یکی از فرماندهان پیشکسوت ارتشی گفت: افرادی که میگویند عملیاتها و تکهای محدود ارتش که برای شناسایی در آغاز جنگ بودند، شکست خورده هستند، نشان میدهد که مطالعه دفاعی و نظامی ندارند و با اصول جنگ ناآشنا هستند.
شهدای ایران: نشست نقد و بررسی عملیات ثامن الائمه (ع) با حضور امیر سرتیپ دوم مروت آزادبخت فرمانده تیپ 55 هوا برد در دوران دفاع مقدس در نمایشگاه ملی کتاب دفاع مقدس برگزار شد.
وی با بیان اینکه عناصر اطلاعاتی ارتش و ژاندارمری پیش از آغاز رسمی جنگ،فعالیتها و تحرکات ارتش عراق را زیر نظر داشتند، گفت: به دنبال این رصدها،گروههای اطلاعاتی ارتش مانند امیر سید تراب ذاکری تمام فعالیتهای رژیم بعثی صدام را به مسئولان کشور گزارش میدادند و پوشش اطلاعات گستردهای را از سال 1358 تا لحظه آغاز رسمی جنگ داشتیم. از همین رو این که میگویند ارتش غافگیر شد،کاملا نادرست است. بلکه این مسئولان بودند که با نادیده گرفتن گزارشها غافلگیر شدند.
این پیشکسوت ارتشی خاطرنشان کرد: پیش از شش ماه اول سال 1359 از سوی عراق 636 بار مرزهای ایران مورد تجاوز نیروهای هوایی، زمینی و دریایی قرار گرفت که 490 مورد آن از سوی وزارت خارجه ایران به سازمان ملل متحد گزارش شد. در آن زمان به دلیل مسائل بعد از انقلاب،ارتش در حال کوچک شدن بود و عدهای میخواستند تا این یگان نظامی منحل شود. از جمله آن برخی از طرحها به ارتش ابلاغ شده بود مانند خدمت در موطن اصلی و نصف شدن سربازخانهها. ازهمین رو ارتش نیروی انسانی کارآزموده و خوبی در اختیار نداشت چرا که حتی فرماندهان ارتشی را هم تصفیه میکردند. با این حال براساس گزارشهایی که ارتش به دولت و مجلس ارائه کرد، «طرح ابوذر» از سوی ارتش در 76 صفحه ارائه شد که درآن به بنیصدر رئیس جمهور وقت، گزارش احتمالی حمله ارتش عراق بیان شده بود و ارتش مطابق آن طرحهایی داشت.
آزادبخت ادامه داد: برابر اصول جنگی،سه مرحله برای جنگی که قرار بود آغاز شود در نظر داشتیم. نخست: کشاندن دشمن در مقابل مواضع قابل دفاع بود تا این مواضع کمبود نیروی انسانی ما را جبران کند و پس از آن شناسایی منطقه و استعداد دشمن در نظر گرفته شد.برای همین،عملیات و تکهای محدودی طرحریزی و اجرا شد اما متاسفانه امروز این تکهای محدود را به عنوان عملیاتهای شکست خورده ارتش نام میبرند.افرادی که میگویند این عملیاتها شکست خورده هستند که نشان میدهد که مطالعه دفاعی ونظامی ندارند و با اصول جنگ ناآشنا هستند.
