شهدای ایران: یک پژوهشگر ارتشی در حوزه دفاعمقدس معتقد است که معمولا اتهام شکست ارتش در اوایل جنگ تحمیلی از سوی کسانی مطرح میشود که فاقد آگاهی از شرایط آغاز جنگ تحمیلی هستند یا به اصول جنگ و تاکتیکهای نبرد اشراف ندارند. بدون شک اگر شرایط و عملکرد یگانهای ارتشی از چند روز پیش از آغاز رسمی جنگ بیان شود ذهنیتها نسبت به غافلگیری ارتش جمهوری اسلامی ایران تغییر خواهد کرد.
به مناسبت هفته دفاع مقدس و در راستای بهرهمندی از تجربیان کهنهسربازان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس، خبرنگار سرویس «فرهنگحماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با سرهنگ بازنشسته «میرحسین میریمیانجی» از تکاوران زبده و کارآزموده ارتش جمهوری اسلامی ایران گفتوگویی درباره مسائل مطرح شده پیرامون غافلگیری ارتش و نیروهای مسلح ایران در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی گفتو گویی انجام دادهایم.
سرهنگ میرمیانجی میگوید:در سال 1359 همزمان با آغاز جنگ تحمیلی وارد دانشکده افسری ارتش شدم و پس از فارغالتحصیلی در سال 1362 ، با سپری کردن دورههای مقدماتی و چتربازی در شیراز،به «لشکر23 تکاور» که آن زمان در شمالغرب کشور مستقر بود رفتم و تا پایان جنگ در جبهههای مختلف دفاعمقدس حضور یافتم و به انجام وظیفه و دفاع از میهن پرداختم. پس از پایان جنگ و با شکلگیری «تیپ 65 نوهد» که در واقع همان مأموریتهای تیپ23 نوهد قبل از انقلاب را انجام میداد به این یگان منتقل شدم و بعد از آن هم تا بازنشستگی در ستاد مشترک ارتش خدمت کردم.هماکنون نیز مدیر جمعآوری مجموعهای مرتبط با پژوهشهای دفاع مقدس هستم.
درباره دوران جنگ تحمیلی باید بگویم که تاریخ هشت سال دفاع مقدس سرشار از لحظات به یادماندنی، ماندگار و حماسههای گوناگون و متعدد است. آنچه که از این تاریخ در کتابها و خاطرات مختلف به چشم میخورد،فقط بخش کوتاهی از آن ایام است و تا تهیه و تدوین همه رویدادهای جنگ تحمیلی راهی طولانی در پیش خواهیم داشت و این،مسئولیت سنگینی را برعهده مراکز تحقیقاتی دفاع مقدس و همینطور رسانهها میگذارد.
ضرورت بررسی شرایط ایران و عراق در آغاز جنگ
معتقد هستم برای برای ورود به بحث مورد نظر یعنی همان موضوع غافلگیری ارتش در نخستین روزهای تهاجم کشور عراق به ایران باید اشارهای به شرایط هر دو کشور در آغاز جنگ داشته باشم.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بینظمی و ازهم گسیختگی سازمان یگانهای ارتش و بخصوص بعد از کودتای «نوژه»، سردمداران عراق زمان را برای حمله به ایران مناسب تشخیص دادند. ادعاهای اولیه عراق، ابتدا حاکمیت بر «اروندرود» و سپس سه جزیر مورد اختلاف در خلیج فارس بود.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط حاکم بر اوضاع سیاسی و نظامی ایران و همچنین حمایت همه جانبه شوروی و آمریکا و متحدان اروپاییاش،صدام به فکر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و جدا کردن خوزستان از کشورمان افتاد. دلایل و قرینههای حمله عراق به ایران را میتوان بدینگونه برشمرد:
1- حمایت از گروههای ضدانقلاب: براساس این اهداف توسعهطلبانه، مبادرت به تجهیز و هدایت نیروهای ضد انقلاب در کردستان و ترغیب آنان به خودمختاری کرد. در سایر استانها و بخصوص خوزستان،با فعال کردن سازمانهای سیاسی از قبیل حزب «خلق عرب»، تلاش کرد با دامن زدن به اختلافات مذهبی،اندیشه استقلال طلبی و خودمختاری را در میان اقوام ایران تقویت کند.
2- تبلیغات گسترده عراق علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی و ایجاد جو روانی توسط صدام در داخل عراق برای فراهم آوردن زمینههای حمله.
3- ادعای مالکیت جزایر سه گانه:ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه به مناسبتهای مختلف توسط عراق مطرح میشد؛از جمله در روز 18 فروردین 1359 این ادعا همراه با تهدید بود وعراق خواستار خروج بیقید و شرط از جزایر تنب و ابوموسی شد.
4- طرح مالکیت اروندرود:عراق خواستار آن شد که کشتیرانی در اروند به شرایط قبل از قرارداد الجزایر برگردد و هویت عربی بودن خوزستان از سوی ایران به رسمیت شناخته شود و تهدید کرد در صورت عملی نشدن خواسته عراق،به زور متوسل خواهد شد تا اینکه در روز 26 شهریور 1359،صدام قرارداد الجزایر را پاره کرد.
5- تقویت نیروهای عراق در مرز و احداث راههای ارتباطی:عراقیها از فروردین 59 در مرزها مستقر شدند و مبادرت به ساخت و یا مرمت جادههای عمود به مرز کردند و از ابتدای شهریور ماه نیز نیروهای عراق در مرز آرایش جنگی گرفتند. از سوی دیگر از روز 28 شهریور به بعد ناوچههای عراقی در اروندرود استقرار یافتند و مانع حرکت کشتیهای تجاری با پرچم ایران شدند و به این ترتیب درگیریها به مرز آبی در خوزستان توسعه یافت.
آیا ارتش در آغاز جنگ غافلگیر شد؟
با توجه به این شواهد و تحرکی که از سوی کشور عراق در حال انجام بود و رصد هوشیارانه همه این رفتارها توسط ارتش ایران و گزارش به مسولان کشور،این سوال پیش میآید که آیا ارتش ایران در آغاز جنگ غافلگیر شد؟. یکی از نکاتی که در ارتباط با جنگ گاهی مطرح میشود آن است که گفته میشود: «ارتش ایران در آغاز جنگ غافلگیر شد.» در پاسخ باید گفت: غافلگیری زمان صورت میگیرد که از حمله و یا تدارک حمله نیروهای مقابل اطلاعاتی در دست نباشد در صورتی که مجموع اقدامات و جابجاییها نیروهای عراق از ماهها قبل از تهاجم به وضوح از تصمیم آتی آنها مبنی بر عملیات وسیع حکایت داشت و این جابجاییها از طریق لشکر 92 زرهی اهواز و ژاندارمری به سلسله مراتب فرماندهی و مسئولان گزارش میشد. نیروی زمینی هم میدانست که جنگ شروع خواهد شد و به همین علت به سلسله مراتب خود گزارش کرده بود.
همچنین گزارشات روزانه تکاوران که یک گروهان از آنها قبل از شروع جنگ به خرمشهر اعزام شده بود،به فرمانداری و منطقه سوم دریایی نیز همه حاکی از وجود یک جنگ ناخواسته بود. به همین علت فرماندهان نیروی دریای تصمیم به تهیه طرحهای عملیاتی گرفتند و حتی در اوایل سال 1359 یک مانور انجام دادند. حتی فرمانده پایگاه هشتم نیروی دریایی در اوایل شهریورماه یگانهای آماده به رزم خود را از رودخانه اروندرود و اسکلههای آبادان و خرمشهر به دریا فرستاد و در موقعیت جنگی و رزم قرار داد و در دهه سوم شهریور،جانشین نیروی دریایی از تهران به بوشهر آمد و قرارگاه مقدم نیروی دریایی را در بوشهر تشکیل داد.
