراراً ثَلاثاً یَأْمُرُنی عَنِ السَّلامِ رَبّی - وَ هُوالسَّلامُ -»، جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد، از اینجای خطبه بر میآید که مسأله غدیرخم مقدماتی داشته است، در عرفات و منا خداوند از پیامبر(ص) خواستند که مسأله ولایت را زمینهچینی کنند، عدهای بلند شدند، شلوغ کردند و فضای خطابه پیامبر را بر هم زدند.
در ادامه میفرماید: «أَنْ أَقُومَ فی هذَا الْمَشْهَدِ فَأُعْلِمَ کُلَّ أَبْیَضَ وَأَسْوَدَ: أَنَّ عَلِی بْنَ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی وَ خَلیفَتی (عَلی أُمَّتی) وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی» جبرئیل سه مرتبه بر من نازل شد و مأمور کرده است که در این مکان به پا خیزم و به هر سفید و سیاهی اعلام کنم که علی بن ابی طالب برادر، وصی و جانشین من در میان امّت و امام پس از من بوده است.
*خطبه غدیر و یک دوره تاریخشناسی علی(ع)
از اینجا به بعد پیامبر(ص) وارد فاز سوم خطبه غدیر میشوند و امیرالمؤمنان(ع) را یک دوره تاریخشناسی و شخصیتشناسی میکنند و معرفی میکند: «الَّذی مَحَلُّهُ مِنّی مَحَلُّ هارُونَ مِنْ مُوسی إِلاَّ أَنَّهُ لانَبِی بَعْدی وَهُوَ وَلِیُّکُمْ بَعْدَالله وَ رَسُولِهِ، وَقَدْ أَنْزَلَ الله تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَی بِذالِکَ آیَةً مِنْ کِتابِهِ (هِی): «إِنَّما وَلِیُّکُمُ الله وَ رَسُولُهُ وَالَّذینَ آمَنُواالَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»، وَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ الَّذی أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَی الزَّکاةَ وَهُوَ راکِعٌ یُریدُالله عَزَّوَجَلَّ فی کُلِّ حالٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ، علی (فَضِّلُوهُ). مامِنْ عِلْمٍ إِلاَّ وَقَدْ أَحْصاهُ الله فِی، وَ کُلُّ عِلْمٍ عُلِّمْتُ فَقَدْ أَحْصَیْتُهُ فی إِمامِ الْمُتَّقینَ، وَما مِنْ عِلْمٍ إِلاّ وَقَدْ عَلَّمْتُهُ عَلِیّاً، وَ هُوَ الْإِمامُ الْمُبینُ (الَّذی ذَکَرَهُ الله فی سُورَةِ یس: (وَ کُلَّ شَیءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ).
مَعاشِرَالنَّاسِ، لاتَضِلُّوا عَنْهُ وَلاتَنْفِرُوا مِنْهُ، وَلاتَسْتَنْکِفُوا عَنْ وِلایَتِهِ، فَهُوَالَّذی یَهدی إِلَی الْحَقِّ وَیَعْمَلُ بِهِ، وَیُزْهِقُ الْباطِلَ وَیَنْهی عَنْهُ، وَلاتَأْخُذُهُ فِی الله لَوْمَةُ لائِمٍ. أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِالله وَ رَسُولِهِ (لَمْ یَسْبِقْهُ إِلَی الْایمانِ بی أَحَدٌ)، وَالَّذی فَدی رَسُولَ الله بِنَفْسِهِ، وَالَّذی کانَ مَعَ رَسُولِ الله وَلا أَحَدَ یَعْبُدُالله مَعَ رَسُولِهِ مِنَ الرِّجالِ غَیْرُهُ.
أَوَّلُ النّاسِ صَلاةً وَ أَوَّلُ مَنْ عَبَدَالله مَعی. أَمَرْتُهُ عَنِ الله أَنْ یَنامَ فی مَضْجَعی، فَفَعَلَ فادِیاً لی بِنَفْسِهِ، مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوهُ فَقَدْ فَضَّلَهُ الله، وَاقْبَلُوهُ فَقَدْ نَصَبَهُ الله.، مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّهُ إِمامٌ مِنَ الله، وَلَنْ یَتُوبَ الله عَلی أَحَدٍ أَنْکَرَ وِلایَتَهُ وَلَنْ یَغْفِرَ لَهُ، حَتْماً عَلَی الله أَنْ یَفْعَلَ ذالِکَ بِمَنْ خالَفَ أَمْرَهُ وَأَنْ یُعَذِّبَهُ عَذاباً نُکْراً أَبَدَا الْآبادِ وَ دَهْرَ الدُّهورِ. فَاحْذَرُوا أَنْ تُخالِفوهُ. فَتَصْلُوا ناراً وَقودُهَا النَّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکافِرینَ.
