هویدا، نخست وزیر بهایی شاه در برابر اعتراض چند نماینده مجلس با وقاحت پاسخ داده بود: «مسئله بحرین به کسی مربوط نیست! دختر خودمان بود، با نظر اعلیحضرت شوهرش دادیم رفت»!
به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، نویسنده ستون «یادداشت روز» شماره امروز کیهان در مطلبی با عنوان «جنگ تمام نشده!» با اشاره به حماسهآفرینیهای رزمندگان در طول دفاع مقدس و یادآوری عظمت تاریخی این دوران، به این موضوع پرداخته است که جنگ و دشمنی استکبار با نظام جمهوری اسلامی ایران پایان نیافته و به شکلی دیگر جریان دارد:
ظهر یک روز گرم تابستان و سه چهار روز بعد از پذیرش قطعنامه 598 در جلوی محوطه گردان حبیب در پادگان آسمانی دوکوهه، با جمعی از بچههای گردان، غمگین و ناراحت، درباره آینده گفتوگو میکردیم. بچهها بخاطر جا ماندن از کاروان شهدا ناراحت بودند و غم لحظهای رهایشان نمیکرد. هر کس چیزی میگفت و تحلیلی میکرد اما یکی از برادران با جملهای عجیب مسیر بحث را به جای درست و منطقیاش برگرداند «بچهها! جنگ تمام نمیشود! جنگ بعد از این هم ادامه دارد! فقط جبهه جنگ عوض میشود، خدا کند ما در همه جبههها در اردوی انقلاب باشیم». استناد او به این جمله امام(ره) بود که فرموده بودند «کمربندهایتان را محکم ببندید که هیچ چیز عوض نشده است. بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران، دریچههای نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است و میرود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد». فرامرز نوروزی - همان که این سخن حکیمانه را گفته بود- چند روز بعد و در جریان یک نبرد سخت و نابرابر با متجاوزان بعثی، عاشقانه مزد آن همه رشادت و اخلاص و بصیرتش را گرفت و جانانه جامه سرخ شهادت برتن کرد و به برادر شهیدش پیوست و حالا سالهاست که هر بار به زیارتش در قطعه فرماندهان بهشت زهرا(س) میروم به یاد جمله معروفش میافتم و از خود میپرسم؛ ما در اردوی انقلاب هستیم، یا نه!؟
حقیقت این است که جنگ و شهدا و ایثارگران جنگ، آینه تمامنمای اقتدار و عزت ملتی شدند که تا پیش از آن، هیچکس آنها را به هیچ هم حساب نمیکرد!
به گواهی تاریخ، در طول سدههای منتهی به انقلاب اسلامی، هیچگاه و در هیچ جنگی نبوده که بخشی از پیکر ایران بزرگ از مام میهن جدا نشده و به اشغال همیشگی دشمنان درنیامده باشد. شاهان بیکفایت و جدا از مردم، در شمال کشورمان، گرجستان، ارمنستان، داغستان، شروان، ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و... را با ذلت به دشمنان واگذار کردند.
در شرق هرات و افغانستان و بلوچستان پاکستان و... را از دست دادند و... خلاصه مرزهای کشورمان را هر روز کوچک و کوچکتر کردند. حتی 43 سال پیش یعنی در زمان پهلوی دوم، بحرین، بدون شلیک حتی یک گلوله، به راحتی آب خوردن از پیکر ایران بزرگ جدا شد و هویدا، نخست وزیر بهایی شاه در برابر اعتراض چند نماینده مجلس با وقاحت پاسخ داده بود: «مسئله بحرین به کسی مربوط نیست! دختر خودمان بود، با نظر اعلیحضرت شوهرش دادیم رفت»!