با وجود آن که آثار و شواهد فراوان و متعددی وجود داشت که نشان میداد ارتش عراق قصد حمله گستردهای دارد، اما عدم چارهاندیشی و پیشبینی رئیس جمهور وقت یعنی بنیصدر که مسئولیت فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت، باعث شد که اقدام خاصی برای مقابله با حمله قطعی عراق صورت نگیرد. در روز 15 فروردین ماه سال 1359 شورای عالی دفاع با موضوعیت حمله عراق به ایران، تشکیل جلسه داد. همین قدر که گفته شود اسم و انگیزه جلسه راجع به حمله عراق به ایران است نشان دهندهی این است که آقایان چنین اطلاعی هم داشتهاند.براساس همین اطلاعات بود که لشکر 92 نیروهایش را در روز 26 فروردین ماه 59 به نوار مرزی اعزام کرد و «تیپ 37 زرهی» در فرودین 1359 در «فکه» مستقر شد. جابجایی و اعزام این دو واحد نشان میدهد که مقامات از حمله عراق اطلاع داشتند و خیلی هم بیتفاوت نبودند.
از سوی دیگر ارتش ایران در آغاز جنگ از جنبه تجهیزات و نیروی انسانی دارای آمادگی رزمی نبود. علاوه بر آن سه لشکر از مجموع شش لشکر نیروی زمینی از جمله لشکرهای «64 ارومیه»، «28 سنندج»، یک تیپ از «لشکر 81 زرهی» و «2 تیپ از لشکر 16 زرهی» در کردستان مشغول نبرد با ضدانقلاب بودند و در خوزستان گاهی یک گردان پیاده در برابر یک لشکر باید مقاومت میکرد. بنابراین اهمیت این گفته کارشناسان نظامی اینجا آشکار میشود که مهمترین و اساسیترین خدمت ارتش در ابتدای جنگ، متوقف کردن ارتش مجهز عراق بود.
وضعیت عراق در شروع جنگ
عراق در شروع جنگ دارای 12 لشکر بود و حدود 49 تیپ مستقل نظیر تیپهای «گارد جمهوری» و«گارد مرزی» را در اختیار داشت. لشکرهای 2، 4، 7، 8 و 11 پیاده بودند و لشکرهای 3، 6، 9، 10 و 12 زرهی و دو لشکر 1 و 5 هم مکانیزه بودند. علاوه بر آن،تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، تیپ مکانیزه گارد جمهوری، تیپهای 51، 52 و 53 مستقل زرهی، تیپهای 31، 32، 33 نیروی مخصوص، تیپ 77 و 88 تکاوران نیروی دریای و یکسری تیپهای 6 گردانی 99 تا 109 پیاده احتیاط و حدود 20 تا 25 تیپ، تیپهای گارد مرزی که در تقویت پاسگاهها و امنیت داخلی به کار برده میشوند.
علاوه بر این رقم فوقالعاده بالایی که نام بردم،نیروهای «جیشالشعبی» در مرزها هم آماده بودند که ارتش عراق از این افراد به عنوان نیروهای احتیاط استفاده میکرد و در بسیاری مواقع این نیروها جایگزین لشکرها و تیپهایی میشدند که نیاز به تجدید قوا و سازمان داشتند.
وضعیت ارتش قبل از آغاز رسمی جنگ
در ایران هم در خوزستان فقط لشکر92 زرهی اهواز مسئولیت پدافند منطقهای به وسعت 400 کیلومتر از دهانه «فاو» و «شلمچه» تا جنوب دهلران را به عهده داشت و در برابر ارتش مجهز عراق باید پدافند میکرد،در حالی که بعد از کودتای نوژه تعدادی از نظامیان همین لشکر دستگیر شده و در زندان بودند.بنابراین موجودی و استعداد ارتش ما در خوزستان لشکر 92 با سازمانی کمتر از 50 درصد،نیروهای ژاندارمری و تعدادی نیروی مردمی بودند که به نیروهای ژاندارمری کمک میکردند. البته از تیپ« 37 زرهی شیراز» در حدود یک گروه رزمی در منطقه شرق فکه حضور داشت.
گردان 138 پیاده مکانیزه،تقویت شده با یک گروه تانک از لشکر 21 هم وارد اندیمشک شد و پس از استقرار یک روزه در نزدیک سرپل کرخه،در منطقه چنانه مستقر شد تا برای گروه رزمی 37 به منزله یک نیروی تقویتی عمل کند؛بنابراین در محور فکه در مقابل لشکر 1 مکانیزه عراق، گروه رزمی 37 زرهی شیراز و گروه رزمی 138 پیاده لشکر 21 قرار داشتند. تمامی این واحدها علاوه بر سازمان رزم،از جنبه مهندسی و تدارکات نیز با ارتش عراق قابل مقایسه نبودند.به عنوان نمونه،در کل منطقه خوزستان فقط یک گردان مهندسی موجود بود.این تفاوت تجهیزات و امکانات در سراسر خطوط منطقه عملیات وجود داشت دانشجویان دانشکده افسری هم در سوم مهرماه وارد خوزستان شدند.
در منطقه شمالغرب کشور هم یگانهای لشکر 64 ارومیه و 28 سنندج تماما در مأموریت آرامسازی منطقه با ضدانقلاب درگیر بودند و هیچگونه نیروی پدافند کنندهای در مواضع پدافندی مرزی مستقر نبود. علاوه بر درگیری دو لشکر پیاده، عناصر دیگری از لشکرهای ایران در منطقه کردستان در اختیار لشکرهای فوق برای کمک به امر آرام سازی اختصاص یافته بودند. این عناصر از لشکرهای 92، 21، 77 و عناصری از تیپ 23 نیروهای ویژه هوابرد و تیپ 55 هوابرد بودند.
در جبهه غرب نیز باید گف که در این جبهه لشکر 81 زرهی و یک گروه رزمی از تیپ 84 پیاده خرمآباد مستقر بودند، ضمنا تعدادی از یگانهای لشکر 81 زرهی نیز در بخشی از منطقه مسئولیت آن لشکر با نیروهای ضد انقلاب درگیر بودند.
با توجه به تشریح توان نظامی و رزمی هریک از نیروهای ایرانی و عراقی، اگرچه ارتش ایران در ابتدا نتوانست دشمن را در مرز نگه دارد و نیروهای عراقی توانستند از مرز ایران عبور کنند اما در مجموع نیروهای ارتش در مقابل دهها برابر نیرو و تجهیزات خود، با شجاعت و فداکاری ایستادگی کردند و طرحهای از پیش تعیین شده ارتش مجهز عراق را کاملا با ناکامی مواجه ساخت. وقتی به اهداف عراق از این جنگ و نتایج به دست آمده در ابتدای جنگ دقت کنیم؛ موفقیتی در آن برای ارتش عراق نمیبینیم، چون هدف عراق تصرف سه روزه خوزستان بود.
ارتش در هفتههای اول جنگ کار بینظیری را انجام داد و در منطقه خوزستان یک لشکر در روزهای اول جنگ توانست مانع به تحقق رسیدن یکی از اهداف مهم دشمن که همان اشغال کامل خوزستان بود،بشود. نیروهای عراقی که بنا داشتند در مدت بسیار کمی به اهداف بزرگی برسند اما در پی اثر مقاومت و پایمردی رزمندگان ارتش ایران در زمینهای خوزستان زمینگیر شدند و فقط در فاصله دو ساعت بعد از حمله عراق در روز 31 شهریور جنگندههای نیروی هوایی ارتش از پایگاههای بوشهر و همدان، تاسیسات نفتی عراق را مورد حمله قرار میدهند و روز بعد با 140 فرورند جنگنده با 300 سورتی پرواز عملیات «کمان 99» از طرف نیروی هوایی اجرا میشود.