مَعاشِرَالنّاسِ، بی - وَالله - بَشَّرَالْأَوَّلُونَ مِنَ النَّبِیِّینَ وَالْمُرْسَلینَ، وَأَنَا - (وَالله) - خاتَمُ الْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ والْحُجَّةُ عَلی جَمیعِ الَْمخْلوقینَ مِنْ أَهْلِ السَّماواتِ وَالْأَرَضینَ. فَمَنْ شَکَّ فی ذالِکَ فَقَدْ کَفَرَ کُفْرَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولی وَ مَنْ شَکَّ فی شَیءٍ مِنْ قَوْلی هذا فَقَدْ شَکَّ فی کُلِّ ما أُنْزِلَ إِلَی، وَمَنْ شَکَّ فی واحِدٍ مِنَ الْأَئمَّةِ فَقَدْ شَکَّ فِی الْکُلِّ مِنْهُمْ، وَالشَاکُّ فینا فِی النّارِ.
مَعاشِرَالنّاسِ، حَبانِی الله عَزَّوَجَلَّ بِهذِهِ الْفَضیلَةِ مَنّاً مِنْهُ عَلَی وَ إِحْساناً مِنْهُ إِلَی وَلا إِلاهَ إِلاّهُوَ، أَلا لَهُ الْحَمْدُ مِنِّی أَبَدَ الْآبِدینَ وَدَهْرَالدّاهِرینَ وَ عَلی کُلِّ حالٍ.
مَعاشِرَالنّاسِ، فَضِّلُوا عَلِیّاً فَإِنَّهُ أَفْضَلُ النَّاسِ بَعْدی مِنْ ذَکَرٍ و أُنْثی ما أَنْزَلَ الله الرِّزْقَ وَبَقِی الْخَلْقُ.
مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یُوافِقْهُ، أَلا إِنَّ جَبْرئیلَ خَبَّرنی عَنِ الله تَعالی بِذالِکَ وَیَقُولُ: «مَنْ عادی عَلِیّاً وَلَمْ یَتَوَلَّهُ فَعَلَیْهِ لَعْنَتی وَ غَضَبی»، (وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوالله - أَنْ تُخالِفُوهُ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها - إِنَّ الله خَبیرٌ بِما تَعْمَلُونَ)، مَعاشِرَ النَّاسِ، إِنَّهُ جَنْبُ الله الَّذی ذَکَرَ فی کِتابِهِ العَزیزِ، فَقالَ تعالی (مُخْبِراً عَمَّنْ یُخالِفُهُ): (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتا عَلی ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ الله).
*بیان 50 ویژگی اختصاصی امیرالمؤمنین(ع)
خلاصه امام علی(ع) را با 50 صفات ممتاز میکند و او را بر سایر اصحاب معرفی کردند تا اینکه در قسمت سوم خطبه مردم به علت شدت حرارت، آفتاب و گرمی بوده است-نقل شده است در زیر شکم شترها نشسته بودند و خطبه را گوش میکردند- پیامبر خطبه را میخواند و عدهای کلمات پیامبر(ص) را تکرار میکردند تا صدا به همه برسد.
در روایت امام باقر(ع) در احتجاج طبرسی آمده است: وقتی پیامبر اکرم(ص) از جهاز شتر منبری ساختند، امیرالمؤمنین یک پله پایینتر از پیامبر و دست راست حضرت ایستاده بودند، بنابراین کسی که از دور نگه میکرد فکر میکرد که اینها در یک جا ایستادهاند تا اینجای خطبه یک قدم و یک پله پایینتر است، تا به اینجای خطبه رسیدند، پیامبر اکرم(ص) با دست مبارکش به کتف امیرالمؤمنین(ع) زد و امیرمؤمنان را آنقدر بالا برد که همه ببینند، علی(ع) را که معرفی میکنند، کسی نگوید علی دیگری را معرفی کرده است،بلکه منظورشان هم علی بن ابیطالب که پسر عموی من است، «خَلیفَتی وَالْإِمامُ مِنْ بَعْدی».
*چرا پیامبر دستان امام علی(ع) را بالا برد
اینجای خطبه، پیامبر(ص) آنقدر امیرمؤمنان را بالا بردند که سر پنجه امام علی(ع) موازی با زانوی پیامبر اکرم(ص) شد، یعنی به اندازه یک ذراع (تقریباً نیممتر) از زمین جدا شدند و به همه مردم نشان داده شد و اینجا آن جمله تاریخی که متواتر است، پیامبر اکرم (ص) بر زبان جاری کرد: «أَنَا آخِذٌ بِیَدِهِ وَمُصْعِدُهُ إِلی وَشائلٌ بِعَضُدِهِ (وَ رافِعُهُ بِیَدَی) وَ مُعْلِمُکُمْ: أَنَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِی مَوْلاهُ، وَ هُوَ عَلِی بْنُ أَبی طالِبٍ أَخی وَ وَصِیّی، وَ مُوالاتُهُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ أَنْزَلَها عَلَی»
بعد قضیه ولایت کلیه مطلقه الهیه شروع کردند:«مَعاشِرَالنّاسِ، إِنَّ عَلِیّاً وَالطَّیِّبینَ مِنْ وُلْدی (مِنْ صُلْبِهِ) هُمُ الثِّقْلُ الْأَصْغَرُ، وَالْقُرْآنُ الثِّقْلُ الْأَکْبَرُ، فَکُلُّ واحِدٍ مِنْهُما مُنْبِئٌ عَنْ صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ، لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَی الْحَوْضَ، أَلا إِنَّهُمْ أُمَناءُ الله فی خَلْقِهِ وَ حُکّامُهُ فی أَرْضِهِ. أَلاوَقَدْ أَدَّیْتُ.
أَلا وَقَدْ بَلَّغْتُ، أَلاوَقَدْ أَسْمَعْتُ، أَلاوَقَدْ أَوْضَحْتُ، أَلا وَ إِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ أَنَا قُلْتُ عَنِ الله عَزَّوَجَلَّ، أَلاإِنَّهُ لا «أَمیرَالْمُؤْمِنینَ» غَیْرَ أَخی هذا، أَلا لاتَحِلُّ إِمْرَةُ الْمُؤْمِنینَ بَعْدی لاِحَدٍ غَیْرِهِ.
بعد در ادامه میفرماید:«اللهمَّ إِنَّکَ أَنْزَلْتَ الْآیَةَ فی عَلِی وَلِیِّکَ عِنْدَتَبْیینِ ذالِکَ وَنَصْبِکَ إِیّاهُ لِهذَا الْیَوْمِ: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً)، (وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَالْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ). اللهمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی قَدْ بَلَّغْتُ»
از اینجا معلوم میشود، وقتی این قضیه اتفاق افتاده است، جبرئیل آیه اکمال سوره مائده را نازل کرده است که پیامبر اکرم (ص) در غدیر خم در خطبه اشاره میکند، که خدایا در قرآنت نازل کردی و فرمودی دین شما را کامل کردم و اسلام را دین شما قرار دادم..
در قسمت پنجم خطبه اشاره میکنند: ای مردم! شما بدانید، من امیرمؤمنان را معرفی کردم، ولی این را بدانید کسانی دشمنان علی(ع) هستند و نمیخواهند که این قضیه به انجام برسد و مانع میشوند و من الان برای شما معرفی میکنم و حضرت(ص) شروع میکنند: 19 صفت از صفات دشمنان امیرمؤمنان(ع) را بیای میکنند: «... عاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ الله عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِی ثُمَّ فی عَلِی بْنِ أَبی طالِبٍ، ثُمَّ فِی النَّسْلِ مِنْهُ إِلَی الْقائِمِ الْمَهْدِی الَّذی یَأْخُذُ بِحَقِّ الله وَ بِکُلِّ حَقّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ الله عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَی الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالْمخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ. ..»
*صراط مستقیم چیست/تبلور مهدویت در خطبه غدیر
در فراز ششم، پیامبر اکرم(ص) این تبلیغ رسالت را محکم میکند و لعن میکنند کسانی که تقلب میکنند: «معاشِرَالنّاسِ، إِنِّی أَدَعُها إِمامَةً وَ وِراثَةً (فی عَقِبی إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ)، وَقَدْ بَلَّغْتُ ما أُمِرتُ بِتَبْلیغِهِهان حُجَّةً عَلی کُلِّ حاضِرٍ وَغائبٍ وَ عَلی کُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْلَمْ یَشْهَدْ، وُلِدَ أَوْلَمْ یُولَدْ، فَلْیُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَالْوالِدُ الْوَلَدَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ. وَسَیَجْعَلُونَ الْإِمامَةَ بَعْدی مُلْکاً وَ اغْتِصاباً، (أَلا لَعَنَ الله الْغاصِبینَ الْمُغْتَصبینَ)، وَعِنْدَها سَیَفْرُغُ لَکُمْ أَیُّهَا الثَّقَلانِ (مَنْ یَفْرَغُ) وَیُرْسِلُ عَلَیْکُما شُواظٌ مِنْ نارٍ وَنُحاسٌ فَلاتَنْتَصِرانِ»؛ شاهد باشید که گفتم، شرح دادم و امیرمؤمنان را معرفی کردم تا عذری باقی نماند و فرمودند: مورد غضب خداست کسی که قول مرا به او بگویند و او را نپذیرید.
بعد اشاره به آیاتی که درباره شأن امام علی نازل شده بود، کردند و سپس کل سوره حمد را خواندند و فرمودند: کل صراط مستقیم علی و اولادش هستند.
«معاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ، ثُمَّ قَرَأَ: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِ الْعالَمینَ...» إِلی آخِرِها»
بعد تأویل کردند آیات را و امیرمؤمنان(ع) را از منظر قرآن معرفی کردند:
«مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّی (أَنَا) النَّذیرُ و عَلِی الْبَشیرُ، (مَعاشِرَالنّاسِ)، أَلا وَ إِنِّی مُنْذِرٌ وَ عَلِی هادٍ، مَعاشِرَ النّاس (أَلا) وَ إِنّی نَبی وَ عَلِی وَصِیّی، مَعاشِرَالنّاسِ، أَلاوَإِنِّی رَسولٌ وَ عَلِی الْإِمامُ وَالْوَصِی مِنْ بَعْدی، وَالْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ. أَلاوَإِنّی والِدُهُمْ وَهُمْ یَخْرُجونَ مِنْ صُلْبِهِ»
در فراز هفتم، خطوط مسأله ولایت را مشخص کردند که ولایت و امامت ابتدایش امیرمؤمنان(ع) سید اوصیا و آخرین آنها خاتم اوصیا حضرت مهدی(عج) است، اینجای خطبه حضرت به 20 صفت از صفات حضرت مهدی، مسأله ظهور و دولت کریمه اشاره میکنند:
« أَلا إِنَّ خاتَمَ الْأَئِمَةِ مِنَّا الْقائِمَ الْمَهْدِی، أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَی الدِّینِ، أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمینَ، أَلا إِنَّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَهادِمُها، أَلا إِنَّهُ غالِبُ کُلِّ قَبیلَةٍ مِنْ أَهْلِ الشِّرْکِ وَهادیها، أَلاإِنَّهُ الْمُدْرِکُ بِکُلِّ ثارٍ لاَِوْلِیاءِالله، أَلا إِنَّهُ النّاصِرُ لِدینِ الله، أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَمیقٍ، أَلا إِنَّهُ یَسِمُ کُلَّ ذی فَضْلٍ بِفَضْلِهِ وَ کُلَّ ذی جَهْلٍ بِجَهْلِهِ، أَلا إِنَّهُ خِیَرَةُالله وَ مُخْتارُهُ، أَلا إِنَّهُ وارِثُ کُلِّ عِلْمٍ وَالْمحیطُ بِکُلِّ فَهْمٍ، أَلا إِنَّهُ الُْمخْبِرُ عَنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ الْمُشَیِّدُ لاِمْرِ آیاتِهِ، أَلا إِنَّهُ الرَّشیدُ السَّدیدُ، أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَیْهِ، أَلا إِنَّهُ قَدْ بَشَّرَ بِهِ مَنْ سَلَفَ مِنَ الْقُرونِ بَیْنَ یَدَیْهِ، أَلا إِنَّهُ الْباقی حُجَّةً وَلاحُجَّةَ بَعْدَهُ وَلا حَقَّ إِلاّ مَعَهُ وَلانُورَ إِلاّعِنْدَهُ، أَلا إِنَّهُ لاغالِبَ لَهُ وَلامَنْصورَ عَلَیْهِ، أَلاوَإِنَّهُ وَلِی الله فی أَرْضِهِ، وَحَکَمُهُ فی خَلْقِهِ، وَأَمینُهُ فی سِرِّهِ وَ علانِیَتِهِ».
*بیعتی که مردم با راهنمایی پیامبر(ص) میخوانند
در فراز هشتم خطبه اشاره میکنند: ای مردم شما بیشتر از آن هستید که در آن واحد با یک دست، با پیامبر(ص) و امیرمؤمنان(ع) بیعت کنید، یعنی میخواهند مطرح کنند که عهد و بیعت یک مسأله الهی است، پس من میگویم و شما تکرار کنید:
«قُولُوا بِأَجْمَعِکُمْ: «إِنّا سامِعُونَ مُطیعُونَ راضُونَ مُنْقادُونَ لِما بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنا وَرَبِّکَ فی أَمْرِ إِمامِنا عَلِی أَمیرِالْمُؤْمِنینَ وَ مَنْ وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ الْأَئِمَّةِ. نُبایِعُکَ عَلی ذالِکَ بِقُلوُبِنا وَأَنْفُسِنا وَأَلْسِنَتِنا وَأَیْدینا. علی ذالِکَ نَحْیی وَ عَلَیْهِ نَموتُ وَ عَلَیْهِ نُبْعَثُ. وَلانُغَیِّرُ وَلانُبَدِّلُ، وَلا نَشُکُّ (وَلانَجْحَدُ) وَلانَرْتابُ، وَلا نَرْجِعُ عَنِ الْعَهْدِ وَلا نَنْقُضُ الْمیثاقَ»
در فراز نهم پیامبر مسأله ولایت امیرمؤمنان(ع) را یک مسأله معروف معرفی میکنند، این قضیه که امروز اتفاق افتاد، فکر نکنید برای امروز است، «الی یوم القیامة» پس معلوم میشود تا زمان ظهر حضرت بقیةالله و بعد از آن مسأله غدیر جزو مسائل اساسی اسلام است، نفرمودند: تا ظهور، بلکه فرمودند تا روز قیامت و این یک مسأله واجب است که باید نسل به نسل به دیگران منتقل شود، بنابراین به عنوان یک مسأله واجب پیامبر(ص) امر کرده است که این قضیه باید اتفاق بیفتد.
همچنین در فرازی از خطبه غدیر پیامبر پیشگویی میکند از وقایعی که بعد از شهادتشان اتفاق میافتد که تا چند صباح دیگر از میان شما میروم و بعد بدانید، من اکنون دارم به شما میگویم که بعد نگویید پیامبر نگفت، حکومت بعد از من غصب میشود و موروثی میشود، کسانی هستند که از روی تعدی غضب میکنند، اشاره به جریان بنیامیه دارند.
*نخستین کسی که با امام علی(ع) بیعت کرد
در فراز یازدهم پیامبر(ص) به صورت کلی اتمام و اکمال دین اشاره میکند و خدا را شکر میکنند که دین کامل و نعمت تمام شد و اینجا پیامبر(ص) از منبر پایین آمدند، اولین کسی که بیعت میکند جبرئیل امین است، از امام صادق(ع) روایت است که فرمود: «وقتی پیامبر خطبه غدیر را به پایان رسانید، در میان جماعت، مردی خوش سیما و معطر ظاهر شده و گفت: به خدا سوگند هیچ وقت محمد را مانند امروز ندیده بودم که تا این اندازه در معرفی پسر عمویش علی بن ابیطالب و برای تثبیت وصایت و ولایت او اصرار، تأکید و پافشاری کند و به راستی جز کافر به خدای عظیم و پیامبرش، هیچ کس قادر به مخالفت با آن قرارداد نیست، غم و اندوه طولانی و دراز بر کسی که پیمانش بگسلد»!
امام صادق(ع) فرمود: «عمر بن خطاب از هیئت و طرز سخن آن شخص، شگفتزده شد و رو به رسول خدا(ص) کرده، گفت: آیا شنیدی آن مرد چه گفت؟ چنین و چنان گفت، پیامبر(ص) فرمود: «ای عمر! آیا فهمیدی او که بود؟» گفت: خیر، فرمود: «او روحالامین جبرئیل بود، پس مبادا ولایت علی را نقض کنی که در این صورت، خداوند، پیامبر، فرشتگان خدا و همه مؤمنان از تو بیزار شوند»! بعد پیامبر(ص) وارد خیمه شدند، خیمه امام علی(ع) هم جدا بود، مردم میآمدند حتی با پیامبر اکرم(ص) هم مصاحفه و بیعت میکردند، برای زنان، هم پیامبر پردهای قرار داده بود و تشت آبی که نصف آن، ان طرف پرده و نصف دیگر آن سوی پرده، امیرمؤمنان(ع) دستشان را داخل آبی قرار دادند و بیعت میکردند.
سه روز پیامبر(ص) در غدیر خم ماند و این خودش مسأله مهمی است که نشان میدهد، مسأله دوستی نبوده است، در آن هوای گرم و آن هم مدت سه روز، پیامبری که مدت 23 سال تبلیغ میکند و مردم میدانند امام علی (ع) دوست پیامبر است پس نیازی به این همه نبود، کسی را به خاطر عدم دوستی، لعن کند، بلکه همه اینها را پیامبر اکرم(ص) و خدای تعالی واقع میکند تا امر مبهمی باقی نماند.
*اولین مخالف واقعه غدیر
یکی از مسائلی که در واقعه غدیر کمرنگ جلوه داده شده و در منابع اهل سنت هم هست، قضیه حارثه بن نعمان فهری است: در کتب تفسیر و حدیث وارد شده که وقتی رسول خدا(ص) در غدیر خم، امام علی(ع) را به ولایت منصوب کرد، خبر آن در اطراف پراکنده شد تا به گوش حارث بن نعمان فهرى رسید، حارث بى درنگ شتر خود را سوار شد و شرفیاب حضور رسول اللَّه(ص) شد، حضرت(ص) آن موقع در ابطح بود، حارث از شتر خود فرود آمد، بعد رو به پیامبر کرد، در حالى که حضرت(ص) میان جمعى از اصحابش بود، گفت: از ناحیه پروردگارت به ما دستور دادى که به وحدانیت خداوند و رسالت تو شهادت دهیم، ما نیز پذیرفتیم، آنگاه به ما گفتى چه و چه (و همه احکام را ذکر کرد) و ما قبول کردیم و این همه اطاعت از ما تو را کفایت نکرد تا دو بازوى پسر عمت را کشیده و او را بر همه ما سرورى دادى، و گفتى: هر که من مولاى اویم، على مولاى او است! اینک آمدهام از تو بپرسم، داستان سرورى پسر عمت از ناحیه خود تو است یا از ناحیه خداست؟
پیامبر اکرم(ص) فرمود: سوگند به خدایى که جز او معبودى نیست! آن نیز مانند همه دستوراتم از ناحیه خداست.
حارث به سوى شتر خود برگشت و در حالى که مىگفت: بار الها! اگر این مطلب حق است و از ناحیه تو است، سنگى از آسمان بر ما بباران و یا عذابى دردناک بر ما نازل کن!
هنوز به شتر خود نرسیده بود که خدا او را هدف سنگ ریزهاى قرار داد، به طورى که از فرق سرش فرو رفت و از پائین تنش بیرون آمد و مرد، درباره همین واقعه در سوره معارج این دو آیه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ. لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ» نازل شد.
*لقبی که پیامبر(ص) به امام علی(ع) داد
پیامبر (ص) بعد از این واقعه امام علی را به عنوان امیرمؤمنان خطاب کردند، یعنی از این به بعد بود که «اشهد ان علیا ولی الله» در اذان مطرح شد، حتی سلمان فارسی در اذان نمازش، اشهد ان علیا ولیالله میگفت، البته تا آن زمان گفته نمیشد، در روایت است که سلمان فارسی و ابوذر غفاری اولین کسانی بودند که در اذانشان «اشهد ان علیا ولیالله» میگفتند، اصحاب تعجب کردند این دو نفر این عبارت را به اذان اضافه کردند، پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا فراموش کردید، مگر در غدیر خم نبودید، امیرمؤمنان بر فراز دستهای من معرفی شد، بعد گفتند، سلمان در اذان میگوید: «اشهد ان علیاً ولی الله»، پیامبر(ص) فرمود: احسنت! سلمان حرف اشتباهی نزده، همانی است که در روز غدیر خم بیان کردم.
از آنجا شعار شیعه «اشهد ان علیاً ولیالله» شد،البته جزو اذان نیست، ولی جزو شعائر شیعه است، حتی آیتالله حکیم میفرماید: واجب است جزو شعار شیعه گفته شود.
در پایان پیشنهاد میکنیم که سادات محترم متن خطبه غدیر را به عنوان عیدی اهدا کنند، زیرا حیف است که بچه شیعهای در مکتب اهل بیت رشد کند و نسبت به معارف بلند که در خطبه غدیر آمده و این چنین امیرمؤمنان را معرفی کرده است، بیاطلاع باشد، در حالی که خود خطبه غدیر به تنهایی بزرگترین پاسخ نسبت به شبهات است.