اما دفاع مقدس ما، نخستین باری بود که همه دنیا- بدون هیچ تردیدی- در یک جبهه متحد شدند و نتوانستند سر سوزنی از خاک ما را غصب کنند. برخلاف حرف برخی مدعیان بیاطلاع امروز- که ظاهرا حتی از خواندن یک مصاحبه و خبر معمولی هم عاجزند- در آن سالها نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم، که براساس آن جهان به 2 بلوک شرق و غرب تقسیم میشد، تغییر کرد و 2 ابرقدرت شرق و غرب با همه عوامل و ادوات و تجهیزاتشان، از یک طرف نبرد حمایت میکردند! اگر در جنگ ویتنام آمریکا با جنوبیها و شوروی با شمالیها بود، اگر در جنگ کوبا، شوروی با دولت کوبا و آمریکا با شورشیان بود و اگر... در جنگ عراق علیه ایران، آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان، ارتجاع عرب و... با عراق بودند و فقط «خدا» با ایران بود! و اینگونه شد که سوپراتاندارد و میراژ فرانسوی، میگ و سوخوی روسی، تانک تی 72 روسی، توپ فرانسوی، بمبهای شیمیایی آلمانی و آواکسهای آمریکایی و دهها و صدها قلم دیگر از همه کشورهای عالم هشت سال علیه ما به کار گرفته شد و در پایان جنگ از 22 کشور جهان اسیر داشتیم و... اما برای اولین بار ایران با رشادت و پایمردی فرزندانش، پیش دشمن سر خم نکرد و مقتدر و مقاوم و سربلند باقی ماند و امروز بیهیچ تردیدی باید گفت همه چیز ایران و ایرانی مدیون و مرهون آن دلیرمردان و فداکاران گمنامی است که عاشقانه و مخلصانه سر در طبق اخلاص نهادند و نقد جان را به پای دوست ریختند تا عزت اسلام و انقلاب باقی بماند، تا «حرف امام» زمین نماند و آبروی ایران حفظ شود.
رهبر معظم انقلاب این واقعیت را به بهترین شکلی ترسیم کردند:
«این امنیتی که امروز در کشور ما هست، این حرکت عظیمی که امروز به سمت سازندگی این کشور هست، این کارهای بزرگی که انجام گرفته است، این پیشرفت علمی و فناوری، این افزایش تعداد عالم و دانشمند و دانشجو و محقق و پژوهشگر، اینها همه به برکت خون شهداست. این بیداری عمومی که امروز کشور و ملت ما دارد، به برکت خون شهداست.
ملت ایران تا ابد مدیون شهدا و خانوادههای شهداست. این را همه ملت ما باید بدانند. هرچه ما عزت به دست بیاوریم، هرچه پیشرفت به دست بیاوریم، مرهون خون شهدای عزیز شما، این جگرگوشههای شماست. اینها بودند که به ما، به کشورشان، به ملتشان، به اسلام عزت دادند. این را همه باید قدر بدانند؛ مسئولین هم باید قدر بدانند، خود شما خانوادهها هم باید قدر بدانید؛ و میدانید. همه ملت ایران، همه مسئولین باید به این مردان دلاور، به این جوانان شجاع افتخار کنند.»
اما واقعیتهای پس از جنگ نشان داد که آن شهید بزرگوار درست پیشبینی کرده بود و جنگ هرگز به پایان نرسید! از همان روزی که امام راحل، فرزندان بسیجیاش را برای «یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی» فراخواند، نبرد در جبهههای تازه و نوین آغاز شد و بدون کمترین تردیدی در همه این نبردها، پیروز میدان تاکنون ما بودهایم و خواهیم بود. ایران، همان کشوری که از تهیه بدیهیترین و ابتداییترین نیازهایش عاجز بود، در کوتاه زمانی به همت مردان جهادگر و مجاهدان علمی امروزش، مرزهای دانش را درنوردید و شگفتیساز شد.
اگر دیروز فرماندهی میدان با چمران، باکری و همت و صیاد شیرازی و دیگر مردان مرد و تاریخساز ایران بود، تغییر جبهه نبرد فرماندهی جهاد را به کاظمی آشتیانی و علی محمدی و احمدی روشن و دیگر شهیدان پاکباز این عرصه داد تا ایران همچنان بر نوار پیروزی باشد و بدرخشد.
اما در نقطه مقابل جبهه استکبار جهانی، در پی آن است که از هر راه ممکنی، ایران مقتدر و انقلابی را به زانو درآورد و به مردم جهان نشان بدهد که بدون آنها نمیتوان زنده بود! دشمن گرچه این آرزوی خام را به گور خواهد برد اما برای تحقق آن دست به هر تلاشی زده و میزند. آنها که در روزگاری نه چندان دور با تحمیل قراردادها و توافقنامههای ننگین بر حاکمان زبون وقت، امتیازات شگفتانگیز و محیرالعقولی همچون نفت شمال، تنباکو، شیلات، راهآهن و... را بدست آورده بودند، امروز هم عرصه کارزار را از میدان جنگ و جهاد و آتش و خون به عرصه دیپلماسی و اقتصاد کشاندهاند و مذبوحانه میکوشند آنچه را که در میدان نبرد بدست نیاوردند در این آوردگاه تازه بدست بیاورند و هنوز سودای قراردادها و توافقنامههای استعماری قرنهای 18 و 19 میلادی را در سر دارند!