وی با اشاره به تهاجم نظامی ارتش عراق در شهریورماه 59 خاطر نشان کرد: هرچند ما توانستیم براساس طرح ابوذر پاسگاهها را تقویت کنیم،اما عراقیها توانستند در روز 16 شهریور ماه 59 مناطق «عینخوش» و میمک را سه روز بعد به تصرف درآورند. در پی این رخداد، تیمسار ظهیر نژاد، بنیصدر، شهید رجایی و تیمسار فلاحی به منطقه آمدند که در همین دیدار ماشین تیمسار فلاحی را تانکهای عراقی منهدم کردند اما ایشان قبلا از آن پیاده شده بود. با توجه به این تصرف عراقیها، ازسرهنگ فکوری که آن مسئولیت زمان وزارت دفاع را برعهده داشت،درخواست کردیم که نیرو به منطقه اعزام کند. ایشان چهار فروند هلیکوپتر را به منطقه اعزام کردند که عراقیها هرچهار خلبان را به شهادت رساندند اما بعد از آن جنگندههای هوایی وارد عمل شدند و توانستند به عراقیها ضربه بزنند. تا قبل از آغاز رسمی جنگ به دنبال همین تحرکات عراقیها، ما صد نفر شهید دادیم. امام در آن زمان فرمودند در مقابل هر گلوله عراقیها هشت گلوله بزنید اما اجازه ندارید شهرها را مورد هدف قرار دهید. این در حالی بود که عراقیها ناجوانمردانه شهرهای ما را مورد هدف قرار میدادند. : پس از این رخداد به لشکر 81 طرح ابوذر و به لشکر 92 نیز طرح »حر« ابلاغ شد. روز 26 شهریور ماه نیز نیروهای این دو لشکر به حرکت درآمدند. لشکر 81 باید 650 کیلومتر را پوشش میداد و لشکر 92 نیز مسئولیت پوشش منطقهای به وسعت 420 کیلومتر را برعهده داشت. این درحالی بود که هر لشکر در 30 کیلومتر مربع گسترش مییابد. بنابراین جنگ زمینی با عراق به صورت رسمی از 26 شهریور ماه 1359 آغاز شد.
آزادبخت در ادامه سخنانش در رابطه با شرایط پیش از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران توضیح داد:عراق با 12 لشکر و 90 تیپ تهاجم خودش را به ایران آغاز کرد و در مجموع بالای 40 هزار نیرو در اختیار داشت اما ما در مقابل استعداد آنها به دلیل کمبود امکانات و نیرو نمیتوانستیم مقابله نظامی سرسختی انجام بدهیم و باید روند پیشروی آنها را کند میکردیم که انجام شد. نسبت توان رزمی و استعدادی ما به عراق 10 به یک بود و آنها بسیار مجهز بودند. عراق تصمیم داشت 48 ساعته خوزستان و ایلام را به تصرف خود در بیاورد و از مرز عبور کند. برای عراق مرزهای غربی ایران در اولویت قرار داشت چرا که ما ایرانیان به راحتی میتوانستیم به بغداد برسیم. وقتی در آنجا با مقاومت نیروهای ما روبرو شد، از جبهه خوزستان حرکت خود را آغاز کرد.متاسفانه من در کتابها در رابطه با پیشروی عراقیها از سمت غرب کشور خواندهام که نوشتهاند آنها توانستهاند از مرز خسروی تا قصر شیرین 40 کیلومتر را به تصرف درآورند اما این اشتباه است. حرکت و پیشروی عراقیها 40 کیلومتر به عمق خاک ایران نبوده است،بلکه آنها توانستهاند در عرض، این کار را انجام بدهند. چرا که خسروی و قصرشیرین به موازات هم قرار دارند.
وی بیان کرد: آن زمان اشتباهاتی که در رابطه با ارتش عنوان کردند این بود که ارتش در حال طرح یک کودتا است. برای همین به ما تا 16 مهرماه سال 59 اجازه نمیدادند که نیروهای خود را به سمت جبهه اعزام کنیم. این تصور نادرست موجب شد کمی در مستقر شدن نیروها در خوزستان وقفه ایجاد شود. علاوه بر این،قرارگاه «لشکر 77» که در مشهد مستقر بود،کاری که باید در دو هفته انجام میداد را در دو ماه انجام داد. انتقال نیروها و تجهیزات نظامی بسیار زمانبر بود اما متاسفانه ترابری در دیگر بخشها با ما همکاری لازم را نداشتند و گاهی آنها را به اجبار و با پولهای کلان راضی میکردیم تا نیروها را به خوزستان ببرند. یکی از مباحثی که باید به آن اشاره کرد این است که لشکر 77 ما در سه قسمت تقسیم شده بود: یک قسمت آن در خراسان بود چرا که آن زمان شوروی به افغانستان حمله کرده بود. ما در آن شرایط علاوه بر این که با عراق میجنگیدیم به مجاهدین افغانی نیز کمک کردیم. چرا که احساس میکردیم ممکن است شوروی از آن سمت به ایران حمله کند. قسمتی از این لشکر در کردستان و بخش دیگر آن نیز در خوزستان بود.
