شهدای ایران shohadayeiran.com

یکی از محورهای اصلی فعالیت‌های شهید هاشمی‌ نژاد بعد از انقلاب، افشاگری خیانت­های منافقین و بنی‌صدر بود. همین عامل، اسباب کینه و دشمنی منافقین نسبت به وی را ایجاد کرد و باعث گردید تا منافقین نقشه‌ی ترور او را طراحی کنند.
به گزارش شهدای ایران؛ هفتم مهر یادآور سالروز شهادت یکی از علمای انقلابی مشهد است. سی‌وسه سال پیش در چنین روزی، روحانی مخالف حکومت پهلوی، شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، با ترور مخالفین انقلاب اسلامی به شهادت رسید. وی یکی از مبارزین اصلی مشهد، قبل از انقلاب اسلامی بود و در بسیاری از جنبشها و نهضتهای انقلابی فعال بود و چندین ‌بار نیز به علت فعالیتهایش علیه رژیم پهلوی دستگیر و زندانی گردید.

در نهضت 15 خرداد که به‌نوعی نقطهی عطف مبارزات وی نیز بود، جزء اولین کسانی بود که دستگیر شد. عمدهی مبارزات ایشان در مسجد فیل مشهد، در منابر و به‌صورت سخنرانی، اعلامیه، جلسات مخفی و آشکار و... بود. وی گردانندهی اصلی فعالیتهای انقلابی در استان خراسان بود و با شهامت تمام، به نشر اعلامیههای تند و صریح برضد رژیم شاه، با امضای خود یا شخصیتهایی همچون حضرت آیت‌الله خامنه ای رهبر انقلاب می‌پرداخت.

همکاری ایشان با آیت‌الله خامنه‌ای در این دوران بسیار زیاد و نزدیک بود و بعد از انقلاب نیز همچنان ادامه یافت؛ به‌طوری‌که در قضایای جنگ تحمیلی، یکی دو نوبت به‌همراه رهبر انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مناطق جنگی رفته و در افشای خیانتهای بنی‌صدر و منافقین سهم بسزایی را ایفا نمود. به همین دلیل نیز منافقین تصمیم به ترور ایشان گرفتند و با طراحی نقشهی ترور، در روز هفتم تیر 1360، مصادف با شهادت امام جواد (ع)، بعد از خروج هاشمی‌نژاد از درب حزب جمهوری اسلامی، وی را به شهادت رساندند.

بعد از شهادت، پیکر پاک او در حرم مطهر حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) به خاک سپرده شد. به همین منظور، این نوشته به پاس ارج نهادن به مقام این شهید عالی‌قدر، نگاهی کوتاه به شرح زندگی ایشان دارد.

زندگی‌نامه

شهید هاشمی‌نژاد در سال 1311 در بهشهر مازندران متولد شد. وی در محضر اساتیدی چون آیت‌الله کوهستانی دورهی مقدماتی حوزه را سپری کرد و سپس برای ادامهی تحصیل به قم رفت و در آنجا نزد بزرگانی چون آیت‌‌الله علی فریدالاسلام کاشانی، حاج ملا آقاجان زنجانی، آیت‌الله بروجردی و آیت‌‌الله خمینی به فراگیری فقه و اصول پرداخت و در سن 27سالگی به درجهی اجتهاد رسید. وی مدت نه چندان زیادی را هم در نجف به تحصیل پرداخت و پس از فوت آیت‌الله بروجردی، به مشهد مهاجرت نمود و در درس آیت‌الله میلانی و آیت‌الله شیخ مجتبی قزوینی، مشغول تدریس و تبلیغ شد. شهید هاشمی‌نژاد علاوه بر تدریس، به یکی از محرکان و مبارزان اصلی جنبش انقلاب اسلامی در مشهد نیز تبدیل شد.

مبارزات سیاسی شهید هاشمی‌نژاد قبل از انقلاب

وی علاوه بر انتشار اعلامیه، «با تأسیس کانون فرهنگی جوانان در مشهد، آنان را با مسائل دینی و سیاسی آشنا میکرد و در سال 1343، با همکاری بعضی از روحانیان، کانون بحث و انتقاد دینی را برای ارشاد نسل جوان بنا نهاد.»[1] این کانون تا سال 1351 در مبارزه علیه رژیم فعال بود. اما نقطهی عطف مبارزات سیاسی شهید هاشمی‌نژاد به سال‌های 1340 به بعد، به‌خصوص نهضت 15 خرداد برمیگردد.

