شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۴۸۵۳۰
تاریخ انتشار: ۰۸ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۱:۲۴
همیشه آماده فرار بودم، حتی جرات نمی‌کردم در خانه خودم لباس راحتی بپوشم و با کفش می‌خوابیدم. این زندگی به نظر من زندگی نیست
«آرش» مردی میانسال است که بعد از 20 سال مصرف و فروش موادمخدر و همچنین تولید ماده صنعتی شیشه، تصمیم گرفت زندگی سالمی را در پیش بگیرد و در این راه موفق شده است. او اکنون نزدیک به دو سال است که پاک شده و از هر خلاف و جرمی دست کشیده است. گفت‌وگو با او را که در آن به داستان زندگی‌اش اشاره کرده در ادامه بخوانید.
 ‌از چه زمانی با موادمخدر آشنا شدی؟

حدود 14 سالم بود. قبل از اینکه فروشنده موادمخدر شوم، مصرف‌کننده بودم. مصرف را با حشیش شروع کردم و خیلی سریع سراغ تریاک رفتم. بعد از آن به دلیل اتفاقاتی که افتاد تبدیل به بچه خیابانی شدم و راه پول پیداکردن هم، فروش مواد بود. کلید راهیابی به باندهای خلافکاری را در خیابان به دست آوردم اما همان‌طور که موادمخدر، کلیدی برای ورود به تاریکی‌ها شد؛ یک روز همین موادمخدر، کلید ورود به روشنایی شد.
من سلطان پیداکردن پول از کف خیابان بودم. 30 میلیون برای من پولی نبود و پیداکردن این مبلغ شاید دو روز کار می‌برد
 
 

البته این را نمی‌گویم تا کسی که مصاحبه را می‌خواند با خودش بگوید فعلا مصرف می‌کنم و در نهایت درمان می‌شوم. معلوم نیست این اتفاق برای هرکس بیفتد. من قبل از اینکه درمان شوم راه‌های مختلفی را امتحان کردم اما فایده نداشت تا اینکه با کنگره 60 آشنا شدم.

چه شد که به این فکر افتادی خودت تولیدکننده مواد شوی؟
زندگی کف خیابان، کوچه‌پس‌کوچه‌هایی دارد که اگر بخواهی دوام بیاوری باید همه را بلد باشی و قاعده و قانونش را رعایت کنی. اگر این قاعده را خوب رعایت کنی بازیگر خوبی می‌شوی و به سرعت پیشرفت می‌کنی و البته همین‌ها فرورفتن در تاریکی را سرعت می‌بخشد. بعد از این، شرایط دست‌به‌دست هم می‌دهد تا فرد بتواند تغییر جایگاه دهد. این اتفاق برای من بسیار راحت بود. چون با قاعده بازی آشنا بودم و برای اینکه بتوانم استفاده بیشتری ببرم فقط باید دنبال کسی می‌گشتم که خودش تولید‌کننده و فرمول ساخت شیشه را بلد باشد. آن موقع هم مثل الان نبود که افراد زیادی فرمول را بدانند افرادی که می‌توانستند این کار را انجام دهند خیلی کم بودند. من و یکی از دوستان آن زمان، شخصی را پیدا کردیم که فوت‌وفن را بلد بود و به هر طریقی بود او را مجبور کردیم با ما همکاری کند. آن زمان تقریبا 23ساله بودم.

‌به غیراز فرمول، چه چیز دیگری لازم بود؟ سرمایه لازم نداشت؟
ماده اصلی تولید شیشه [...] است و آن زمان قرص [...] وجود نداشت و ماده اصلی از خارج می‌‌آمد. سرمایه زیادی هم نمی‌خواست. برای تولید یک‌کیلو شیشه تقریبا حدود 30 میلیون‌تومان لازم بود.

این سرمایه را از کجا آوردی؟
من سلطان پیداکردن پول از کف خیابان بودم. 30 میلیون برای من پولی نبود و پیداکردن این مبلغ شاید دو روز کار می‌برد. خیلی‌ها بودند که دوست داشتند سرمایه‌گذاری کنند و شریک شوند اما من قبول نمی‌کردم. کیف‌قاپی و زورگیری می‌کردم و پول لازم را تهیه می‌کردم.

همیشه آماده فرار بودم، حتی جرات نمی‌کردم در خانه خودم لباس راحتی بپوشم و با کفش می‌خوابیدم. این زندگی به نظر من زندگی نیست
 
 


چطور مشتری پیدا می‌کردی؟
ماجرا خیلی ساده است؛ مثلا الان من کار کابینت می‌کنم کسانی که کار کابینت انجام می‌دهند به من زنگ می‌زنند و کار سفارش می‌دهند. آن‌موقع هم همین‌طور بود. من قبل از آن 10 سال سابقه مصرف و فروش موادمخدر داشتم. آن‌موقع شیشه فراگیر نشده و تازه به بازار آمده بود. برای اینکه مشتری خودم را داشته باشم به کسی که برای تهیه موادمخدر دیگر پیش من می‌آمد می‌گفتم شیشه هم دارم. به‌هرحال، آب، گودال را پیدا می‌کند. خیلی‌ها به من زنگ می‌زدند و من از میان آنها مشتریان خودم را گلچین می‌کردم و دیگر خرده‌فروشی انجام نمی‌دادم. این روند از سال 85 تا 89 که به کنگره 60 آمدم، ادامه داشت.

در مدتی که تولید‌کننده بودی با گروهای دیگر هم درگیر شده بودی؟
درگیری زیاد است. چون هرکسی می‌خواهد خودش کار را دستش بگیرد. خیلی وقت‌ها پیش می‌آمد زنگ می‌زدند شیشه را ببرم اما چند نفر کمین گذاشته بودند و جنسم را از من می‌گرفتند. من هم دنبال جبران و تلافی می‌رفتم، به‌هرحال من هم آدم‌های خودم را داشتم.

چه اتفاقی باعث شد از تولید شیشه دست بکشی؟
من از لحاظ مادی همه‌چیز داشتم و هرچیز که اراده می‌کردم، برایم فراهم بود اما واقعیت این بود که خیلی از چیزها را از دست داده بودم. چیزی از زندگی نفهمیده و همیشه آماده فرار بودم، حتی جرات نمی‌کردم در خانه خودم لباس راحتی بپوشم و با کفش می‌خوابیدم.
موادمخدر اول به آدم «در باغ سبز» نشان دهد و خیلی خلأها را پر می‌کند اما دقیقا زیرکی سیستم موادمخدر این است که طوری درگیرت می‌کند که از زندگی عادی می‌مانی. چیزهایی که یک روز خیلی مهم بود از ذهنت پاک می‌شود
 
 

این زندگی به نظر من زندگی نیست؛ همیشه درگیر بودم. پیش آمده بود همسرم چهار روز به من زنگ بزند و من هر دفعه بگویم 10دقیقه دیگر می‌آیم و این 10دقیقه چهار روز طول بکشد. من تک‌پسر خانواده هستم و پدرومادرم را 20 سال از داشتن فرزند محروم کردم و با آنها غریبه بودم. اوایل این چیزها را درک نمی‌کردم اما کم‌کم متوجه شدم خیلی چیزها را بابت این زندگی از دست می‌دهم. افرادی که درگیر بیماری مصرف موادمخدر می‌شوند خیلی تاوان می‌دهند و هیچ کدام‌شان راضی نیستند اما راهی ندارند؛ همان‌طور که من قبل از کنگره تاوان سنگینی بابت آن دادم.

چه شد که از تولید موادمخدر به کنگره رسیدی؟
یک‌سری عوامل دست‌به‌دست هم داد. از شش‌ماه قبل از اینکه به کنگره بیایم، کار تولید نمی‌کردم. یکی از آشنایانم حدود یک‌سال بود که به کنگره می‌آمد و اصرار داشت من هم بیایم. وقتی آمدم و خواستم درمان را شروع کنم به دام ماموران نیروی انتظامی افتادم و چون جنس همراهم بود سه، چهار ماه به زندان کهریزک رفتم و آنجا به خودم خیلی گفتم بعد از آزادی باید به کنگره بروم تا ببینم چه می‌شود. خسته شده و دنبال یک جرعه آرامش بودم. موادمخدر اول به آدم «در باغ سبز» نشان دهد و خیلی خلأها را پر می‌کند اما دقیقا زیرکی سیستم موادمخدر این است که طوری درگیرت می‌کند که از زندگی عادی می‌مانی. چیزهایی که یک روز خیلی مهم بود از ذهنت پاک می‌شود. شیشه با موادمخدر دیگر، فرق دارد.

من موادمخدر مختلفی مصرف کرده و فروخته‌ام اما چیزی که در شیشه دیدم این بود که آدم‌هایی با گروه سنی و جنسیت مختلف دنبالش بودند و همه تفکری مشترک داشتند و آن‌هم این بود که تمام زمین و زمان دست به دست هم داده است تا او نتواند زندگی کند. این تفکری بود که در ذهن خودم هم وجود داشت. شیشه بدبینی، بی‌اعتمادی و بعد از آن هم جرم و جنایت به دنبال دارد. شیشه ماده مخدری است که جانی به وجود می‌آورد. دو، سه ماه که در زندان بودم سنگ‌هایم را با خودم واکندم و بعد از آزادی به کنگره رفتم و راه درمان را ادامه دادم. آن موقع اگر در ظاهر نگاه می‌کردید انسان بودم اما خوی حیوانی در من وجود داشت و این چیزی بود که خودم هم احساس می‌کردم و خسته شده بودم. فکر می‌کردم در اینجا فقط درمان می‌شوم و مواد را کنار می‌گذارم و وقتی به اینجا آمدم کل زندگی‌ام عوض شد. از سال 89 تا الان زندگی‌ام عوض شده است.

طعم پول راحت و بی‌دردسر را چشیده‌ای، دلت نمی‌خواهد دوباره سراغ پول راحت بروی؟ این‌بار می‌توانی خودت مصرف نکنی و فقط فروشنده باشی.
نه، اصلا فکر آن لحظات را نمی‌کنم. وقتی وارد شوم دوباره آلوده می‌شوم. الان می‌دانم راه و کار درست چیست؛ به همین خاطر اصلا دوباره به آن مسایل فکر نمی‌کنم، من حال امروزم را، چه با پول و چه بی‌پول، به بهترین روزهای آن زمان نمی‌دهم.

پیشنهادت به آنهایی که الان مصرف‌کننده هستند، چیست؟
آدم مصرف‌کننده نصیحت‌پذیر نیست اما من پیشنهادم برای افرادی که خسته شده‌اند و دنبال راه هستند این است که اگر می‌خواهند پرونده موادمخدر را ببندند وقت بگذارند. کسب اطلاعات در مورد کنگره، خیلی راحت است. امیدوارم این فرصت برای آنها هم فراهم شود.
منبع: شرق


انتشار یافته: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۸
0
0
20 سال فروخته و پول حسابی به جیب زده، حالا می خواهد با پولاش حال کنه. حالا گذاشته کنار!!! اگر راست میگه و پشیمانه همه اموالش را به مستمندان ببخشه و بعدش شروع کنه!!!
جواد
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۰:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۹
0
0
نجات یک فرد نجات جامعه است.
بااصلاح یک فردهم می توان امیدواربود!فرزندانمان دراین جامعه زندگی می کنند.ودرمعرض خطرهستنداگریک تولیدکننده موادحذف شود چندجوان مصون خواهندماند؟پس یکی بهتراز هیچ چی است!!
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار