خاورمیانه با جنگ و درگیری نظامی و ناآرامی، بیگانه نیست اما این روزها این منطقه، به صحنه ظهور پدیدهای تبدیل شده که کل جهان را بهخود مشغول کرده است.
به گزارش شهدای ایران، داعش اكنون بخشهايي از خاك عراق و سوريه را در اشغال خود دارد و از تشكيل خلافت سخن ميگويد. در مقابل، آمريكا از تشكيل ائتلافي خبر داده براي مقابله با داعش از طريق حملات هوايي و برخي اقدامات ديگر. درباره اين تحولات، با حيدر الخويي، كارشناس عراقي مقيم لندن و تحليلگر بنياد چتمهاوس انگليس گفتوگو كردهايم.
با داعش شروع كنيم. گروهي كه اكنون همه دنيا را مشغول خودش كرده. ميدانيم كه اين گروه چگونه بهوجود آمده. اما آيا با بمباران و عمليات نظامي و اين استراتژي كه آمريكا براي مقابله با داعش در پيش گرفته، ميشود اين گروه را از بين برد؟
واقعيت اين است كه مبارزه با داعش از طريق حمله هوايي، كار دشواري است. آمريكا 13سال است كه اين شيوه را در كشورهاي يمن، سومالي، پاكستان و افغانستان دارد امتحان ميكند. حمله هوايي تنها وقتي مفيد است كه براي مقابله با پيشروي داعش بهكار گرفته شود. مثلا وقتي داعش از موصل خارج شد و به سمت اربيل پيشروي كرد، ميتوانست هدف حمله قرار بگيرد و قرار گرفت و متوقف شد. يا در عمليات شكست حصر آمرلي، حملات هوايي مؤثر واقع شد اما براي هدف قرار دادن داعش در شهرهايي كه تحت كنترل آنهاست مانند تكريت، فلوجه يا موصل، استفاده از حمله هوايي دشوار است چرا كه غيرنظاميان ساكن اين مناطق هستند و داعش در ميان آنهاست.
نكته دوم مسئله ايدئولوژي داعش است. در سال 2003 اين ايدئولوژي براي عراقيها، يك ايدئولوژي غريبه و بيگانه بود كه عراقيها علاقهاي به آن نداشتند. ايدئولوژي داعش، ايدئولوژي سلفي بهتنهايي نيست. تركيبي از ايدئولوژي سلفي، تكفيري و جهادي است. يعني در اين اقليت بزرگ، اقليتهاي كوچك هم هست. اما در 8سال گذشته، اين ايدئولوژي، بومي شدهاست.
با يكي از اعضاي پارلمان عراق كه عضو كميته امنيتي پارلمان هم هست صحبت ميكردم ميگفت، بيش از 80درصد از داعشيها در عراق، عراقي هستند. درست است كه تعداد زيادي خارجي در ميان داعش حضور دارند از سعوديها تا تونسيها تا مليتهاي ديگر. اما بخش عمده آنها محلي هستند. رهبري داعش و فرماندهان آنها عراقي هستند.
ايدئولوژي داعش سابقه طولاني دارد. مبناي آن ايدئولوژي سلفي تكفيري است كه رسما توسط عربستان و دولت سعودي صادر ميشود.در دهه 1990 صدام شروع كرد به اسلاميزه كردن عراق و عبارت اللهاكبر را به پرچم اضافه كرد. الان بخش عمدهاي از كادر فرماندهي داعش، بعثيهاي سابق و از مقامات اطلاعاتي و امنيتي پيشين رژيم صدام هستند. همه اينها باعث قدرت داعش شده است. آنها يك ايدئولوژي خشن دارند و نيروي زيادي جذب كردهاند. اما از اين مهمتر، آنها تجربه نظامي بسيار حرفهاي دارند. تركيب اين دو، چنين نيروي مرگباري را پديده آوردهاست.
حتي اگر فرض كنيم كه آمريكا يا هر نيروي ديگري بتواند با عمليات نظامي و مثلا حمله هوايي، به اين نيرو ضربه بزند و مثلا برفرض محال، آن را نابود كند، ايدئولوژي اين گروه همچنان زنده ميماند. به اين ترتيب، 10يا 20سال ديگر، يك داعش ديگر ظهور ميكند. بزرگترين تناقض در سياستهاي غرب اين است كه آنها ميدانند عربستان سعودي در اين ميان چه نقشي دارد و چگونه بازي ميكند. ميدانيد كه عربستان اخيرا 100ميليون دلار به صندوق مبارزه با تروريسم سازمان ملل كمك كردهاست. اما همزمان، همين كشور، ميلياردها دلار براي صادركردن و توسعه دادن و گسترش اين تفسير افراطي از اسلام يعني همين سلفيگري به سراسر جهان هزينه ميكند.
جالب است بدانيد كه كتابهاي درسي و آموزشي كه اكنون در مدارس مناطق تحت كنترل داعش در سوريه تدريس ميشود، كتابهاي رسمي درسي عربستان سعودي است. صفحات اول كتابها كه روي آنها آرم وزارت آموزش عربستان درج شده را پاره كردهاند و دارند اين كتابها در مدارس سوريه در بخشهايي كه تحت كنترل داعش است، به كودكان سوريه تدريس ميكنند.
پس ايران درست ميگويد كه اين ائتلافي كه عليه داعش شكل گرفته، يك ائتلاف نمايشي است.
بله وقتي عربستان در چنين ائتلافي حضور دارد چنين ائتلافي نميتواند اصل مشكل و ريشه اين معضل را حل كند.
اين استراتژي كه آمريكا ادعا ميكند براي مقابله با داعش درپيشگرفته، آيا برخورد با ايدئولوژي داعش را هم دربرميگيرد يا فقط برخورد نظامي است؟ يعني آمريكا توان اين را دارد كه با ريشههاي اين ايدئولوژي در عربستان و كشورهاي ديگر عربي مقابله كند؟
نه ندارند. به همين دليل من ميگويم كه بعد از اين عمليات نظامي، 10يا 20سال ديگر ما با يك داعش ديگر روبهرو خواهيم شد. آمريكاييها اين را ميدانند كه ريشههاي داعش در كجاست. اخيرا بخش ويژه درون وزارت دارايي آمريكا، كشورهايي كه تأمينكننده مالي چنين گروههايي هستند را شناسايي كردهاست. در گزارش اين مركز، به عربستان سعودي، كويت و قطر به صراحت اشاره شدهاست. مخصوصا بيشترين كمك مالي از كويت و قطر به اين گروهها ميرسد. هيلاري كلينتون در يكي از مكالماتي كه سندش توسط ويكيليكس منتشر شد، اذعان كرده كه عربستانسعودي بهشت تأمين و تجهيز تروريسم است.
غرب در موقعيت دشواري است. عربستان هم صادركننده نفت است و هم تروريسم و غرب به اين نفت نياز دارد. قبل از اينكه به تهران بيايم در نشست ويژهاي در پارلمان انگليس درباره داعش شركت داشتم كه 3ساعت طول كشيد. در آن نشست يكي از نمايندگان حزب محافظهكار انگليس به صراحت گفت: اگر عربستان نفت نداشت ما سياستهايش را تحمل نميكرديم. اما من اينجا بايد به تأثير برخي سياستها در داخل عراق در قدرت گرفتن داعش هم اشاره كنم.
گروههاي سني و برخي مناطق سنينشين در عراق، از سياستهاي دولت قبل عراق ناراضي بودند و اين نارضايتي در پيشرفت سريع داعش در ماههاي گذشته مؤثر بود. ايران چند سال شاهد حضور قدرتطالبان در همسايگياش در افغانستان بود. اما با استراتژي ومديريت درست، توانست جمعيت سني خود را جوري مديريت و اداره كند كه وجود طالبان سني در قدرت در همسايگياش، تأثيري در سنيهاي داخل ايران نداشته باشد. در عراق اما چنين رويكرد استراتژيكي وجود نداشت. البته الان سياستمداران عراقي در تلاش هستند كه اين مسير را تصحيح كنند.
حتما ميدانيد كه بعضي در منطقه و حتي در دنيا، فكر ميكنند كه داعش ساخته دست غرب است و هر وقت بخواهند ميتوانند آن را كنترل كنند. چقدر اين بحث ميتواند جدي باشد؟
خب من فكر نميكنم كه داعش را غرب مستقيما ايجاد كرده. اما غرب شرايطي را فراهم كرد كه درون آن داعش بتواند ظهور و فعاليت كند. غرب از ايدئولوژي اين گروهها مطلع بود و دست روي دست گذاشت و اجازه داد كه آنها گسترش يابند و جاي پاي خودشان را محكم كنند. اين روزها كه صحبت از پيوستن شهروندان غربي به داعش است، در همين كشورها مثلا حتي در انگليس، مردم اين سؤال را ميپرسند كه چطور دولت اجازه داده چنين پديدهاي اينگونه رشد كند و گسترش يابد. داعش تهديدي براي همه است.