وی اظهار کرد:پس از مستقر شدن نیروها در خوزستان باید کاری میکردیم تا دو کوهه، اندیمشک و دزفول که گلوگاههای اصلی خوزستان بودند به دست دشمن نیفتند. برای همین نیروها را به گونهای مستقر کردیم که بتواند مانعی برای پیشروی ارتش عراق به این سمت باشد و توانستیم قبل از رود کرخه،نیروهای عراقی را زمینگیر کنیم. نیروهایی که آن زمان حضور داشتند تعدادی از سپاه خرمشهر و آبادان ، نیروهای مردمی، دو گردان از دانشجویان دانشگاه افسری ارتش و دو گردان از تکاوران نیروی دریایی بودند که تحت نظر قرارگاه اروند که سرهنگ فروزان فرماندهی آن را برعهده داشت، قرار گرفتند .
آزادبخت یادآور شد: از سوی مقام معظم رهبری که آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند،آقای رحیم صفوی به دلیل خوش فکری به عنوان مشاور به سرهنگ فروزان معرفی شد.
وی اظهار کرد: در پی مقاومت خرمشهر حدود 500نفر به شهادت رسیدند. ما باید قبل از پادگان «دژ» جلوی پیشروی عراق را میگرفتیم که به دلیل ناهماهنگیهای آن زمان نقشهای برای آن کشیده نشد. اما با این حال تصور اشتباهی است که بگوییم خرمشهر کامل اشغال شد چرا که ما در شرق آن مستقر بودیم. عراقیها توانستند در 19 مهرماه از رود کارون عبور کنند. آبادان برای انگلیسیها ارزش زیادی داشت و شاید یکی از محرکهایی که باعث شد عراق به این شهر بیاید، انگلیسیها بودند.
امیر سرتیپ آزاد بخت با اشاره به صدور فرمان امام مبنی بر شکست حصر آبادان در تاریخ 59/8/15 گفت: کارهای شناسایی از آن پس از سوی لشکر 77 انجام شد و در اردیبهشت ماه سال 60 ارتش به نیروی زمینی طرحی را در رابطه با شکست حصر آبادان ابلاغ کرد. به دنبال آن، این طرح به ستاد مشترک ارتش برای تصویب در شورای دفاع ملی رفت و مورد قبول واقع شد. همزمان نیز برادران سپاهی طرحی را در نظر داشتند. تا آن زمان هر کسی کار خودش را انجام میداد و از مرداد ماه سال 60 به بعد نیروهای سپاهی و ارتشی به صورت هماهنگ با هم برای انجام عملیات ثامن الائمه طرحریزی کردند. مسئولیت اصلی این عملیات برعهده ارتش و سرهنگ سید شهابالدین جوادی که از بهترین نیروهای ارتشی بود، واگذار شد. رحیم صفوی نیز در کنار ایشان حضور داشت. 25 شهریور ماه سال 60 نیز طرحی به نیروی زمینی ارسال کردند اما دو مشکل داشت که آنها رفع شد. کارهای اطلاعاتی را برای انجام این عملیات بچههای سپاه انجام دادند.
این فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد: بنابراین به صورت هماهنگ با سپاه توانستیم طرح عملیات ثامن الائمه را به اجرا دربیاوریم.جالب است بدانید که این عملیات به دلیل دستگیر شدن دو تن از عناصر اطلاعات عملیات نیروهای ایرانی که کالک عملیاتی نیز همراهشان بود به نوعی لو رفته بود اما هماهنگی نیروها و استعداد آنها به قدری زیاد بود که توانستیم 3000 نفر از عراقیها را بکشیم و 1536 نفر را به اسارت در بیاوریم. مدت زمان اجرای عملیات سه روز بود اما ما یک روزه به همه اهداف خود رسیدیم. ارتشیها در آن زمان بالای 30 هزار نیرو در اختیار داشتند و پیشبینی این عملیات را هم کرده بودند. بخشی از مناطق اشغالی ما آزاد شد و 100 دستگاه تانک و دیگر تجهیزات سبک و سنگین نیز به غنیمت گرفتیم که همه آنها در اختیار سپاه قرار گرفت. از جمله دستاوردهای مهم این عملیات را میتوانیم ایجاد انگیزه برای نیروهای ارتشی و سپاهی، ارتقای انسجام سپاه و سازماندهی تجهیزات این نیرو اشاره کنیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به دلیل مقاومت اولیه نیروهای ایرانی در چند روز نخست جنگ و اجرای این عملیات، صدام به واسطه وزیر خارجه اردن از انگلستان خواسته بود که میانجیگری کند و آتش بس اجرایی شود. از طرف دیگر نیز دو گروه از سران کشورهای عربی که به رهبری یاسر عرفات و جنبش غیر متعهدها خواهان آتش بس بودند. این نشان میدهد که نیروهای ایرانی با آن شرایطی که داشتند اما خوب توانسته بودند در مقابل عراقیها مقاومت کنند.
*ایسنا
وی با بیان اینکه عناصر اطلاعاتی ارتش و ژاندارمری پیش از آغاز رسمی جنگ،فعالیتها و تحرکات ارتش عراق را زیر نظر داشتند، گفت: به دنبال این رصدها،گروههای اطلاعاتی ارتش مانند امیر سید تراب ذاکری تمام فعالیتهای رژیم بعثی صدام را به مسئولان کشور گزارش میدادند و پوشش اطلاعات گستردهای را از سال 1358 تا لحظه آغاز رسمی جنگ داشتیم. از همین رو این که میگویند ارتش غافگیر شد،کاملا نادرست است. بلکه این مسئولان بودند که با نادیده گرفتن گزارشها غافلگیر شدند.
این پیشکسوت ارتشی خاطرنشان کرد: پیش از شش ماه اول سال 1359 از سوی عراق 636 بار مرزهای ایران مورد تجاوز نیروهای هوایی، زمینی و دریایی قرار گرفت که 490 مورد آن از سوی وزارت خارجه ایران به سازمان ملل متحد گزارش شد. در آن زمان به دلیل مسائل بعد از انقلاب،ارتش در حال کوچک شدن بود و عدهای میخواستند تا این یگان نظامی منحل شود. از جمله آن برخی از طرحها به ارتش ابلاغ شده بود مانند خدمت در موطن اصلی و نصف شدن سربازخانهها. ازهمین رو ارتش نیروی انسانی کارآزموده و خوبی در اختیار نداشت چرا که حتی فرماندهان ارتشی را هم تصفیه میکردند. با این حال براساس گزارشهایی که ارتش به دولت و مجلس ارائه کرد، «طرح ابوذر» از سوی ارتش در 76 صفحه ارائه شد که درآن به بنیصدر رئیس جمهور وقت، گزارش احتمالی حمله ارتش عراق بیان شده بود و ارتش مطابق آن طرحهایی داشت.
آزادبخت ادامه داد: برابر اصول جنگی،سه مرحله برای جنگی که قرار بود آغاز شود در نظر داشتیم. نخست: کشاندن دشمن در مقابل مواضع قابل دفاع بود تا این مواضع کمبود نیروی انسانی ما را جبران کند و پس از آن شناسایی منطقه و استعداد دشمن در نظر گرفته شد.برای همین،عملیات و تکهای محدودی طرحریزی و اجرا شد اما متاسفانه امروز این تکهای محدود را به عنوان عملیاتهای شکست خورده ارتش نام میبرند.افرادی که میگویند این عملیاتها شکست خورده هستند که نشان میدهد که مطالعه دفاعی ونظامی ندارند و با اصول جنگ ناآشنا هستند.
وی با اشاره به تهاجم نظامی ارتش عراق در شهریورماه 59 خاطر نشان کرد: هرچند ما توانستیم براساس طرح ابوذر پاسگاهها را تقویت کنیم،اما عراقیها توانستند در روز 16 شهریور ماه 59 مناطق «عینخوش» و میمک را سه روز بعد به تصرف درآورند. در پی این رخداد، تیمسار ظهیر نژاد، بنیصدر، شهید رجایی و تیمسار فلاحی به منطقه آمدند که در همین دیدار ماشین تیمسار فلاحی را تانکهای عراقی منهدم کردند اما ایشان قبلا از آن پیاده شده بود. با توجه به این تصرف عراقیها، ازسرهنگ فکوری که آن مسئولیت زمان وزارت دفاع را برعهده داشت،درخواست کردیم که نیرو به منطقه اعزام کند. ایشان چهار فروند هلیکوپتر را به منطقه اعزام کردند که عراقیها هرچهار خلبان را به شهادت رساندند اما بعد از آن جنگندههای هوایی وارد عمل شدند و توانستند به عراقیها ضربه بزنند. تا قبل از آغاز رسمی جنگ به دنبال همین تحرکات عراقیها، ما صد نفر شهید دادیم. امام در آن زمان فرمودند در مقابل هر گلوله عراقیها هشت گلوله بزنید اما اجازه ندارید شهرها را مورد هدف قرار دهید. این در حالی بود که عراقیها ناجوانمردانه شهرهای ما را مورد هدف قرار میدادند. : پس از این رخداد به لشکر 81 طرح ابوذر و به لشکر 92 نیز طرح »حر« ابلاغ شد. روز 26 شهریور ماه نیز نیروهای این دو لشکر به حرکت درآمدند. لشکر 81 باید 650 کیلومتر را پوشش میداد و لشکر 92 نیز مسئولیت پوشش منطقهای به وسعت 420 کیلومتر را برعهده داشت. این درحالی بود که هر لشکر در 30 کیلومتر مربع گسترش مییابد. بنابراین جنگ زمینی با عراق به صورت رسمی از 26 شهریور ماه 1359 آغاز شد.
