به گزارش گروه فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران ; شیرینی دوران سخت دفاع مقدس هدایای مردمی بود که هر کس به فراخور سن و سال سلیقه خود برای رزمندگان ارسال میکرد و در کنار هدیه مردمی دلنوشتهای به رسم یادبود تقدیم میکرد.
عملیات «والفجر 8» به پایان رسیده بود و ما برای پدافند منطقه در شهر فاو مستقر بودیم. یک روز از هدایای مردمی یک مقدار آجیل برایمان آوردند و به هرکدام از بچهها یک بسته دادند. چند دقیقهای از پخش این آجیلها نگذشته بود که یکی از بچهها آمد و گفت: این بسته آجیل را یک نفر به نام «دهنمکی» به جبهه هدیه کرده است، تو او را نمیشناسی؟ من ابتدا تصور کردم قصد شوخی دارد، گفتم بابا تو هم ما را دست انداختی؟
او گفت: «ببین، این هم نامهاش.» و یک کاغذ کوچک را که داخل بسته آجیل قرار داشت به من داد. من هم کاغذ را باز کردم و از دیدن دستخط آن متعجب شدم.
نامه متعلق به برادرکوچک من بود که در دبستان تحصیل میکرد. خوردن آجیلی که برادرم فرستاده بود، برایم لذتبخش بود!
راوی:«ابوالفضل دهنمکی از لشگر 27 محمد رسولالله»
منبع: فارس