مادر به خدا گفت: همه دنيام رو قبول کردی، خودم رو هم قبول کن.
شهدای ایران: پسر اول گفت: مادر جون برم جبهه؟
گفت: برو عزيزم.
رفت و والفجر مقدماتي شهيد شد!
پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟
گفت: برو عزيزم.
رفت و عمليات خيبر شهيد شد!
پدرگفت: حاج خانم بچه ها رفتند، ما هم بريم تفنگ بچه ها روي زمين نمونه، رفت و کربلاي پنج شهيد شد!
مادر به خدا گفت: همه دنيام رو قبول کردي، خودم رو هم قبول کن.
رفت و در حج خونين شهيد شد!
خانواده شهيدان تلخابی
*افکار
گفت: برو عزيزم.
رفت و والفجر مقدماتي شهيد شد!
پسر دوم گفت: مادر، داداش که رفت، من هم برم؟
گفت: برو عزيزم.
رفت و عمليات خيبر شهيد شد!
پدرگفت: حاج خانم بچه ها رفتند، ما هم بريم تفنگ بچه ها روي زمين نمونه، رفت و کربلاي پنج شهيد شد!
مادر به خدا گفت: همه دنيام رو قبول کردي، خودم رو هم قبول کن.
رفت و در حج خونين شهيد شد!
خانواده شهيدان تلخابی
*افکار