آزادبخت در ادامه سخنانش در رابطه با شرایط پیش از آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران توضیح داد:عراق با 12 لشکر و 90 تیپ تهاجم خودش را به ایران آغاز کرد و در مجموع بالای 40 هزار نیرو در اختیار داشت اما ما در مقابل استعداد آنها به دلیل کمبود امکانات و نیرو نمیتوانستیم مقابله نظامی سرسختی انجام بدهیم و باید روند پیشروی آنها را کند میکردیم که انجام شد. نسبت توان رزمی و استعدادی ما به عراق 10 به یک بود و آنها بسیار مجهز بودند. عراق تصمیم داشت 48 ساعته خوزستان و ایلام را به تصرف خود در بیاورد و از مرز عبور کند. برای عراق مرزهای غربی ایران در اولویت قرار داشت چرا که ما ایرانیان به راحتی میتوانستیم به بغداد برسیم. وقتی در آنجا با مقاومت نیروهای ما روبرو شد، از جبهه خوزستان حرکت خود را آغاز کرد.متاسفانه من در کتابها در رابطه با پیشروی عراقیها از سمت غرب کشور خواندهام که نوشتهاند آنها توانستهاند از مرز خسروی تا قصر شیرین 40 کیلومتر را به تصرف درآورند اما این اشتباه است. حرکت و پیشروی عراقیها 40 کیلومتر به عمق خاک ایران نبوده است،بلکه آنها توانستهاند در عرض، این کار را انجام بدهند. چرا که خسروی و قصرشیرین به موازات هم قرار دارند.
وی بیان کرد: آن زمان اشتباهاتی که در رابطه با ارتش عنوان کردند این بود که ارتش در حال طرح یک کودتا است. برای همین به ما تا 16 مهرماه سال 59 اجازه نمیدادند که نیروهای خود را به سمت جبهه اعزام کنیم. این تصور نادرست موجب شد کمی در مستقر شدن نیروها در خوزستان وقفه ایجاد شود. علاوه بر این،قرارگاه «لشکر 77» که در مشهد مستقر بود،کاری که باید در دو هفته انجام میداد را در دو ماه انجام داد. انتقال نیروها و تجهیزات نظامی بسیار زمانبر بود اما متاسفانه ترابری در دیگر بخشها با ما همکاری لازم را نداشتند و گاهی آنها را به اجبار و با پولهای کلان راضی میکردیم تا نیروها را به خوزستان ببرند. یکی از مباحثی که باید به آن اشاره کرد این است که لشکر 77 ما در سه قسمت تقسیم شده بود: یک قسمت آن در خراسان بود چرا که آن زمان شوروی به افغانستان حمله کرده بود. ما در آن شرایط علاوه بر این که با عراق میجنگیدیم به مجاهدین افغانی نیز کمک کردیم. چرا که احساس میکردیم ممکن است شوروی از آن سمت به ایران حمله کند. قسمتی از این لشکر در کردستان و بخش دیگر آن نیز در خوزستان بود.
وی اظهار کرد:پس از مستقر شدن نیروها در خوزستان باید کاری میکردیم تا دو کوهه، اندیمشک و دزفول که گلوگاههای اصلی خوزستان بودند به دست دشمن نیفتند. برای همین نیروها را به گونهای مستقر کردیم که بتواند مانعی برای پیشروی ارتش عراق به این سمت باشد و توانستیم قبل از رود کرخه،نیروهای عراقی را زمینگیر کنیم. نیروهایی که آن زمان حضور داشتند تعدادی از سپاه خرمشهر و آبادان ، نیروهای مردمی، دو گردان از دانشجویان دانشگاه افسری ارتش و دو گردان از تکاوران نیروی دریایی بودند که تحت نظر قرارگاه اروند که سرهنگ فروزان فرماندهی آن را برعهده داشت، قرار گرفتند .