در همین راستا هریک از یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایرام همزمان اقدامات متعددی برای کسب آمادگی دفاع انجام داد از جمله این اقدامات به تفکیک می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- فعالیتهای نیروی زمینی
اعزام چند آتش بار توپخانه از اصفهان (گروه 22 شهرضا و گروه 55 اصفهان)، اعزام گروه رزمی تیپ 37 زرهی شیراز به خوزستان و تهیه «طرح پدافندی ابوذر» در خرداد ماه سال 1359 و اعلام آمادگی به لشکر 92 برای دفاع در برابر پیشروی دشمن. از فروردین ماه سال 1359 یگانهایی از لشکر 92 را در مواضع پدافندی خط دوم مرزی مستقر کرد و از ساعت 12 روز بیستم شهریور به لشکر 92 آماده باش داد و دستور داد نیروها طبق طرح پدافند موجود به مناطق عملیاتی تغییر مکان بدهند و مواضع پدافندی را در امتداد خط مرزی اشغال کنند. به این ترتیب نیروی زمینی در حد توان و در حدود اختیارات خود اقداماتی انجام داد که در صورت تهاجم ارتش عراق، تا جایی که امکان دارد، سرعت پیشروی دشمن گرفته و متوقف شود. یکی از اقدامات بسیار مهم نیروی زمینی بکارگیری سریع هوانیروز در غرب و جنوب بود که سرعت پیشروی ماشین جنگی ارتش عراق را به شدت کند کرد.
2- نقش هوانیروز در اول جنگ جبهه جنوب
هوانیروز در هفته اول جنگ 60 فروند بالگرد «کبرا»،شش فروند بالگرد «شنوک» و تعدادی بالگرد «214» و «205» در منطقه جنوب مستقر کرد. از این تعداد بخشی در پایگاه دزفول و تعدادی در ستاد لشکر 92 زرهی مستقر شدند. ورود هوانیروز به صحنه جنگ در مناطق جنگ و غرب و انهدام تعداد زیادی از نیروها و ادوات زرهی و مکانیزه دشمن سبب تحول خوبی در جبههها شد. بالگردهای مستقر در اهواز در محورهای «حمیدیه،سوسنگرد، دب حردان» و همچنین محور «خرمشهر، اهواز» با عملیات تک به ادوات زرهی و پشتیبانی از یگانهای زمینی خودی حرکات دشمن را کند کرد و تعدادی نیز در نخلستانهای «کوی ذوالفقاریه» آبادان مستقر شدند و در پشتیبانی از مدافان خرمشهر و آبادان عمل کردند. این گروه علاوه بر آمادرسانی، تخلیه مجروح و حمله به ادوات زرهی و تجمعات دشمن و همچنین در جابجایی مردم عادی به عقب نیز ایفای نقش کردند.
بالگردهای هوانیروز مستقر در «پایگاه وحدتی» دزفول توانستند در هفته اول جنگ در محورهای کرخه، عین خوش و شوش، فکه تلفات و ضایعات سنگینی به نیروهای عراقی وارد آورند. نیروهای عراقی در این منطقه قصد داشتند با عبور از رودخانه کرخه،شهرهای دزفول و اندیمشک را تصرف کنند که با اقدام هوانیروز و حضور واحدهایی از «لشکر 21 حمزه»، عراق توانایی عبور از کرخه را پیدا نکرد.
3- نقش هوانیروز در غرب کشور به این شرح است:
در روز اول مهرماه سال 1359 ،سه تیم آتش سبک هر تیم شامل دو فروند بالگرد شکاری کبرا و یک فروند بالگرد 214 در سرپل ذهاب ( پادگان ابوذر) مستقر شدند تا در محور سرپل ذهاب- قصرشیرین وارد عمل شوند. دو تیم آتش در گیلان غرب در محلی به نام «کاسه گران» مستقر شدند تا محور «خانقین»،«تنکاب»، «قصرشیرین»،«گیلان غرب» و «نفت شهر» وارد عمل شدند. دو تیم آتش نیز در ایلام در منطقهای به نام «تنگ قوچعلی» مستقر شدند تا در محورهای مهران - کنجان جم ایلام و محور مهران - دهلران وارد عمل شدند و همینطور یک تیم در پایگاه هوایی آبادان به منظور عملیات در محور موسیان- دهلران مستقر شدند.
نیروهای عراقی که پس از عبور از مرز و تصرف ارتفاعات بلند و سرکوب منطقه تک را به مناطق مرکزی استانهای ایلام و کرمانشاه ادامه دادند. در اثر حملات بالگردهای هوانیروز متحمل خسارات زیادی شدند و تعداد زیادی تانک و نیروهای دشمن منهدم شد و در نتیجه مقاومت مردم گیلانغرب، یگانهای تابع لشکر 28 و نیروهای مردمی نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند و در نتیجه به همان مناطقی که در روز اول و دوم جنگ دست یافته بودند بسنده کردند. در این مناطق با توجه به «ذوعارضه» بودن زمین، واحدهای زرهی و پیاده مکانیزه دشمن متکی به جاده بودند و بالگردهای هوانیروز به راحتی میتوانستند در پیشروی ستون خودروهای دشمن اختلال ایجاد و تلفات سنگینی به آنها وارد کنند.
4- نیروی هوایی و درگیری با ماشین جنگی عراق
نیروی هوایی ارتش هم در آغاز جنگ در سراسر جبهههای زمینی، دریایی و هوایی وارد درگیری با ارتش عراق شد. این نیرو با اجرای عملیات هوایی،هوا به زمین، هوا به دریا و هوا به هوا فرصت کافی را برای حضور نیروی زمینی ارتش ایران و سایر نیروها در مناطق عملیاتی فراهم آورد و سایتهای راداری کشور را فعال ساخت،سامانه پدافند هوایی کشور را که متشکل از توپهای پدافند هوایی و موشکهای زمین به هوا بود را عملیاتی کرد. این نیرو بلافاصله در روز دوم جنگ با به پرواز در آوردن 140 فروند هواپیمای جنگی عملیات «کمان 99» را اجرا کرد.
در روز31 شهریور 59 هواپیماهای عراق با تقلید از حمله نیروی هوایی رژیم صهیونیستی به مصر در جنگ شش روزه،اقدام به تعرض به خاک کشورمان کردند و برای فلج کردن نیروی هوایی ایران،پایگاههای این نیرو را در چند نقطه بمباران کردند.عراق انتظار داشت با این حمله و با توجه به جریانات کودتای نوژه خطر جدی از سوی نیروی هوایی متوجه ارتش آن کشور نشود،اما در کمتر از 20 ساعت در روز اول مهرماه 1359 عملیات کمان 99 در پاسخ به تجاوز عراق انجام شد و براساس این طرح 140 فروند هواپیمای جنگنده با پشتیبانی 60 فروند هواپیمای رهگیر شکاری و سوخترسان عملیات هوایی را آغاز کرد که سراسر خاک عراق از جمله پایگاههای هوایی «کرکوک»،«موصل»،«الرشید»،«حبانیه»، «ناصریه»،«شعبیه»،«کوت» و «المثنی» را مورد حمله قرار دادند که مجددا این عملیات با استعداد کمتری در موج دوم تکرار شد و باعث شد که نیروی هوایی عراق تا مدتها قادر به استفاده از تمامی توان رزمی نیروی هوایی خود نباشد. این عملیات به عنوا نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس محسوب میشود و سرنوشت جنگ را عوض کرد و به عنوان برگ برندهای در تاریخ نیروی هوایی و ملت ایران، باعث غرور و مباهات همگانی است.
تکاوران درآغاز جنگ
5- نقش نیروی دریایی وتکاوران آن هم بسیار مهم است چرا که آنها پیش از آغاز رسمی جنگ در شهر خرمشهر مستقر شدند. نیروی دریایی قبل از آغاز جنگ واحدهای خودش را از اسکله خرمشهر جدا و در دریا مستقر کرد تا آرایش جنگی بگیرند. در روز دوم جنگ،یک گردان از تکاوران خود را از آنجایی که آمادگی داشت به داخل شهر برد. جانشین نیروی دریایی وقت به بوشهر آمد و قرارگاه رده مقدم نیروی دریایی را تشکیل داد و قرارگاه«421» را که تمامی واحدهای دریایی تحت امر آن بودند را تشکیل داد و عملیات نظامی علیه عراق را آغاز کردند. در اول جنگ توانستند دو سوم از توان دریایی ارتش عراق را بگیرند و تا پایان جنگ عملا نیروی دریایی عراق صیادت دریایی را در خلیج فارس از دست داد. این،بواسطه طرحهایی بود که نیروی دریایی ازقبل برای جنگ آماده کرده بود و به موقع به اجرا درآورد.
ریشههای روایت ناصواب
بر اساس توضیحات ارائه شده باید درباره ریشه روایتهای ناصواب از یکسال اول جنگ و نقش ارتش و اهداف آن گفت که معمولا اتهام شکست ارتش در اوایل جنگ تحمیلی از سوی کسانی مطرح میشود که فاقد آگاهی از شرایط آغاز جنگ هستند،یا به اصول جنگ و تاکتیکهای نبرد اشراف ندارند. همانگونه که قبلا اشاره کردم مقابله نیروهای ارتش با دشمن،دارای توازن نبود و گاهی یک گردان پیاده در برابر یک لشکر باید مقاومت میکرد. مهمترین و اساسیترین خدمت ارتش در ابتدای جنگ متوقف کردن ارتش مجهیز عراق بود از موسیان تا خرمشهر که منطقه لشکر 92 را تشکیل میدهد و حمله عراق در این منطقه در حالی انجام میگیرد که سه معبر خطرناک وجود دارد:
1- در شمال در لایه جنوبی زاگرس به مسافت 200 کیلومتر تا کویرکوه این معبر گلوگاه خوزستان را تهدید میکرد.
2- معبر بعدی از سمت «بستان» و غرب «جُفیر» که مرکز استان را تهدید میکرد.
3- معبر سوم از «بصره» به شلمچه یا از «نشوه» به سمت پاسگاه کیلومتر 25، در «ایستگاه حسینیه» که شرق کارون و آبادان و خرمشهر را تهدید میکرد.
عراق حداقل با 5 لشکر و تعدادی تیپ مستقل به خوزستان حمله کرد. دو لشکر در محور شمالی،یک لشکر در محور میانی و دو لشکر در محور جنوبی در حالیکه در تمام این مسافت که فقط جاده مستقیم آن 280 کیلومتر است،یک لشکر 92 زرهی اهواز قرار داشت و اصول علمی میگوید که منطقه دفاعی یک لشکر با توجه به شرایط زمین از 16 تا 18 کیلومتر است. لشکر 92 (با آن شرایطی که در ابتدای انقلاب داشت) از خرمشهر تا موسیان را تحت پوشش دفاعی قرار میدهد، در حالی که فقط یک گروه رزمی از تیپ 37 زرهی شیراز در این منطقه مستقر بود که مدتی بعد از حمله عراق گروه رزمی 138 هم به آن اضافه میشود. در این شرایط شهید فلاحی به منطقه آمد و از نزدیک مبادرت به نظارت و هدایت یگانهای نظامی کرد و در برابر این عدم توازن قوا، طرح سد موانع آبی را از مقابل «دب حَردان» اجرا کرد تا یگانهای عراق نتوانند اهواز را محاصره کنند.
از سوی دیگر نحوه عملکرد ارتش در ابتدای جنگ از اصول تاکتیکی رزم تبعیت میکرد. به کار بردن تاکتیکهای پدافندی مانند عقبنشینی اختیاری و انتخاب موضع پدافندی در شرایط و زمین مناسبتر و همچنین پرهیز از ادامه مقابله با دشمن و اتخاذ یک عقبنشینی اجباری و یا اجرای عملیات تاخیری وقت که توازن قوایی وجود ندارد،تاکتیکهای دفاعی و پدافندی ارتش در اول جنگ بود،بدون اتخاذ این تدابیر امکان ایجاد تخیر در پیشروی دشمن تا رسیدن نیروهای دیگر میسر نبود. با چنین فداکاری لشکر 92 و سپس اعزام لشکر 77 و لشکرهای 16 و 21 به منطقه، ارتش عراق به هیچکدام از اهداف خود نرسید و نه تنها متوقف شد،بلکه زمینه برای عملیات موفق بعدی از قبیل «ثامنالائمه(ع)»، «طریقالقدس» و «فتحالمبین» فراهم شد.
در هر حال ارتش در هفتههای اول جنگ کار بینظیری را انجام داد و در منطقه خوزستان یک لشکر در روزهای اول جنگ توانست مانع به تحقق رسیدن یکی از اهداف مهم دشمن که اشغال کامل خوزستان بود بشود.
با توجه به این موارد باید در روایتگری مسائل مرتبط با جنگ تحمیلی،بهترین شرایط این است که نقش همه نیروها در جنگ بیان شود.اما ارتش به واسطه سیستم خاص، سلسله مراتبی که داشت و دیدگاههای نظامی اطلاعات خود را در دسترس عموم قرار نمیداد. اکنون نیز اینگونه است و اجازه نمیدهد چیزی به بیرون درز کند. در آن شرایط برخی از نیروها و بخشهایی به واسطه تبلیغات در جنگ و ایجاد انگیزه و روحیه در آن شرایط توانستند ارتباط بیشتری با مردم برقرار کنند و همین خود به خود موجب شده است نقش نیرویی بیشتر برجسته شود.
در این شرایط من معتقد هستم باید نسبت به هشت سال دفاعمقدس دیدگاه ملی داشته داشته باشیم. فرقی نکند که کدام نیرو چه کاری انجام داده است که بخواهیم آن را بازگو کنیم، بلکه باید هرآنچه به عنوان واقعیتهای جنگ است را احصا و بازگو کنند.این مسولیت بر دوش نهادهای درگیر با دشمن و هم رسانه و مطبوعات است که وقایع جنگ را دربیاورند. این واقعیتها مسائل مخدوش و پنهانی نیست که نتوانند استخراجش کنند. قطعا تاریخ آینه راه ماست و اگر اصول و فروع جابهجا شود مسیر راه را هم خودمان و آیندگان اشتباه خواهند رفت.در این جا بحث بر سر سهمخواهی نیست اما شهدایی که در این راه جان خود را تقدیمک کردهاند حقی بر گردن همه ملت دارند.
از جمله مباحثی که در روایتگری باید به آن توجه داشت این است که بعد فرهنگی و نظامی جنگ موازی با هم بیان شوند. همه کشورها نیز این کار را انجام میدهند تا نقش بازدارندگی جنگ بیش از پیش اثربخش باشد. ما باید به صورت بیطرف به تبیین،تشریح و نقد عملیاتها بپردازیم تا هریک آموزهای برای ما باشد و الگوی ما قرار بگیرد. این کار بیطرفانه در محیطهای علمی و آموزشی ما به صورت آکادمیک منتقل شود تا برای آینده ابتکار علم در جنگها در دست ما باشد. یادمان باشد برای انجام این کارها زمان زیادی در اختیار نداریم و اگر هرچه این مهم به تاخیر بیافتد یک آسیب است چرا که پیشکسوتان جنگ تحمیلی با گذشت 30 سال از جنگ ممکن است دچار فراموشی بشوند یا بر اثر عوارض هشت سال دفاع مقدس به یاران شهیداشان بپیوندند.