وی در جریان حوادث 15 خرداد، رسماً فعالیتهای خود را آغاز نمود. این نهضت در پی بازداشت آیت‌الله خمینی (ره) در انتقاد به لایحهی انجمن‌های ایالتی و ولایتی، منجر به تظاهرات در تهران و قم علیه دولت اسدالله علم شد. با تصویب این لایحه و طرح انقلاب به‌اصطلاح سفید شاه، «مبارزه‌ی روحانیت به رهبری امام خمینی (ره) اوج گرفت و هاشمی‌نژاد نیز مبارزه‌ی سیاسی‌اش را با سخنرانیهای افشاگرانه تشدید نمود. تا اینکه در نیمه‌شب 15 خرداد 1342، امام خمینی این رهبر همیشه بیدار، به ‌همراه 40 تن از یاران، از جمله هاشمی‌نژاد دستگیر و روانه‌ی زندان شد.»[3]

شهید هاشمی‌نژاد جزء اولین دستگیرشدگان این نهضت بود و تلاشهای زیادی را در دفاع از آیت‌الله خمینی (ره) و ضدیت با سیاستهای شاه و رژیم پهلوی نشان داد. همان‌طور که آیت‌الله خامنه‌ای نیز فرمودهاند: «وقتی مبارزات سال 1341 آغاز شد، آقای هاشمی‌نژاد جزء فعال‌ترین عناصر مبارز در خراسان بود و در علمای مشهد، او یک عنصر اصلی و فعال محسوب میشد.»[2] بعد از این نهضت و آزادی از زندان، وی همچنان به فعالیتهای خود علیه رژیم ادامه داد و تا پیروزی انقلاب 4 بار دیگر دستگیر و زندانی شد که این امر نشان از عمق فعالیتها و مبارزات ایشان داشت.

مهم‌ترین مکان فعالیتهای شهید هاشمی‌نژاد در این دوران، مساجد و به‌خصوص مسجد فیل در یکی از مناطق محروم مشهد بود؛ به‌گونهای که طی یکی از سخنرانیهایی که ایشان در این مسجد در سال 1342 داشت، برای بار دوم توسط ساواک دستگیر و زندانی شد. گفته میشود در این سخنرانی، زمانی که شهید هاشمی‌نژاد از آمدن ساواک به مسجد مطلع گردید، با صدایی رسا فریاد زد: «اگر بنای سرکوبی و ایجاد ترس و قانون جنگل به رخ مردم کشیدن را ندارید، می‌توانستید در منزل یا پیش از منبر احضارم کنید.»[4]

با ورود ساواک به محل، درگیریهایی نیز میان مردم و نیروهای امنیتی به وجود آمد که طی این زدوخوردها دو نفر هم کشته شدند. اما این اقدامات باز هم مانع ادامه‌ی فعالیتهای هاشمی‌نژاد نگردید و مبارزات وی در قالب کانون تا سالها ادامه یافت. همین مسئله باعث شد تا ساواک فعالیتهای ایشان در کانون را ممنوع کرده و اعلام کند: «...به‌طور کلی وظیفه‌ی کانون در مورد پاسخ به سؤالات بهانه است، بلکه مرکزِ فعالیت مضرّه [سیاسی و ضدرژیم] میباشد.»[5] اما شهید هاشمی‌نژاد با تعطیلی کانون نیز همچنان به مبارزه علیه رژیم میپرداخت و حتی در سالها و ماههای منتهی به انقلاب، یعنی خرداد 1357، بار دیگر توسط ساواک دستگیر و روانه‌ی زندان شد؛ اما این بار ساواک تحت فشار مردم و برخی از روحانیون و علما، مجبور شد پس از مدت کوتاهی آزادش کند.

پس از انقلاب، وی هیچ سمت رسمی را قبول نکرد و تنها مدتی در جریان تدوین قانون اساسی نمایندهی اول استان مازندران بود و با آغاز جنگ تحمیلی، چند باری به‌همراه آیت‌الله خامنه‌ای در جبهه حضور یافت. البته همکاری ایشان با رهبر انقلاب فراتر از حضور در جبهه بود و به سالهای قبل از انقلاب باز‌میگشت:

همکاری شهید هاشمی‌نژاد و آیت‌الله خامنه ای

شهید هاشمی‌نژاد از یاران و هم‌رزمان نزدیک مقام معظم رهبری حضرت آیت‏ الله خامنه‏ اى بودند. سابقه‌ی دوستی و همکاری ایشان به سالهای قبل از انقلاب بازمیگردد. در آن دوران، علاوه بر اینکه این دو عالم روابط نزدیکی با یکدیگر داشتند، در بسیاری از مسائل سیاسی نیز همکاری میکردند؛ به‌طوری‌که بسیاری از اعلامیه‌هایی که شهید هاشمی‌نژاد علیه رژیم تهیه میکرد، با امضای آیت‌الله خامنه ای منتشر میشد. نقل است که «در ادامه‌ی مبارزه، مردم مشهد صبح یک روز، با بیرون آمدن از منازل، اطلاعیه‌ای را به امضای صریح سه تن از علمای شهر، یعنی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، هاشمی‌نژاد و واعظ طبسی، بر در و دیوار شهر دیدند.»[6]

