بیماری که دیده نمی شود
جای تاسف است که بگوییم شواهد نشان می دهد بسیاری از جانبازان بر اثر همین بیماری به شهادت رسیده اند ولی قطعه ای برای این عزیزان وجود ندارد و به شکل پراکنده در قبرستان دفن شده اند و برای درمان بازماندگان هم هیچ اقدامی انجام نشده است.
به گزارش خبرنگار سرویس اجتماعی شهدای ایران، بیماری پی تی اس تی یکی از انواع اختلالات اضطرابی است. این بیماری روانی در اثر حوادث و رویدادهایی به وجود می آید که این وقایع فراتر از طاقت و ظرفیت روانی فرد باشد.حوادثی مثل سیل،زلزله،جنگ و از دست دادن نزدیکان در تصادفات رانندگی،تجاوز جنسی و هر رفتار خشونت بار و وحشیانه،تولید پی تی اس می کنند.
یکی از مباحثی که پس از جنگ، جامعه ایثارگران، خصوصا ایثارگران پرسابقه در میادین نبرد و همچنین رزمندگان دفاع مقدس با آن دست به گربیان بودند نوعی اختلات رفتاری و روحی و روانی بود که بعضا آن را به شرایط محیطی اجتماعی و پزشکان ، آن را به اختلال روحی روانی عادی جامعه اعم از افسردگی و ... تسری داده و فرد ایثارگر بدون اینکه منشاء بیماری او از طرف دکتر تشخیص داده شده باشد درگیر انواع و اقسام داروهای اعصاب و روان از ایمی پرامین. امین ترپیب تریلین . ترازدون . سرترلین و ... به علاوه انواع داروهای آرامبخش می شد و در نهایت پس از سالها درمان هنوز در خانه اول قرار داشت . حال اصل بیماری او چه بود.
اختلالات جنگ خود به خود درمان نمی شود
مجموعه ای بیماری است که شاخص رویدادهای میادین نبرد اعم از انفجارات پی در پی، شهادت از نزدیک دوستان، و صحنه هایی غیر قابل تصور که فقط می تواند در میدان نبرد رخ دهد، شهادت جمع زیادی از یاران و همرزمان در تکهای شیمیایی، پاشیده شدن قسمتی از بدن رزمنده ای به صورت رزمنده دیگر به واسطه اثبات توپ و خمپاره های سنگین، .. و یا بهتر بگویم گردان رفتن و گروهان برگشتن و گروهان رفتن و دسته برگشتن و دسته رفتن نفر برگشتن است.
معیار این بیماری مدت حضور و در معرض این مسائل قرار گرفتن است. چه بسا جانبازی که در هفته اول بر اثر ترکش خمپاره ای به درجه رفیع جانبازی نائل گشته، بسیار کمتر از نیروی با سابقه دچار این بیماری شده باشد.
بیگانگی اجتماعی، و تحریک پذیری افزایش یافته، نشانه تحریک پذیری افزایش یافته و انفجار آمیز به ویژه خصیصه کسانی است که مدتها در صحنه جنگ بوده اند . الگوهای رفتاری دیگر عبارتند از : خوردن مکرر ، مسافرت های ناگهانی ، داشتن غیبت های ناموجه از خانه یا کار ، و تغییر پیاپی سبک زندگی یا محل اقامت است.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اختلالات پس از ضایعه روانی ، به ویژه اگر مربوط به استرس جنگ باشد به طور خود به خود تسکین نمی یابد.
باید به این نکته توجه داشت که علاوه بر موارد فوق، شدت حادثه و طول مدتی که فرد در معرض حادثه قرار داشته و میزان نزدیکی با حادثه نیز تاثیر گذار می باشد. بدین معنا که اگر رزمنده ای چندین ماه یا سال در صحنه جنگ حضور داشته و به طور مکرر صحنه های وحشت آور و نگران کننده را دیده باشد، شدت بیماری او بیشتر از فردی است که فقط 1 الی 2 ماه در جبهه حضور داشته است.
بر اساس این گزارش جای تاسف است که بگوییم شواهد نشان می دهد بسیاری از جانبازان بر اثر همین بیماری به شهادت رسیده اند ولی قطعه ای برای این عزیزان وجود ندارد و به شکل پراکنده در قبرستان دفن شده اند.
شاید اگر نام آور و یا هنرمند بودند قطعه ای جدا گانه داشتند...!
یکی از مباحثی که پس از جنگ، جامعه ایثارگران، خصوصا ایثارگران پرسابقه در میادین نبرد و همچنین رزمندگان دفاع مقدس با آن دست به گربیان بودند نوعی اختلات رفتاری و روحی و روانی بود که بعضا آن را به شرایط محیطی اجتماعی و پزشکان ، آن را به اختلال روحی روانی عادی جامعه اعم از افسردگی و ... تسری داده و فرد ایثارگر بدون اینکه منشاء بیماری او از طرف دکتر تشخیص داده شده باشد درگیر انواع و اقسام داروهای اعصاب و روان از ایمی پرامین. امین ترپیب تریلین . ترازدون . سرترلین و ... به علاوه انواع داروهای آرامبخش می شد و در نهایت پس از سالها درمان هنوز در خانه اول قرار داشت . حال اصل بیماری او چه بود.
اختلالات جنگ خود به خود درمان نمی شود
مجموعه ای بیماری است که شاخص رویدادهای میادین نبرد اعم از انفجارات پی در پی، شهادت از نزدیک دوستان، و صحنه هایی غیر قابل تصور که فقط می تواند در میدان نبرد رخ دهد، شهادت جمع زیادی از یاران و همرزمان در تکهای شیمیایی، پاشیده شدن قسمتی از بدن رزمنده ای به صورت رزمنده دیگر به واسطه اثبات توپ و خمپاره های سنگین، .. و یا بهتر بگویم گردان رفتن و گروهان برگشتن و گروهان رفتن و دسته برگشتن و دسته رفتن نفر برگشتن است.
معیار این بیماری مدت حضور و در معرض این مسائل قرار گرفتن است. چه بسا جانبازی که در هفته اول بر اثر ترکش خمپاره ای به درجه رفیع جانبازی نائل گشته، بسیار کمتر از نیروی با سابقه دچار این بیماری شده باشد.
بیگانگی اجتماعی، و تحریک پذیری افزایش یافته، نشانه تحریک پذیری افزایش یافته و انفجار آمیز به ویژه خصیصه کسانی است که مدتها در صحنه جنگ بوده اند . الگوهای رفتاری دیگر عبارتند از : خوردن مکرر ، مسافرت های ناگهانی ، داشتن غیبت های ناموجه از خانه یا کار ، و تغییر پیاپی سبک زندگی یا محل اقامت است.
شواهدی وجود دارد که نشان می دهد اختلالات پس از ضایعه روانی ، به ویژه اگر مربوط به استرس جنگ باشد به طور خود به خود تسکین نمی یابد.
باید به این نکته توجه داشت که علاوه بر موارد فوق، شدت حادثه و طول مدتی که فرد در معرض حادثه قرار داشته و میزان نزدیکی با حادثه نیز تاثیر گذار می باشد. بدین معنا که اگر رزمنده ای چندین ماه یا سال در صحنه جنگ حضور داشته و به طور مکرر صحنه های وحشت آور و نگران کننده را دیده باشد، شدت بیماری او بیشتر از فردی است که فقط 1 الی 2 ماه در جبهه حضور داشته است.
بر اساس این گزارش جای تاسف است که بگوییم شواهد نشان می دهد بسیاری از جانبازان بر اثر همین بیماری به شهادت رسیده اند ولی قطعه ای برای این عزیزان وجود ندارد و به شکل پراکنده در قبرستان دفن شده اند.
شاید اگر نام آور و یا هنرمند بودند قطعه ای جدا گانه داشتند...!