یکی از مهمترین جلوههای این نبرد سنگین و این کارزار سخت، تلاش چند ساله جبهه استکبار به سرکردگی آمریکاست که با هدف ظاهری توقف برنامههای هستهای کشورمان و در اصل با نیت شوم توقف قطار پرشتاب انقلاب اسلامی صورت میگیرد. انواع ترفندهای بکار رفته در این مدت و مقاومت جانانه مردم ونظام اسلامی، حاکی از جدی بودن این نبردهاست و اگر جنگ تحمیلی هشت سال به طول انجامید، نبرد هستهای اکنون از دوازدهمین سال خود هم گذشته است! در همه این مدت طولانی، سختترین فشارهای سیاسی و اقتصادی به ملت ایران تحمیل شد. اگر در طول جنگ دشمن به بمباران شهرها دست میزد، امروز به تحریم شهروندان دست زده است. اگر در آن روزگار به بمباران شیمیایی دست میزد، امروز تحریم دارویی و قطعات هواپیما را به مردم ما تحمیل میکند و اگر آن روز جلوی فروش ابتداییترین امکانات به کشورمان را گرفته بودند، امروز هم، تحریم بانکی و پولی و مبادلاتی، همان راه را دنبال میکنند. اما جهانیان دیدند که حاصل دشمن از تحمیل آن همه جنایت، چیزی نشد و ملت ایران استوار و نستوه، پای بر جا باقیاند و سودای فتح یک هفتهای ایران! با سوداگر آن به زیر خاک فرو رفت اما آوازه ملت ایران، عالمگیر شد. اگر آن روز رهبریهای داهیانه امام عزیز عظیمالشان، چراغ راه مبارزه بود، امروز هم خلف صالح او با درایت و نگاه ملکوتی به رهبری امت ایستاده است و ملت را به مقاومت و پایمردی دعوت میکند و به دولت فرمان جهاد فرهنگی و اقتصاد مقاومتی میدهد.
میبینیم که همهچیز و همه شرایط شبیه 8 سال دفاع مقدس است. و تصور اینکه آن روزگاران گذشته و دشمن از دشمنی کینه دست برداشته، خیال خامی بیش نیست و همین را هم از امام داریم آنجا که فرمود: «من مجددا به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولان عرض میکنم، چه در جنگ و چه در صلح، بزرگترین سادهاندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران، خصوصا آمریکا و شوروی، از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند. لحظهای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی- صلیالله علیه و آله و سلم- موج زند.»
ظهر یک روز گرم تابستان و سه چهار روز بعد از پذیرش قطعنامه 598 در جلوی محوطه گردان حبیب در پادگان آسمانی دوکوهه، با جمعی از بچههای گردان، غمگین و ناراحت، درباره آینده گفتوگو میکردیم. بچهها بخاطر جا ماندن از کاروان شهدا ناراحت بودند و غم لحظهای رهایشان نمیکرد. هر کس چیزی میگفت و تحلیلی میکرد اما یکی از برادران با جملهای عجیب مسیر بحث را به جای درست و منطقیاش برگرداند «بچهها! جنگ تمام نمیشود! جنگ بعد از این هم ادامه دارد! فقط جبهه جنگ عوض میشود، خدا کند ما در همه جبههها در اردوی انقلاب باشیم». استناد او به این جمله امام(ره) بود که فرموده بودند «کمربندهایتان را محکم ببندید که هیچ چیز عوض نشده است. بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران، دریچههای نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است و میرود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد». فرامرز نوروزی - همان که این سخن حکیمانه را گفته بود- چند روز بعد و در جریان یک نبرد سخت و نابرابر با متجاوزان بعثی، عاشقانه مزد آن همه رشادت و اخلاص و بصیرتش را گرفت و جانانه جامه سرخ شهادت برتن کرد و به برادر شهیدش پیوست و حالا سالهاست که هر بار به زیارتش در قطعه فرماندهان بهشت زهرا(س) میروم به یاد جمله معروفش میافتم و از خود میپرسم؛ ما در اردوی انقلاب هستیم، یا نه!؟
حقیقت این است که جنگ و شهدا و ایثارگران جنگ، آینه تمامنمای اقتدار و عزت ملتی شدند که تا پیش از آن، هیچکس آنها را به هیچ هم حساب نمیکرد!
به گواهی تاریخ، در طول سدههای منتهی به انقلاب اسلامی، هیچگاه و در هیچ جنگی نبوده که بخشی از پیکر ایران بزرگ از مام میهن جدا نشده و به اشغال همیشگی دشمنان درنیامده باشد. شاهان بیکفایت و جدا از مردم، در شمال کشورمان، گرجستان، ارمنستان، داغستان، شروان، ترکمنستان، تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان و... را با ذلت به دشمنان واگذار کردند.
در شرق هرات و افغانستان و بلوچستان پاکستان و... را از دست دادند و... خلاصه مرزهای کشورمان را هر روز کوچک و کوچکتر کردند. حتی 43 سال پیش یعنی در زمان پهلوی دوم، بحرین، بدون شلیک حتی یک گلوله، به راحتی آب خوردن از پیکر ایران بزرگ جدا شد و هویدا، نخست وزیر بهایی شاه در برابر اعتراض چند نماینده مجلس با وقاحت پاسخ داده بود: «مسئله بحرین به کسی مربوط نیست! دختر خودمان بود، با نظر اعلیحضرت شوهرش دادیم رفت»!
اما دفاع مقدس ما، نخستین باری بود که همه دنیا- بدون هیچ تردیدی- در یک جبهه متحد شدند و نتوانستند سر سوزنی از خاک ما را غصب کنند. برخلاف حرف برخی مدعیان بیاطلاع امروز- که ظاهرا حتی از خواندن یک مصاحبه و خبر معمولی هم عاجزند- در آن سالها نظم جهانی شکل گرفته پس از جنگ جهانی دوم، که براساس آن جهان به 2 بلوک شرق و غرب تقسیم میشد، تغییر کرد و 2 ابرقدرت شرق و غرب با همه عوامل و ادوات و تجهیزاتشان، از یک طرف نبرد حمایت میکردند! اگر در جنگ ویتنام آمریکا با جنوبیها و شوروی با شمالیها بود، اگر در جنگ کوبا، شوروی با دولت کوبا و آمریکا با شورشیان بود و اگر... در جنگ عراق علیه ایران، آمریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان، ارتجاع عرب و... با عراق بودند و فقط «خدا» با ایران بود! و اینگونه شد که سوپراتاندارد و میراژ فرانسوی، میگ و سوخوی روسی، تانک تی 72 روسی، توپ فرانسوی، بمبهای شیمیایی آلمانی و آواکسهای آمریکایی و دهها و صدها قلم دیگر از همه کشورهای عالم هشت سال علیه ما به کار گرفته شد و در پایان جنگ از 22 کشور جهان اسیر داشتیم و... اما برای اولین بار ایران با رشادت و پایمردی فرزندانش، پیش دشمن سر خم نکرد و مقتدر و مقاوم و سربلند باقی ماند و امروز بیهیچ تردیدی باید گفت همه چیز ایران و ایرانی مدیون و مرهون آن دلیرمردان و فداکاران گمنامی است که عاشقانه و مخلصانه سر در طبق اخلاص نهادند و نقد جان را به پای دوست ریختند تا عزت اسلام و انقلاب باقی بماند، تا «حرف امام» زمین نماند و آبروی ایران حفظ شود.
رهبر معظم انقلاب این واقعیت را به بهترین شکلی ترسیم کردند:
«این امنیتی که امروز در کشور ما هست، این حرکت عظیمی که امروز به سمت سازندگی این کشور هست، این کارهای بزرگی که انجام گرفته است، این پیشرفت علمی و فناوری، این افزایش تعداد عالم و دانشمند و دانشجو و محقق و پژوهشگر، اینها همه به برکت خون شهداست. این بیداری عمومی که امروز کشور و ملت ما دارد، به برکت خون شهداست.
ملت ایران تا ابد مدیون شهدا و خانوادههای شهداست. این را همه ملت ما باید بدانند. هرچه ما عزت به دست بیاوریم، هرچه پیشرفت به دست بیاوریم، مرهون خون شهدای عزیز شما، این جگرگوشههای شماست. اینها بودند که به ما، به کشورشان، به ملتشان، به اسلام عزت دادند. این را همه باید قدر بدانند؛ مسئولین هم باید قدر بدانند، خود شما خانوادهها هم باید قدر بدانید؛ و میدانید. همه ملت ایران، همه مسئولین باید به این مردان دلاور، به این جوانان شجاع افتخار کنند.»