به مناسبت هفته دفاع مقدس و در راستای بهرهمندی از تجربیان کهنهسربازان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس، خبرنگار سرویس «فرهنگحماسه» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با سرهنگ بازنشسته «میرحسین میریمیانجی» از تکاوران زبده و کارآزموده ارتش جمهوری اسلامی ایران گفتوگویی درباره مسائل مطرح شده پیرامون غافلگیری ارتش و نیروهای مسلح ایران در نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی گفتو گویی انجام دادهایم.
سرهنگ میرمیانجی میگوید:در سال 1359 همزمان با آغاز جنگ تحمیلی وارد دانشکده افسری ارتش شدم و پس از فارغالتحصیلی در سال 1362 ، با سپری کردن دورههای مقدماتی و چتربازی در شیراز،به «لشکر23 تکاور» که آن زمان در شمالغرب کشور مستقر بود رفتم و تا پایان جنگ در جبهههای مختلف دفاعمقدس حضور یافتم و به انجام وظیفه و دفاع از میهن پرداختم. پس از پایان جنگ و با شکلگیری «تیپ 65 نوهد» که در واقع همان مأموریتهای تیپ23 نوهد قبل از انقلاب را انجام میداد به این یگان منتقل شدم و بعد از آن هم تا بازنشستگی در ستاد مشترک ارتش خدمت کردم.هماکنون نیز مدیر جمعآوری مجموعهای مرتبط با پژوهشهای دفاع مقدس هستم.
درباره دوران جنگ تحمیلی باید بگویم که تاریخ هشت سال دفاع مقدس سرشار از لحظات به یادماندنی، ماندگار و حماسههای گوناگون و متعدد است. آنچه که از این تاریخ در کتابها و خاطرات مختلف به چشم میخورد،فقط بخش کوتاهی از آن ایام است و تا تهیه و تدوین همه رویدادهای جنگ تحمیلی راهی طولانی در پیش خواهیم داشت و این،مسئولیت سنگینی را برعهده مراکز تحقیقاتی دفاع مقدس و همینطور رسانهها میگذارد.
ضرورت بررسی شرایط ایران و عراق در آغاز جنگ
معتقد هستم برای برای ورود به بحث مورد نظر یعنی همان موضوع غافلگیری ارتش در نخستین روزهای تهاجم کشور عراق به ایران باید اشارهای به شرایط هر دو کشور در آغاز جنگ داشته باشم.بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و بینظمی و ازهم گسیختگی سازمان یگانهای ارتش و بخصوص بعد از کودتای «نوژه»، سردمداران عراق زمان را برای حمله به ایران مناسب تشخیص دادند. ادعاهای اولیه عراق، ابتدا حاکمیت بر «اروندرود» و سپس سه جزیر مورد اختلاف در خلیج فارس بود.
اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط حاکم بر اوضاع سیاسی و نظامی ایران و همچنین حمایت همه جانبه شوروی و آمریکا و متحدان اروپاییاش،صدام به فکر سرنگونی جمهوری اسلامی ایران و جدا کردن خوزستان از کشورمان افتاد. دلایل و قرینههای حمله عراق به ایران را میتوان بدینگونه برشمرد:
1- حمایت از گروههای ضدانقلاب: براساس این اهداف توسعهطلبانه، مبادرت به تجهیز و هدایت نیروهای ضد انقلاب در کردستان و ترغیب آنان به خودمختاری کرد. در سایر استانها و بخصوص خوزستان،با فعال کردن سازمانهای سیاسی از قبیل حزب «خلق عرب»، تلاش کرد با دامن زدن به اختلافات مذهبی،اندیشه استقلال طلبی و خودمختاری را در میان اقوام ایران تقویت کند.
2- تبلیغات گسترده عراق علیه جمهوری اسلامی ایران در مجامع بینالمللی و ایجاد جو روانی توسط صدام در داخل عراق برای فراهم آوردن زمینههای حمله.
3- ادعای مالکیت جزایر سه گانه:ادعای مالکیت بر جزایر سه گانه به مناسبتهای مختلف توسط عراق مطرح میشد؛از جمله در روز 18 فروردین 1359 این ادعا همراه با تهدید بود وعراق خواستار خروج بیقید و شرط از جزایر تنب و ابوموسی شد.
4- طرح مالکیت اروندرود:عراق خواستار آن شد که کشتیرانی در اروند به شرایط قبل از قرارداد الجزایر برگردد و هویت عربی بودن خوزستان از سوی ایران به رسمیت شناخته شود و تهدید کرد در صورت عملی نشدن خواسته عراق،به زور متوسل خواهد شد تا اینکه در روز 26 شهریور 1359،صدام قرارداد الجزایر را پاره کرد.
5- تقویت نیروهای عراق در مرز و احداث راههای ارتباطی:عراقیها از فروردین 59 در مرزها مستقر شدند و مبادرت به ساخت و یا مرمت جادههای عمود به مرز کردند و از ابتدای شهریور ماه نیز نیروهای عراق در مرز آرایش جنگی گرفتند. از سوی دیگر از روز 28 شهریور به بعد ناوچههای عراقی در اروندرود استقرار یافتند و مانع حرکت کشتیهای تجاری با پرچم ایران شدند و به این ترتیب درگیریها به مرز آبی در خوزستان توسعه یافت.
آیا ارتش در آغاز جنگ غافلگیر شد؟
با توجه به این شواهد و تحرکی که از سوی کشور عراق در حال انجام بود و رصد هوشیارانه همه این رفتارها توسط ارتش ایران و گزارش به مسولان کشور،این سوال پیش میآید که آیا ارتش ایران در آغاز جنگ غافلگیر شد؟. یکی از نکاتی که در ارتباط با جنگ گاهی مطرح میشود آن است که گفته میشود: «ارتش ایران در آغاز جنگ غافلگیر شد.» در پاسخ باید گفت: غافلگیری زمان صورت میگیرد که از حمله و یا تدارک حمله نیروهای مقابل اطلاعاتی در دست نباشد در صورتی که مجموع اقدامات و جابجاییها نیروهای عراق از ماهها قبل از تهاجم به وضوح از تصمیم آتی آنها مبنی بر عملیات وسیع حکایت داشت و این جابجاییها از طریق لشکر 92 زرهی اهواز و ژاندارمری به سلسله مراتب فرماندهی و مسئولان گزارش میشد. نیروی زمینی هم میدانست که جنگ شروع خواهد شد و به همین علت به سلسله مراتب خود گزارش کرده بود.
همچنین گزارشات روزانه تکاوران که یک گروهان از آنها قبل از شروع جنگ به خرمشهر اعزام شده بود،به فرمانداری و منطقه سوم دریایی نیز همه حاکی از وجود یک جنگ ناخواسته بود. به همین علت فرماندهان نیروی دریای تصمیم به تهیه طرحهای عملیاتی گرفتند و حتی در اوایل سال 1359 یک مانور انجام دادند. حتی فرمانده پایگاه هشتم نیروی دریایی در اوایل شهریورماه یگانهای آماده به رزم خود را از رودخانه اروندرود و اسکلههای آبادان و خرمشهر به دریا فرستاد و در موقعیت جنگی و رزم قرار داد و در دهه سوم شهریور،جانشین نیروی دریایی از تهران به بوشهر آمد و قرارگاه مقدم نیروی دریایی را در بوشهر تشکیل داد.
با وجود آن که آثار و شواهد فراوان و متعددی وجود داشت که نشان میداد ارتش عراق قصد حمله گستردهای دارد، اما عدم چارهاندیشی و پیشبینی رئیس جمهور وقت یعنی بنیصدر که مسئولیت فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت، باعث شد که اقدام خاصی برای مقابله با حمله قطعی عراق صورت نگیرد. در روز 15 فروردین ماه سال 1359 شورای عالی دفاع با موضوعیت حمله عراق به ایران، تشکیل جلسه داد. همین قدر که گفته شود اسم و انگیزه جلسه راجع به حمله عراق به ایران است نشان دهندهی این است که آقایان چنین اطلاعی هم داشتهاند.براساس همین اطلاعات بود که لشکر 92 نیروهایش را در روز 26 فروردین ماه 59 به نوار مرزی اعزام کرد و «تیپ 37 زرهی» در فرودین 1359 در «فکه» مستقر شد. جابجایی و اعزام این دو واحد نشان میدهد که مقامات از حمله عراق اطلاع داشتند و خیلی هم بیتفاوت نبودند.
از سوی دیگر ارتش ایران در آغاز جنگ از جنبه تجهیزات و نیروی انسانی دارای آمادگی رزمی نبود. علاوه بر آن سه لشکر از مجموع شش لشکر نیروی زمینی از جمله لشکرهای «64 ارومیه»، «28 سنندج»، یک تیپ از «لشکر 81 زرهی» و «2 تیپ از لشکر 16 زرهی» در کردستان مشغول نبرد با ضدانقلاب بودند و در خوزستان گاهی یک گردان پیاده در برابر یک لشکر باید مقاومت میکرد. بنابراین اهمیت این گفته کارشناسان نظامی اینجا آشکار میشود که مهمترین و اساسیترین خدمت ارتش در ابتدای جنگ، متوقف کردن ارتش مجهز عراق بود.
وضعیت عراق در شروع جنگ
عراق در شروع جنگ دارای 12 لشکر بود و حدود 49 تیپ مستقل نظیر تیپهای «گارد جمهوری» و«گارد مرزی» را در اختیار داشت. لشکرهای 2، 4، 7، 8 و 11 پیاده بودند و لشکرهای 3، 6، 9، 10 و 12 زرهی و دو لشکر 1 و 5 هم مکانیزه بودند. علاوه بر آن،تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، تیپ مکانیزه گارد جمهوری، تیپهای 51، 52 و 53 مستقل زرهی، تیپهای 31، 32، 33 نیروی مخصوص، تیپ 77 و 88 تکاوران نیروی دریای و یکسری تیپهای 6 گردانی 99 تا 109 پیاده احتیاط و حدود 20 تا 25 تیپ، تیپهای گارد مرزی که در تقویت پاسگاهها و امنیت داخلی به کار برده میشوند.
علاوه بر این رقم فوقالعاده بالایی که نام بردم،نیروهای «جیشالشعبی» در مرزها هم آماده بودند که ارتش عراق از این افراد به عنوان نیروهای احتیاط استفاده میکرد و در بسیاری مواقع این نیروها جایگزین لشکرها و تیپهایی میشدند که نیاز به تجدید قوا و سازمان داشتند.
وضعیت ارتش قبل از آغاز رسمی جنگ
در ایران هم در خوزستان فقط لشکر92 زرهی اهواز مسئولیت پدافند منطقهای به وسعت 400 کیلومتر از دهانه «فاو» و «شلمچه» تا جنوب دهلران را به عهده داشت و در برابر ارتش مجهز عراق باید پدافند میکرد،در حالی که بعد از کودتای نوژه تعدادی از نظامیان همین لشکر دستگیر شده و در زندان بودند.بنابراین موجودی و استعداد ارتش ما در خوزستان لشکر 92 با سازمانی کمتر از 50 درصد،نیروهای ژاندارمری و تعدادی نیروی مردمی بودند که به نیروهای ژاندارمری کمک میکردند. البته از تیپ« 37 زرهی شیراز» در حدود یک گروه رزمی در منطقه شرق فکه حضور داشت.
گردان 138 پیاده مکانیزه،تقویت شده با یک گروه تانک از لشکر 21 هم وارد اندیمشک شد و پس از استقرار یک روزه در نزدیک سرپل کرخه،در منطقه چنانه مستقر شد تا برای گروه رزمی 37 به منزله یک نیروی تقویتی عمل کند؛بنابراین در محور فکه در مقابل لشکر 1 مکانیزه عراق، گروه رزمی 37 زرهی شیراز و گروه رزمی 138 پیاده لشکر 21 قرار داشتند. تمامی این واحدها علاوه بر سازمان رزم،از جنبه مهندسی و تدارکات نیز با ارتش عراق قابل مقایسه نبودند.به عنوان نمونه،در کل منطقه خوزستان فقط یک گردان مهندسی موجود بود.این تفاوت تجهیزات و امکانات در سراسر خطوط منطقه عملیات وجود داشت دانشجویان دانشکده افسری هم در سوم مهرماه وارد خوزستان شدند.
در منطقه شمالغرب کشور هم یگانهای لشکر 64 ارومیه و 28 سنندج تماما در مأموریت آرامسازی منطقه با ضدانقلاب درگیر بودند و هیچگونه نیروی پدافند کنندهای در مواضع پدافندی مرزی مستقر نبود. علاوه بر درگیری دو لشکر پیاده، عناصر دیگری از لشکرهای ایران در منطقه کردستان در اختیار لشکرهای فوق برای کمک به امر آرام سازی اختصاص یافته بودند. این عناصر از لشکرهای 92، 21، 77 و عناصری از تیپ 23 نیروهای ویژه هوابرد و تیپ 55 هوابرد بودند.
در جبهه غرب نیز باید گف که در این جبهه لشکر 81 زرهی و یک گروه رزمی از تیپ 84 پیاده خرمآباد مستقر بودند، ضمنا تعدادی از یگانهای لشکر 81 زرهی نیز در بخشی از منطقه مسئولیت آن لشکر با نیروهای ضد انقلاب درگیر بودند.
با توجه به تشریح توان نظامی و رزمی هریک از نیروهای ایرانی و عراقی، اگرچه ارتش ایران در ابتدا نتوانست دشمن را در مرز نگه دارد و نیروهای عراقی توانستند از مرز ایران عبور کنند اما در مجموع نیروهای ارتش در مقابل دهها برابر نیرو و تجهیزات خود، با شجاعت و فداکاری ایستادگی کردند و طرحهای از پیش تعیین شده ارتش مجهز عراق را کاملا با ناکامی مواجه ساخت. وقتی به اهداف عراق از این جنگ و نتایج به دست آمده در ابتدای جنگ دقت کنیم؛ موفقیتی در آن برای ارتش عراق نمیبینیم، چون هدف عراق تصرف سه روزه خوزستان بود.
ارتش در هفتههای اول جنگ کار بینظیری را انجام داد و در منطقه خوزستان یک لشکر در روزهای اول جنگ توانست مانع به تحقق رسیدن یکی از اهداف مهم دشمن که همان اشغال کامل خوزستان بود،بشود. نیروهای عراقی که بنا داشتند در مدت بسیار کمی به اهداف بزرگی برسند اما در پی اثر مقاومت و پایمردی رزمندگان ارتش ایران در زمینهای خوزستان زمینگیر شدند و فقط در فاصله دو ساعت بعد از حمله عراق در روز 31 شهریور جنگندههای نیروی هوایی ارتش از پایگاههای بوشهر و همدان، تاسیسات نفتی عراق را مورد حمله قرار میدهند و روز بعد با 140 فرورند جنگنده با 300 سورتی پرواز عملیات «کمان 99» از طرف نیروی هوایی اجرا میشود.
در همین راستا هریک از یگانهای ارتش جمهوری اسلامی ایرام همزمان اقدامات متعددی برای کسب آمادگی دفاع انجام داد از جمله این اقدامات به تفکیک می توان به موارد زیر اشاره کرد.
1- فعالیتهای نیروی زمینی
اعزام چند آتش بار توپخانه از اصفهان (گروه 22 شهرضا و گروه 55 اصفهان)، اعزام گروه رزمی تیپ 37 زرهی شیراز به خوزستان و تهیه «طرح پدافندی ابوذر» در خرداد ماه سال 1359 و اعلام آمادگی به لشکر 92 برای دفاع در برابر پیشروی دشمن. از فروردین ماه سال 1359 یگانهایی از لشکر 92 را در مواضع پدافندی خط دوم مرزی مستقر کرد و از ساعت 12 روز بیستم شهریور به لشکر 92 آماده باش داد و دستور داد نیروها طبق طرح پدافند موجود به مناطق عملیاتی تغییر مکان بدهند و مواضع پدافندی را در امتداد خط مرزی اشغال کنند. به این ترتیب نیروی زمینی در حد توان و در حدود اختیارات خود اقداماتی انجام داد که در صورت تهاجم ارتش عراق، تا جایی که امکان دارد، سرعت پیشروی دشمن گرفته و متوقف شود. یکی از اقدامات بسیار مهم نیروی زمینی بکارگیری سریع هوانیروز در غرب و جنوب بود که سرعت پیشروی ماشین جنگی ارتش عراق را به شدت کند کرد.
2- نقش هوانیروز در اول جنگ جبهه جنوب
هوانیروز در هفته اول جنگ 60 فروند بالگرد «کبرا»،شش فروند بالگرد «شنوک» و تعدادی بالگرد «214» و «205» در منطقه جنوب مستقر کرد. از این تعداد بخشی در پایگاه دزفول و تعدادی در ستاد لشکر 92 زرهی مستقر شدند. ورود هوانیروز به صحنه جنگ در مناطق جنگ و غرب و انهدام تعداد زیادی از نیروها و ادوات زرهی و مکانیزه دشمن سبب تحول خوبی در جبههها شد. بالگردهای مستقر در اهواز در محورهای «حمیدیه،سوسنگرد، دب حردان» و همچنین محور «خرمشهر، اهواز» با عملیات تک به ادوات زرهی و پشتیبانی از یگانهای زمینی خودی حرکات دشمن را کند کرد و تعدادی نیز در نخلستانهای «کوی ذوالفقاریه» آبادان مستقر شدند و در پشتیبانی از مدافان خرمشهر و آبادان عمل کردند. این گروه علاوه بر آمادرسانی، تخلیه مجروح و حمله به ادوات زرهی و تجمعات دشمن و همچنین در جابجایی مردم عادی به عقب نیز ایفای نقش کردند.
بالگردهای هوانیروز مستقر در «پایگاه وحدتی» دزفول توانستند در هفته اول جنگ در محورهای کرخه، عین خوش و شوش، فکه تلفات و ضایعات سنگینی به نیروهای عراقی وارد آورند. نیروهای عراقی در این منطقه قصد داشتند با عبور از رودخانه کرخه،شهرهای دزفول و اندیمشک را تصرف کنند که با اقدام هوانیروز و حضور واحدهایی از «لشکر 21 حمزه»، عراق توانایی عبور از کرخه را پیدا نکرد.
3- نقش هوانیروز در غرب کشور به این شرح است:
در روز اول مهرماه سال 1359 ،سه تیم آتش سبک هر تیم شامل دو فروند بالگرد شکاری کبرا و یک فروند بالگرد 214 در سرپل ذهاب ( پادگان ابوذر) مستقر شدند تا در محور سرپل ذهاب- قصرشیرین وارد عمل شوند. دو تیم آتش در گیلان غرب در محلی به نام «کاسه گران» مستقر شدند تا محور «خانقین»،«تنکاب»، «قصرشیرین»،«گیلان غرب» و «نفت شهر» وارد عمل شدند. دو تیم آتش نیز در ایلام در منطقهای به نام «تنگ قوچعلی» مستقر شدند تا در محورهای مهران - کنجان جم ایلام و محور مهران - دهلران وارد عمل شدند و همینطور یک تیم در پایگاه هوایی آبادان به منظور عملیات در محور موسیان- دهلران مستقر شدند.
نیروهای عراقی که پس از عبور از مرز و تصرف ارتفاعات بلند و سرکوب منطقه تک را به مناطق مرکزی استانهای ایلام و کرمانشاه ادامه دادند. در اثر حملات بالگردهای هوانیروز متحمل خسارات زیادی شدند و تعداد زیادی تانک و نیروهای دشمن منهدم شد و در نتیجه مقاومت مردم گیلانغرب، یگانهای تابع لشکر 28 و نیروهای مردمی نتوانستند به اهداف خود دست پیدا کنند و در نتیجه به همان مناطقی که در روز اول و دوم جنگ دست یافته بودند بسنده کردند. در این مناطق با توجه به «ذوعارضه» بودن زمین، واحدهای زرهی و پیاده مکانیزه دشمن متکی به جاده بودند و بالگردهای هوانیروز به راحتی میتوانستند در پیشروی ستون خودروهای دشمن اختلال ایجاد و تلفات سنگینی به آنها وارد کنند.
4- نیروی هوایی و درگیری با ماشین جنگی عراق
نیروی هوایی ارتش هم در آغاز جنگ در سراسر جبهههای زمینی، دریایی و هوایی وارد درگیری با ارتش عراق شد. این نیرو با اجرای عملیات هوایی،هوا به زمین، هوا به دریا و هوا به هوا فرصت کافی را برای حضور نیروی زمینی ارتش ایران و سایر نیروها در مناطق عملیاتی فراهم آورد و سایتهای راداری کشور را فعال ساخت،سامانه پدافند هوایی کشور را که متشکل از توپهای پدافند هوایی و موشکهای زمین به هوا بود را عملیاتی کرد. این نیرو بلافاصله در روز دوم جنگ با به پرواز در آوردن 140 فروند هواپیمای جنگی عملیات «کمان 99» را اجرا کرد.
در روز31 شهریور 59 هواپیماهای عراق با تقلید از حمله نیروی هوایی رژیم صهیونیستی به مصر در جنگ شش روزه،اقدام به تعرض به خاک کشورمان کردند و برای فلج کردن نیروی هوایی ایران،پایگاههای این نیرو را در چند نقطه بمباران کردند.عراق انتظار داشت با این حمله و با توجه به جریانات کودتای نوژه خطر جدی از سوی نیروی هوایی متوجه ارتش آن کشور نشود،اما در کمتر از 20 ساعت در روز اول مهرماه 1359 عملیات کمان 99 در پاسخ به تجاوز عراق انجام شد و براساس این طرح 140 فروند هواپیمای جنگنده با پشتیبانی 60 فروند هواپیمای رهگیر شکاری و سوخترسان عملیات هوایی را آغاز کرد که سراسر خاک عراق از جمله پایگاههای هوایی «کرکوک»،«موصل»،«الرشید»،«حبانیه»، «ناصریه»،«شعبیه»،«کوت» و «المثنی» را مورد حمله قرار دادند که مجددا این عملیات با استعداد کمتری در موج دوم تکرار شد و باعث شد که نیروی هوایی عراق تا مدتها قادر به استفاده از تمامی توان رزمی نیروی هوایی خود نباشد. این عملیات به عنوا نقطه عطفی در تاریخ دفاع مقدس محسوب میشود و سرنوشت جنگ را عوض کرد و به عنوان برگ برندهای در تاریخ نیروی هوایی و ملت ایران، باعث غرور و مباهات همگانی است.
تکاوران درآغاز جنگ
5- نقش نیروی دریایی وتکاوران آن هم بسیار مهم است چرا که آنها پیش از آغاز رسمی جنگ در شهر خرمشهر مستقر شدند. نیروی دریایی قبل از آغاز جنگ واحدهای خودش را از اسکله خرمشهر جدا و در دریا مستقر کرد تا آرایش جنگی بگیرند. در روز دوم جنگ،یک گردان از تکاوران خود را از آنجایی که آمادگی داشت به داخل شهر برد. جانشین نیروی دریایی وقت به بوشهر آمد و قرارگاه رده مقدم نیروی دریایی را تشکیل داد و قرارگاه«421» را که تمامی واحدهای دریایی تحت امر آن بودند را تشکیل داد و عملیات نظامی علیه عراق را آغاز کردند. در اول جنگ توانستند دو سوم از توان دریایی ارتش عراق را بگیرند و تا پایان جنگ عملا نیروی دریایی عراق صیادت دریایی را در خلیج فارس از دست داد. این،بواسطه طرحهایی بود که نیروی دریایی ازقبل برای جنگ آماده کرده بود و به موقع به اجرا درآورد.
ریشههای روایت ناصواب
بر اساس توضیحات ارائه شده باید درباره ریشه روایتهای ناصواب از یکسال اول جنگ و نقش ارتش و اهداف آن گفت که معمولا اتهام شکست ارتش در اوایل جنگ تحمیلی از سوی کسانی مطرح میشود که فاقد آگاهی از شرایط آغاز جنگ هستند،یا به اصول جنگ و تاکتیکهای نبرد اشراف ندارند. همانگونه که قبلا اشاره کردم مقابله نیروهای ارتش با دشمن،دارای توازن نبود و گاهی یک گردان پیاده در برابر یک لشکر باید مقاومت میکرد. مهمترین و اساسیترین خدمت ارتش در ابتدای جنگ متوقف کردن ارتش مجهیز عراق بود از موسیان تا خرمشهر که منطقه لشکر 92 را تشکیل میدهد و حمله عراق در این منطقه در حالی انجام میگیرد که سه معبر خطرناک وجود دارد:
1- در شمال در لایه جنوبی زاگرس به مسافت 200 کیلومتر تا کویرکوه این معبر گلوگاه خوزستان را تهدید میکرد.
2- معبر بعدی از سمت «بستان» و غرب «جُفیر» که مرکز استان را تهدید میکرد.
3- معبر سوم از «بصره» به شلمچه یا از «نشوه» به سمت پاسگاه کیلومتر 25، در «ایستگاه حسینیه» که شرق کارون و آبادان و خرمشهر را تهدید میکرد.
عراق حداقل با 5 لشکر و تعدادی تیپ مستقل به خوزستان حمله کرد. دو لشکر در محور شمالی،یک لشکر در محور میانی و دو لشکر در محور جنوبی در حالیکه در تمام این مسافت که فقط جاده مستقیم آن 280 کیلومتر است،یک لشکر 92 زرهی اهواز قرار داشت و اصول علمی میگوید که منطقه دفاعی یک لشکر با توجه به شرایط زمین از 16 تا 18 کیلومتر است. لشکر 92 (با آن شرایطی که در ابتدای انقلاب داشت) از خرمشهر تا موسیان را تحت پوشش دفاعی قرار میدهد، در حالی که فقط یک گروه رزمی از تیپ 37 زرهی شیراز در این منطقه مستقر بود که مدتی بعد از حمله عراق گروه رزمی 138 هم به آن اضافه میشود. در این شرایط شهید فلاحی به منطقه آمد و از نزدیک مبادرت به نظارت و هدایت یگانهای نظامی کرد و در برابر این عدم توازن قوا، طرح سد موانع آبی را از مقابل «دب حَردان» اجرا کرد تا یگانهای عراق نتوانند اهواز را محاصره کنند.
از سوی دیگر نحوه عملکرد ارتش در ابتدای جنگ از اصول تاکتیکی رزم تبعیت میکرد. به کار بردن تاکتیکهای پدافندی مانند عقبنشینی اختیاری و انتخاب موضع پدافندی در شرایط و زمین مناسبتر و همچنین پرهیز از ادامه مقابله با دشمن و اتخاذ یک عقبنشینی اجباری و یا اجرای عملیات تاخیری وقت که توازن قوایی وجود ندارد،تاکتیکهای دفاعی و پدافندی ارتش در اول جنگ بود،بدون اتخاذ این تدابیر امکان ایجاد تخیر در پیشروی دشمن تا رسیدن نیروهای دیگر میسر نبود. با چنین فداکاری لشکر 92 و سپس اعزام لشکر 77 و لشکرهای 16 و 21 به منطقه، ارتش عراق به هیچکدام از اهداف خود نرسید و نه تنها متوقف شد،بلکه زمینه برای عملیات موفق بعدی از قبیل «ثامنالائمه(ع)»، «طریقالقدس» و «فتحالمبین» فراهم شد.
در هر حال ارتش در هفتههای اول جنگ کار بینظیری را انجام داد و در منطقه خوزستان یک لشکر در روزهای اول جنگ توانست مانع به تحقق رسیدن یکی از اهداف مهم دشمن که اشغال کامل خوزستان بود بشود.
با توجه به این موارد باید در روایتگری مسائل مرتبط با جنگ تحمیلی،بهترین شرایط این است که نقش همه نیروها در جنگ بیان شود.اما ارتش به واسطه سیستم خاص، سلسله مراتبی که داشت و دیدگاههای نظامی اطلاعات خود را در دسترس عموم قرار نمیداد. اکنون نیز اینگونه است و اجازه نمیدهد چیزی به بیرون درز کند. در آن شرایط برخی از نیروها و بخشهایی به واسطه تبلیغات در جنگ و ایجاد انگیزه و روحیه در آن شرایط توانستند ارتباط بیشتری با مردم برقرار کنند و همین خود به خود موجب شده است نقش نیرویی بیشتر برجسته شود.
در این شرایط من معتقد هستم باید نسبت به هشت سال دفاعمقدس دیدگاه ملی داشته داشته باشیم. فرقی نکند که کدام نیرو چه کاری انجام داده است که بخواهیم آن را بازگو کنیم، بلکه باید هرآنچه به عنوان واقعیتهای جنگ است را احصا و بازگو کنند.این مسولیت بر دوش نهادهای درگیر با دشمن و هم رسانه و مطبوعات است که وقایع جنگ را دربیاورند. این واقعیتها مسائل مخدوش و پنهانی نیست که نتوانند استخراجش کنند. قطعا تاریخ آینه راه ماست و اگر اصول و فروع جابهجا شود مسیر راه را هم خودمان و آیندگان اشتباه خواهند رفت.در این جا بحث بر سر سهمخواهی نیست اما شهدایی که در این راه جان خود را تقدیمک کردهاند حقی بر گردن همه ملت دارند.
از جمله مباحثی که در روایتگری باید به آن توجه داشت این است که بعد فرهنگی و نظامی جنگ موازی با هم بیان شوند. همه کشورها نیز این کار را انجام میدهند تا نقش بازدارندگی جنگ بیش از پیش اثربخش باشد. ما باید به صورت بیطرف به تبیین،تشریح و نقد عملیاتها بپردازیم تا هریک آموزهای برای ما باشد و الگوی ما قرار بگیرد. این کار بیطرفانه در محیطهای علمی و آموزشی ما به صورت آکادمیک منتقل شود تا برای آینده ابتکار علم در جنگها در دست ما باشد. یادمان باشد برای انجام این کارها زمان زیادی در اختیار نداریم و اگر هرچه این مهم به تاخیر بیافتد یک آسیب است چرا که پیشکسوتان جنگ تحمیلی با گذشت 30 سال از جنگ ممکن است دچار فراموشی بشوند یا بر اثر عوارض هشت سال دفاع مقدس به یاران شهیداشان بپیوندند.