مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: اگر عالم حساب و کتابی نداشته باشد، عالم یاوه میشود و این یعنی «بالحق»، در سوره مبارکه صاد فرمود ما آسمان و زمین را باطل نیافریدیم، اگر عالم این طور بود که جهان میرفت تا لبه مرگ و بعد نابود میشد، این عالم باطل و یاوه میشد، آیا خوب و بد همه نابود میشوند و خبری نیست، آیا انسان باتقوا با یک فرد فاجر نابود میشود و حساب و کتابی در کار نیست.
وی اظهار کرد: هو الاول است، پس خداوند خالق کل شیء است، چون هو الاخر است، پس عالم بالحق خلق شده است، این بالحق اصرار قرآن کریم است، یعنی نظام فاعلیاش یکی است، نظام ساختار داخلیاش عالمانه است، نظام غاییاش هم حق است، یعنی میروند که به هدف خود دست یابند، خداوند دخان را به صورت شمس درآورد و در نهایت این شمس را تاریک و تیره میکند، این قهاریت خداوند است.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به آیه «خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍۢ وَٰحِدَةٍۢ ثُمَّ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَأَنزَلَ لَکُم مِّنَ ٱلْأَنْعَـٰمِ ثَمَـٰنِیَةَ أَزْوَٰجٍۢ ۚ یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَـٰتِکُمْ خَلْقًۭا مِّنۢ بَعْدِ خَلْقٍۢ فِى ظُلُمَـٰتٍۢ ثَلَـٰثٍۢ ۚ ذَٰلِکُمُ ٱللَّهُ رَبُّکُمْ لَهُ ٱلْمُلْکُ ۖ لَآ إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُصْرَفُونَ» اظهار کرد: هیچ تفاوت و تفاخری انسان بر انسان ندارد، مبدأ فاعلی و مبدأ غایی همه یکی است، ساختار داخلی همه هم یکی است و مبدأ قابلی همه هم یکی است، آدم از حقیقتی خلق شد که حوا هم از آن حقیقت خلق شده است، زن هم مانند مرد از همان حقیقت خلق شده است.
وی ادامه داد: تفاوتی در خلقت انسانها و تفاوتی در خلقت زن و مرد نیست، هزاران آدم آمدند و رفتند، هیچ دلیلی بر تفاخر نیست مگر عمل صالح، به جای این که بفرماید از یک شخص واحد فرمود از یک نفس واحد آفرید، تفاوت بین زن و مرد نیست، اما در برخی از ویژگیها زن نسبت به مرد گاه مساوی مرد است، گاه بیشتر از مرد میبرد، گاه کمتر از مرد است، این ویژگیهای زن و مرد یک اختلافی است برابر خلقتهایی که دارد، او باید مادر بشود و این مادری عاطفه لازم دارد، هرگز مرد این توان را ندارد که فرزند رئوف و مهربان تربیت کند.
کمال زن در مادر شدن و تربیت فرزند است
مؤلف کتاب مفاتیحالحیاة با بیان اینکه الان باب شده بچهها را ببرند مهد کودک و این خطر است، اظهار کرد: همین که پدر و مادر بزرگ شدند و سالمند شدند آنها را به خانه سالمندان میبرد چون مهر و عاطفه نچشید، هفت سال کودک باید در دانشگاه عاطفه باشد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جامعه ببرد، تنها کسی که میتواند عاطفه را به جان انسان تزریق کند آغوش مادر است، این عواطف که کم شود و زندگی گذشت و قرضالحسنهای کم شود و بانکهای ربوی زیاد شود، نتیجهاش همین ده دوازده میلیون پروندهای است که در دستگاه قضا هست.
وی ابراز کرد: جامعه را هرگز با ربا، فشار و خشونت و افراط نمیشود اداره کرد، ائمه(ع) در روایت فرمودند هیچ سواری حق ندارد به پیادهرو بگوید برو کنار، این عاطفه و گذشت است، این قرضالحسنه که گفتند بدهید همین عاطفه را در جامعه زیاد میکند، این ده دوازه میلیون پرونده مال ماها است، دیگر، ما خیال کردیم اگر ربا گرفتیم یک قدری مالمان زیاد میشود اما ده برابرش باید در دستگاه قضایی شکایت این و آن را بگوییم، این ده دوازده میلیون پرونده گذشته از استرس و سکته فشار اقتصادی هم تحمیل میکند، مگر کم خرج و هزینه دارد این ده دوازه میلیون، هزینه این ده دوازده میلیون کم است؟ بودجه دستگاه قضایی چقدر است؟ دستگاه قضایی گرفتار همینها است.
حضرت آیتالله جوادی آملی با اشاره به نقش عاطفه در تربیت جامعه ابراز کرد: این ده دوازده میلیون هر کدام با سه چهار نفر درگیر هستند که سی چهل میلیون میشود، این بر اثر این است که عاطفه را گم کردیم، ما خیال میکنیم کمال زن در این است که برای ما برود مدال بیاورد، کمال زن در مادر شدن است، در فرزند تربیت کردن است، کمال زن در اصلاح جامعه است، چرا عواطف در جامعه کم است، زن از همین حقیقت خلق شده است، به ما گفتند بیراهه بروید ما هم گفتیم چشم، فضیلت زن در این نیست، که زن و دختر ما برود پایش را دراز کند و یک کسی را بزند و برای ما مدال بیاورد، فأین تذهبون، به کجا داریم میرویم.
رهبری اهلبیت عامل بقای جامعه است
وی بیان کرد: هر کدام از این حیوانات اگر بخواهند چموشی کنند، اگر این شتر رام نشود شما چه میکردید، ما اینها را برای شما نرم کردید، آن روزی که اسب رام نمیشود حرف چه کسی را گوش میدهد، اگر یک وقت بخواهند برمند، لگد میزنند، فرمود دلهای اینها به دست ما است، این زمین که روی گسلها است، فرمود ما این را برای شما نرم کردیم، زمین را ذلول قرار دادیم، همین زمین را در روز قیامت در دستان خودمان میگیریم.
مفسر برجسته قرآن کریم با اشاره به آیه «یَخْلُقُکُمْ فِى بُطُونِ أُمَّهَـٰتِکُمْ» اظهار کرد: برای ساختن برج یک ملات نرمی لازم است، اهلبیت(ع) فرمودند سخنان ما آن ملات جامعه است که جامعه روی هم بند شود، یک ملات نرمی لازم است که برج ساخته شود، رهبری اهلبیت(ع) آن ملات نرم است، الان این عاطفه و ملات گرفته شد، به همین دلیل ده دوازده میلیون پرونده وجود دارد، جامعه را نه بانک ربوی اداره میکند که قرضالحسنه را برمیدارد و نه این خشونتها و مدالگیریهای زنانه، جامعه را زن و عاطفه زنانه اداره میکند.
وی ابراز کرد: هر جا سخن از دستورات قهری هم هست، دستورات مهری هم هست، کار عاطفه برای جلوگیری و دفع این خطرات است نه رفع، اما آن چه که جامعه را روشن و موفق میکند دفع خطر است که به وسیله مادر ممکن است، اگر شما خانه سالمندان را میبینید یک مرگ تدریجی دارند که فرزندان آنان برایشان سالی یکبار گل میآورند، این برای آن میاندازدشان در خانه سالمندان که در مهد کودک تربیت شد و این خلاء هفت ساله را هیچ کس پر نمیکند و این با آغوش مادر و شیر پرمیشود، حق حضانت و شیر از آن مادر است، برای این که فرزند باید این هفت سال را در آغوش مادر زندگی کند، خداوند عاطفه را به مادر داد و عقلانیت و مدیریت را به مرد داد.
عبادت هدف خالق نیست، هدف مخلوق است
وی با بیان آیه «إِن تَکْفُرُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنکُمْ ۖ وَلَا یَرْضَىٰ لِعِبَادِهِ ٱلْکُفْرَ ۖ وَإِن تَشْکُرُوا۟ یَرْضَهُ لَکُمْ ۗ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌۭ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ ثُمَّ إِلَىٰ رَبِّکُم مَّرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ۚ إِنَّهُۥ عَلِیمٌۢ بِذَاتِ ٱلصُّدُورِ»، ابراز کرد: چون او قهار و قادر مطلق است، آفریدگار مطلق است، چون او حکیم است کار او بیهدف نیست، او چون غنی است خود او هدف ندارد و تمام اهداف به فعل بازمیگردد، آن کسی که کاری میکند تا جود بکند بشر است، آن بشر که وضع مالیاش خوب است بیمارستانی تأسیس میکند تا به فضل جود برسد، خداوند کمال نامتناهی است و چون کمال نامتناهی است از او جود صادر میشود، اگر او داد، جواد است و اگر چیزی نداد باز هم جواد است، ذات اقدس اله کارش «تا» برنمیدارد و برای هدفی نیست
حضرت آیتالله جوادی آملی خاطرنشان کرد: لذا برای همین فرمود اگر همه مردم کافر شوند به حال خداوند تفاوت ندارد، ما خودمان مقصد هستیم، اگر او مقصد، صمد و هوالاخر است، بعد از الله چیزی نیست که الله به دنبال او کار کند، این طور نیست که خداوند به مقصد نرسد اگر همه مردم کافر شوند، آن عبادت که هدف خلقت ذکر شد، هدف مخلوق است نه هدف خالق، کمال نامتناهی فرض ندارد که به جایی برسد که به کمال برسد، این غایت فعل است نه غایت فاعل، چه انسان به مقصد برسد چه نرسد برای او فرقی نمیکند «ان تَکْفُرُوا۟ فَإِنَّ ٱللَّهَ غَنِىٌّ عَنکُمْ».