در جريان تشكيل دولت جديد عراق شاهد عقلانيتي از همه گروههاي عراقي بوديم. آيا اين نشانهاي از ظهور يك عراق جديد است، دمكراسي عراقي در دوران بعد از صدام؟
خب اصل تشكيل دولت، يك گام در مسير درست بود. ايجاد يك وفاق در اين شرايط و تشكيل دولت كار آساني نبود. اين يك موفقيت بود چون بسياري از تحليلگران فكر ميكردند حتي بعد از تغيير مالكي و معرفي نخستوزير جديد، تشكيل دولت يك روند طولاني و نفسگير خواهد بود. اما اين دولت تشكيل شد. اين خيلي نشانه مثبتي است كه شيعيان، سنيها و كردها حساسيت موقعيت را درك كردند. اما يك مسائلي هست كه در بطن جامعه سياسي عراق وجود دارد كه كار را دشوار ميكند. اين تقسيم وزارتخانهها ميان گروههاي مختلف اينكه كدام وزارتخانهها به شيعيان برسد كدام به سنيها و كدام به كردها، اين تغيير نكرده و به اين راحتي هم تغيير نميكند. عراق با مشكل سيستماتيك عميقي روبهروست. اين ربطي به فرقهگرايي و شيعه و سني ندارد. فساد يكي از معضلات مهم درون سيستم در عراق است. نيروهاي امنيتي و آنها كه در راس دستگاه امنيتي عراق هستند در واقع تاجر هستند.
يعني پول دادهاند و اين سمتها را براي خودشان خريدهاند و اكنون پول ميگيرند تا به كارشان ادامه دهند. اين معضلات در كوتاهمدت حل نميشود. از سوي ديگر عراق چيزهايي را از دست داد كه ممكن است ديگر برنگردد. مثلا كركوك ديگر به عراق برنميگردد. كردها كنترل خود را در عراق گسترش دادهاندو منابع نفتي وسيعي را الان در اختيار دارند كه فكر نميكنم آنها را به بغداد پس بدهند.مناطق سنينشين هم اگرچه الان با دولت مركزي همكاري ميكنند اما فكر نميكنم ديگر مانند گذشته كنترل دولت مركزي را بپذيرند. آنها خواستار نيروي امنيتي مستقل براي خودشان هستند.
داعش تا كي فعال خواهد بود؟
خبر بد اينكه، داعش به اين زودي از بين نخواهد رفت و تا 10يا 15سال ديگر خواهد بود. من خيلي نسبت به شكست داعش بدبين هستم. واقعبينانه اگر بخواهيم بگوييم، با اين عمليات، شكست داعش ممكن نيست. حضور نيروي پيادهنظام آمريكا در خاك عراق هم نه مورد قبول دولت عراق است نه مردم اين كشور و نه ايران و واكنشهايي ايجاد ميكند. تنها كساني كه ميتوانند با داعش مقابله كنند، سنيها هستند. در سالهاي 2006و 2007 ديديم كه قويترين ارتش دنيا يعني آمريكا نتوانست القاعده را در عراق شكست دهد. بايد خود مردم با چنين گروههايي مقابله كنند. بسياري از اين قبايل در استان انبار و جاهاي ديگر عليه داعش هستند. اما نگران بعد از شكست دادن داعش هستند كه چه ميشود. بايد اطمينان آنها را جلب كرد.
خلاصه گفت و گو
1-حمله هوايي تنها وقتي مفيد است كه براي مقابله با پيشروي داعش بهكار گرفته شود. مثلا وقتي داعش از موصل خارج شد و به سمت اربيل پيشروي كرد، ميتوانست هدف حمله قرار بگيرد و قرار گرفت و متوقف شد. اما براي هدف قرار دادن داعش در شهرهايي كه تحت كنترل آنهاست مانند تكريت، فلوجه يا موصل، استفاده از حمله هوايي دشوار است.
2-آنها يك ايدئولوژي خشن دارند و نيروي زيادي جذب كردهاند. اما از اين مهمتر، آنها تجربه نظامي بسيار حرفهاي دارند. تركيب اين دو، چنين نيروي مرگباري را پديده آوردهاست.
3-حتي اگر فرض كنيم كه آمريكا يا هر نيروي ديگري بتواند با عمليات نظامي و مثلا حمله هوايي، به اين نيرو ضربه بزند و مثلا برفرض محال، آن را نابود كند، ايدئولوژي اين گروه همچنان زنده ميماند. به اين ترتيب، 10يا 20سال ديگر، يك داعش ديگر ظهور ميكند.
*همشهریآنلاین
با داعش شروع كنيم. گروهي كه اكنون همه دنيا را مشغول خودش كرده. ميدانيم كه اين گروه چگونه بهوجود آمده. اما آيا با بمباران و عمليات نظامي و اين استراتژي كه آمريكا براي مقابله با داعش در پيش گرفته، ميشود اين گروه را از بين برد؟
واقعيت اين است كه مبارزه با داعش از طريق حمله هوايي، كار دشواري است. آمريكا 13سال است كه اين شيوه را در كشورهاي يمن، سومالي، پاكستان و افغانستان دارد امتحان ميكند. حمله هوايي تنها وقتي مفيد است كه براي مقابله با پيشروي داعش بهكار گرفته شود. مثلا وقتي داعش از موصل خارج شد و به سمت اربيل پيشروي كرد، ميتوانست هدف حمله قرار بگيرد و قرار گرفت و متوقف شد. يا در عمليات شكست حصر آمرلي، حملات هوايي مؤثر واقع شد اما براي هدف قرار دادن داعش در شهرهايي كه تحت كنترل آنهاست مانند تكريت، فلوجه يا موصل، استفاده از حمله هوايي دشوار است چرا كه غيرنظاميان ساكن اين مناطق هستند و داعش در ميان آنهاست.
نكته دوم مسئله ايدئولوژي داعش است. در سال 2003 اين ايدئولوژي براي عراقيها، يك ايدئولوژي غريبه و بيگانه بود كه عراقيها علاقهاي به آن نداشتند. ايدئولوژي داعش، ايدئولوژي سلفي بهتنهايي نيست. تركيبي از ايدئولوژي سلفي، تكفيري و جهادي است. يعني در اين اقليت بزرگ، اقليتهاي كوچك هم هست. اما در 8سال گذشته، اين ايدئولوژي، بومي شدهاست.
با يكي از اعضاي پارلمان عراق كه عضو كميته امنيتي پارلمان هم هست صحبت ميكردم ميگفت، بيش از 80درصد از داعشيها در عراق، عراقي هستند. درست است كه تعداد زيادي خارجي در ميان داعش حضور دارند از سعوديها تا تونسيها تا مليتهاي ديگر. اما بخش عمده آنها محلي هستند. رهبري داعش و فرماندهان آنها عراقي هستند.
ايدئولوژي داعش سابقه طولاني دارد. مبناي آن ايدئولوژي سلفي تكفيري است كه رسما توسط عربستان و دولت سعودي صادر ميشود.در دهه 1990 صدام شروع كرد به اسلاميزه كردن عراق و عبارت اللهاكبر را به پرچم اضافه كرد. الان بخش عمدهاي از كادر فرماندهي داعش، بعثيهاي سابق و از مقامات اطلاعاتي و امنيتي پيشين رژيم صدام هستند. همه اينها باعث قدرت داعش شده است. آنها يك ايدئولوژي خشن دارند و نيروي زيادي جذب كردهاند. اما از اين مهمتر، آنها تجربه نظامي بسيار حرفهاي دارند. تركيب اين دو، چنين نيروي مرگباري را پديده آوردهاست.
حتي اگر فرض كنيم كه آمريكا يا هر نيروي ديگري بتواند با عمليات نظامي و مثلا حمله هوايي، به اين نيرو ضربه بزند و مثلا برفرض محال، آن را نابود كند، ايدئولوژي اين گروه همچنان زنده ميماند. به اين ترتيب، 10يا 20سال ديگر، يك داعش ديگر ظهور ميكند. بزرگترين تناقض در سياستهاي غرب اين است كه آنها ميدانند عربستان سعودي در اين ميان چه نقشي دارد و چگونه بازي ميكند. ميدانيد كه عربستان اخيرا 100ميليون دلار به صندوق مبارزه با تروريسم سازمان ملل كمك كردهاست. اما همزمان، همين كشور، ميلياردها دلار براي صادركردن و توسعه دادن و گسترش اين تفسير افراطي از اسلام يعني همين سلفيگري به سراسر جهان هزينه ميكند.
جالب است بدانيد كه كتابهاي درسي و آموزشي كه اكنون در مدارس مناطق تحت كنترل داعش در سوريه تدريس ميشود، كتابهاي رسمي درسي عربستان سعودي است. صفحات اول كتابها كه روي آنها آرم وزارت آموزش عربستان درج شده را پاره كردهاند و دارند اين كتابها در مدارس سوريه در بخشهايي كه تحت كنترل داعش است، به كودكان سوريه تدريس ميكنند.
پس ايران درست ميگويد كه اين ائتلافي كه عليه داعش شكل گرفته، يك ائتلاف نمايشي است.
بله وقتي عربستان در چنين ائتلافي حضور دارد چنين ائتلافي نميتواند اصل مشكل و ريشه اين معضل را حل كند.
اين استراتژي كه آمريكا ادعا ميكند براي مقابله با داعش درپيشگرفته، آيا برخورد با ايدئولوژي داعش را هم دربرميگيرد يا فقط برخورد نظامي است؟ يعني آمريكا توان اين را دارد كه با ريشههاي اين ايدئولوژي در عربستان و كشورهاي ديگر عربي مقابله كند؟
نه ندارند. به همين دليل من ميگويم كه بعد از اين عمليات نظامي، 10يا 20سال ديگر ما با يك داعش ديگر روبهرو خواهيم شد. آمريكاييها اين را ميدانند كه ريشههاي داعش در كجاست. اخيرا بخش ويژه درون وزارت دارايي آمريكا، كشورهايي كه تأمينكننده مالي چنين گروههايي هستند را شناسايي كردهاست. در گزارش اين مركز، به عربستان سعودي، كويت و قطر به صراحت اشاره شدهاست. مخصوصا بيشترين كمك مالي از كويت و قطر به اين گروهها ميرسد. هيلاري كلينتون در يكي از مكالماتي كه سندش توسط ويكيليكس منتشر شد، اذعان كرده كه عربستانسعودي بهشت تأمين و تجهيز تروريسم است.
غرب در موقعيت دشواري است. عربستان هم صادركننده نفت است و هم تروريسم و غرب به اين نفت نياز دارد. قبل از اينكه به تهران بيايم در نشست ويژهاي در پارلمان انگليس درباره داعش شركت داشتم كه 3ساعت طول كشيد. در آن نشست يكي از نمايندگان حزب محافظهكار انگليس به صراحت گفت: اگر عربستان نفت نداشت ما سياستهايش را تحمل نميكرديم. اما من اينجا بايد به تأثير برخي سياستها در داخل عراق در قدرت گرفتن داعش هم اشاره كنم.
گروههاي سني و برخي مناطق سنينشين در عراق، از سياستهاي دولت قبل عراق ناراضي بودند و اين نارضايتي در پيشرفت سريع داعش در ماههاي گذشته مؤثر بود. ايران چند سال شاهد حضور قدرتطالبان در همسايگياش در افغانستان بود. اما با استراتژي ومديريت درست، توانست جمعيت سني خود را جوري مديريت و اداره كند كه وجود طالبان سني در قدرت در همسايگياش، تأثيري در سنيهاي داخل ايران نداشته باشد. در عراق اما چنين رويكرد استراتژيكي وجود نداشت. البته الان سياستمداران عراقي در تلاش هستند كه اين مسير را تصحيح كنند.
حتما ميدانيد كه بعضي در منطقه و حتي در دنيا، فكر ميكنند كه داعش ساخته دست غرب است و هر وقت بخواهند ميتوانند آن را كنترل كنند. چقدر اين بحث ميتواند جدي باشد؟
خب من فكر نميكنم كه داعش را غرب مستقيما ايجاد كرده. اما غرب شرايطي را فراهم كرد كه درون آن داعش بتواند ظهور و فعاليت كند. غرب از ايدئولوژي اين گروهها مطلع بود و دست روي دست گذاشت و اجازه داد كه آنها گسترش يابند و جاي پاي خودشان را محكم كنند. اين روزها كه صحبت از پيوستن شهروندان غربي به داعش است، در همين كشورها مثلا حتي در انگليس، مردم اين سؤال را ميپرسند كه چطور دولت اجازه داده چنين پديدهاي اينگونه رشد كند و گسترش يابد. داعش تهديدي براي همه است.
در جريان تشكيل دولت جديد عراق شاهد عقلانيتي از همه گروههاي عراقي بوديم. آيا اين نشانهاي از ظهور يك عراق جديد است، دمكراسي عراقي در دوران بعد از صدام؟
خب اصل تشكيل دولت، يك گام در مسير درست بود. ايجاد يك وفاق در اين شرايط و تشكيل دولت كار آساني نبود. اين يك موفقيت بود چون بسياري از تحليلگران فكر ميكردند حتي بعد از تغيير مالكي و معرفي نخستوزير جديد، تشكيل دولت يك روند طولاني و نفسگير خواهد بود. اما اين دولت تشكيل شد. اين خيلي نشانه مثبتي است كه شيعيان، سنيها و كردها حساسيت موقعيت را درك كردند. اما يك مسائلي هست كه در بطن جامعه سياسي عراق وجود دارد كه كار را دشوار ميكند. اين تقسيم وزارتخانهها ميان گروههاي مختلف اينكه كدام وزارتخانهها به شيعيان برسد كدام به سنيها و كدام به كردها، اين تغيير نكرده و به اين راحتي هم تغيير نميكند. عراق با مشكل سيستماتيك عميقي روبهروست. اين ربطي به فرقهگرايي و شيعه و سني ندارد. فساد يكي از معضلات مهم درون سيستم در عراق است. نيروهاي امنيتي و آنها كه در راس دستگاه امنيتي عراق هستند در واقع تاجر هستند.
يعني پول دادهاند و اين سمتها را براي خودشان خريدهاند و اكنون پول ميگيرند تا به كارشان ادامه دهند. اين معضلات در كوتاهمدت حل نميشود. از سوي ديگر عراق چيزهايي را از دست داد كه ممكن است ديگر برنگردد. مثلا كركوك ديگر به عراق برنميگردد. كردها كنترل خود را در عراق گسترش دادهاندو منابع نفتي وسيعي را الان در اختيار دارند كه فكر نميكنم آنها را به بغداد پس بدهند.مناطق سنينشين هم اگرچه الان با دولت مركزي همكاري ميكنند اما فكر نميكنم ديگر مانند گذشته كنترل دولت مركزي را بپذيرند. آنها خواستار نيروي امنيتي مستقل براي خودشان هستند.
داعش تا كي فعال خواهد بود؟
خبر بد اينكه، داعش به اين زودي از بين نخواهد رفت و تا 10يا 15سال ديگر خواهد بود. من خيلي نسبت به شكست داعش بدبين هستم. واقعبينانه اگر بخواهيم بگوييم، با اين عمليات، شكست داعش ممكن نيست. حضور نيروي پيادهنظام آمريكا در خاك عراق هم نه مورد قبول دولت عراق است نه مردم اين كشور و نه ايران و واكنشهايي ايجاد ميكند. تنها كساني كه ميتوانند با داعش مقابله كنند، سنيها هستند. در سالهاي 2006و 2007 ديديم كه قويترين ارتش دنيا يعني آمريكا نتوانست القاعده را در عراق شكست دهد. بايد خود مردم با چنين گروههايي مقابله كنند. بسياري از اين قبايل در استان انبار و جاهاي ديگر عليه داعش هستند. اما نگران بعد از شكست دادن داعش هستند كه چه ميشود. بايد اطمينان آنها را جلب كرد.
خلاصه گفت و گو
1-حمله هوايي تنها وقتي مفيد است كه براي مقابله با پيشروي داعش بهكار گرفته شود. مثلا وقتي داعش از موصل خارج شد و به سمت اربيل پيشروي كرد، ميتوانست هدف حمله قرار بگيرد و قرار گرفت و متوقف شد. اما براي هدف قرار دادن داعش در شهرهايي كه تحت كنترل آنهاست مانند تكريت، فلوجه يا موصل، استفاده از حمله هوايي دشوار است.
2-آنها يك ايدئولوژي خشن دارند و نيروي زيادي جذب كردهاند. اما از اين مهمتر، آنها تجربه نظامي بسيار حرفهاي دارند. تركيب اين دو، چنين نيروي مرگباري را پديده آوردهاست.
3-حتي اگر فرض كنيم كه آمريكا يا هر نيروي ديگري بتواند با عمليات نظامي و مثلا حمله هوايي، به اين نيرو ضربه بزند و مثلا برفرض محال، آن را نابود كند، ايدئولوژي اين گروه همچنان زنده ميماند. به اين ترتيب، 10يا 20سال ديگر، يك داعش ديگر ظهور ميكند.
*همشهریآنلاین