داستانسرایی مرد جنایتکار درباره اجساد مادر و پسری که در باغش دفن شده بودند، راز جنایت ۲ ساله او را فاش کرد.
شهدای ایران:20 مرداد امسال مردي با پليس شهرستان برخوار در استان اصفهان تماس گرفت و از پيدا شدن 2جسد در باغش خبر داد. اين مرد مدعي بود كه هنگام شخم زدن باغش با اسكلت 2 انسان كه در آنجا دفن شده بودند مواجه شده و تصميم گرفته ماجرا را به پليس خبر دهد.
با اظهارات اين مرد مأموران راهي باغ او شدن و در آنجا با اسكلت كودكي در دل زمين روبهرو شدند اما از اسكلت دوم خبري نبود. مرد باغدار مدعي شد كه اسكلت دوم يك متر زير اسكلت اول قرار دارد و به اين ترتيب مأموران با كندن زمين با اسكلت دوم كه متعلق به يك زن بود، روبهرو شدند. از آنجا كه لباسها و وسايل بهجا مانده از قربانيان نشان ميداد كه آنها يك مادر و پسر خردسالش بودند، تحقيقات براي شناسايي هويت قربانيان شروع شد و مأموران متوجه شدند كه 2سال پيش زن جواني به نام ثريا به همراه پسربچه 4سالهاش در اين منطقه ناپديد شده بودند و هر چند پليس و خانواده آنها تلاش زيادي براي پيدا كردنشان انجام داده بودند اما هيچ ردي از آنها بهدست نيامده بود.
در ادامه لباسها و وسايل به جامانده از اجسادي كه در باغ پيدا شده بود، مقابل خانواده مادر و فرزند گمشده قرار گرفت و آنها تأييد كردند كه اين لوازم و لباسها متعلق به افراد ناپديد شده است. به اين ترتيب هويت قربانيان فاش و تحقيقات براي كشف راز قتل آنها شروع شد.
ماموران در همان بررسيهاي اوليه به صاحب باغ مشكوك شدند؛ چرا كه وي هنگام تماس با پليس از وجود 2جسد در باغش خبر داده بود حال آنكه جسد دوم يك متر زير جسد اول دفن شده و تا قبل از كنده شدن زمين قابلمشاهده نبود. از سوي ديگر بررسيها نشان ميداد كه ثريا پيش از اينكه ناپديد شود در اين باغ بهعنوان كارگر مشغول بهكار بوده و آخرين بار نيز او و پسرش همراه صاحب باغ ديده شده بودند. با اين اطلاعات مأموران به بازجويي از صاحب باغ پرداختند و او كه ميديد دستش رو شده است به قتل ثريا و پسرش اعتراف كرد و گفت: ثريا و فرزندش تنها زندگي ميكردند و از وقتي وي بهعنوان كارگر در باغ ما مشغول بهكار شده بود، با هم رابطهاي صميمي داشتيم و به همين دليل از رازهايم خبر داشت.
مدتي بود كه با هم اختلاف داشتيم و او تهديدم كرده بودم كه رازهايم را فاش ميكند. براي همين نقشه قتلش را كشيده بودم. يك روز كه با پسرش در باغ مشغول كار بود به او حمله كردم و ميخواستم وي را خفه كنم كه پسربچه 4سالهاش به من حمله كرد. براي همين او را به قتل رساندم و سپس جسد هر دوي آنها را در باغ دفن كردم. پس از آن وقتي خانوادهاش به سراغم آمدند، گفتم كه ثريا پس از پايان كارش باغ را ترك كرده و نميدانم كجا رفته است. 2 سال بعد اما بهخاطر عذاب وجدان تصميم گرفتم كاري كنم كه خانوادهاش از سرنوشت ثريا و پسرش باخبر شوند و اجسادشان را پيدا كنند اما پليس پس از پيدا كردن اجساد، به من شك كرد و همهچيز فاش شد. به گفته سرهنگ بيگلري، رئيس پليس شهرستان برخوار، متهم پس از اعتراف به جنايت راهي زندان شد.
با اظهارات اين مرد مأموران راهي باغ او شدن و در آنجا با اسكلت كودكي در دل زمين روبهرو شدند اما از اسكلت دوم خبري نبود. مرد باغدار مدعي شد كه اسكلت دوم يك متر زير اسكلت اول قرار دارد و به اين ترتيب مأموران با كندن زمين با اسكلت دوم كه متعلق به يك زن بود، روبهرو شدند. از آنجا كه لباسها و وسايل بهجا مانده از قربانيان نشان ميداد كه آنها يك مادر و پسر خردسالش بودند، تحقيقات براي شناسايي هويت قربانيان شروع شد و مأموران متوجه شدند كه 2سال پيش زن جواني به نام ثريا به همراه پسربچه 4سالهاش در اين منطقه ناپديد شده بودند و هر چند پليس و خانواده آنها تلاش زيادي براي پيدا كردنشان انجام داده بودند اما هيچ ردي از آنها بهدست نيامده بود.
در ادامه لباسها و وسايل به جامانده از اجسادي كه در باغ پيدا شده بود، مقابل خانواده مادر و فرزند گمشده قرار گرفت و آنها تأييد كردند كه اين لوازم و لباسها متعلق به افراد ناپديد شده است. به اين ترتيب هويت قربانيان فاش و تحقيقات براي كشف راز قتل آنها شروع شد.
ماموران در همان بررسيهاي اوليه به صاحب باغ مشكوك شدند؛ چرا كه وي هنگام تماس با پليس از وجود 2جسد در باغش خبر داده بود حال آنكه جسد دوم يك متر زير جسد اول دفن شده و تا قبل از كنده شدن زمين قابلمشاهده نبود. از سوي ديگر بررسيها نشان ميداد كه ثريا پيش از اينكه ناپديد شود در اين باغ بهعنوان كارگر مشغول بهكار بوده و آخرين بار نيز او و پسرش همراه صاحب باغ ديده شده بودند. با اين اطلاعات مأموران به بازجويي از صاحب باغ پرداختند و او كه ميديد دستش رو شده است به قتل ثريا و پسرش اعتراف كرد و گفت: ثريا و فرزندش تنها زندگي ميكردند و از وقتي وي بهعنوان كارگر در باغ ما مشغول بهكار شده بود، با هم رابطهاي صميمي داشتيم و به همين دليل از رازهايم خبر داشت.
مدتي بود كه با هم اختلاف داشتيم و او تهديدم كرده بودم كه رازهايم را فاش ميكند. براي همين نقشه قتلش را كشيده بودم. يك روز كه با پسرش در باغ مشغول كار بود به او حمله كردم و ميخواستم وي را خفه كنم كه پسربچه 4سالهاش به من حمله كرد. براي همين او را به قتل رساندم و سپس جسد هر دوي آنها را در باغ دفن كردم. پس از آن وقتي خانوادهاش به سراغم آمدند، گفتم كه ثريا پس از پايان كارش باغ را ترك كرده و نميدانم كجا رفته است. 2 سال بعد اما بهخاطر عذاب وجدان تصميم گرفتم كاري كنم كه خانوادهاش از سرنوشت ثريا و پسرش باخبر شوند و اجسادشان را پيدا كنند اما پليس پس از پيدا كردن اجساد، به من شك كرد و همهچيز فاش شد. به گفته سرهنگ بيگلري، رئيس پليس شهرستان برخوار، متهم پس از اعتراف به جنايت راهي زندان شد.