آزادبخت یادآور شد: از سوی مقام معظم رهبری که آن زمان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند،آقای رحیم صفوی به دلیل خوش فکری به عنوان مشاور به سرهنگ فروزان معرفی شد.
وی اظهار کرد: در پی مقاومت خرمشهر حدود 500نفر به شهادت رسیدند. ما باید قبل از پادگان «دژ» جلوی پیشروی عراق را میگرفتیم که به دلیل ناهماهنگیهای آن زمان نقشهای برای آن کشیده نشد. اما با این حال تصور اشتباهی است که بگوییم خرمشهر کامل اشغال شد چرا که ما در شرق آن مستقر بودیم. عراقیها توانستند در 19 مهرماه از رود کارون عبور کنند. آبادان برای انگلیسیها ارزش زیادی داشت و شاید یکی از محرکهایی که باعث شد عراق به این شهر بیاید، انگلیسیها بودند.
امیر سرتیپ آزاد بخت با اشاره به صدور فرمان امام مبنی بر شکست حصر آبادان در تاریخ 59/8/15 گفت: کارهای شناسایی از آن پس از سوی لشکر 77 انجام شد و در اردیبهشت ماه سال 60 ارتش به نیروی زمینی طرحی را در رابطه با شکست حصر آبادان ابلاغ کرد. به دنبال آن، این طرح به ستاد مشترک ارتش برای تصویب در شورای دفاع ملی رفت و مورد قبول واقع شد. همزمان نیز برادران سپاهی طرحی را در نظر داشتند. تا آن زمان هر کسی کار خودش را انجام میداد و از مرداد ماه سال 60 به بعد نیروهای سپاهی و ارتشی به صورت هماهنگ با هم برای انجام عملیات ثامن الائمه طرحریزی کردند. مسئولیت اصلی این عملیات برعهده ارتش و سرهنگ سید شهابالدین جوادی که از بهترین نیروهای ارتشی بود، واگذار شد. رحیم صفوی نیز در کنار ایشان حضور داشت. 25 شهریور ماه سال 60 نیز طرحی به نیروی زمینی ارسال کردند اما دو مشکل داشت که آنها رفع شد. کارهای اطلاعاتی را برای انجام این عملیات بچههای سپاه انجام دادند.
این فرمانده دوران دفاع مقدس ادامه داد: بنابراین به صورت هماهنگ با سپاه توانستیم طرح عملیات ثامن الائمه را به اجرا دربیاوریم.جالب است بدانید که این عملیات به دلیل دستگیر شدن دو تن از عناصر اطلاعات عملیات نیروهای ایرانی که کالک عملیاتی نیز همراهشان بود به نوعی لو رفته بود اما هماهنگی نیروها و استعداد آنها به قدری زیاد بود که توانستیم 3000 نفر از عراقیها را بکشیم و 1536 نفر را به اسارت در بیاوریم. مدت زمان اجرای عملیات سه روز بود اما ما یک روزه به همه اهداف خود رسیدیم. ارتشیها در آن زمان بالای 30 هزار نیرو در اختیار داشتند و پیشبینی این عملیات را هم کرده بودند. بخشی از مناطق اشغالی ما آزاد شد و 100 دستگاه تانک و دیگر تجهیزات سبک و سنگین نیز به غنیمت گرفتیم که همه آنها در اختیار سپاه قرار گرفت. از جمله دستاوردهای مهم این عملیات را میتوانیم ایجاد انگیزه برای نیروهای ارتشی و سپاهی، ارتقای انسجام سپاه و سازماندهی تجهیزات این نیرو اشاره کنیم.
وی در پایان خاطرنشان کرد: به دلیل مقاومت اولیه نیروهای ایرانی در چند روز نخست جنگ و اجرای این عملیات، صدام به واسطه وزیر خارجه اردن از انگلستان خواسته بود که میانجیگری کند و آتش بس اجرایی شود. از طرف دیگر نیز دو گروه از سران کشورهای عربی که به رهبری یاسر عرفات و جنبش غیر متعهدها خواهان آتش بس بودند. این نشان میدهد که نیروهای ایرانی با آن شرایطی که داشتند اما خوب توانسته بودند در مقابل عراقیها مقاومت کنند.
*ایسنا