اما واقعیتهای پس از جنگ نشان داد که آن شهید بزرگوار درست پیشبینی کرده بود و جنگ هرگز به پایان نرسید! از همان روزی که امام راحل، فرزندان بسیجیاش را برای «یک مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی» فراخواند، نبرد در جبهههای تازه و نوین آغاز شد و بدون کمترین تردیدی در همه این نبردها، پیروز میدان تاکنون ما بودهایم و خواهیم بود. ایران، همان کشوری که از تهیه بدیهیترین و ابتداییترین نیازهایش عاجز بود، در کوتاه زمانی به همت مردان جهادگر و مجاهدان علمی امروزش، مرزهای دانش را درنوردید و شگفتیساز شد.
اگر دیروز فرماندهی میدان با چمران، باکری و همت و صیاد شیرازی و دیگر مردان مرد و تاریخساز ایران بود، تغییر جبهه نبرد فرماندهی جهاد را به کاظمی آشتیانی و علی محمدی و احمدی روشن و دیگر شهیدان پاکباز این عرصه داد تا ایران همچنان بر نوار پیروزی باشد و بدرخشد.
اما در نقطه مقابل جبهه استکبار جهانی، در پی آن است که از هر راه ممکنی، ایران مقتدر و انقلابی را به زانو درآورد و به مردم جهان نشان بدهد که بدون آنها نمیتوان زنده بود! دشمن گرچه این آرزوی خام را به گور خواهد برد اما برای تحقق آن دست به هر تلاشی زده و میزند. آنها که در روزگاری نه چندان دور با تحمیل قراردادها و توافقنامههای ننگین بر حاکمان زبون وقت، امتیازات شگفتانگیز و محیرالعقولی همچون نفت شمال، تنباکو، شیلات، راهآهن و... را بدست آورده بودند، امروز هم عرصه کارزار را از میدان جنگ و جهاد و آتش و خون به عرصه دیپلماسی و اقتصاد کشاندهاند و مذبوحانه میکوشند آنچه را که در میدان نبرد بدست نیاوردند در این آوردگاه تازه بدست بیاورند و هنوز سودای قراردادها و توافقنامههای استعماری قرنهای 18 و 19 میلادی را در سر دارند!
یکی از مهمترین جلوههای این نبرد سنگین و این کارزار سخت، تلاش چند ساله جبهه استکبار به سرکردگی آمریکاست که با هدف ظاهری توقف برنامههای هستهای کشورمان و در اصل با نیت شوم توقف قطار پرشتاب انقلاب اسلامی صورت میگیرد. انواع ترفندهای بکار رفته در این مدت و مقاومت جانانه مردم ونظام اسلامی، حاکی از جدی بودن این نبردهاست و اگر جنگ تحمیلی هشت سال به طول انجامید، نبرد هستهای اکنون از دوازدهمین سال خود هم گذشته است! در همه این مدت طولانی، سختترین فشارهای سیاسی و اقتصادی به ملت ایران تحمیل شد. اگر در طول جنگ دشمن به بمباران شهرها دست میزد، امروز به تحریم شهروندان دست زده است. اگر در آن روزگار به بمباران شیمیایی دست میزد، امروز تحریم دارویی و قطعات هواپیما را به مردم ما تحمیل میکند و اگر آن روز جلوی فروش ابتداییترین امکانات به کشورمان را گرفته بودند، امروز هم، تحریم بانکی و پولی و مبادلاتی، همان راه را دنبال میکنند. اما جهانیان دیدند که حاصل دشمن از تحمیل آن همه جنایت، چیزی نشد و ملت ایران استوار و نستوه، پای بر جا باقیاند و سودای فتح یک هفتهای ایران! با سوداگر آن به زیر خاک فرو رفت اما آوازه ملت ایران، عالمگیر شد. اگر آن روز رهبریهای داهیانه امام عزیز عظیمالشان، چراغ راه مبارزه بود، امروز هم خلف صالح او با درایت و نگاه ملکوتی به رهبری امت ایستاده است و ملت را به مقاومت و پایمردی دعوت میکند و به دولت فرمان جهاد فرهنگی و اقتصاد مقاومتی میدهد.
میبینیم که همهچیز و همه شرایط شبیه 8 سال دفاع مقدس است. و تصور اینکه آن روزگاران گذشته و دشمن از دشمنی کینه دست برداشته، خیال خامی بیش نیست و همین را هم از امام داریم آنجا که فرمود: «من مجددا به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولان عرض میکنم، چه در جنگ و چه در صلح، بزرگترین سادهاندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران، خصوصا آمریکا و شوروی، از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند. لحظهای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت آمریکا کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی- صلیالله علیه و آله و سلم- موج زند.»