و یا زمانی که شهید هاشمی‌نژاد در سال 1354 از زندان آزاد شد و «به مشهد بازگشت، در کنار عالمانی چون آیتالله سید علی خامنه‌ای و آیت‌الله عباس واعظ طبسی به جهاد خود ادامه داد.»[7]

دوستی و همراهی آیت‌الله خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد بعد از انقلاب نیز همچنان پایدار و مداوم بود. نزدیکی این دو شخصیت بزرگ به یکدیگر تا حدی بود که «پس از رخداد جانکاه انفجار دفتر نخست‌وزیری در 8 شهریور 1360، هاشمی‌نژاد موضوع نامزد شدن برای ریاست‌جمهوری را به آیت‌الله خامنه‌ای پیشنهاد داد.»[8]

همچنین در جنگ تحمیلی هشت‌ساله، «شهید هاشمی‌نژاد به‌همراه رهبر معظم انقلاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دو بار به مناطق جنگی رفته و در افشای خیانتهای بنی‌صدر و منافقین سهم بسزایی داشتند.»[9] که همین مسئله در نهایت باعث شد تا منافقین به فکر ترور وی بیفتند.

شهادت

یکی از محورهای اصلی فعالیت شهید هاشمی‌نژاد بعد از انقلاب، افشاگری خیانتهای منافقین و بنی‌صدر بود. همین عامل اسباب کینه و دشمنی منافقین نسبت به وی را ایجاد کرد و باعث گردید تا منافقین نقشه‌ی ترور وی را طراحی کنند.

روز ترور یعنی هفتم مهرماه 1360 نیز شهید بعد از اتمام کلاس، در حال خروج از حزب بود که با انفجار انتحاری نارنجک یکی از اعضای نفوذی سازمان مجاهدین خلق، در محل دفتر این حزب، در خیابان عشرت‌آباد مشهد، هم‌زمان با شهادت جوادالائمه (ع)، به خیل شهدا پیوست و پیکر پاکش در حرم مطهر حضرت علی بن موسی‌الرضا (ع) به خاک سپرده شد.

مقام معظم رهبری درباره‌ی شهادت ایشان فرمودند: «شهید هاشمی‌نژاد مسئولیت سنگین خود را از سال 1341، یعنی در طول نوزده سال، به‌خوبی انجام داد و با کمال سربلندی به شهادت رسید. البته شهادت برای شخصی مثل این عالم بصیر و سخنور و بزرگوار یک افتخار است، همچنان‌که برای کشندگان و دشمنانش مایه‌ی روسیاهی است.»[10]

این نوشته‌ی کوتاه شرحی بود بر زندگی شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، یکی از فعالین و مبارزین اصلی در مشهد، علیه رژیم پهلوی. این عالم بزرگ هم‌زمان با آغاز نهضت 15 خرداد، مبارزات خود را به‌طور رسمی و علنی آغاز نمود و به علت فعالیت-هایش، چند بار توسط ساواک دستگیر و زندانی گردید. عمده‌ی فعالیتهای وی در مساجد و به‌خصوص مسجد فیل مشهد بود که به‌شکل سخنرانی، انتشار اعلامیه و... صورت میگرفت.

وی در این دوران، رابطه‌ی نزدیک و صمیمی با آیت‌الله خامنهای نیز داشت و در عرصه‌ی سیاسی با وی همکاری میکرد. شهید هاشمی‌نژاد بعد از انقلاب نیز به فعالیتهای خود در دفاع از انقلاب ادامه داد و نقش مهمی در افشای بسیاری از جنایات و اقدامات ضدانسانی منافقین داشت. بنابراین منافقین در ضدیت با اسلام و روحانیون، اقدام به ترور وی در 7 مهر 1360 کردند و وی را به شهادت رساندند.

پی‌نوشت‌ها:

[1]. عارفیان، محمدتقی (1382)، گلبرگ ­معرفت 43، ماهنامه، فریادگر شهر شهادت؛ شهادت حجت­الاسلام سید عبدالکریم هاشمی­نژاد، ش 43، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، ص 70.

[2]. عارفیان، همان، ص 69.

[3]. فراگیری اخلاق و زندگی، ص 18، برگرفته از سایت ویکی‌فقه.

[4]. ویژه‌نامه جوانمرد فاضل، ص 7، برگرفته از سایت ویکی‌فقه.

[5]. یاران امام به روایت اسناد ساواک 5، مقدمه، ص 10 تا 12.

[6]. فراگیری اخلاق و زندگی، همان، ص 7.

[7]. شهید عبدالکریم هاشمی‌نژاد، برگرفته از سایت دانشنامه‌ی انقلاب اسلامی: nahad.govir.ir

[8] جلالی­عزیزیان، حسن (1382)، زندگی‌نامه­ی سیاسی شهید هاشمی­نژاد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج اول، ص 266.

[9]. یاران امام به روایت اسناد ساواک 5، مقدمه، ص 19.

[10]. عارفیان، همان، ص 74.

زهره رحمانی

پژوهشگر حوزه‌ی انقلاب اسلامی

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار