شهدای ایران shohadayeiran.com

رزمنده نوجوان سـلام مرا به امــام برسـان ؛ به ایشان بگو شرمنـده ام که بیش از ایـن نمی توانستـم برای ایشان و این انقلاب و جبهه ها کــاری بکنم ؛ بگـو منو حلال کنـه و از من راضی باشـند....
شهدای ایران: در خاطــره ای از شهدا می خواندم که در یک عملــیاتی ، بعثی های عــراقی قصـد قیچی کــردن بچه ها را از پشــت سر در افــکار پلیدشــان می پروراندند. یک لشگــر حـدود ۷۰۰ نفری برای فــرار از کمـند عــراقی ها به سیــم خاردارهای عظیم و تیــزی برخورده اند…

چه کننــد؟

پشت سر لشگر عمــر سعد و پیش رو سیم خــاردارهی تیز و برنــده و بزرگ…

زمان اندک بود و هــرکسی هم جرات خوابـیدن روی ایـن سیم خــاردارها را نداشت…

ناگهــان

ناگهان دیدیــم یک نوجــوان ۱۳ سالــه قــدم نهــاد جلو…

با جسم نحیفـش بر روی انهــا دراز کشــید…

۷۰۰نفر انسان بالغ با ادوات نظامی مثل بی سیم و آر پی چی و سلاح و غذا و مهمات و…

بچه ها می خواستنــد ارام از روی کمــر ان بگــذرند ولی خـب نمیشــد

باید می دویدنــد

و چه کسی است که ندانــد در هنگام دویــدن فشار بیشتـری بر روی ….

۷۰۰نفر با گــریه از روی جسم آن شهـید رفتــند….

فرمانده آخــرین نفر بود

رفت

وقتی رد شد با خود گفت حتما آن جوان دیگر شهید شده است…

بدنشان را برگرداند

تمام بدن خونی و مجروح بود

زخم های که از سره این تیغ ها بر بدنش وارد شده است تا گوشت و استخوانش را درنوردیده

دیدم صدای نس کشدن ضعیف آن کودک می اید

گوشم را نزدیک گلویش کردم

گفت : حاجی همه رد شدند؟

با گریه گفتم : آره عــزیزم نگــران نبــاش

با سختی دوبـاره گفت : حـاجی سـلام مرا به امــام برسـون

بهش بگـو شرمنــده ام

بیش از ایـن نمی توانستـم برای ایشان و این انقلاب و جبهه ها کــاری بکنم

بگـو منو حلال کنـه و از من راضی باشـه

این را که گفـت گویی خـیالش راحــت شده باشـد

 نفسی کشیــد و….

برایم عجیب بود…

این نوجوان در هنگام عبور بچه های لشگر یک بار هم آه وناله نکــرد…

 

مدیر محتــرم وبلاگ سـلاله الزهــرا نیز مطلبی رابـرای ما ارسـال کــردند که نقـل آن خــالی از لطف نیســت :

سال ۷۴ بود و فصل پاییز،که در منطقه عملیات والفجر یک در فکه،میدان مینها را می گشتیم تا جاهای مشکوک را پیدا کنیم.

بعد از کانالی که برای مقابله با حمله بچه ها زده بودند ، میدان مین وسیعی قرار داشت.

نزدیک که شدیم،با صحنه ای عجیب رو به رو شدیم. اول فکر کردیم لباس یا پارچه ای است که باد آورده،ولی که جلوتر که رفتیم متوجه شدیم شهیدی است که ظاهرا برای عبور نیروها از میان سیمهای خاردار،خود را روی آن انداخته است تا بقیه به سلامت بگذرند.

بند بند استـخوانهای بدن داخل لباس قرار داشت و در غربتی دوازده ساله روی سیم خاردار دراز کشیده بود.

دوازده سال انتظاری که معبر میدان مین را هم به ما نشـان می داد.

و این تصویر ، عکسی مشابه ای از آن جانفشانی هاست و هدیه ای از وبـگاه جــوان انقــلابی به شما ؛ شاید تلنگری باشد به روح و جانمان…
منبع: جوان انقلابی

انتشار یافته: ۷
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۷:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۶/۰۶
0
0
سلام یه وبلاگ من سری بزنید و نظرتون را دوست دارم بدانم
مسافر دریای عشق
godwayblogfa.com
زلیخا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۱:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۹/۲۱
0
0
خیلی تکاااان دهنده بوووووود
siamak
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۰:۳۹ - ۱۳۹۶/۰۷/۱۰
0
1
سلام
این داستانک ؛ تخیلی بیش نیست ؛ شان و مقام ایثارگریهای رزمندگان اسلام را با این داستانهای بی سند و مدرک که عملا در شب عملیات و پشت میادین مین با آن وسعت عریض و طویل قابلیت اجرا نداشته و ندارد را تنزل ندهیم .... زحمات برادران ایثارگر تخریب را که جانفشانی کردند تا چنین موهوماتی به وقوع نپیوندد را مهدور نکنیم ... همین عکس مورد استفاده مربوط به شهید جلیل محدثی و علیرضا دلبریان است .... به گفته خودشان این یک تمرین برای آمادگی و ریختن ترس تخریب چیها در اردوگاه بوده(سال62-فکه) و هیچوقت توسط آنها اجرایی نشده است ...*برای عبورازمیدان مین و معبری که عمقش به اندازه قد یک بسیجی جوان(170-180 سانت) باشد راههای خیلی سریعتر و کم هزینه تر هم هست(بریدن سیم خاردارباسرنیزه یا سیم چین-انداختن برانکارحمل مجروح روی سیم خاردار و …) *کسی که این داستان را تعریف کرده یا میدان مین ندیده و یا اینکه نمی داند معبر و مین چی هستند…ضمنا لشکر هم 700نفر نیست *لا اقل قبل از نشر این داستانها با چندتا رزمنده ؛ تخریبچی ویا بچه های اطلاعات عملیات مشورتی بکنید باتشکر از توجه اهل تفکر
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۳:۳۸ - ۱۳۹۷/۰۷/۱۹
0
1
سلام من نمیدونم داستان واقعی هست یا نه ولی همیشه افرادی بودن که از خودگذشتگی کنند مگه شهید فهمیده دروغ؟؟؟در صورتیکه عین واقعیت است
ناشناس
|
Australia
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
0
0
دنیاهنوز قشنگیای خودشو داره..انقدرعملشون ازروی اخلاص بوده ک تاالان دهن ب دهن چرخیده و توروح جوونامون اثرگذاشته...منکه جوونی ۲۲ساله هستم خیلی دلم میخواد ب خون این شهیدا بی احترامی نکنم امیدوارم عوامل محیطی و خانواده روم اثر نزارن.....✋
ناشناس
|
Australia
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
0
0
دنیاهنوز قشنگیای خودشو داره..انقدرعملشون ازروی اخلاص بوده ک تاالان دهن ب دهن چرخیده و توروح جوونامون اثرگذاشته...منکه جوونی ۲۲ساله هستم خیلی دلم میخواد ب خون این شهیدا بی احترامی نکنم امیدوارم عوامل محیطی و خانواده روم اثر نزارن.....✋
ناشناس
|
Australia
|
۱۱:۱۴ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۱
0
0
دنیاهنوز قشنگیای خودشو داره..انقدرعملشون ازروی اخلاص بوده ک تاالان دهن ب دهن چرخیده و توروح جوونامون اثرگذاشته...منکه جوونی ۲۲ساله هستم خیلی دلم میخواد ب خون این شهیدا بی احترامی نکنم امیدوارم عوامل محیطی و خانواده روم اثر نزارن.....✋
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار