دم غروب دست منو گرفت چند قدم با هم رفتيم و تو همون چند دقيقه از لحظه اى كه شهيد رو زمين ميوفته و مهمان خدا ميشه رواياتى رو نقل كرد و آنقدر سبكبال بود و خوشحال انگار كاملاً مطلع بود چند ساعت ديگه قراره به مهمونى خدا بره
شهدای ایران: حاج محمد رضا طاهری، مدتی است که در صفحه خود در اینستاگرام با انتشار تصاویری از سال های دفاع مقدس، یاد و خاطره همرزمان شهید خود را گرامی می دارد. حاج محمد رضا طاهری این تصاویر را شب های جمعه با عنوان یاد شهدا منتشر می کند. در ادامه می توانید آخرین مطلب و تصویر منتشر شده توسط این ذاکر اهل بیت را مشاهده کنید:
شبهاى جمعه / ياد شهداء
شهيد والامقام احمد مفيد از طلبه هاى حوزه ى حاج آقا مجتهدى (ره) بود ، هميشه با چهره اى آرام و مهربان با همرزمانش برخورد داشت .
خيلى از بچه هاى گردان از درسهاى شهيد مفيد بهره مي بردند و به نحوى بعضي هاشون به اين عزيز دلبستگى پيدا كرده بودن ، يادم مياد يه شب قبل از عمليات والفجر هشت در منطقه ى اروند كنار تو يه مدرسه اى اسكان داشتيم دم غروب دست منو گرفت چند قدم با هم رفتيم و تو همون چند دقيقه از لحظه اى كه شهيد رو زمين ميوفته و مهمان خدا ميشه رواياتى رو نقل كرد و آنقدر سبكبال بود و خوشحال انگار كاملاً مطلع بود چند ساعت ديگه قراره به مهمونى خدا بره ، حرفاشو زد و به من گفت خب ، تو حالا يه حرف بزن ، تا حالا همش من گفتم ، منم يه صحبتى كه يه ساعت قبلش از شهيد محسن گلستانى عزيز شنيده بودم بهش گفتم : ( ... شب حمله امام حسين عليه السلام اون طرف تانک هاست يعنى هر كى ادعاى محبت آقا رو داره تانک ها اومدن فرار نكنه ، مرد و مردونه بمونه بجنگه ( با شنيدن مطلبى كه از محسن براش گفتم ، چقدر صفا كرد و چند بار گفت عجب حرف بزرگى زده ، چقدر زيبا گفته !
شب عمليات ، تو پايگاه موشكى اول شهر فاو وقتى دوشكاچى عراقى مي زد و برا لحظاتى بچه ها رو زمين گير كرده بود احمد مفيد به همراه چند نفر از بچه ها برا خاموش كردن دوشكاى عراقى رفت و نام زيباش به عنوان اولين شهيد گردان مالك در شب عمليات والفجر هشت ثبت شد و عكسى رو كه مي بينيد چند دقيقه بعد از شهادت احمد عزيز گرفته شده.
بازم مثل هر هفته نثار همه ى شهدا و حضرت امام ( ره ) صلوات و فاتحه اى هديه كنيم.
*عقیق
شبهاى جمعه / ياد شهداء
شهيد والامقام احمد مفيد از طلبه هاى حوزه ى حاج آقا مجتهدى (ره) بود ، هميشه با چهره اى آرام و مهربان با همرزمانش برخورد داشت .
خيلى از بچه هاى گردان از درسهاى شهيد مفيد بهره مي بردند و به نحوى بعضي هاشون به اين عزيز دلبستگى پيدا كرده بودن ، يادم مياد يه شب قبل از عمليات والفجر هشت در منطقه ى اروند كنار تو يه مدرسه اى اسكان داشتيم دم غروب دست منو گرفت چند قدم با هم رفتيم و تو همون چند دقيقه از لحظه اى كه شهيد رو زمين ميوفته و مهمان خدا ميشه رواياتى رو نقل كرد و آنقدر سبكبال بود و خوشحال انگار كاملاً مطلع بود چند ساعت ديگه قراره به مهمونى خدا بره ، حرفاشو زد و به من گفت خب ، تو حالا يه حرف بزن ، تا حالا همش من گفتم ، منم يه صحبتى كه يه ساعت قبلش از شهيد محسن گلستانى عزيز شنيده بودم بهش گفتم : ( ... شب حمله امام حسين عليه السلام اون طرف تانک هاست يعنى هر كى ادعاى محبت آقا رو داره تانک ها اومدن فرار نكنه ، مرد و مردونه بمونه بجنگه ( با شنيدن مطلبى كه از محسن براش گفتم ، چقدر صفا كرد و چند بار گفت عجب حرف بزرگى زده ، چقدر زيبا گفته !
شب عمليات ، تو پايگاه موشكى اول شهر فاو وقتى دوشكاچى عراقى مي زد و برا لحظاتى بچه ها رو زمين گير كرده بود احمد مفيد به همراه چند نفر از بچه ها برا خاموش كردن دوشكاى عراقى رفت و نام زيباش به عنوان اولين شهيد گردان مالك در شب عمليات والفجر هشت ثبت شد و عكسى رو كه مي بينيد چند دقيقه بعد از شهادت احمد عزيز گرفته شده.
بازم مثل هر هفته نثار همه ى شهدا و حضرت امام ( ره ) صلوات و فاتحه اى هديه كنيم.
*عقیق
